*اطلاعات موجود در سایت بیشتر بصورت میدانی جمع آوری شده است و احتمال اشتباه وجود دارد . ما را در رفع اشتباهات و تکمیل اطلاعات، یاری نمایید . منتظر ارسال مقالات، مطالب و دست نوشته های شما اهالی روستا، درباره موضوعات مختلف هستیم*

انتخابات مجلس یازدهم در روستا، به روايت تصوير

 

با توجه به حضور پرشور و همه جانبه اهالي روستاي مان ايمن آباد و كروكلا، روز جمعه 2 اسفندماه 1398 پاي صندوق هاي راي، بر آن شديم تا گوشه اي از حضور مردم  را به تصوير كشيم تا منتخبين مردم به عنوان نماينده مردم در مجلس شوراي اسلامي از حوزه ی انتخابی شهرستان بابل، كه از  آراي همين مردم، برگزيده شده اند، با تلاش شايسته ي خود، پاسخگوي اعتماد ارزشمند مردان و زنان كشورشان باشند.

 

 

براي تماشاي تصاوير، روي عكس بالا  كليك كنيد.

 

 

 

عكس از :  جابر امینی ایمن آبادی

 

 

{jcomments on}

نتايج انتخابات مجلس یازدهم در روستاي ايمن آباد و كروكلا

 

یازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی ایران، امروز دوم اسفندماه 1398، همزمان با سراسر کشورمان ایران در روستای مان ایمن آباد، پایین کروکلا و بالاکروکلا برگزار شد.


شهرستان بابل با جمعیتی 536 هزار نفر دارای 2 کرسی نمایندگی در مجلس شورای اسلامی است. در این دوره از  انتخابات 34 نامزد به رقابت پرداختند.

با توجه به گذشت زمان، آمار دقيق تمامي كانديداها، هم تاييد شده و هم باطله، بر اساس شمارش آراي ماخوذه از چهار صندوق اخذ آراي یازدهمين دوره مجلس شوراي اسلامي روستاي ايمن آباد و كروكلا در چهار شعبه اين سه روستا، اعلام شده است.

 

 

 

 

آرای کسب شده از 1590 نفر از اهالی سه روستا، توسط کاندیداهای یازدهمین دوره انتخابات مجلس شوراي اسلامي بابل در روستای ایمن آباد و کروکلا به شرح زیر است:

 

1_ سيد عابدين مومني             898    راي

2_ علی کریمی فیروزجائی        237    راي

--------------------------------------------------------------

3_ حسین نیازآذری                   210    رای

4_ حسین مقیم پور بیژنی          145     راي

5_ مهدي سعادتي بيشه سري   130    راي

6_ حسن حسن نتاج صلحدار      93      راي

7_ علی اکبر   ناصری                51      رای

8_ معصومه بیگم طاهری            49      رای

 

 

 

 

 

 اطلاعات دقيق و كامل پس از اعلام نهايي توسط فرمانداري بابل،

به آگاهي اهالي خواهد رشيد.

 

 

 

 
در این حوزه انتخابیه افراد زیر در این رقابت شرکت کرده بودند:

۱- احمد آرائیان
۲- علی اشرفیان
۳- سید علی اصغر آقاجان زاده توری
۴- ابراهیم برارپور
۵- سید محسن پاک نهاد
۶- محمود پیکانی
۷- حسن تقی پور کران
۸- سید اسماعیل جلیلی مرزبالی
۹- محسن حلال خور میرکلایی
۱۰- محمد حسن پور درازکلا
۱۱- حسن حسن نتاج صلحدار
۱۲- حسین حسین زاده درونکلا
۱۳-حسین حیدرقلی زاده بائی
۱۴- ولی رضازاده
۱۵- مهدی زارع سخویدی
۱۶- مهدی سعادتی بیشه سری
۱۷- شهریار شیرخانی
۱۸- محمد صالح گروی
۱۹- عزیزالله صانعی فر
۲۰- حسین صبا
۲۱- محمد طالبی چاری
۲۲- معصومه بیگم طاهری
۲۳- حسن عموزاده سماکوش
۲۴- مهدی علیزاده
۲۵- سید یاسر قربان پور گنجی
۲۶- مصطفی کاظم زاده سنگرودی
۲۷- علی کریمی فیروزجائی
۲۸- عابدین مومنی
 ۲۹- حسین مقیم پور بیژنی
۳۰- علی اکبر ناصری
۳۱- رضوان نجاریان درزی
۳۲- محمد رضا نقی پور
۳۳- حسین نیازآذری
۳۴- علی نیازی اوریمی

 

 

 

 

 

با سپاس از: برادران تقي و جابر اميني، سيدمجید حسینی(فتاح) و مهدی بابایی (دهیار بالاکروکلا)

 

 

 

اجرای طرح هادی یکی از کوچه های روستا در آستانه ی سال نو

 

جهت انجام آسفالت در کوچه و خیابان های روستای ایمن آباد، با توجه به وضعیت اقتصادی کشور و کسری بودجه دولت، بنیاد مسکن در صورت عقب نشینی و اجرای طرح هادی که شامل جدول و کانیوو و زیرسازی نیز می شود را ، در صورتی که انجام شده باشد با پیگیری ها نهاد اجرایی روستا، می توان از قیر رایگان دولتی، آسفالت صورت پذیرد.

در کوچه گلستان۷ روستای ایمن آباد، با همدلی و مشارکت ساکنین خوب این کوچه یعنی آقایان حاج سید رحمان حسینی، علی امینی، حاج امیر رسولی، مرحوم ولی نجفی، حاج علی نقی حسینی، مرحوم تقی عزیزی و فرامرز کریمی  داوطلب عقب نشینی و اجرای طرح هادی شده اند که جای بسی قدردانی دارد.

 


با توجه به همیاری اهالی و ساکنین این کوچه بویژه مدیریت خودشان در کاهش هزینه های عقب نشینی، دهیاری نیز برای عقب نشینی های صورت پذیرفته  بیست میلیون تومان و زیرسازی نیز چهار میلیون تومان برای این کوچه هزینه نموده است.

لازم به توضیح اینکه مبلغی که از سوی دهیاری هزینه شده است، یکجا پرداخت نشده و برای هر عقب نشینی، دهیاری همانطور که برای بقیه ساکنین در صورت توافقف هزینه مصالح را پرداخت می نمایدف برای این کوچه نیز در نظر گرفته است و بقیه هزینه ها را مالکین و ساکنین محترم کوچه تقبل نموده اند و جا دارد در همین جا خالصانه، از مدیریتف تلاش و درایت  ساکنین این کوچه کمال تقدیر و سپاسگذاری به عمل آید.

پس از انجام کامل زیرسازی، با تایید بنیاد مسکن و پیگیری های انجام شده، حدود ۲۶۰تن آسفالت با اعتبار تقریبی صدمیلیون تومان (فقط آسفالت) این کار صورت پذیرفته است.

 

 

بازدید ریس بنیاد مسکن آقای مهندس روحی و بخشدار لاله آباد آقای مهندس حسین نژاد و
ریس شورای بخش آقای علیزاده

 

 

 

ارسال خبر: سیدنقی حسیین ایمنی _ دهیار روستای ایمن آباد

 

پيام امام جمعه لاله آباد و مسير راهپيمايي 22بهمن1398

 

هر سال در روز 22 بهمن، مردم کشورمان برای بیعت مجدد با آرمان‌های نظام جمهوری اسلامی ايران و رهبری، در راهپیمایی که به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران برگزار می شود، شرکت می کنند.

 

 

پيام حجت الاسلام شيخي عزيزي، امام جمعه ي محترم بخش لاله آباد به مناسبت اين روز بزرگ:

 

 

 

 بسم الله الرحمن الرحیم

 

این اعجاز بزرگ قرن و این پیروزی بی نظیر و این جمهوری اسلامی محتاج به حفظ و نگهداری است. (امام خمینی ره)


نظام مقدس جمهوری اسلامی با پرچمداری  معمار کبیر آن و با بذل جان و خون ایثارگران و مجاهدت مجاهدان راه خدا بنیان  نهاده شده است که نام و آوازه اش کاخ استبداد و استکبار را به لرزه درآورد، از آغازین روزهای شکل گیری به انواع توطئه ها و نقشه ها تمام توان خود را برای فروپاشی و نابودی آن به اجرا گذاشتند.


به فضل پروردگار عالم و رهبری های امام راحل عظیم الشان و درایت و هوشمندی رهبر فرزانه و حکیم انقلاب حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای ( مدظله) و پایمردی آحاد ملت ایران و استقامت مجاهدان، این نهضت با گام در چله دوم خود، چهل و یکمین سال رسیدن به تکامل خودرا،  در 22 بهمن امسال جشن خواهد گرفت.


ملت شریف ایران در چهل یکمین سال پیروزی و بالندگی نهضت الهی خود جای امام و همه شهداء خاصه سردار دلها سپهبد شهید حاج قاسم  سلیمانی  را خالی می بیند اما یقین دارد با حضور پرصلابت و باشکوه، در خلق حماسه عظیم راهپیمایی روز سه شنبه 22 بهمن، موجبات شادی ارواح مطهر و ناظر آنها بر این حماسه را فراهم خواهد نمود.


اینجانب ضمن تسلیت اربعین شهادت شهدای مقاومت خاصه حاج قاسم سلیمانی  و تبریک فرا رسیدن چهل یکمین سال پیروزی انقلاب اسلامی از آحاد ملت سرافراز ایران، و همه ی هم استانی ها و هم شهری های خون گرم به ویژه مردم شریف بخش بزرگ لاله آباد جهت نمایش مجدد عظمت ملت ایران در راهپیمایی 22 بهمن، دعوت می نمایم.


توفیقات همگان را از خداوند متعال  مسئلت دارم.
                                                

 

محسن  شیخی عزیزی
امام جمعه لاله آباد
21 بهمن ماه 1398 شمسی

 

 

 

لازم به ياد آوري اينكه اهالي روستايمان نيز در 2 مسیر راهپیمایی، صدای وحدت و همدلی خود را سر می دهند.


جهت آگاهی اهالي روستايمان ایمن آباد و کروکلا و عزيزاني كه در شهرستان بابل حضور دارند، از مسیر راهپیمایی ۲۲ بهمن امسال در شهرستان بابل و شهر زرگرشهر(بخش لاله آباد)، زمان و مسير شروع راهپيمايي اعلام می شود:

 

 

 

شهرستان بابل:

از میدان ولایت به سمت مصلای جمعه،

با سخنرانی اوحدی معاون محترم وزیر آموزش و پرورش

ساعت شروع: 09:30

 

 

 

بخش لاله‌آباد: 

از گلزار شهدای گمنام کارون به سمت  مصلّای جمعه،

با سخنرانی آقای قاسمی شهردار زرگرشهر

 

ساعت شروع: 09:00

 

 

 

 

     

درخشش جوان 19 ساله ایمن آبادی در کشتی مازندران

 

یکی از جوانان روستا در کمتر از 5 سال فعالیت ورزشی در رشته کشتی آنهم طی تمرین در باشگاه ورزشی کشتی روستایش یعنی تندر ایمن آباد، توانست به مقام قهرمانی وزن 97 کیلو استان در رده جوانان و مسابقات دانشجویی مازندران دست یابد.

 

آیا می توان مدعی شد که حسن یزدانی دیگری، چشم جهانیان را در این رشته ورزشی به خود خیره خواهد کرد؟!

امید به حمایت مردم روستای مان و علاقه مندانِ ورزش کشتی، از عزیزی چون علی اصغر علی نسب،
قهرمان کشتی جوانانِ مازندران.

 

 

آقای علی اصغر علی نسب فرزند مصطفی

متولد ۱۳۷9

دوره دبستان مدرسه ایمن آباد _ دوره دبیرستان مدرسه آبادیان روستای علی آباد بابل _ دانشجوی رشته نقشی کشی ساختمان  شاخه معماری از دانشکده ی فنی امام صادق(ع ) امیرکلای بابل

 

ایشان از سال 1395 با حضور در باشگاه ورزشی تندر ایمن آباد به سرپرستی سید روح اله رسولی ایمن آبادی، به رشته ی ورزشی کشتی روی می آورد و  از سال 1396 بطور حرفه ای این ورزش را دنبال می کند.

 

سال 1397 در مسابقات کشتی قهرمانی شهرستان بابل قهرمان می شود.

 

او مدتی را در لیگ جوانان مازندران، در تیم  کشتی آزاد رستمکلای بهشهر، به روی تشک می رود.

 

علی اصغر علی نسب، این جوان تلاشگر روستایمان دی ماه 1398، در مسابقات انتخابی دانشجویان  استان مازندران، که در دانشکده امام باقر(ع) ساری برگزار شد، در وزن 97کیلو گرم، قهرمان می شود، و به مسابقات قهرمانی دانشجویان کشور راه می یابد

 

 

قهرمان کشتی آزاد دانشجویان مازندران،در مسابقات کشتی قهرمانی مازندارن که در ساری برگزار شد، در وزن 97 کیلو گرم در سال 1398 در 18 بهمن ماه، عنوان قهرمانی را در عین ناباوری حاضران و کشتی بلدان، از آن خود می کند و بیشتر حریفان را ضربه فنی می کند.

کشتی اول را با قرعه ی استراحت مواجه می شود. دور دوم کشتی گیر قائمشهری را در کمتر از سی ثانیه ضربه فنی می کند

و در دور سوم حریف عنوان دار بابلی را ضربه فنی می کند. دور چهارم با کشتی گیر جویباری به تساوی در عدد هفت می رسد و به خاطر کسب امتیاز آخر برنده زا تشک خارج شده و به دیدار فینال راه می یابد

 پدیده ی کشتی این دوره از مسابقات استانی مازندران، در فینال  کشتی گیر میزبان را در کمتر از ۳۰ثانیه ضربه فنی می کند و عنوان قهرمانی وزن 97 کیلوگرم مسابقات کشتی آزاد استان مازندران را از آن خود می کند.

 

 

 

دلاور روستای مان علی اصغر علی نسب در روزهای آینده در مسابقات کسب سهمیه انتخابی کشتی تیم ملی و کشتی جام بین المللی هاشمی نژاد،  که به عنوان بزرگترین مسابقه بین اللمللی جوانان ایران از آن یاد می شود شرکت خواهد نمود

 

 

ایشان اواخر فروردین 1399 در مسابقات قهرمانی کشتی آزاد کشورمان ایران شرکت خواهد نمود.

 
 

به امید راهیابی به تیم ملی و کسب عناوین قهرمانی در مسابقات جهانی و المپیک

 

 

زبان مازندرانی و دورنمای آینده

  این روزها شرایط به گونه ای شده است که بعضی از اهالی روستای مان ایمن آباد و کروکلا، چندان تمایلی برای صحبت کردن به زبان مازندرانی با فرزندان خود ندارند و چه بسا آنرا عیبی بزرگ می دانند. آنان بر این تصورند که بچه ها وقتی بزرگتر می شوند هنگام سخن گفتن به زبان فارسی، دارای لهجه خواهند شد و این پیامد خوبی نخواهد بود. در صورتی که یزدی ها، اصفهانی ها، ترک ها و آذری ها، کردها و ... همه و همه دارای لهجه اند و چقدر زیباست که وقتی لب به سخن می گشایند، می توان فهمید که از کدام نقطه ی سرزمین مان هستند. آنان چنین تصوی ندارند و اما تصوراتی اینچنینی از سوی ما شمالی ها، در درازمدت از عوامل مهم نابودی زبان مازندرانی خواهد بود.

 

با توجه به اهمیت زبان مازندرانی سعی می کنیم هر چند مدت یکبار مطلبی را در این راستا در وبسایت روستای مان درج نمائیم تا ما هم با درک درست تری از زبان مازندرانی در حفظ و پویایی آن بکوشیم.

 

 

این مقاله حاصل یک پژوهش میدانی درباره ی کاربرد و جایگاه اجتماعی زبان مازندرانی و دیدگاه ها و نگرش های گویشوران نسبت به این زبان است. نویسنده ابتدا در یک مقدمه به طرح موضوع و ابعاد آن پرداخته، سپس به فرآیند حفظ و تغییر زبان، پژوهش های پیشین در این زمینه و پیامدهای نظری آنها اشاره کرده است، به جهت اختصار قسمت هایی را نیاورده ایم. در قسمت پایانی دست آوردهای این پژوهش در مورد موقعیت و جایگاه احتمالی این زبان در آینده بیان گردید .



1
ـ مقدمه

مازندرانی یکی از زبان های محلی در شمال کشورمان است که بنا به ادعای برخی نویسندگان علاوه بر شهرهای مازندران کنونی، در مناطقی از شهمیرزاد، فیروزکوه، دماوند، لواسانات و مناطق شمالی کوه های امامزاده و طالقان هم با لهجه های متنوع کاربرد دارد .

این زبان که از دیرباز در سرزمین باستانی ( مازندران کنونی ) رایج بوده است، آثار ادبی قابل توجهی دارد که در آثار و نوشته های مورخان و نویسندگان به آنها اشاره شده است. در سال های اخیر به سبب گرایش گویشوران این زبان به فارسی ـ که خود نتیجه ی برخی تحولات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی در جامعه ی ماست ـ هر روزه شاهد کاهش تعداد گویشوران این زبان و میزان کاربرد آن در حوزه های مختلف هستیم و با ادامه ی این روند، بیم آن می رود که این زبان برای همیشه به دست فراموشی سپرده شود . به منظور کسب آگاهی های بیشتر از وضعیت این زبان ، کاربرد آن در کنار زبان فارسی در بخشی از جامعه ی زبانی مازندرانی در شهرستان آمل ، مورد بررسی قرار گرفته است تا از این طریق دورنمایی از آینده ی این زبان را در منطقه به دست دهد .


 
از اینرو پاسخ های پرسش شوندگان در حدود 38 پرسش، در زمینه ی کاربرد دو زبان فارسی و مازندرانی در حوزه ها و موقعیت های مختلف مانند خانواده، مدرسه، کوچه و بازار نقش برخی عوامل اجتماعی، مانند سن، جنسیت، شهر نشینی و طبقه اجتماعی در کاربرد هر یک از دو زبان و نیز دیدگاه ها و نگرش های افراد نسبت به دو زبان و آینده ی آنها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است .

 

 در این بررسی، دانش آموزان و معلمان دوره ی متوسطه شهرستان آمل در سال تحصیلی 79 ـ 1378 به عنوان جمعیت نمونه انتخاب شده اند . 300 دانش آموز ( 150 دختر و 150 پسر ) و 90 معلم ( 45 مرد و 45 زن ) از 6 دبیرستان مختلف ( 3 دبیرستان دخترانه و 3 دبیرستان پسرانه ) برای تکمیل پرسش نامه ها انتخاب شدند.

دبیرستان ها از نقاط مختلف شهر انتخاب شدند تا همه ی گروه ها و طبقات را در بر داشته باشد. اما انتخاب دانش آموزان و معلمان در هر مدرسه به روش تصادفی صورت گرفته است .

 


2
ـ حفظ یا تغییر زبان و عوامل موثر در آن

بررسی گوناگونی های زبانی نشان می دهد که عوامل اجتماعی نه تنها سبب بوجود آمدن تفاوتهای زبانی میان گویشوران یک جامعه ی زبانی در یک مقطع زمانی معین می گردد ، بلکه در روند تحولات تاریخی زبان در بلند مدت نیز نقش دارند و این عوامل ممکن است در یک جامعه ی دو زبانه ، موجب انتخاب و کاربرد یک زبان یا لهجه در موقعیت ها و حوزه های معین و در نتیجه طرد یا حذف زبان یا لهجه دیگر شود . این حالت را در اصطلاح « تغییر زبان » ( languqge shift )  می نامند .


به عبارت دیگر منظور از تغییر زبان حالتی است که یک جامعه از زبان خود به نفع زبان دیگری دست بکشد که از آن ، گاه با عنوان « مرگ زبان » ( languagedeath ) نام برده می شود. اصطلاح مرگ زبان بویژه زمانی به کار می رود که اعضای آن جامعه ی زبانی تنها گویشوران آن زبان در دنیا باشند.  در مقابل « حفظ زبان » ( language maintainous ) به حالتی اطلاق می شود که اعضای یک جامعه ی زبانی تصمیم می گیرند به استفاده از زبان بومی خود ادامه دهند .


 
اصولاً « حفظ » یا « نگهداری » زبان در جامعه ی دو یا چند زبانه مفهوم پیدا می کند، چرا که اصطلاح حفظ زبان در مورد اعضای جامعه ای که فقط یک زبان می دانند و زبانی دیگری هم نمی آموزند، معنایی ندارد.

 

بدون شک عوامل زیادی در حذف یا تغییر زبان در یک جامعه ی زبانی موثرند، اما شرط اساسی و اولیه برای رخداد این پدیده، وجود دوزبانگی ( bilingualism ) در سطح یک جامعه است . در عین حال باید به خاطر داشت که این شرط به تنهایی برای تغییر زبان کافی نیست، زیرا جوامع دو زبانه ای هم بوده اند که برای دهه ها و قرنهای متوالی صورت دو زبانه باقی مانده اند.

 

تغییر زبان چنان که فسولد ( fesold ) بیان می کند، نتیجه ی جمعی و بلند مدت « انتخاب زبان » ( choice languge ) و « کاربرد آن » ( language use )  است و انتخاب زبان و نیز تحت تأثیر « نگرشهای زبانی » ( language attitudes) افراد قرار دارد. به بیان دیگر مجموعه ای از عوامل برون زبانی در شکل دهی نگرش های زبانی و در نهایت انتخاب و کاربرد یک زبان در حوزه های مختلف در یک جامعه ی زبانی دخالت دارند که این انتخاب در نهایت به حفظ یا تغییر زبان در آن جامعه ی زبانی می تواند منجر شود.

 

برای واژه نگرش در مفهوم عام تعریف های متفاوتی از سوی ذهن گرایان و رفتارگرایان ارائه شده است.  اما آنچه در اینجا مورد نظر ماست نگرش در مفهوم عام نیست بلکه « نگرش زبانی » است. نگرش زبانی به طور کلی بر دیدگاه ذهن گرایان استوار است و در این دیدگاه نگرش از سه عنصر شناخت ( cognition ) احساس ( feeling ) و عملکرد ( action ) تشکیل می شود .  از این روی پدیده ی کاربرد زبان ، عملی است که تحت تاثیر شناخت و احساسات افراد نسبت به آن زبان صورت می گیرد.

 

ذهن گرایان معتقدند که با آگاهی از نگرش یک شخص نسبت به یک پدیده ( مثل زبان ) در مورد رفتار شخص در ارتباط با آن پدیده پیش بینی هایی می توان داشت . کوپر (COOPAR )  و فیشمن ( FISHMAN ) از چند پدیده ی زبانی که تحت تاثیر نگرش زبانی افراد روی می دهند نام برده اند که از جمله ی آنها تغییر آوایی یک زبان است که وقوع آن به استقبال یا عدم استقبال یک جامعه ی زبانی بستگی دارد .   از طرف دیگر تعریفی که لباو ( LABOV ) از جامعه ی زبانی به دست می دهد بر همین نگرش زبانی افراد مبتنی است.

 

نگرش و دیدگاه های افراد نسبت به یک زبان ، انعکاسی از دیدگاه های آنان نسبت به یک گروه قومی می تواند باشد. شواهدی وجود دارد که نشان می دهد نگرش های زبانی ، رفتار معلمان را نسبت به دانش آموزان تحت تأثیر قرار می دهد.این نگرش ها در انتخاب یک زبان برای نظام آموزشی در یک جامعه می توانند موثر باشند. پراید  (PRIDE)دلیل اصلی عدم کاربرد زبان آمیخته ( pidgin) را در امر آموزش و پرورش در جزایر آنتیل به نگرش جمعی منفی نسبت به این زبان مربوط می داند ، چرا که این زبان برای مردم منطقه تداعی کننده ی مفهوم بردگی و نشانه ی شأن اجتماعی پایین است . متخصصان آموزش زبان معتقدند که نگرش زبانی در میزان یادگیری زبان دوم موثر است.

 

  ولف ( wolf ) بیان می کند که نگرش های زبانی روی میزان درک افراد از یک گونه ی زبانی می تواند تاثیر بگذارند، بدین معنی که با وجود دو گونه ی زبانی، سخن گویان گونه ی معتبرتر ممکن است نتوانند گونه ی پاین تر را بفهمند، در حالی که گویندگان گونه ی پایین تر ، گونه معتبرتر را درک می کنند .


 
اگر وجود این همه ارتباط میان نگرشهای زبانی و دیگر پدیده های اجتماعی واقعی باشد، مطالعه ی نگرش های زبانی، جایگاه مهمی در مطالعات اجتماعی زبان و بویژه مسئله ی تغییر یا حفظ زبان خواهد داشت.

 

بررسی نگرش زبانی ممکن است تنها به نگرش افراد در مورد خود زبان محدود شود و از پرسش شوندگان در مورد اینکه یک گونه ی زبانی به نظر آنها کامل، ناقص، زیبا، زشت، شیرین یا گوش خراش است پرسش شود. گاهی هم پرسش در مورد نگرش زبانی به گویندگان یک زبان معطوف می شود و از احساس شخص نسبت به گویندگان یک گونه ی زبانی پرسش می شود. گاه نیز این پرسش وسیع تر شده و افراد در مورد برنامه ریزی نسبت به آینده یک زبان و حفظ یا تغییر آن پرسش می شود.

 

روش تعیین نگرش زبانی ممکن است مستقیم یا غیر مستقیم باشد. در روش مستقیم بوسیله ی پرسش نامه یا مصاحبه از نظرهای افراد نسبت به یک یا چند زبان پرسش می شود، ولی در روش غیر مستقیم شخص نمی داند که نگرش های زبانی او تحت مطالعه قرار دارد. با آنکه نگرش های زبانی در حفظ و تغییر زبان اهمیت دارند، اما این نگرش ها مسائل فردی و انتزاعی هستند که تحت تاثیر عوامل برون زبانی فراوانی نظیر عوامل اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و ... قرار دارد.

 

زبان شناسان دلایل متعددی را برای تغییر زبان ذکر کرده اند که فسولد عمده ترین آنها را مهاجرت، صنعتی شدن، زبان آموزشی و دیگر محدودیت های دولتی، شهرنشینی، اعتبار اجتماعی بالاتر یک زبان و جمعیت کم یک گروه زبانی ذکر می کند. با وجود آنکه در یک تغییر زبان ممکن است چند مورد از عوامل ذکر شده با هم شرکت داشته باشند ، اما مواردی هم یافت شده است که با وجود بسیاری از این عوامل تغییر زبانی رخ نداده است . علاوه بر مسائل ذکر شده، نوع زبان به لحاظ نقش ها، کاربردها و اهمیتی که در یک جامعه ی دو زبانه دارد در سرنوشت آن می تواند موثر باشد.

 

زبان شناسان در این مورد تقسیم بندیهایی به عمل آورده اند، به عنوان نمونه فرگوسن ( ferguson ) و استیوارت( stewart ) زبانها را به انواع محلی ( vernacular ) ، معیار ( standard ) ، سنتی ( classical ) ، پی جین و کریول        ( creol ) تقسیم بندی می کنند . از طرف دیگر فرگوسن زبان ها را به لحاظ اعتبار و موقعیت اجتماعی آن به دو دسته اصلی ( major ) و فرعی ( minor ) تقسیم بندی می کند .


 
به نظر ایشان زبانی را اصلی تلقی می کنیم که یا بوسیله ی بیش از 25 درصد افراد جامعه گفتگو شود ، یا زبان رسمی یک کشور باشد و یا زبان آموزشی بیش از نیمی از افراد جامعه در مدارس سطوح متوسطه باشد .  در جای دیگر ایشان نقش ها و کاربردهای متعددی را که زبانهای مختلف در یک جامعه ممکن است داشته باشد بصورت زیر دسته بندی می کند:

 

1 ـ نقش گروهی ( group function ) :

زبان تنها نقش برقراری ارتباط میان اعضای یک جامعه ی زبانی بخصوص را دارد و از این طریق آنان را بعنوان یک گروه قومی در کشور مشخص می کند.

 

2 ـ استفاده رسمی ( official use ) :

زبان در سطح ملی برای امور رسمی و دولتی بکار می رود.

 

3 ـ زبان ارتباطات وسیع تر( language of wider communication ) :

زبان بعنوان میانجی برای ارتباطات بین اقوام و گروههای مختلف به کار می رود.

 

4 ـ استفاده ی آموزشی ( education use ) :

زبان علاوه بر سالهای اولیه آموزش در سطوح بالای آموزشی به کار می رود و متون درسی به آن زبان منتشر می شود.

 

 5 ـ امور مذهبی( religious affairs ) :

زبان برای برگزاری مراسم مذهبی به کار می رود.

 

6 ـ زبان بین المللی ( international language ) :

برای برقراری ارتباط با دیگر ملت ها به کار می رود.

 

7ـ به عنوان یکی از موضوعات درسی در سطح مدرسه مطالعه می شود ، ولی خود ، زبان آموزش نیست.

 


استیوارت نیز ضمن برشمردن این نقش ها، سه مورد دیگر را به آن می افزاید. این سه مورد عبارتند از :

1 ـ نقش منطقه ای ( provincial function ) :

زبان در تقسیم بندی های سیاسی کوچکتر در یک کشور مثل ایالت یا استان بعنوان زبان رسمی ایفای نقش می کند.

 

2 ـ نقش مرکزی ( capital function ) :

زبان در مرکز سیاسی کشور غلبه دارد.

 

3 ـ نقش ادبی ( literary function ) :

زبان برای آثار ادبی و هنری مورد استفاده قرار می گیرد.


بنابراین، این نکته که براساس معیارهای بیان شده یک زبان در جامعه دوزبانه چه جایگاه و کاربردی داشته باشد می تواند در حفظ یا تغییر آن موثر باشد . طبیعی است که زبانِ محلی که تنها نقش برقراری ارتباط میان افرادِ یک گروه کوچک را بر عهده دارد در مقابل زبان اصلی ، رسمی و آموزشی ـ که کاربردهای وسیع و گسترده ای دارد ـ شانس کمی برای بقا دارد.

 

چنانکه می دانیم زبانی که افراد در یک جامعه ی دو زبانه به کار می برند ، ممکن است همان زبان مادری آنها نباشد . در بررسی روند تغییر زبان ممکن است یکی از این دو یعنی کاربرد زبان یا زبان مادری افراد ملاک قرار گیرد و نتایج حاصل از این دو نوع بررسی الزاماً یکسان نخواهد بود ، چرا که تعداد گویشوران بومی یک زبان با تعداد افرادی که عملاً از زبان در موقعیت های مختلف استفاده می کنند برابر نیست . کرک ( kirk )  اشاره می کند که در کشورهایی که یک فرآیند تغییر زبان از زبان محلی به زبان ملی در جریان است ، چنانچه تعداد گویشوران بومی زبان محلی را ملاک بررسی قرار دهیم ، فرآیند تغییر نسبت به زمانی که میزان کاربرد آن زبان محلی ، مبنای بررسی است ، پیشرفت کمتری را نشان می دهد ، زیرا بسیاری از استفاده کنندگان زبان ملی ممکن است زبان مادریشان همان زبان محلی باشد.

 

 تغییر زبان یک فرآیند جمعی است که در طی نسلها اتفاق می افتد و به ندرت پیش می آید که یک فرد تنها در طول زندگی اش استفاده از یک زبان را به طور کلی کنار گذاشته ، به زبان دیگر روی آورد.

 

لیبرسن ( lieberson ) بیان می دارد که تمامی موارد تغییر زبان در بین دو نسل مختلف اتفاق می افتد ، به این معنی که یک نسل دو زبانه، یکی از دو زبان را بر حسب شرایط موجود به نسل بعد منتقل می کند.

 مردم شناسان و جامعه شناسانِ زبان از دو دیدگاه مختلف به بررسی مسئله تغییر زبان پرداخته اند . از دیدگاه مردم شناسانه فرآیند تغییر زبان در یک شرایط طبیعی و کنترل نشده باید مشاهده و بررسی شود . آنان نظریه مشاهده ی طبیعی و طولانی مدت را تنها روش جمع آوری اطلاعات در این زمینه می دانند.

 

به عنوان نمونه گل ( gal ) برای مشاهده ی کاربرد زبان های آلمانی و مجاری در منطقه دو زبانه اوبروارت ( oberwart ) اتریش مدت یک سال را در یک خانواده بومی گذراند و دیگران نیز همین مدت و یا حتی زمانی طولانی تر در بین مردم یک منطقه زندگی کردند، تا به مشاهده ی روند کاربرد یک زبان و در نهایت فرآیند تغییر آن در جامعه بپردازند.

دیدگاه دوم که مورد حمایت جامعه شناسان زبان است از سوی جاشوافیشمن ارائه شده است . او برای آگاهی از وضعیت کاربرد دو زبان یک سری موقعیت ها یا نهادهای اجتماعی را در نظر می گیرد که آنها را حوزه ( domain ) می نامداین حوزه ها از عناصری مانند مکان ، موضوع و مخاطب تشکیل می شود . در هر یک از این حوزه ها کاربرد یک زبان ممکن است مناسب تر از بقیه باشد ، به عنوان نمونه در محیط خانواده که یک از این حوزه هاست، معمولاً یک زبان پایین تر برای برقراری ارتباط میان اعضا به کار می رود.

در حالی که یک زبان معتبرتر در مکان های رسمی تر ، مانند مراکز آموزشی به کار می رود . در این شیوه از بررسی ، با استفاده از پرسش نامه یا مصاحبه با اشخاص در مورد کاربرد زبان در موقعیت های گوناگون با مخاطبان مختلف و در مورد موضوعات متفاوت سوال می شود و جواب های به دست آمده ، مورد تجزیه و تحلیل و بررسی قرار می گیرد.


3
ـ پژوهش های پیشین

مدت زمان زیادی از پیدایش رشته ای با نام « جامعه شناسی زبان » و یا « زبان شناسی اجتماعی » نمی گذرد و تنها از همین چهار یا پنج دهه ی پیش به تدریج اصول و مبانی نظری این شاخه از مطالعات زبانی و تدوین و مطالعات و تحقیقات عملی در این زمینه آغاز شد . از این رو مطالعات انجام شده در زمینه ی حفظ و تغییر زبان نیز ـ که شاخه ای از مطالعات اجتماعی زبان است ـ قدمت و وسعت چندانی ندارد

قبل از آنکه به نتایج و دستاوردهای کلی پژوهش های انجام شده بپردازیم ، به وضعیت مطالعات مربوط به حفظ و تغییر زبان در کشورمان اشاره ای می کنیم : چنان که علاقه مندان به مسایل زبان شناسی ، به ویژه جامعه شناسی زبان آگاهی دارند ، مطالعات اجتماعی زبان در کشورمان به خاطر جوان بودن از جامعیت و گستردگی چندانی برخوردار نیست و از این رو کتابها ، مقاله ها ، چه در زمینه ی زبان فارسی و چه سایر زبان ها و گویش های محلی ایران ( از جمله مازندرانی ) ، عمدتاً به مباحث نظری این شاخه از مطالعات زبانی پرداخته اند و پژوهش های عملی نیز تنها به بررسی تاثیر برخی از عوامل اجتماعی در بروز گوناگونی های زبانی بسنده کرده اند

 بنابراین آنچه در این تحقیق بررسی می شود ، ( تاثیر عوامل اجتماعی بر کاربرد و جایگاه زبان در یک جامعه ی دو زبانه ) توجه اندکی را به خود جلب کرده است و از میان آثار موجود در کشورمان پژوهش ذوالفقاری ( 1376 ) به ظاهر اولین و تنها اثری است که به این مهم توجه نشان داده است .
ایشان به منظور آگاهی از وضعِ پیش رویِ گویش بختیاری در شهر مسجد سلیمان ، حوزه ها و مخاطبان مختلف ، مانند کوچه و بازار ، مراسم بومی ، مجالس خانوادگی ، برخورد با افراد پیر فامیل ، دوستان و حالات عاطفی شدید را در نظر گرفته و با استفاده از پرسش نامه تاثیر عوامل اجتماعی مختلف را در کاربرد فارسی و بختیاری در این حوزه ها بررسی کرده است .
در این بررسی مشخص شده است که سن ، جنسیت ، شغل ، تحصیلات ، عِرق بومی  بودن و زبان بومی والدین در خانواده همگی در کاربرد دو زبان در حوزه های مختلف موثرند و به عنوان نمونه کاربرد فارسی در گروههای سنی پایین تر بیشتر است و همچنین کاربرد فارسی در میان زنان در گروههای سنی مختلف بیش از مردان است . در مجموع این پژوهش نشان دهنده کاربرد روزافزون زبان فارسی در میان گویشوران بختیاری در این شهر به قیمت زوال تدریجی گویش بختیاری است .

پیامدهای نظری پژوهش های انجام شده

با وجود همه پیچیدگی هایی که فرآیند حفظ یا تغییر زبان ممکن است داشته باشد و با وجود تنوع و گوناگونی عواملی که در این فرآیند می توانند تاثیر گذار باشند ، از مجموع پژوهش های صورت گرفته تعمیم هایی را در این زمینه می توان مطرح کرد . یک پیش شرط اساسی برای تغییر زبان وجود یک جامعه دو زبانه است ، اما حفظ زبان فرانسه در جامعه ی دو زبانه مونترال در کانادا نشان می دهد که این شرط به تنهایی نمی تواند برای تغییر زبان کافی باشد


 
اگر وجود دو زبانگی به تنهایی برای تغییر زبان کافی نیست ، شاید وجود دو زبانگی به همراه اعتبار بیشتر یکی از دو زبان ، وقوع تغییر زبان را حتمی سازد . اما مواردی را سراغ داریم که یک زبان پایین تر به لحاظ وجهه ی اجتماعی یک زبان برتر را حذف کرده و یا حداقل خود در کنار آن به حیات ادامه داده است . حذف زبان فرانسه از سوی زبان انگلیسی در حمله نورمن ها به انگلستان   و همچنین حفظ زبان گوارانی ( guarani ) در مقابل زبان استعمارگران اسپانیایی در پاراگوئه   از این موارد هستند .

در اغلب تغییر زبان ها این زبان گروه کوچک تر است که جای خود را به زبان گروه بزرگتر می دهد و علاوه بر آن گروه بزرگ تر معمولاً از قدرت سیاسی و اقتصادی بیشتری نسبت به گروه کوچک تر برخوردار است ، اما چنانکه در مواردی از تغییر زبان دیده می شود ، گروه کوچکتر با وجود فراهم بودن این شرایط برای سالها زبان خود را حفظ کرده است ، این تغییر زبان دقیقاً زمانی شروع شد که افراد گروه کوچک تر حاضر شدند از هویت خود به عنوان یک گروه اجتماعی ـ فرهنگی مستقل دست بکشند و به عضویت گروه بزرگتر درآیند

 این مسئله اگرچه خود مقدمه ای برای تغییر زبان است ، اما عامل تغییر زبان نیست ، بلکه معلول برخی عوامل و شرایط اقتصادی ، اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی حاکم بر محیط است . به ظاهر یکی از مهمترین عواملی که باعث می شود افراد ، پای بندی به ارزش های گروهی و قومی را از دست دهند ، همان از دست دادن استقلال اقتصادی است

به عنوان نمونه از دست رفتن شغل و حرفه سنتی و وابستگی به گروه بزرگ تر برای اشتغال و کسب درآمد یکی از عوامل اقتصادی موثر در این زمینه است . عوامل اجتماعی ـ فرهنگی هم در این میان میتوانند نقش داشته باشند ، برای مثال زبان آموزشی می تواند یکی از این عوامل فرهنگی باشد . اگر زبان آموزشی در مدارس همان زبان گروه برتر باشد ، این احساس را در افراد گروه کوچک تر و بخصوص کودکانِ این گروه بوجود می آورد که زبان مادری آنها هیچ کاربردی نداشته ، در نتیجه ضرورتی برای یادگیری آن وجود ندارد و همین امر مقدمه ای برای آموزش زبان برتر به فرزندان در محیط خانواده می شود . برای اینکه به اهمیت زبان آموزشی بیشتر پی ببریم کافی است نگاهی به زبان آموزشی در مدارس کانادا داشته باشیم

 اگر در آنجا مدارس فرانسه زبان وجود نداشت و همه کودکان فرانسه زبان مجبور بودند در مدارس انگلیسی زبان تحصیل کنند ، شاید به جای حفظ زبان فرانسه موردی از تغییر زبان را شاهد بودیم . در واقع آموزش زبان برتر به فرزندان در محیط خانواده را باید از نشانه های تغییر زبان دانست ، نه از عوامل آن ، چرا که این امر تحت تاثیر عواملی صورت می گیرد که در بیرون از خانه یعنی در جامعه حاضرند .

اگرچه ما نمی توانیم پیش بینی کنیم که چه عواملی و در کدام جامعه و در چه زمانی موجب حذف یک زبان و جایگزین شدن زبان دیگر می شوند ، اما دیتمار  به دو نکته اساسی در این زمینه اشاره می کند : نکته اول اینکه زبانی که در خانواده به کار نمی رود ، نسبت به زبانی که در خانواده کاربرد دارد ، شانس کمتری برای بقا دارد . نکته دوم اینکه اگر در یک جامعه ی دو زبانه ، افراد آن دو زبانه نا هم پایه باشند ، احتمال وقوع تغییر زبان بیش از جامعه ای است که افراد آن دو زبان هم پایه هستند . این مطلب به نوعی تأیید کننده ی همان مورد اول است ، چرا که دو زبانه های نا هم پایه معمولاً هر دو زبان را در حوزه های خانواده می آموزند و این به معنی وارد شدن یک زبان جدید در حوزه ی کاربردی زبان سنتی است

 

 


4
ـ تجزیه و تحلیل داده ها

آنچه در این تحقیق بررسی می شود وضعیت کاربردی دو زبان فارسی و مازندرانی در میان دانش آموزان و معلمان دوره ی متوسطه در شهر آمل است . انتخاب و کاربرد یک زبان در یک جامعه دو زبانه تحت تاثیر عوامل متعددی قرار دارد و یک فرد ممکن است بر حسب مکان ، موقعیت ، مخاطب و یا حتی موضوع صحبت در طول شبانه روز به تناوب از دو زبان استفاده کند . علاوه بر آن برخی مشخصه های فردی و عوامل اجتماعی ، مانند سن ، شغل ، تحصیلات ، طبقه بندی اجتماعی و محل زندگی نیز می توانند در انتخاب زبان موثر باشند

 بنابراین کاربرد زبان یک مسئله ی کلی است که برای بررسی آن باید همه موقعیت ها و عوامل را درنظر گرفت و یکی از رایج ترین روشها برای بررسی این موضوع که از سوی جامعه شناسان زبان پیشنهاد شده است روش تحلیل حوزه ای است که برای اولین بار از سوی فیشمن در سال 1966 به کار گرفته شد . در این شیوه با استفاده از پرسش نامه یا مصاحبه در مورد کاربرد زبان در موقعیتهای گوناگون و با مخاطبان مختلف در مورد موضوعات متفاوت پرسش می شود و پاسخ هایی به دست آمده مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد . این پژوهش شامل 38 پرسش است .

 قبل از پرسش های اصلی که به کاربرد دو زبان در حوزه های گوناگون می پردازند ، یک سری پرسش ها به اطلاعاتی نظیر سن پرسش شوندگان ، محل تولد و زندگی ، سن ، شغل و تحصیلات والدین آنها اختصاص یافته است . در قسمت پایانی نیز پرسش هایی وجود دارد که به دیدگاهها ، نگرش و قضاوت افراد درباره ی دو زبان و آینده آنها مربوط می شود


4
ـ 1 ـ مشخصات پرسش شوندگان

پرسش شوندگان در دو گروه سنی مختلف قرار دارند : گروه اول معلمان مرد و زن دوره ی متوسطه اند که بین 29 تا 47 سال سن دارند و میانگین سن آنها 5/35 سال می باشد . این گروه دارای تحصیلات در حد کارشناسی ( و عده ای معدود بالاتر ) در رشته های مختلف می باشند و میانگین تعداد افراد خانوارشان 8/3 نفر است . 63% از این معلمان در روستا و 36% در شهر به دنیا آمده اند . حدود 27% آنها در زمان پژوهش در روستا و 37% در شهر زندگی کرده ، همسران 49% از آنها کارمند می باشند .

گروه دوم دانش آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه هستند که بین 14 تا 18 سال سن دارند و میانگین سن آن ها 9/15 سال است . این گروه دانش آموزان به تناسب از دو جنس و رشته ها و پایه های مختلف انتخاب شده اند

میانگین تعداد افراد خانوار در این گروه 7/5 نفر ، میانگین سن پدران آنها 8/45 سال و میانگین سن مادران آن ها 4/39 سال می باشد . 37% از این دانش آموزان در روستا متولد شده اند و 63% بقیه در شهر به دنیا آمده اند . 27% از آنها اکنون در روستا و بقیه 73% در شهر سکونت دارند .
پدران حدود 19% کارمند و بقیه دارای مشاغل آزاد یا کارگرند . مادران حدود 4% از دانش آموزان ، کارمند و بقیه خانه دارند . پدران حدود 5/7% از دانش آموزان تحصیلات دانشگاهی ، 5/17% دیپلم و بقیه دارای تحصیلات پایین تر یا بی سوادند . در مورد مادران نیز 2% دارای تحصیلات دانشگاهی ، 12% دیپلمه و بقیه دارای تحصیلات پایین تر یا بی سوادند


4
ـ 2 ـ کاربرد فارسی و مازندرانی در حوزه های مختلف

برای بررسی کاربرد دو زبان سه حوزه ی عمده ، یعنی خانواده ، مدرسه و کوچه و بازار در نظر گرفته شده است . در واقع این حوزه ها را مکان و مخاطبان آن مشخص می کنند . در حوزه ی خانواده مخاطبان می توانند اعضای خانواده یا افراد فامیل باشند . در حوزه ی مدرسه مخاطبان معلمان ، دانش آموزان و مستخدمان مدرسه هستند

 هر مکانی غیر از خانه و مدرسه را حوزه ی کوچه و بازار تلقی می کنیم که خود یک حوزه ی وسیع و گسترده است . مخاطبان این حوزه افراد مختلفی می توانند باشند که فرد در زندگی روزمره خود با آنها سر و کار دارد . چنان که می دانیم حوزه ها علاوه بر مکان و مخاطب به موضوع خاصی می توانند مربوط باشند . در این جا حوزه ی مذهب ، هنر و سرگرمی نیز در نظر گرفته شده است که مسائلی نظیر دعا ، نیایش ، موسیقی و هنر و سرگرمی ها را در بر می گیرد . این حوزه معمولاً مخاطب خاصی ندارد و انتخاب زبان در آن به علایق و تمابلات فرد بر می گردد


4
ـ2ـ1 حوزه ی خانواده

شکی نیست که خانواده اولین و مهم ترین مکان برای زبان آموزی است و زبانی که ما آن را زبان مادری یا زبان اول فرد می نامیم سال های اولیه ی زندگی در این محیط شکل می گیرد. انتظار بر این است که زبانی که فرزندان در خانواده می آموزند ، همان زبانی باشد که پدر ، مادر و دیگر اعضای خانواده به وسیله آن با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند، با وجود این ممکن است برخی از والدین بر حسب توانایی ها و شرایط موجود تصمیم بگیرند که زبانی غیر از زبان خودشان را به فرزندان بیاموزند و در نتیجه اعضای یک خانواده در یک دوره زمانی خاص به جای یک زبان از دو زبان متفاوت برای برقراری ارتباط با یکدیگر استفاده کنند.

 

 حرکتی که در طی چند سال گذشته در جهت آموزش زبان فارسی به فرزندان در بسیاری از خانواده های مازندرانی آغاز شده ، منجر به پیدایش چنین وضعی شده است . با وجود آن که امروزه در بسیاری از خانواده های مازندرانی دو زبان فارسی و مازندرانی در کنار یکدیگر به کار می روند ، اما میزان کاربرد هر یک از دو زبان از خانواده ای به خانواده دیگر نیز در یک خانواده ی واحد بسته به طرفین گفتگو متفاوت است.

 

 برای آگاهی از میزان کاربرد این دو زبان در حوزه ی خانواده از افراد گروه دوم ( دانش آموزان ) در مورد زبانی که بوسیله ی آن با والدین ، برادر ، خواهر کوچک تر ، پدر بزرگ یا مادر بزرگ و بچه های فامیل ارتباط برقرار می کنند پرسش شد . 37% از دانش آموزان پرش شونده گفته اند که با والدینشان به زبان فارسی صحبت می کنند ، در حالی که تنها 4% والدین با همدیگر فارسی حرف می زنند و 96% بقیه به زبان مازندرانی با یکدیگر گفتگو می کنند

از طرف دیگر 63% از این دانش آموزان گفته اند که با برادر یا خواهر کوچک ترشان به زبان فارسی صحبت می  کنند . هم چنین 33% آنها با پدر بزرگ و مادر بزرگشان و 63% آنها با بچه های فامیل و اقوام به زبان فارسی صحبت می کنند

این ارقام نشان می دهند که با ثابت بودن دانش آموزان به عنوان یکی از مخاطبان ، سن مخاطب دوم در حوزه ی خانواده در تعیین زبان موثر است . کمترین میزان کاربرد زبان فارسی به وسیله دانش آموزان در ارتباط با پدر بزرگ هاست و بیشترین میزان در ارتباط با افراد کوچک تر از خودشان در خانواده است .
اینکه 63% از دانش آموزان با برادر یا خواهر کوچک ترشان فارسی صحبت می کنند و در مقابل 37% از آنها با والدینشان فارسی حرف می  زنند حکایت از آن دارد که درصد افراد فارس زبان در گروههای سنی پایین تر درخانواده بیش از همین درصد در بین دانش آموزان است و این بدین معنی است که با گذشت زمان مسئله ی آموزش زبان فارسی به فرزندان از سوی والدین رواج بیشتری می یابد

 داده های گردآوری شده از معلمان شواهدی برای این ادعا باید به دست دهد . حدود 13% از معلمان گفته اند که در دوران کودکی با والدینشان به زبان فارسی صحبت می کردند و با توجه به میانگین سن افراد این گروه ( معلمان ) می توان گفت که دوره ی جوانی آنها به حدود دو دهه ی قبل بر می گردد ، بنابراین از آن زمان تاکنون درصد جوانان فارس زبان در خانواده تقریباً سه برابر شده است ، یعنی از 13% به 37% رسیده است

از طرف دیگر درصد ناچیزی از معلمان ( حدود 1% ) گفته اند که والدینشان با همدیگر به زبان فارسی صحبت می کرده و یا می کنند . 14% از این معلمان در حال حاضر با همسران خود فارسی صحبت می کنند و 2% آنها با افراد بزرگسال فامیل و 92% آنها با فرزندان فامیل فارسی صحبت می کنند . این آمار و ارقام نیز نشان می دهد که تفاوت در میزان کاربرد زبان فارسی برحسب تفاوت در سن مخاطبان در این گروه بسیار بالا و بیش از این مقدار در گروه دانش آموزان است و شاید بتوان اینطور استنتاج کرد که در مجموع گروه سنی بالاتر    ( معلمان ) اصرار به کاربرد یک زبان در تمامی موقعیت ها و با همه ی مخاطبان نداشته و در برابر مخاطبان مختلف انعطاف بیشتری از خود نشان می دهند .


4
ـ2ـ2ـ حوزه ی مدرسه

انگیزه ی انتخاب زبان فارسی و آموزش آن به فرزندان از سوی برخی والدین مازندرانی در حوزه ی خانواده را باید در محیطی بیرون از خانه جستجو کرد . مدرسه یکی از حوزه هایی است که کاربرد درست زبان فارسی را می طلبد و این دسته از والدین ترجیح میدهند فرزندانشان قبل از ورود به مدرسه به این زبان تسلط کامل داشته باشند تا مورد تمسخر دیگر دانش آموزان واقع نگردند و نیز در روند پیشرفت تحصیلی آنان خللی وارد نشود . بنابراین دانش آموزان در انتخاب زبان در مدرسه از یک سو تحت تاثیر زبان اول خود هستند و از سوی دیگر به فارسی به عنوان یک زبان معتبر و رسمی نگاه می کنند که کاربرد آن در برخی موقعیت ها در مدرسه الزامی است

افراد شرکت کننده در یک گفتگو در محیط مدرسه ممکن است دو دانش آموز ، دو معلم ، یک معلم و یک دانش آموز و یک مستخدم یا سرایدار و ... باشند . از مشاهده ی آنچه در مدارس مناطق مازندرانی زبان می گذرد می توان ادعا کرد که زبان فارسی تنها زبان ارتباطی میان معلم و دانش آموز در محیط مدرسه است و پاسخ های ارائه شده از سوی پرسش شوندگان نیز چنین چیزی را نشان می دهد

 100% معلمان گفته اند که با دانش آموزان در محیط مدرسه فارسی صحبت می کنند و تمامی دانش آموزان نیز همین نظر را داشته اند . 60% دانش آموزان گفته اند که با همکلاسی ها در مدرسه فارسی و 40% مازندرانی صحبت می کنند ، 20% معلمان با همکاران خود در مدرسه فارسی و 80% بقیه مازندرانی صحبت می کنند . 5/72% از دانش آموزان و 5/13% از معلمان با مستخدمان و سرایداران مدرسه فارسی صحبت می کنند

کاربرد زبان فارسی در حوزه ی مدرسه در مناطق مازندرانی زبان با کاربرد این زبان در دیگر مناطق کشور که زبانهای محلی رایج است به کلی متفاوت استدر اینجا هیچ دانش آموزی به خود اجازه نمی دهد که در محیط مدرسه با معلم به زبان محلی صحبت کند و حتی برخی معلمان نیز از استفاده از زبان مازندرانی در برقراری ارتباط با دانش آموزان خودداری می کنند .
شاید این تصور پیش آید که کاربرد فارسی برایشان راحت تر از مازندرانی است ، اما با یادآوری این نکته که زبان مادری اکثریت آنها مازندرانی است ( چرا که 63% دانش آموزان و 87% از معلمان در خانه مازندرانی صحبت می کنند ) این فرض نمی تواند درست باشد .
 
از طرف دیگر ممکن است عده ای فکر کنند که علیرغم زبان مادریشان ، معلمان شخصاً علاقه ی بیشتری به کاربرد زبان فارسی در محیط مدرسه دارند ، ولی چنان که مشاهده کردیم 80% از همین معلمان با همکاران خود در مدرسه به زبان مازندرانی صحبت می کنند

بدیهی است که نوع و سبک زبانی که افراد در یک گفتگو به کار می برند بر حسب موقعیت اجتماعی طرفین و رابطه ی موجود بین آنها متفاوت است . گونه ی محاوره ای و غیر رسمی یک زبان معمولاً وقتی به کار می رود که افراد دارای موقعیت اجتماعی تقریباً برابر بوده و بین آنها رابطه ی دوستانه و صمیمی برقرار باشد و به اصطلاحِ عام تر « خودمانی » باشند

 در اینجا اگرچه سخن از گونه های سبکی یک زبان در میان نیست ، ولی استفاده از زبان محلی نیز به نوعی نشان از صمیمیت و خودمانی بودن است و قدر مسلم معلمان با استفاده از زبان رسمی ( فارسی) از این کار احتراز کرده و فاصله ی موجود میان خود و دانش آموزان را حفظ می کنند . با وجود آنکه عده ای از دانش آموزان بدشان نمی آید که در کلاس درس و مدرسه به زبان مازندرانی با معلمان صحبت می کنند ، هیچ یک از معلمان مایل نیستند که این سنت موجود را بر هم زده و در کلاس درس به زبان مازندرانی صحبت کنند

مدیران مدارس نیز حفظ روند موجود را برای برقراری نظم و انضباط در مدرسه ضروری می دانند و در مواردی حتی مشاهده شده است که در مورد کاربرد زبان مازندرانی در کلاس درس به معلمان اعتراض کرده اند . دانش آموزان نیز در چنین شرایطی ( صرف نظر از زبان مادری شان ) از همان روزهای اول مدرسه متوجه این نکته می شوند که در محیط مدرسه باید با معلمان تنها به زبان فارسی صحبت کنند


4
ـ 2 ـ 3 ـ حوزه ی کوچه و بازار

هر مکانی خارج از خانه و مدرسه را به اصطلاح حوزه ی کوچه و بازار می نامیم ، چنین حوزه ای بسیار وسیع و گسترده است و مکان و مخاطبان حاضر در آن نیز متنوع و متفاوتند . این حوزه با حوزه ی خانواده و مدرسه تفاوتهای اساسی دارد . افراد حاضر در خانواده و مدرسه ، معمولاً محدود و ثابت اند و رابطه ی نزدیکی بین اعضا برقرار است . افراد اغلب از عادت های زبانی یکدیگر آگاهی داشته ، نوع زبان بر اساس عادت و تجربه ی قبلی انتخاب می شود

 در مقابل در حوزه ی شهر با افراد گوناگون از حیث جنسیت ، سن ، شغل ، تحصیلات و طبقه ی اجتماعی سر و کار داریم و به طور طبیعی نوع زبانی که به کار می برند ، برای ما قابل پیش بینی نیست و به همین دلیل انتخاب زبان در این حوزه ی وسیع نیز بر حسب موقعیت و مخاطب می تواند متنوع باشد . زبانی که افراد در طول روز به هنگام سخن گفتن با هم محله ای ها و همسایه ها در محل زندگیشان با یک فرد ناشناس یا یک کودک خردسال در خیابان با مغازه دار سرکوچه یا یک مغازه دار مرکز شهر با راننده تاکسی و اتوبوس و یا یک پزشک در محل کارش و یا یک کارمند در یکی از اداره های شهر و ... استفاده می کنند ممکن است متفاوت باشد

 برای آگاهی از وضعیت کاربردی دو زبان در موقعیت های ذکر شده به بررسی آمار و ارقام به دست آمده در این زمینه می پردازیم:

چنان که از وضع موجود در مدارس منطقه و همچنین پاسخ های پرسش شوندگان دریافت می شود ، زبان ارتباطی میان معلم و دانش آموز در محیط مدرسه ، تنها زبان فارسی است . در مبحث قبلی دلایل برای انتخاب این زبان از سوی معلمان ، برای برقراری ارتباط با دانش آموزان در محیط مدرسه ذکر گردید .

حال سوال این است که آیا این نوع از کاربرد زبان فارسی ، وابسته به موقعیت مکانی و زمانی خاص است ؟ آیا کاربرد این زبان میان دو گروه در بیرون از مدرسه به قوت خود باقی است ؟ اگر این معلمان ، دانش آموزان فعلی خود را در خارج از مدرسه ، در کوچه و خیابان شهر ملاقات کنند ، به کدام زبان با آنها صحبت می کنند ؟

86% از معلمان گفته اند که همچنان به زبان فارسی با آنها صحبت می کنند و 14% نیز گفته اند به هر زبانی که دانش آموز با آنها سخن بگوید . همچنین 93% از دانش آموزان نیز گفته اند با معلمان خود در کوچه و خیابان شهر به زبان فارسی صحبت می کنند . بنابراین با آنکه درصد کمی از معلمان و دانش آموزان حاضرند سنت زبانی موجود در مدرسه را در خارج از آن به هم بزنند ، اما بیشتر معلمان دوست دارند این رابطه ی رسمی بین آنها و دانش آموزان در بیرون از مدرسه نیز حفظ شود ، تا در مدرسه برای آنان مشکلی ایجاد نکند

از طرف دیگر بیشتر دانش آموزان نیز به خود اجازه نمی دهند با تغییر یک جانبه ی زبان به نوعی در اعلام دوستی و صمیمیت بیشتر پیش قدم شوند ، چرا که بر اساس آداب اجتماعی حاکم بر جامعه ی ما اگر قرار است چنین کاری صورت پذیرد ، باید از جانب فرد بزرگتر به لحاظ سنتی و یا بالاتر به لحاظ موقعیت اجتماعی باشد . حال که کاربرد زبان فارسی بین دو گروه دارای انگیزه ی اجتماعی ـ روانی است و به خاطر حفظ رابطه ی حاکم بین طرفین از سوی معلم و حرمت نگه داشتن از سوی دانش آموز صورت می گیرد ، باید انتظار داشت که با گذشت زمان و تغییر رابطه ی موجود بین دو طرف در میزان کاربرد این زبان هم تغییر ایجاد شود

به همین خاطر از معلمان سوال شد که اگر یکی از دانش آموزان سابق خود را درخیابان ببیند با او به چه زبانی صحبت می کنند . 53% از آنها گفته اند به زبان فارسی ، در حالی که 84% از دانش آموزان گفته اند با معلم سابق خود در کوچه و خیابان شهر به زبان فارسی صحبت می کنند

 بنابراین با گذشت زمان عده ی زیادی از معلمان مایلند با دانش آموزان خود به زبان مازندرانی صحبت کنند و در حقیقت حاضر به کم کردن فاصله ی اجتماعی با دانش آموزان سابق خود هستند ، این در حالیست که عده ی اندکی از دانش آموزان به همان دلیل ذکر شده حاضر به پیش گام شدن در انجام چنین کاری هستند .

برای آگاهی از زبانی که همین افراد در سایر موقعیت ها در گفتگو با مخاطبان دیگر به کار می برند از آنها پرسش شد که با همسایگان خود به طور معمول به کدام زبان صحبت می کنند . 5/96% از دانش آموزان گفته اند با آنها به زبان مازندرانی صحبت می کنند . نکته ی جالب اینکه تقریباً همین درصد از افراد گفته اند که در محیط خانواده به زبان مازندرانی صحبت می کنند و غلبه ی زبان مازندرانی بر فارسی در چنین موقعیتی شاید به خاطر وجود رابطه ی دوستانه و نزدیکی است که به طور طبیعی بین همسایگان برقرار است

 در ضمن 93% از معلمان و 56% از دانش آموزان گفته اند که با مغازه دار سرکوچه خود با زبان مازندرانی صحبت می کنند و این خود تأییدی بر همان مدعاست . اگر چنین فرضی درست باشد همین افراد با یک مغازه دار در مرکز شهر به گونه ای متفاوت باید سخن بگویند . درصد معلمان در این مورد تغییری نکرده است ، اما 5/79% از دانش آموزان در این مورد از زبان فارسی استفاده می کنند .

برای اطلاع از میزان کاربرد دو زبان در برخورد با سایر مخاطبان در این حوزه به بررسی بقیه ی آمار موجود در این زمینه می پردازیم : 7% از معلمان و 5/69% از دانش آموزان گفته اند که با راننده ی تاکسی یا راننده ی اتوبوس در شهر به زبان فارسی صحبت می کنند

 72% از معلمان و 5/94% از دانش آموزان با پزشک به زبان فارسی صحبت می کنند . همچنین 30% از معلمان و 89% از دانش آموزان به هنگام مراجعه به یکی از اداره های شهر با کارمند اداره به زبان فارسی صحبت می کنند . چنانکه ملاحظه می شود بیشترین میزان کاربرد زبان فارسی در برخورد با یک پزشک و کمترین میزان به هنگام گفتگو با راننده تاکسی است و این درست تأثیر موقعیت اجتماعی مخاطبان را در انتخاب زبان نشان می دهد

 لازم است به خاطر داشته باشید که یک سری مشخصات شغلی مانند مکان کار باعث می شود تا افراد به شغل و موقعیت اجتماعی مخاطبان پی ببرند . برخلاف این مکان های مشخص مانند اداره ، مطب پزشک و یا داخل تاکسی که اطلاعاتی را در مورد افراد شاغل خود به ما می دهند ، موقعیت ها و مکانهایی هم مانند کوچه و خیابان شهر وجود دارند که معمولاً بی نشان هستند و اطلاعاتی در این مورد در اختیار افراد قرار نمی دهند

در این مورد به ظاهر افراد بر حسب عادت های شخصی و یا براساس یک سری حدس ها ، پیش داوری ها و تجربه های قبلی به انتخاب زبان دست می زنند . برای کسب اطلاع در این مورد از پرسش شوندگان سوال شد که چنانچه بخواهند از شخصی در سطح شهر آدرس بپرسند با چه زبانی شروع به صحبت می کنند . 5/13% از معلمان و 79 درصد از دانش آموزان گفته اند به زبان فارسی این کار را می کنند

 از آنجایی که احتمال می رود سن مخاطب در این انتخاب موثر باشد ، این بار حالتی در نظر گرفته شد که مخاطب یک دختر یا پسر کوچکی است که در حال گریه کردن در کنار خیابان ایستاده است . در این صورت افراد برای دلجویی از او با چه زبانی شروع به صحبت می کنند ؟ 90% معلمان و 94% دانش آموزان گفته اند به زبان فارسی گفته اند به زبان فارسی با او سخن می گویند

بنابراین ، این تصور در ذهن بیشتر افراد ( چه بزرگسال و چه جوان ) باید وجود داشته باشد که یک فرد خردسال مازندرانی به زبان فارسی صحبت می کند و این زبان را بهتر می فهمد و این باور از آنچه که افراد در خانواده ی خود و اقوام یا در سطح جامعه به طور کلی مشاهده کرده اند ، شکل گرفته است .

دقت در آمار و ارقام ارائه شده ، دو نکته ی اساسی را روشن می سازد:

نکته اول اینکه در مجموع در این حوزه ، به مانند حوزه های دیگر میزان کاربرد زبان فارسی در میان دانش آموزان بیش از معلمان است

نکته ی دوم اینکه بیشترین میزان کاربرد فارسی در برخورد با پزشک و کودک خردسال است و این دو قشر یادآور دو ویژگی بارز یعنی طبقه ی اجتماعی و سن فرد است

4ـ2ـ4ـ حوزه ی مذهب ، هنر و سرگرمی

با آگاهی از میزان وسیع کاربرد زبان فارسی در حوزه های مختلف ، شاید این تصور پیش آید که این کاربردها ناخواسته بوده و تحت تاثیر عوامل و شرایط حاکم بر یک موقعیت خاص صورت می پذیرد و در واقع اغلب افراد ، قلباً گرایش و علاقه ی بیشتری به زبان مازندرانی نسبت به فارسی دارند . برای اطلاع از این موضوع باید از افراد در مورد مسائلی سوال شود که با علائق قلبی و احساسات درونی آنها در ارتباطند و افراد در انتخاب زبان در این مورد آزادی کامل دارند

جنبه های هنری زبان ، سرگرمی ها و همچنین امور مذهبی از جمله این مواردند . طبیعی است که افراد علاقمند باشند شعر یا آواز را به زبان مورد علاقه ی خود بشنوند ، یا به همین زبان شعر یا آوازی را زمزمه کنند . جالب این است که در این مورد نیز فارسی بر مازندرانی غلبه داشته است . تنها 37% معلمان و 5/28% دانش آموزان گفته اند که در اوقات فراغت خود ترجیح می دهند ، موسیقی مازندرانی گوش دهند تا فارسی ، همچنین 37% معلمان و 17% دانش آموزان نیز گفته اند چنانچه خودشان بخواهند در خلوت و تنهایی شان شعر یا آوازی زمزمه کنند به زبان مازندرانی این کار را می کنند

 از دیگر مواردی که افراد معمولاً وقت زیادی را در شبانه روز به آن اختصاص می دهند تماشای تلویزیون است . وجود یک شبکه ی استانی با پخش برنامه هایی به زبان محلی باعث می شود که افراد در این مورد بین این شبکه و شبکه های دیگر حق انتخاب داشته باشند

 37%از معلمان و 45% از دانش آموزان اظهار داشته اند که به هنگام پخش برنامه های محلی از شبکه ی استانی ، تماشای آن را به برنامه های دیگر ترجیح می دهند . اما از آنجایی که تنوع برنامه های شبکه های فارسی زبان بیش از شبکه های استانی است ، ممکن است تنها زبانِ برنامه مهم نبوده ، نوع برنامه ها در انتخاب آنها موثر باشد . بنابراین باید دید که افراد در مورد یک برنامه ی معین و در شرایطی مساوی کدام زبان را ترجیح می دهند . برای این منظور از آنها سوال شد که چنانچه یک فیلم سینمایی به دو زبان فارسی و مازندرانی دوبله شده ، به طور همزمان از دو شبکه در حال پخش باشد کدام را تماشا می کنند

نتایج به دست آمده در این حالت با دیگر موارد متفاوت است . 47% معلمان و 72% از دانش آموزان زبان مازندرانی را بر می گزینند . حال پیشی گرفتن دانش آموزان از معلمان در استفاده از زبان مازندرانی در این مورد خاص چه توجیهی می تواند داشته باشد ؟ توضیحات برخی از دانش آموزان که در واقع بیانگر دیدگاهها و تلقی آنان از دو زبان است ، شاید روشنگر بعضی مسائل در این خصوص باشد

عده ای از دانش آموزان در پاسخ قید کرده اند که چنانچه فیلم کمدی باشد دوبله ی مازندرانی را ترجیح می دهند ، البته اکثر فیلم هایی که به مازندرانی دوبله می شوند از نوع کمدی است و بیشتر برنامه های محلی نیز برنامه های شاد و تفریحی است . طبیعی است که این دانش آموزان با توجه به موقعیت سنی شان این نوع برنامه ها را که زبان مازندرانی دارند ترجیح می دهند ، اما چنانکه ملاحظه شد همین عده برای موسیقی که یک موضوع هنری و به نسبت رسمی تر است ، زبان فارسی را مناسب تر از مازندرانی می دانند

مذهب نیز حوزه ی دیگری است که کاربرد زبان های فارسی و مازندرانی در آن می تواند در تعیین میزان علاقه مندی افراد به زبان مادری مورد توجه قرار گیرد . تا جایی که اطلاع در دست است مراسم مذهبی مانند عاشورا و ماه رمضان به هر دو زبان در اماکن مذهبی برگزار می شود ، اما به ظاهر در این مورد بیشتر زبان فارسی کاربرد دارد تا مازندرانی و بیشتر پرسش شوندگان ، 78% معلمان و 77% دانش آموزان این نظر را تایید کرده اند . در این مورد نیز باید پذیرفت که نوع زبان تحت تاثیر یک موقعیت رسمی تعیین می شود و این احتمال وجود دارد که افراد در خلوت و تنهایی خود با زبان دیگری با خدا راز و نیاز کنند

67% از معلمان و 35% از دانش آموزان گفته اند به زبان مازندرانی دعا و نیایش می کنند . آیا بقیه ی افراد که نیایش را با زبان فارسی انجام میدهند ، در واقع با این زبان راحت تر می توانند حرف دلشان را بیان کنند ؟ جواب به ظاهر منفی است ، زیرا 73% معلمان و 49% از دانش آموزان گفته اند که به زبان مازندرانی راحت تر و بهتر می توانند مقصودشان را بیان کنند . ملاحظه می شود که تنها 67% از معلمان به زبان مازندرانی با خدا سخن می گویند و این در حالی است که 87% آنها با والدین خود به زبان مازندرانی در خانه صحبت می کنند

 از طرف دیگر تنها 35% دانش آموزان به زبان مازندرانی با خدا راز و نیاز می کنند ، در حالی که تعداد افراد مازندرانی زبان در این گروه در حوزه ی خانواده 63% است . بنابراین عده ای از افراد هر دو گروه با آنکه زبان مادری شان مازندرانی است ، اما به زبان فارسی نیایش می کنند و ناگزیر چنین باید استنباط کرد که این عده درک متفاوتی از زبان مادری شان دارند و کاربرد آن را در این مورد نیز نوعی بی حرمتی تلقی می کنند.

 

 

4ـ3ـ تاثیر عوامل اجتماعی بر آموزش و کاربرد دو زبان در حوزه های مختلف

تحلیل آمار و ارقام به دست آمده از کاربرد دو زبان در حوزه های مختلف مشخص ساخته است که برخی عوامل اجتماعی مانند سن ، جنسیت ، محل سکونت ، طبقه اجتماعی و تحصیلات در میزان کاربرد هر یک از دو زبان نقش تعیین کننده ای دارند . در بخش های زیر هر یک از این عوامل و تاثیر آنها در به کارگیری فارسی و مازندرانی در حوزه های مختلف مورد بررسی قرار می گیرد:


4
ـ3ـ1ـ سن

تحقیقات انجام شده نشان می دهد که جوانان، بیش از بزرگسالان در حوزه های مختلف از زبان معتبرتر در یک جامعه ی دو زبانه استفاده می کنند و بدین ترتیب نقش موثری در فرآیند تغییر زبان ایفا می کنند . از آنجایی که ورود زبان معتبرتر به حوزه ی خانواده با آموزش این زبان به فرزندان همراه است، بنابراین طبیعی است که گویشوران یک زبان معتبر در یک جامعه دو زبانه را بیشتر افراد جوان جامعه تشکیل دهند. آموزش زبان فارسی به فرزندان در خانواده های مازندرانی در سالهای اخیر نسبت به گذشته ، رواج و گسترش بیشتری یافته است ، به همین خاطر انتظار می رود که هر چه به گروههای سنی پایین تر می رویم تعداد گویشوران فارسی افزایش داشته باشد

 بررسی کاربرد فارسی در حوزه ی خانواده نیز نشان داده است که در خانواده ی دانش آموزان بیشتر گویشوران فارسی را جوانان و افراد کوچک تر از آنها تشکیل می دهند . به عنوان نمونه گویشوران فارسی در گروه سنی 5/42 سال ( والدین دانش آموزان ) برابر 4% ، در گروه سنی 5/35 سال ( معلمان ) برابر با 13% ، در گروه سنی 5/15 سال ( دانش آموزان ) حدود 37% ، در گروه سنی کمتر از 14 سال برابر با 63% است . همچنین ارقام نشان می دهد که گرایش به استفاده از زبان فارسی در سایر حوزه ها نیز در گروه سنی پایین تر ( دانش آموزان ) بیش از گروه بزرگسال ( معلمان ) است


4
ـ3ـ2ـ جنسیت

تصور می شد که تفاوت چشمگیری میان دو جنس در کاربرد دو زبان وجود داشته باشد و زنان و دختران گرایش بیشتری در بکارگیری زبان فارسی نشان دهند .ارقام بدست آمده نیز وجود این تفاوت را در هر دو گروه سنی تایید می کند، در حالی که 29% پسران دانش آموز در خانواده با والدینشان فارسی صحبت می کنند، 45% دختران در خانواده با والدینشان فارسی حرف می زنند

 در گروه اول ( معلمان ) نیز آمار وجود همین تفاوت را نشان می دهد : 100% معلمان مرد در کودکی با پدر و مادر خود مازندرانی صحبت می کردند، در حالی که 74% از زنان چنین بودند . مقایسه کاربرد زبان فارسی در حوزه ی مدرسه نیز بیانگر وجود تفاوت میان دو جنس است: 88% از دانش آموزان دختر در محیط مدرسه با همدیگر فارسی صحبت می کنند، در حالی که 32% از دانش آموزان پسر از این زبان استفاده می کنند

 در حوزه ی کوچه و بازار نیز در تمامی موارد دختران بیش از پسران و معلمان زن بیش از معلمان مرد از زبان فارسی استفاده می کنند: 93% از دانش آموزان دختر با راننده تاکسی فارسی صحبت می کنند ، در مقابل 46% از پسران چنین کاری می کنند، نیز نسبت دختران و پسرانی که به زبان فارسی از یک فرد ناشناس آدرس می پرسند 93 به 65 است


4
ـ3ـ3ـ شهرنشینی

همانگونه که در مباحث نظری مربوط به تغییر زبان اشاره شد، برخی زبان شناسان شهر نشینی را یکی از عوامل موثر در یک فرآیند تغییر زبان می دانند . این بدان معنی است که افراد شهر نشین بیش از افراد روستایی، به استفاده از زبان معتبرتر در یک جامعه ی  دو زبانه تمایل دارند . چنانکه اشاره شد تمامی دانش آموزان پرسش شونده ـ که در مدارس شهر آمل تحصیل می کنند ـ ساکن شهر نیستند ، بلکه گروهی از آن ها ( 27% ) محل زندگیشان در روستا هاست و هر روز برای تحصیل به شهر می آیند

 برای آگاهی از میزان تأثیر عامل شهرنشینی در گرایش به زبان فارسی، کاربرد این زبان بین دانش آموزان شهرنشین و روستانشین جداگانه بررسی شد. مشخص شد که کاربرد زبان فارسی در خانواده های شهری بیش از خانواده های روستایی است. برای مثال 11% از دانش آموزان روستا نشین با والدینشان فارسی صحبت می کنند و در مقابل 45% از دانش آموزان شهر نشین با والدینشان فارسی حرف می زنند . در حوزه ی مدرسه نیز دانش آموزان شهرنشین چه در گفتگو با سایر دانش آموزان و چه در صحبت کردن با مستخدم یا سرایدار مدرسه بیش از دانش آموزان روستا نشین از زبان فارسی استفاده می کنند


4
ـ3ـ4ـ طبقه اجتماعی

جامعه شناسان معیارهای مختلفی را برای طبقه بندی افراد اجتماع در نظر گرفته اند که از میان همه ی آنها به درآمد ، شغل ، تحصیلات و محل سکونت افراد به عنوان مهمترین شاخص ها می توان اشاره کرد . از آنجایی که آگاهی از درآمد خانواده ها از طریق پرسش نامه یا مصاحبه عملی نبود و ملاک مشخصی نیز برای درجه بندی مشاغل در جامعه ی ما در دسترس نیست ، به ناچار دبیرستان محل تحصیل افراد بعنوان ملاکی برای این طبقه بندی انتخاب شده است ، هر چند که این ملاک هم ممکن است دقت کافی را نداشته باشد

از 6 دبیرستان انتخاب شده 2 دبیرستان ( یکی دخترانه و یکی پسرانه ) در مرکز شهر قرار داشته و نسبت به سایر دبیرستانها که در حاشیه شهر قرار داشته از اعتبار و قدمت بیشتری برخوردارند . مشخصات والدین دانش آموزان این دو منطقه ( مرکز شهر و حاشیه شهر ) نیز تأیید کننده ی این نوع طبقه بندی است . لازم به ذکر است که همبستگی میان زبان و طبقه اجتماعی نخستین بار از سوی لباو به شیوه ی علمی نشان داده شد

 ایشان در یک بررسی در شهر نیویورک ، فروشگاه محل خرید افراد را به عنوان شاخصی برای طبقه اجتماعی در نظر گرفتند و متوجه شدند که افراد طبقات بالای اجتماع به مقیاس بیشتری از ویژگیهای معتبر زبان استفاده می کنند .  در این مورد نیز انتظار می رفت که افراد طبقه ی بالا بیش از دیگران از زبان فارسی استفاده می کنند و چنین نیز بود

به طور متوسط 53% از دانش آموزان مرکز شهر با والدینشان فارسی صحبت می کنند ، در حالی که این رقم در بین دانش آموزان حاشیه شهر 30% است . در اینجا نیز عامل جنسیت به عنوان یک عامل مضاعف در کاربرد زبان موثر است و بیشترین درصد زبان فارسی به دختران مرکز شهر اختصاص دارد

در حوزه ی مدرسه نیز این اختلاف چشم گیر است . به عنوان نمونه ، درصد استفاده از زبان فارسی از سوی دانش آموزان مرکز شهر و حاشیه شهر در برقراری ارتباط با مستخدم مدرسه 85 به 66 است .

در مجموع آمار و ارقام تأیید کننده ی تاثیر طبقه ی اجتماعی بر کاربرد زبان فارسی در حوزه های مختلف است


4
ـ3ـ5ـ تحصیلات

از آنجا که در یک جامعه ی زبانی معین ، گروههای تحصیلی بالا نسبت به گروههای پایین تر ، از گونه های سبکی رسمی تر یک زبان استفاده می کنند ، طبیعی است که در یک جامعه ی دو زبانه نیز افراد تحصیل کرده ، از زبانی استفاده می کنند که دارای اعتبار و رسمیت بیشتری است . به احتمال بیش از دیگران سعی در آموزش آن زبان به فرزندان خود داشته باشند .

در این بررسی ابتدا افراد گروه اول ( معلمان ) که همه دارای تحصیلات دانشگاهی در سطح کارشناسی یا بالاتر می باشند با والدین دانش آموزان به طور کل مقایسه شده اند . چنانکه پیش تر دیدیم 92% افراد گروه اول با فرزندانشان در منزل ، فارسی صحبت می کنند . در حالی که 37% از والدین در گروه دوم با دانش آموزان در منزل ، فارسی حرف می زنند . برای اطمینان بیشتر این بار والدین گروه دوم به صورت جداگانه در دو دسته تقسیم شده ، مورد مطالعه قرار گرفتند ، مشخص شد که 62% از والدین پایین تر از دیپلم چنین کاری می کنند . این از تأثیر تحصیلات در کاربرد زبان فارسی و آموزش آن به فرزندان حکایت دارد


4
ـ4ـ نگرش های زبانی

چنانکه اشاره شد انتخاب و کاربرد زبان از سوی یک فرد تحت تاثیر نگرشهای زبانی فرد است که مجموعه ای از شناخت ها ، احساسات و در نهایت عملکرد فرد نسبت به زبان را شامل می شود . این نگرش ها در موقعیت هایی که افراد در انتخاب زبان آزادی دارند ، مانند آنچه در حوزه ی مذهب و هنر آمد ، بیشتر نقش خود را نشان می دهند . اصولاً تصمیم هایی که افراد در مورد کاربرد زبان می گیرند ، نشان دهنده ی دیدگاههای آنان در مورد نقش ، اهمیت و جایگاه زبان است

بنابراین می توان گفت تمامی مواردی که از کاربرد دو زبان در حوزه ها و موقعیتهای مختلف ملاحظه شد از ایده ها و باورهای افراد در مورد کارآیی و میزان رسمیت زبان مازندرانی ناشی می شود . با وجود آنکه اکثر گویشوران دیگر زبان های محلی ایران ، مانند ترکی و کردی زبانشان را به عنوان زبان ارتباطی در مدرسه و حتی در کلاس درس باور کرده اند ، اما 100% معلمان و 5/76% دانش آموزان گفته اند مایل نیستند مازندرانی زبان ارتباطی میان معلم و دانش آموزان در کلاس درس باشد

 عده ای از افراد نه تنها تکلم به زبان مازندرانی که داشتن لهجه ی مازندرانی را به هنگام صحبت کردن به زبان فارسی عیب می دانند . به نظر 53% از معلمان و 31% از دانش آموزان داشتن لهجه ی مازندرانی مناسب نیست ، در عین حال 63% از معلمان اذعان کرده اند که به هنگام تدریس در کلاس ، لهجه ی مازندرانی دارند و 70% از دانش آموزان نیز فکر می کنند معلمانشان در کلاس فارسی را با لهجه ی  مازندرانی صحبت می کنند

همانطور که نگرش های موجود نسبت به زبان بر کاربرد آن تأثیر می گذارند ، به همان نسبت کاربرد و جایگاه زبان در جامعه نیز نگرش های افراد نسبت به زبان را شکل می دهد . گویشوران مازندرانی به قابلیت ، ظرفیت و اهمیت این زبان اعتقاد چندانی ندارند ، اما در شکل گیری این نگرش منفی جامعه و مهم تر از همه نظام آموزشی نقش ایفا می کند . دانش آموزان احساس می کنند زبانی که کاربرد آن در مدرسه ممنوع است و استفاده از آن در برخی موارد ( مانند گفتگو با معلم در کلاس درس ) به مانند کاربرد یک لفظ حرام ، توهین تلقی می شود ، ارزش یادگیری و کاربرد در دیگر حوز ه ها را ندارد

 به یقین در چنین شرایط نمی توان از بسیاری گویشوران انتظار داشت که به زبان مادری خود تعصب و پای بندی نشان دهند . جالب این است که بسیاری از گویشوران مازندرانی به عنوان یکی از لهجه های فارسی یاد می کنند . جالب تر اینکه عده ی زیادی از آنها حتی نام زبان خود را به درستی نمی دانند و آن را « گیلکی »  می خوانند و این در حالی است که خود در برقراری ارتباط با گویشوران گیلکی از زبان فارسی استفاده می کنند . شاید این تصورها ، ایده ها ، برداشت ها و نگرشهای متفاوت میان یک گویشور مازندرانی را با گویشوران دیگر زبانهای محلی ایران بهتر آشکار سازد

نگرشهای موجود نسبت به دو زبان ممکن است بر رفتار افراد نسبت به گویشوران هر زبان تاثیر بگذارد و از این رو این تصور پیش می آید که شاید علاقه مندی به زبان فارسی در میان عده ی زیادی از گویشوران مازندرانی موجب می شود که آنها با افراد بیگانه و فارس زبان برخورد بهتری نسبت به همشهریان و هم زبانان خود داشته باشد . 50% از معلمان و 28% از دانش آموزان چنین عقیده ای دارند و 33% از معلمان و 54% از دانش آموزان نیز برخلاف این عده فکر می کنند ، 17% از معلمان و 18% از دانش آموزان معتقدند که اصلاً رابطه ای میان زبان افراد ونوع برخورد آنها وجود ندارد .

حال اگر این عقیده به طور نسبی درست باشد که مردم به طور معمول با افراد غریبه و فارس زبان برخورد شایسته ای دارند ، آنگاه این موضوع می تواند استفاده از زبان فارسی را در شهر در میان برخی بومیان تشویق کند و عده ای فقط به همین دلیل در بسیاری از موقعیت ها از زبان فارسی استفاده کنند


نگرش افراد نسبت به زبان در هر زمان تحت تاثیر درک و شناخت آنها از زبان است . ممکن است با گذشت زمان نگرش افراد و در نتیجه در میزان علاقمندی آنها نسبت به یک زبان تغییراتی ایجاد شود . 60% از معلمان گفته اند که الان علاقه بیشتری به زبان مازندرانی دارند ، تا دوران کودکی ، 10% هم گفته اند تغییری در میزان علاقمندی آنها به این زبان ایجاد نشده است و 30% بقیه هم گفته اند در کودکی بیشتر به زبان مازندرانی علاقه داشتند . از طرف دیگر 50% دانش آموزان گفته اند بیشتر از کودکی به مازندرانی علاقه دارند ، 33% هم گفته اند در کودکی به مازندرانی علاقه بیشتر داشته اند و 8% نیز در میزان علاقمندی شان تغییری ایجاد نشده است

 9% که بیشتر آنها دختر بوده اند گفته اند که هیچگاه به زبان مازندرانی علاقه نداشته و ندارند . آمار نشان می دهد که در مجموع میزان علاقمندی به زبان مازندرانی در میان افراد دو گروه در زمان حاضر بیش از این میزان در کودکی است . این نکته بیانگر آن است که با گذشت زمان و افزوده شدن سن ، نگرش ها نسبت به زبان مادری واقعی تر می شود

 با آن که میزان علاقه مندی به امور هنری و سرگرمی ها نشان از آن دارد که جوانان و زنان نیز به اندازه ی بزرگسالان و مردان به زبان مازندرانی علاقه مندند ، اما در عمل در کاربرد زبان در حوزه های مختلف به طور کلی زبان فارسی مورد استفاده جوانان و دختران بوده است و خود پرسش شوندگان بدون دسترسی به هیچ آماری همین عقیده را دارند

 94% از معلمان و 89% از دانش آموزان بر این باورند که جوانان بیش از بزرگسالان به فارسی علاقه دارند و 83% از معلمان و 5/78% از دانش آموزان معتقدند که دختران بیش از پسران به زبان فارسی علاقه دارند . چنانکه می دانیم نگرش های زبانی افراد در تصمیماتی که آنها برای آینده اتخاذ می کنند موثر است . برای آنکه بدانیم وضعیت آموزش زبان فارسی به فرزندان در خانواده در آینده چگونه خواهد بود از افراد دو گروه پرسیده شد که کدام زبان را برای آموزش به فرزندان و یا نوه هایشان در آینده مناسب تر می دانند

 80% معلمان گفته اند که مایلند نوه هایشان در آینده به زبان فارسی صحبت می کنند و 20% هم تمایل داشتند در کنار زبان فارسی ، مازندرانی را نیز بیاموزند . 75% از دانش آموزان گفته اند دوست دارند همسر آینده شان فارسی زبان باشد . بنابراین یک اقبال همگانی برای آموزش و کاربرد زبان در آینده در میان افراد دو گروه ملاحظه می شود

 به عنوان نمونه درصد دانش آموزانی که قصد دارند در آینده به فرزندان خود فارسی بیاموزند ( 75 ) نسبت به درصد والدینی که در حال حاضر با دانش آموزان در منزل فارسی صحبت می کنند ( 37 ) یک روند افزایش چشمگیر را در میزان کاربرد فارسی در حوزه خانواده نشان می دهد و با ادامه این روند با اطمینان روز به روز از تعداد گویشوران مازندرانی در این شهر کاسته شده ، در مقابل بر تعداد افراد فارسی زبان افزوده می شود ، چنانکه 100% معلمان و 94% از دانش آموزان چنین نظری دارند . طبیعی است که این روند زوال تدریجی در نهایت به از میان رفتن زبان مازندرانی برای همیشه و یه به عبارتی مرگ این زبان منجر می شود

 پرسش شوندگانی که شاهد این رخداد در طول زندگی خود نبودند و به احتمال زیاد اطلاعاتی در مورد مرگ زبان ها ندارند ، نمی توانند این حقیقت را باور کنند که ممکن است روزی این زبان به کلی و برای همیشه از بین برود . 33% معلمان و 5/51% از دانش آموزان معتقدند که با ادامه روند موجود روزی این زبان به کلی از میان خواهد رفت ، اما بقیه گفته اند که تغییراتی در ساختار و واژگان زبان و کاهش در تعداد گویشوران آن روی خواهد داد ، اما این زبان به کلی از میان نخواهد رفت . جای بسی شگفتی است که دانش آموزان واقع بینانه تر از معلمان به روند زوال و در نهایت نابودی زبان نگاه می کنند ، شاید بدین خاطر که خودشان در این فرآیند نقش اصلی را بازی می کنند.

 

 


4
ـ5ـ نتیجه بحث

در مجموع یافته های حاصل از بررسی کاربرد دو زبان در حوزه های مختلف و نگرش های زبانی موجود از یک فرآیند تغییر زبان در جهت حذف زبان مازندرانی در منطقه حکایت دارند.

در اینجا به اختصار به برخی از مهمترین دلایل و شواهد موجود در این زمینه اشاره می شود:


1
ـ گرایش به زبان فارسی در میان جوانان بیش از بزرگسالان است و این به معنی کاسته شدن تعداد گویشوران مازندرانی در طول زمان است.


2
ـ در میان جوانان، دختران بیش از پسران به زبان فارسی علاقه مندند و این به منزله ی گسترش آموزش زبان فارسی به فرزندان در آینده می باشد. چرا که دختران به عنوان مادران آینده، نقش عمده ای در زبان آموزی فرزندان بر عهده دارند.

3 ـ گرایش به آموزش و کاربرد زبان فارسی در میان افراد تحصیل کرده، شهرنشین و طبقات بالا بیش از سایر گروه های اجتماعی است. پژوهش ها نشان داده است که افراد طبقات پایین تر، بویژه طبقه ی متوسط، به دنبال تثبیت موقعیت اجتماعی خود همواره در صدد تقلید رفتار اجتماعی طبقه بالای جامعه می باشند که رفتار زبانی یکی از آنهاست. به همین خاطر باید انتظار داشت که کاربرد زبان مازندرانی در میان گروه ها و طبقات پایین جامعه در آینده افزایش یابد.

4 ـ  کاربرد فارسی در محیط مدرسه نه تنها به عنوان زبان آموزشی، بلکه به عنوان تنها زبان ارتباطی میان معلم و دانش آموز می تواند زبان مازندرانی را در نظر بچه ها بی اهمیت جلوه دهد و در نتیجه این افراد ضرورتی برای یادگیری و کاربرد آن در دیگر حوزه ها احساس نمی کنند.

5 ـ در حوزه ی مذهب زبان مازندرانی کاربرد چندانی ندارد، این در حالی است که مذهب به طور معمول آخرین پایگاه زبانِ در حال تغییر در نظر گرفته می شود.

6 ـ عدم وجود نگرش های مثبت، نبود علاقه و دلبستگی عمیق نسبت به زبان مازندرانی در میان گویشوران، تصمیم بیشتر افراد جوان مبنی بر آموزش زبان فارسی به فرزندان در آینده، همگی بیانگر عدم وجود یک عزم گروهی برای حفظ این زبان است.



 


کتابنامه


الف ـ کتابها
ـ ابن اسفندیار کاتب ، محمد بن حسین . تاریخ طبرستان . تهران ، خاور ، 1366
ـ پراید ، ج . ب . جامعه شناسی یادگیری و تدریس زبان . ترجمه اکبر میر حسنی . تهران ، امیرکبیر ، 1373
ـ جوادیان کوتنایی ، محمود . نوج . تهران ، معین ، 1375
ـ جوان دل صومعه سرایی ، نرجس . چکیده پایان نامه های زبان شناسی . تهران ، کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران ، 1373
ـ حجازی کناری ، سید حسن . پژوهشی در زمینه ی نام های باستانی مازندران . تهران ، روشنگران ، 1372
ـ شکری ، گیتی . گویش ساری ( مازندرانی ) . تهران ، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ، 1374
ـ کلباسی ، ایران . گویش کلاردشت . تهران ، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ، 1376
ـ کیا ، صادق . واژه نامه طبری . تهران ، انجمن ایرانویچ ، 1327
ـ مدرسی ، یحیی . درآمدی بر جامعه شناسی زبان . تهران ، موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی ، 1368
ـ ناتل خانلری ، پرویز . تاریخ زبان فارسی ، ج 1 . تهران ، سیمرغ ، 1374
ـ نجف زاده بارفروش ، محمد باقر . واژه نامه مازندرانی . تهران ، بنیاد نیشابور ، 1368
ـ وثوقی ، حسین . مقالات زبان شناسی . تهران ، رهنما ، 1371
ـ هومند ، نصرالله . پژوهشی در زبان تبری . آمل ، کتابسرای طالب آملی ، 1369
ب ـ پایان نامه ها
ـ بشیرنژاد ، حسن . بررسی جایگاه و کاربرد فارسی و مازندرانی در میان دانش آموزان و معلمان دوره ی متوسطه شهرستان آمل . کارشناسی ارشد ، زبان شناسی . تهران ، دانشگاه علامه طباطبایی ، 1379
ـ جهانگیری ، نادر . بررسی تعداد ، توزیع و گسترش گویش های رایج در استان مازندران . کارشناسی ارشد ، زبان شناسی . تهران ، دانشگاه تهران ، 1353
ـ دهگان ، روزبه . فرهنگ تطبیقی گونه های گویش مازندرانی . کارشناسی ارشد ، زبان شناسی . تهران ، دانشگاه تهران ، 1367
ـ ذوالفقاری ، سیما . گویش بختیاری ، بقا یا زوال ؟ . کارشناسی ارشد . زبان شناسی . تهران ، دانشگاه علامه طباطبایی ، 1376
ج ـ مقالات
ـ ثمره ، یدالله . تحلیل ساختاری فعل در گویش گیلکی کلاردشت . مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران ، س 26 ، س 1367 ، ش 4 ـ 1 ، ص 178 ـ 169
ـ صادقی ، علی اشرف . سه اثر درباره ی لهجه ی مازندرانی ( نقد و معرفی کتاب ) . مجله ی زبان شناسی ، س 7 ، س 1369 ، ش 2 ، ص 71 ـ 63
_ Chambers , J.K & Peter Trudgill . Dialectology . Cambridge University Press . 1994
_ Dittmar , Norbert . Sociolinguistics . London : Edward Arnold . 1976.
_ Gal , Susan , Language shift : Social Determinants Of Linguistic Change in Bilingal Austria . New York : Academic Press . 1979 .
_ Hudson , R.A. Sociolinguistics . Cambridge University Press . 1993 .
_ Rivers , Wilga.m. Teaching Foreign – Language Skills . Chicago : The University of Chicago Press . 1981 .
_ Wardhaugh,Ronald.An Introduction to Sociolinguistics. Oxford : Basill Blackwell . 1993
حسن بشیرنژاد،دکتر در زبان شناسی ،این مقاله پنخستین بار در مجموعه مقالات"در گستره مازندران-4" منتشر و برای یاز نشر به انسان شناسی و فرهنگ ارائه شده است.

 

 

 

 

حسن بشيرنژاد

منبع: انسانشناسی و فرهنگ

 

 

{jcomments on}

ايمن آباد و كروكلا در انقلاب کشورمان ایران در سال 1357

 

پيروزي انقلاب  کشورمان ايران در سال 1357 ، حاصل اتحاد و همدلي قشرهاي مختلف مردم كشورمان بوده است. به همين دليل به انقلاب  مردمي ايران نام گرفت.


مردم از روستاهاي دور افتاده گرفته تا شهرهاي بزرگ در راستاي ظلم ستيزي قيام نمودند و نقش اهالي و مردم روستايمان ايمن آباد و كروكلا، در انقلاب سال 57 كشورمان در بخش لاله آباد و بويژه شهرستان بابل حايز اهميت بوده است كه نبايد آنرا از نظرها و اذهان دور نگه داشت.

 

ضمن تبريك به مناسبت فرا رسيدن ايام دهه فجر انقلاب اسلامي ایران، در اين گفتار به مسائلي مي پردازيم تا با ذكر نمونه هايي از فعاليت اهالي و بويژه جوانان روستايمان در سال 1357، گوشه اي از نقش آفريني اين عزيزان را در پيروزي انقلاب اسلامي كشورمان، بيان نمائيم.

 

بهر حال اين اطلاعات بر اساس سخنان فعالان سياسي آنزمانِ روستا، تحرير شده است و بصورت خام در اختيار شما اهالي روستا و علاقه مندان به تاريخ سياسي روستايمان در سال 1357 قرار مي گيرد، بدون آنكه تحليلي روي آن صورت گرفته باشد. لذا مشتاقيم شما نيز، در تكميل اطلاعات جمع آوري شده ياري مان نمائيد تا با گذشت زمان و طي سال هاي آينده تكميل تر شود، و اگر روزي كساني باشند از جوانان روستايمان، كه بخواهند نقد و برسي و تحليلي در حوادث انقلاب سال 57 روستايمان داشته باشند، منابعي در دست باشد.

 

نكته اي جهت يادآوري اينكه، وبسايت روستاي ايمن آباد و كروكلا، سياسي نبوده و صرفا" جهت جمع آوري بخشي از تاريخ روستايمان و تكميل بانك اطلاعاتي روستا، به اين امر مهم مي پردازد. شايد از ديدگاه شما و ساير عزيزان كم و كاستي هاي فراواني هم داشته باشد و اين امر، بديهي به نظر مي رسد. البته بسيار دقت و سعي مي شود بدون جانب داري از حزب يا گروه خاصي،  فقط به بيان رخداد ها و حوادث آن زمان بپردازيم. از طرفي از بيان نام بعضي از اين عزيزان نيز خود داري شده است.

 

از  همه ي شما عزيزان و اهالي محترم نيز تقاضا مي كنيم با كمك بزرگتر هاي خود اطلاعات، خاطرات و حتي مدارك خاصي كه در دست داريد بصورت ايميل يا در بخش ديدگاه، ارسال نمائيد.

 

 

پيروزي انقلاب ايران در سال 1357 فقط محدود به پايتخت يعني تهران و شهرهاي بزرگ كشور نبوده است. بلكه مردم شهرهاي كوچك و حتي مردم روستاهاي مختلف نيز در اين رخداد بزرگ سياسي كشور سهم بسزايي داشتند.

 

اهالي روستايمان ايمن آباد و كروكلا نيز علاوه بر برپايي راهپيمايي و تظاهرات در داخل روستا، در شهرستان بابل و حتي تهران و قم نيز حضورشان به چشم مي آمد.

 

آنگونه كه از سخنان و صحبت هاي تعدادي از فعالان سياسي روستايمان در آن سال ها برمي آيد، جوانان روستا انگيزه فراواني براي انجام فعاليت هاي سياسي و تغيير شرايط حاكم در آن زمان داشتند. اما افراد ميانسال و پيران روستا به دليل انجام اصلاحات ارضي توسط محمدرضا شاه پهلوي، از حكومت وقت ناراضي نبودند و علاقه اي به شركت در چنين تظاهراتي نيز نداشتند و حتي برخي از شرايط مخالفت نيز مي نمودند.

 

در آذرماه 1357 فردي به نام فخرالدین حجازی در مصلای سابق نماز جمعه آمل(تکیه نیاکی) به مدت ده شب سخنرانی داشت، تعدادي از جوانان روستا، از جمله شهید سيد محمود حسینی به آمل مي روند برای گوش سپردن به سخنان او، که ساعتي پس از آن به اطلاع مردم رسيد كه امشب حجازی سخنرانی ندارد. مردم تا پل دوازده چشمه آمل راهپیمایی کردند و با دخالت نیروهای امنیتی، متفرق شدند و این جرقه اي بود جهت برپايي تظاهرات در روستاي مان ايمن آباد و كروكلا و حتي شركت در تظاهرات و راهپيمايي هايي كه در بابل انجام مي شد.

 

 

اولین تظاهرات ضد حكومت پهلوي، در روستاي ايمن آباد و كروكلا، یکی از شب های دهه اول ماه محرم 1357 شكل مي گيرد، يعني اواسط آذرماه 1357( سال 1399 ه ق).

 

بعد از صرف شام، يكي از جوانان انقلابي روستا، نظر بر این داشت که مسن ترها با آنها همکاری و همراهی نمایند به همين دليل واسطه اي را از بستگان در نظر مي گيرند و پيامي را به اين مضمون كه "ما می خواهیم یک راهپیمایی آرام و مسالمت آمیزی داشته باشیم و تنها شعار مهم ما « مرگ بر شاه » است" با آنها در ميان بگذارد و نظرشان را جلب نمايد. پس از مدتي نظر بزرگان روستا كه همگي در مسجد جامع حضور داشتند جلب مي شود.

 

راهپيمايي از تکیه مسجد جامع ايمن آباد شروع مي شود و به تكيه روستاي پايين كروكلا ختم مي شود. جالب اينجاست، هر چقدر راهپیمایی به پایانش نزدیکتر می شد اهالي با شنيدن شعار مرگ بر شاه، از منازل خود خارج و به جمع راهپيمايان اضافه مي شدند.

 

 اصولا" شب هاي محرم، اهالي در مسجد و تكايا دور هم جمع مي شدند. آنزمان مسجد صاحب الزمان(عج) ايمن آباد به شكل امروزي نبود و اهالي ايمن آباد همگي در مسجد جامع و تكاياي اطراف اين مسجد، دور هم جمع مي شدند و عزاداري مي كردند. به همين جهت جمعیت فراوانی گرد هم آمده  و برای راهپیمایی حرکت کردند به سمت جاده اصلي(خط لب) که در میان اين جمعيت احزاب مختلف از جمله مجاهدين خلق و فدائيان خلق نيز حضور داشتند.

 

وقتی جمعیت به چهار راه روستا (كنار منزل حاج حسن لاسمی) رسیدند، کدخدای وقت روستاي ايمن آباد، كه اداره امور روستا بر عهده ايشان بود و نماينده ارباب منطقه به شمار مي رفت، با اسلحه اي كه در دست داشت، اعلام نمود كه شعار ندهيد و متفرق شويد، در اين زمان يكي از اهالي، كه واسطه شده بود بين جوانان و پدران روستا براي برگزاري تظاهرات ضد رژيم، با كمك يكي از زنان روستا، اسلحه از دست ايشان گرفته مي شود تا خطري جمعيت را تهديد نكند و خداي ناكرده كار به تيراندازي نكشد.

 

جمعيت آرام آرام به سه راهي سابق منزل احمد سليمي رسيدند، يكي از اهالي روستا، از درون خانه اش به شکل تیرهوایی و با زاویه حدود 45 درجه به سمت جمعیت تیری انداخت که ساچمه هایش روی بچه های تظاهرکننده اي كه كنار منزل حاج حسن لاسمي در حركت بودند فرود آمد.

 

دو نفر از اهالي جلوي تيرانداز ايستادند تا جمعیت عبور کردند و به كنار جاده اصلي(خط لب)رسیدند و تظاهرات در آن شب، بدون درگيري و يا حتي زخمي و يا كشته اي خاتمه یافت.

 

البته با توجه به افشاگری مرحوم آيت اله شيخ هادی روحانی كه آنزمان نماينده امام خميني(ره) در شهرستان بابل بود (پس از انقلاب،نماينده ولي فقيه در استان مازندران) و همچنين آقای زمانی( بعد از انقلاب، نماينده مردم بابل در مجلس شوراي اسلامي)، پدران روستا بیشتر و بیشتر به صف تظاهراتي كه جوانان انقلابي روستا برپا مي كردند مي پيوستند.

 


مرحوم آيت اله شيخ هادی روحانی در مسجد صاحب الزمان(عج) روستاي پايين كروكلا به سخنراني مي پردازد و اهالي روستا بويژه پدران روستا كه چندان تمايل به اعتراض و انجام تظاهرات نداشتند ديدگاهشان تغيير مي نمايد و همگام با ايشان، پس از سخنراني دست به تظاهرات مي زنند. واين تظاهرات از همين مسجد آغاز و تا جاده ي اصلي ادامه پيدا مي كند و بدون هيچ مشكلي خاتمه مي يابد.

 

وقتي راهپيمايي ها و تظاهرات انجام مي شد در انتها، قطعنامه اي در حمايت از امام خمینی (ره) نیز خوانده مي شد. اوایل ترس زيادي حاکم بود و عکس امام خميني(ره) در تظاهرات روستا توسط جوانان حمل نمي شد چون ترس از نيروي هاي سازمان امنيت و اطلاعات كشور (ساواك) بسيار زياد بود. ولی هرچه به پيروزي انقلاب نزديكتر مي شديم، عکس امام  هم در تظاهرات  آشکار و بیشتر نمايان شد.

 

 

راهپیمایی عظیم ديگري نيز از درون محل و اين بار به روستای ورمتون و از آنجا به سمت روستاي احمد چاله پی برنامه ريزي و انجام گرفت. البته در بین جمعيت افرادي نيز بودند كه شعارهاي ضد ديني مي دادند و يكي از روحانیوني که جلوي جمعيت بود، به جمعيت گوشزد نمود كه  "تا ما شعار ندادیم کسی به شعارهای انحرافی توجه نكند و پاسخي ندهد."  اين راهپيمايي نيز تا روستاي ورمتون و احمد چاله پی سالم انجام شد و اهالي روستا با پايان يافتن راهپيمايي آنروز به روستا برگشتند.

 

البته اين راهپيمايي ها، چند شب نيز به سمت تكيه روستاي متكه، از سوي اهالي روستا انجام پذيرفت.

 

در اين ميان كساني هم بودند كه در راستاي دفاع از حكومت پهلوي و حاكم وقت، در محوطه تکیه مسجد جامع روستاي ايمن آبادكه جمعيت براي عزاداري جمع مي شدند سخنراني مي كردند و با دادن وعده هايي به اهالي، از جمله امكانات رفاهي براي زندگي بهتر و در اختيار گذاشتن ابزار و وسايل كشاورزي، بر آن بودند تا شرايط را آرام كنند و مردم را از تظاهرات و اعتراض و بيان شعار عليه حكومت پهلوي باز دارند.

 

در عين حال كساني هم بودند از ميان جمعيت حاضر كه با پرسش هايي از قبيل: چرا تا به حال انجام نشد؟ و اينكه شما چه نقشي در دادن تسهيلات به اهالي داريد و در چه جايگاه مسئوليتي هستيد؟ ( چه كاره مملكت هستيد؟)، كه در اين ميان افرادي هم بودند كه از سخنران و مدافع رژيم به حمايت بر مي خواستند و سخنش را تاييد مي نمودند. ولی چون جمعیت فراوانی از انقلابیون در جلسه و محوطه تكيه حاضر بودند، پاسخ هاي غير منطقي آنان، راه به جايي نمي برد و در نهايت  موفقيت از آن مردمي بود كه دوستدار تغيير رژيم و بركناري شاه بودند.

 

شب همان روز اسامي مخالفين رژيم كه اعتراض خود را اعلام نموده بودند توسط سخنران آن روز تهيه مي شود، ليست بلند بالايي بود. اين ليست به يكي از افراد با نفوذ روستا تحويل مي شود، اما ايشان مي گويد: " اين ها از بستگان هستند و  همه با هم فاميليم. چاقو كه دسته اش را نمي برد." و  در ادامه لیست اسامی را پاره کرد. فرداي آنروز ديگر خبري از سخنران آنروز نشد و ديگر به روستا باز نگشت.

 

البته روحانيون مبارز بزرگي كه از جايگاه خاصي نزد مردم برخوردار بودند براي سخنراني و آگاه سازي مردم از شرايط اقتصادي، رفاهي، اجتماعي و سياسي آنزمان به روستاهاي مختلف دعوت مي شدند و سخنراني مي كردند.

 

 

آيت اله حاج شيخ هادي روحاني(ره)، برای سخنرانی به روستاي ايمن آباد مي آيد و اين بار، در مسجد جامع روستا، سخناني را ايراد نمودند.

 

پس از پايان سخنراني، با همراهي مردم  ايشان سوار خودرو شد و به محض خروج از روستا يكي از اهالي كه از حاميان حكومت بود، سوار بر خودروي آرياي آنزمان خود، با توجه به اسلحه اي كه از تهران آورده بود، چند تير هوايي شليك كرد و براي اينكه مورد حمله اهالي قرار نگيرد، متوقف نشد و از روستا خارج شد.

 

البته اين تهديدها از سوي ايشان و ساير افراد امري طبيعي بود و به چشم مي آمد در يكي از اين راهپيمايي ها نيز  ديگر بار ، ايشان با اسلحه اش جلوی مردم روستا كه در تظاهرات ضد حكومتي شركت كرده بودند ایستاد و هشدار داد هر کسی نزدیکتر بیاید حتما" شليك مي كنم و دستور متفرق شدن را صادر نمود.  البته جمعیت روستا نيز متفرق شدند، جز چند نفري، كه خود از برگزار كنندگان و مديريت كنندگان تظاهرات ضد رژيم بودند.

 

یکی از آنها جلو تر آمد و گفت اگر جرات داري بزن. او نيز با مكثي، عقب نشيني كرد و  اسلحه اش را در جايي پنهان نمود و از مكان مورد نظر دور شد.

 

 

 

 

 

تامين سوخت نفت سفيد روستا در سال 1357

 

با توجه به شرايط ويژه كشور در اين ايام و نگاه ويژه دولت كه معطوف به حفظ رژيم و نظام حاكم شده بود سوخت رساني به مناطق مختلف كشور حتي خود پايتخت نيز دچار بحران جدي شده بود.

 

روستايمان ايمن آباد و كروكلا نيز از اين قاعده جدا نبود، كمبود شديد سوخت نفت سفيد كه جداي از ذغال و استفاده از كرسي، از اهميت خاصي نزد اهالي برخوردار بود، خانواده ها را دچار بحران كرد.

 

نزديك به حدود 15 نفر از جوانان فعال و انقلابي آنزمان روستايمان با هم انديشي تصميم بر آن گرفتند تا جلوی خودروهاي سنگين حامل نفت (تانکر نفت) که از تهران به آمل و از آنجا به ساري منتقل مي شد را بگيرند و سوخت نفت سفيد را در مخزن شرکت پخش فرآورده هاي نفتي روستا كه متولي آن زنده ياد ابوالقاسم قاسمي بود تخليه كنند و پس از پرداخت پول نفت به راننده تانكر نفت، سوخت مورد نظر بين اهالي، با توجه به تعداد خانوار هاي روستايي آنزمان، به شكل عادلانه تقسيم شود.

 

براي اجرايي نمودن اين برنامه، نياز به خودروي نيسان بود. در روستايمان ايمن آباد و كروكلا در سال 1357  دو نفر، كه يكي از آنان داراي يك دستگاه خودروي نيسان بود، قرار شد نزدیکی ویشرو (بيشه به يور يا رودخانه كنار مركز بهداشت حال حاضر روستاي ايمن آباد)، كنار جاده اصلي کمین بنشینند و با آمدن تانکر حامل سوخت نفت، به بقیه افراد که در نزدیکی شرکت نفت ( كنار نانوایی تافتون فعلي ايمن آباد ) مستقر هستند خبر دهند، و آنها با وسایلی که در اختیار دارند جاده را ببندند، و نفت را تخليه نمايند. اين كار با موفقيت انجام مي شود و مشكل تامين سوخت نفت در سرماي زمستان سال 1357 براي اهالي روستاي ايمن آباد و كروكلا حل مي شود.

 

البته در اين مورد نيز با توجه به اينكه جوانان و افراد فعال سياسي و انقلابي روستايمان، خود به گرو ه هاي متفاوتي تقسيم شده بودند و عضو  احزاب خاصي بودند، دچار چالش هم مي شدند.

 

در تظاهرات آن زمان، شعاري كه مردم پس از مشكلات كمبود نفت سفيد، حتي در روستايمان نيز عنوان مي كردند اين بود:

 

بي نفتي مي كشيم         بي برقي مي كشيم           شاه  ترا  نمي خوايم

 

 

از طرفي يكي از فعاليت هايي كه در روستا انجام پذيرفت، احداث چادري بود بصورت دكه مانند كه مايحتاج ضروري از جمله مواد غذايي اهالي روستا را با قيمتي  پايين تر، تامين مي نمود و به اهالي روستا عرضه مي شد، تا همچنان اعتراض ها ادامه يابد. هر چند اعتراض هايي نيز از سوي كاسبان و مغازه داران روستا نسبت به اين كار صورت گرفت.

 

 

 

بازداشت شدگان روستاي ايمن آباد و كروكلا قبل از انقلاب اسلامي سال 1357

 

در روستايمان افرادي نيز بودند كه توسط ساواك دستگير شدند و مورد بازجويي قرار گرفتند، از جمله:

 

سيد مختار حسيني ايمني(فرزند محسن)

سيد احمد ارشادي ايمني(فرزند مرتضی)

سيد حسين حسيني ايمني( فرزند علی اصغر)

 

اصولا" روستاي بزرگ ايمن آباد در آن زمان از جمله روستاهايي بود كه روحانيون مبارز براي سخنراني به روستا دعوت مي شدند و فعاليت هاي مذهبي بسياري صورت مي گرفت. از طرفي نيز با توجه به اعلاميه هايي كه توسط شهيد حجت الاسلام سيد ابوالقاسم ارشادي و همچنين يك روحاني اهل بابلسر از قم به بابل آورده مي شد، اين دو مورد، ساواك را مجاب مي كند تا به سراغ اهالي روستا بيايند، بويژه افراد نامبرده.

 

ماموران ساواك با بيان اينكه در ايمن آباد روحاني براي خطابه عليه رژيم استفاده مي شود و از سوي افرادي چون حاج سيد مختار حسيني ايمني، حاج سيد حسين حسيني ايمني و سيد احمد ارشادي اين كار هدايت و صورت مي پذيرد، اين افراد توسط ساواك دستگير و به شهرباني بابل منتقل مي شوند.

 

ساعتي بعد، از بابل به سازمان امنيت و اطلاعات استان مازندران يعني ساري منتقل مي شوند و مورد بازجويي قرار مي گيرند. بازجو ، سرهنگي بود به نام  اتباعي.

 

مهمترين مسائل و اتهام های مطرح شده توسط بازجویان به قرار زیر بود:

وجود اعلاميه در روستا،

حضور روحانيون در مساجد روستا،

عكس امام خمینی در روستا

مسلح بودن تعدادی از اهالی

 

آقايان سيد حسين و مختار حسيني و آقاي ارشادي با بيان اينكه  "ما بي سواديم و بي اطلاع از اين مسائل و صرفا" جهت انجام فرامين ديني از جمله نماز و برگزاري دعاي كميل و  آشنايي با احكام دين به اين امر مي پردازيم و نيت ديگري نداريم" ، خود را بي گناه قلمداد نمودند. اما براي بازجو كننده، قابل قبول نبود. چون در جريان راهپيمايي و تظاهراتي كه از سوي مردم روستاي ايمن آباد و كروكلا صورت مي گرفت بودند.

 

از آنجايي كه برادر سرهنگ اتباعي ميرزاي كارخانه شاليكوبي روستايمان بود و شناختي از روستاي ايمن آباد داشت و تعريف اهالي را شنيده بود، بي گناهي اين عزيزان را مكتوب مي كند و اين عزيزان آزاد شده و به روستا باز مي گردند.

 

 

بهر حال با توجه به فرصت كمي كه در دست بود بخش كوچكي از فعاليت هايي كه در روستاي ايمن آباد و كروكلا در آذرماه تا 22 بهمن ماه سال 1357 صورت پذيرفت، بسيار كلي بيان شد تا شما اهالي روستا و بويژه جوانان با فضايي كه آن روزها در روستايمان  حاكم بود، بيشتر آشنا شويد.

 

البته ناگفته ها بسيار است كه نمي توان با توجه به محيط كوچك روستايي كه در آن به سر مي بريم، به بيان آنها پرداخت.

 

اميدواريم در سال هاي آينده، اطلاعات جامع تري تهيه و ثبت شود، كه بخشي از تاريخ سياسي روستاي ايمن آباد و كروكلا را شكل داده است.

 

از شما اهالي نيز درخواست مي كنيم خاطراتي كه پدران شما از آن زمان دارند، رخداد و فعاليت مورد نظر را، براي آگاهي اهالي در صورت امكان بازگو نماييد.

 

 

 


با سپاس فراوان از عزيزاني كه در تهيه و تنظيم اطلاعات مورد نظر، ما را ياري نمودند.

 

عكس هاي استفاده شده، آرشيوي بوده و ارتباطي با رخداد هاي انقلاب در روستايمان ندارد.

 

 

 منتظر تكميل اطلاعات از سوي شما اهالي روستاي مان هستيم.

 

 

 

تهيه و تنظيم: منوچهر علي طالب بابلي

                      عسكري اميني ايمن آبادي

 

 

 

اين مطلب در ايام دهه فجر سال 1392 در وبسايت روستا درج شد.

 

{jcomments on}

حضرت فاطمه زهرا(س) در آینه شعر فارسی

 

 

اگرچه سخن گفتن از شخصیت جامع و بی نظیر ودیعه رسول اعظم(ص) حضرت فاطمه زهرا(س) آن گاه که خداوند هستی او را توصیف و ایشان را خیر کثیر معرفی نموده است بسیار سخت و صعب است اما برای اظهار محبت و ابراز مودت و عشق به آستان آسمانی اش، شاعران و نویسندگان فارسی زبان آثار ارزش مند خویش را با نام و یاد و ذکر مناقب و سجایای حضرت فاطمه زهرا مزین نموده و شاهکارهایی آفریده اند که علاوه بر جنبه های معنوی، دینی و اعتقادی از نظر ادبی نیز حایر اهمیت و جایگاهی به سزا هستند.

 

 

فرا رسیدن سالروز شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) را به اهالی روستای ایمن آباد و کروکلا

و پیروان واقعی آن بانوی گرامی اسلام تسلیت می گوئیم.

 



وجود مقدس آن بانوی پرهیزگار مجموعه ای از عالی ترین صفات و ارزش هایی است که کمتر در وجود یک انسان اجتماع می کند. آن بانو آیینه تمام نمای فداکاری، ادب، عصمت، ساده زیستی، نوع دوستی، دین داری، عفت، گذشت، صبر، استقامت، جهاد، صداقت و دفاع از حریف ولایت و ده ها سجایای ممتاز انسانی است
.

 

 

محبوب ترین بانوان جهان در نگاه سخن سرایان، خاتون آب و آیینه، بانوی عاطفه و ایثار و یگانه یک دانه دردانه ای است که در عظمت ولادت خجسته اش سوره گران قدر کوثر نازل شد و به پیامبر رحمت و قلب محزون او حرارتی مضاعف بخشید و به او نوید آینده ای بزرگ را بخشید.

 

 

هیچ کس نمی تواند فاطمه را بستاید و هیچ کس هم نمی تواند فاطمه را نستاید و به راستی قلم و تقریر ما خاکیان چگونه می تواند عظمت و شکوه و هیبت افلاکی او را بستاید یا نستاید و از این رو هرکس این همه فضایل و شکوه و مجد را نادیده انگارد خود را حقیر و کوچک نمایانده است و بس.

 

 

علاوه بر تمام فضایل و مناقب مذکور، فاطمه دختر محمد(ص) و خدیجه (س) و همسر علی مرتضی(ع) و مادر حسنین (علیهما السلام) و زینب و ام کلثوم و ام الامه و ام الائمه و ام النساء است و خویشان و سلاله پاک او همه از مجاهدان و شهیدان والامقام. فاطمه ممتازترین بانوی دو گیتی است و در چنین مرتبتی آسمانی هیچ بانویی هم شأن و هم ردیف او نبوده و نخواهد بود.

 

 

ایشان شخصیتی بی همتا و «عدیم النظیر و غریب الدهر»اند که هم چون خورشیدی فروزان فراسوی ره پویان طریق هدایت و سعادت و ولایت در آسمان انسانیت پرتوافشانی و نوررسانی می کنند و کالبد ارزش های والای اخلاقی و کمالات و سجایا و ارزش های گران قدر انسانی را روح می بخشند و الگویی تمام معنا از جمیع کمالات و برجستگی هایی که یک انسان الهی در همه ابعاد وجودی خویش می تواند داشته باشد در زندگی اندک و پرعظمت آن در دانه رسول ترسیم شده است.

 

 

معنویات، جلوه های ملکوتی، جلوه های الهی و جلوه های جبروتی، ملکی و ناسوتی همه در این شخصیت جمع بود و بی شک شخصیت عظیم و والای عصاره هستی هنوز هم برای ما ناشناخته باقی مانده است.

 

 

پیرامون نخستین اشعاری که درباره حضرت فاطمه(س) سروده شده ذکر این نکته ضروری است که تمامی اشعاری که درباره آن بانوی بزرگوار سروده شده به ما نرسیده است و سهواً و یا عمداً از بین رفته و یا به صورت مکتوب ثبت نشده است.

 

 

اگرچه در سرآغاز تحمید ودیعه رسول اکرم به اشعار فراوانی از شعرای مشهور و نامی عرب در نخستین قرون هم چون یحیی بن حکم (برادر مروان حکم) ابومحمد عبدالسلام بن رغبان مشهور به دیک الجن (شاعر نامدار عرب در قرن دوم)، دعبل خزاعی، احمد بن محمد بن صنوبری، ابوالحسن مهیار بن مرزویه و شهید اول و ... برمی خوریم اما ادبیات فارسی ما هم که ریشه در تعالیم عالیه اسلام عزیز و عجین با روح و فطرت خداجو و اهل بیت دوست است، در این زمینه غنی و پربار است. ولی آن چه قابل تذکر است این است که گویا در خصوص شخصیت عظیم و الهی حضرت زهرا(س) در آثار ادبی فارسی، ابیات کم واندکی را می توان یافت که دلیل این امر را باید ناشی از ایجاد جو خفقان و وحشت حکما و خلفای اموی و عباسی و فقدان آزادی اندیشه و سخت گیر ی های گاهی مهلک و شکنجه های شاعران مادح اهل بیت خاصه حضرت زهرا(س) جست وجو کرد، اما قطعاً اوضاع خطیر عصر کنونی ایجاب می کند که شاعران و خطیبان و نویسندگان عصر حاضر تلاش مضاعف نمایند تا شکوهمند و عظیم، آن حضرت را به جامعه امروزین ما منتقل کنند، زیرا زهرا(س) ستاره ی منور ازهری است که اگر درست و با دیدی عالی بر او و اندیشه ها و اعمال او نظرافکنیم، راه های پرتلاطم و پرسنگلاخ حیات را بر ما خواهد نمایاند تا به بیراهه نرویم و در فراز و نشیب های آن سقوط هم نکنیم.

 

 

قطعاً باید گفت که در میان زنان، هیچ بانویی هم اندازه خیرالنساء جهانیان(س) مورد ستایش و تبجیل قرار نگرفته و نامش در حوزه ادب فارسی ما تکرار نشده است.

 

 

 

خواجوی کرمانی، شاعر عارف کرمانی در مدح فاطمه زهرا ابیات:

 

به نور چشم پیمبر که نور ایمان بود

 

عقیق صفوت یاقوت شرع را کان بود

 

نبود هیچ به عذر احتیاجش از پی آن

 

که شمع جمع طهارت از او فروزان بود

 

از آن به وصلت او زهر شده لآلی

 

که از شرف قمرش در سراچه دربان بود

 

نگشت عمر وحی از «حی» فزون ز روی حساب

 

چرا که زندگی او به حی حنان بود

 

 

را می سراید که «حی» به حساب ابجد عدد هجده است که دوران حیات حضرت فاطمه(س) را اشاره می نماید، ضمن این که خواجو در ابیات دیگری، ام الائمه حضرت زهرا(س) را بر بالانشینان و کروبیان حرم قرب و قدس الهی رجحان و برتری می دهد:

 

منظومه محبت دهر و آل او

 

بر خاطر کواکب ازهر نوشته اند

 

دوشیزگان پرده نشین حریم قدس

 

نام بتول بر سر معجر نوشته اند

 

 

از دیگر شاعران برجسته ادب فارسی که نگاهی ویژه و ممتاز به حضرت فاطمه زهرا(س) داشته و در بسیاری از ابیات او در مدح و رثای اهل بیت می توان عشق و ارادت را مشاهده کرد، ناصرخسرو است:

 

 

قال اول جز پیمبر کس نگفت

 

وآنگهی زی آل او آمد مقال

 

جز که زهرا(س) و علی(ع) و اولادشان

 

مر رسول مصطفی(ص) را کیست آل؟

 

 

 

ناصرخسرو در ادبیات دیگری حضرت فاطمه زهرا(س) را شفیعه روز جزا می خواند:

 

رضوان به هشت خلد نیارد سر

 

صدیقه گر بود به حشر یارش

 

باکش ز هفت دوزخ سوزان نی

 

زهرا( س) چو هست یار و مددکارش

 

آن روز بیایند همه خلق و مکافات

 

هم ظالم و هم عادل بی هیچ محابا

 

آن روز در آن هول و فزع بر سر آن جمع

 

پیش شهدا دست من و دامن زهرا(س)

 

چون به حب آل زهرا(س) روی شستی روز حشر

 

نشنود گوشت ز رضوان جز سلام و مرحبا

 

پس پی آن پسران رو، پس از آن که تو را

 

پسران علی(ع) و فاطمه ز آتش سپرند

 

حکیم ناصرخسرو در بیتی دیگر به جریان مباهله و همراهی امام حسن(ع) و امام حسین(ع) و حضرت زهرا(س) در این جریان با پیامبر اکرم(ص) می پردازد و می گوید:

 

ذوالفقار ایزدی سوی که فرستادم بعد

 

زن و فرزند که را برد جز زهرا(س) و شبیر

 

 

با مطالعه تاریخ سراسر افتخار اسلام عزیز درمی یابیم که فاطمه زهرا شمع حیات معنوی بود و به همان آرامش و وقاری که زنان باید داشته باشند رسالتش را انجام داد و از خانه کوچک علی(ع) حیات بشریت را از حقیقت سیراب کرد اما با عظمت و شکوه غیرقابل توصیفش علی(ع) را انتخاب کرد و علی(ع) هم او را و به راستی که اگر علی(ع) نبود کفو و همسری برای فاطمه(س) نبود.

 

 

 

حکیم قبادیان این مسئله را در قالب بیت زیر توصیف می کند که:

 

کفوی نداشت حضرت صدیقه(س)

 

گر می نبود حیدر(ع) کرارش

 

 

 

نگاه عطار نیشابوری هم به فاطمه زهرا(س) و زندگانی و تقوای ایشان ویژه و برجسته است. در الهی نامه و مصیبت نامه، نام حضرت فاطمه زهرا(س) چندین بار به مناسبت در حکایات آمده است مثلاً در الهی نامه عطار از جهاز ناچیز فاطمه زهرا سخن می گوید و این که هنگامی که اسامه جهاز حضرت زهرا(س) را به خانه امام علی(ع) می برد می گرید. پیامبراکرم(ص) سبب را از اسامه می پرسد. او می گوید:

 

 

 

بدو گفتم ز درویشی زهرا(س)

 

مرا جان و جگر شد خون و خارا

 

کسی کاو خواجه هر دو جهان است

 

جهاز دخترش اینک عیان است

 

 

عطار در الهی نامه برای حضرت فاطمه زهرا لقب «خاتون جنت» را به کار می برد و می گوید:

 

همه یاران در آن اندوه و محنت

 

شدند آخر بر خاتون جنت

 

سنایی غزنوی نیز توصیف زیبایی از ام الائمه دارد. او سیمای حضرت زهرا(س) را خیرالنساء می داند که زنی هم چون او در این دنیا نیست.

 

سراسر جمله عالم پر زنان اند

 

زنی چون فاطمه خیر النساء کو؟

 

 

هلالی جغتایی شاعر غزل سرای عهد صفوی در بیتی چهارماه سعادت را چنین معرفی می نماید که:

 

کیست آن چهار مه به مذهب من

 

علی(ع) و فاطمه(س)، حسین(ع) و حسن(ع)

 

 

اقبال لاهوری شاعر و متفکر پاکستانی در مثنوی نسبتاً طولانی خود، حضرت فاطمه زهرا(س) را اسوه کامل و دل گرمی برای تمام زنان جهان می داند:

 

 

نور چشم رحمه للعالمین

 

آن امام اولین و آخرین

 

بانوی آن تاجدار هل اتی

 

مرتضی مشکل گشا شیر خدا

 

پادشاه و کلبه ایوان او

 

یک حسام و یک زره سامان او

 

مادر آن مرکز پرگار عشق

 

مادر آن کاروان سالار عشق

 

 

به جهت پرهیز از اطاله کلام به بیان ابیاتی از دیگر شاعران بلندآوازه ادب فارسی که در حقیقت سندی مستند بر حقانیت و بزرگواری بانوی حقیقت است، اشاره می گردد:

 

ابن یمین:

 

که خاتون جنت گذر می کند

 

ز آب مژه خاک تر می کند

 

شیخ بهایی:

 

الهی الهی به صدق خدیجه

 

الهی الهی به زهرای اطهر

 

که بر حال زار بهایی نظر کن

 

به حق امامان معصوم یکسر

 

محیط قمی:

 

چشم امید نیست به هیچ آستان مرا

 

الا به آستانه فرخنده بتول

 

ام الائمه النقبا بانوی جزا

 

نور الهدی حبیبه حق بضعه رسول

 

آن بانویی که دور حریمش گذر نکرد

 

از دور باش عصمت او و هم بوالفضول

 

 

 

در پایان باید گفت که در ادبیات عرب و فارسی هیچ بانویی تاکنون به این مرتبه مورد توجه و تکریم سخن سرایان قرار نگرفته است. پس از گذشت بیش از ۱۴قرن سیمای ملکوتی حضرت فاطمه زهرا(س) همچنان تابناک و شمار ارادتمندان و شاعران شیفته فضایل و کمالات آن حضرت هم چنان رو به افزایش است.

 

 

 

پس از خیزش انقلابی مردم ایران توصیف مقام حضرت زهرا(س) رنگ خاصی به خود گرفت و چه بسیار اشعار ارزش مندی که در مدح و ثنای دردانه یکتای پیامبر سروده شد که به راستی دل انگیز و دل نواز و بیان گر نیاز انسان امروزی به سرچشمه خوبی ها و فضایل و نیکی هاست.



علی خوشه چرخ آرانی
روزنامه کیهان

 

 

 

مهمترين وظايف شوراها در روستا

 

 به منظور پیشبرد سریع برنامه‌های اجتماعی، اقتصادی، عمرانی، بهداشتی، فرهنگی، آموزشی، پرورشی و سایر امور رفاهی از طریق همكاری مردم و نظارت بر امور روستا، شوراهایی به نام شورای اسلامی روستا  بر اساس مقررات این قانون تشكیل می‌شود.

 

تعداد اعضای شورای اسلامی روستاهای تا 1500 نفر جمعیت سه نفر و روستاهای بیش از 1500 نفر جمعیت و بخش، پنج نفر خواهد بود.

 

 

 
 

وظایف شوراها(مصوب خرداد 1375)

 

 

 ماده 68ـ وظایف و اختیارات شورای اسلامی روستا عبارتست از:

 

الف ـ نظارت بر حسن اجرای تصمیم‌های شورای اسلامی روستا.

 

ب _ بررسی و شناخت كمبودها، نیازها و نارسایی های موجود در روستا و تهیه طرحها و پیشنهادهای اصلاحی و عملی در این زمینه‌ها و ارائه آن به مقامات مسئول ذيربط.

 

ج ـ جلب مشاركت و خودیاری مردم و همكاری با مسئولین اجرایی وزارتخانه‌ها و سازمانهایی كه در ارتباط با روستا فعالیت می‌كنند و ایجاد تسهیلات لازم جهت پیشبرد امور آنها.

 

د ـ تبیین و توجیه سیاستهای دولت و تشویق و ترغیب روستاییان جهت اجرای سیاستهای مذكور.

 

هـ ـ نظارت و پیگیری اجرای طرح ها و پروژه‌های عمرانی اختصاص یافته به روستا.

 

و ـ همكاری با مسئولان ذیربط برای احداث، اداره، نگهداری و بهره‌برداری از تأسیسات عمومی، اقتصادی، اجتماعی و رفاهی مورد نیاز روستا در حدود امكانات.

 

ز ـ كمك‌رسانی و امداد در مواقع بحرانی و اضطراری مانند جنگ و وقوع حوادث غیرمترقبه و نیر كمك به مستمندان و خانواده‌های بی‌سرپرست با استفاده از خودیاری های محلی.

 

ح ـ تلاش برای رفع اختلافات افراد و محلات و حكمیت میان آنها.

 

ط ـ ایجاد زمینه مناسب جهت اجرای مقررات بهداشتی و حفظ نظافت و تأمین بهداشت محیط.

 

ی ـ همكاری با نیروهای انتظامی جهت برقراری امنیت و نظم عمومی.

 

ك ـ ایجاد زمینه مناسب و جلب مشاركت عمومی در جهت اجرای فعالیت های تولیدی وزارتخانه‌ها و سازمانهای دولتی.

 

ل ـ جلب مشاركت و همكاری عمومی در انجام امور فرهنگی و دینی.

 

م ـ انتخاب فردی ذیصلاح به سمت دهیار برای مدت چهار سال بر اساس آیین‌نامه مربوط و معرفی به بخشدار جهت صدور حكم.

 

تبصره ـ عزل دهیار با رأی اكثریت اعضای شورای اسلامی روستا بر اساس آیین‌نامه مربوطه انجام می‌شود و به بخشدار جهت صدور حكم عزل اعلام می‌گردد.

 

 

 

 

 

     منبع: پورتال زارت كشور

 

نهمین یادمان دکتر فريد، کنار مزارش برگزار شد.

 

 نهمین یادمان دكتر سید فرید حسینی زاده اندیشمند هوا و فضا و طراح هواپیمای بدون سرنشین با حضور شماری از اهالی روستا و همکارانش، عصر پنجشنبه 19دی ماه 1398، کنار مزارش در آرامگاه گله محله بابل، برگزار شد.

 

ضمن گرامی داشت یاد و خاطره ی جان باختگان حادثه ی سقوط هواپیمای اکراینی در خاک ایران که 13 دانشجو و فارغ التحصیل نخبه ی دانشگاه شریف نیز از جانباختگان این حادثه بودند، یاد و خاطره دکتر فرید حسینی زاده گرامی داشته شد که او نیز از فارغ التحصیل همین دانشگاه بوده است.


از این پس بر اساس گفته های پدر ایشان،سالروز تولدشان یعنی 12شهریور هر سال یادمانش برگزار خواهد شد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

دکتر سید فرید حسینی زاده در مدت زمان کوتاه زندگی علمی خود توانست در راه اندازی پ‍ژوهشکده علوم و فناوری دفاعی شمال، وابسته به دانشگاه صنعتی مالک اشتر در سال 1387، مشارکتی فعال داشته باشد و به مدت دو سال (سال های87 و 88) نیز گروه پژوهشی انرژی های نو (پیل سوختی) را در این پژوهشکده، مدیریت کند.

 

در سال 1389 به عضویت هیأت علمی دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل درآمد و در سمت مدیر ارتباط با صنعت و کارآفرینی و استادیاری دانشکده مهندسی مکانیک این دانشگاه، به تربیت دانشجویان پرداخت.

 

دکتر سید فرید حسینی زاده با تلاش های بی وقفه و خستگی ناپذیر در طول عمر کوتاه اما پربار علمی خود، موفق به چاپ 16 مقاله در نشریات معتبر علمی دنیا(ISI) و ارائه بیش از 30 مقاله در کنفرانس های بین المللی داخلی و خارجی شد.

 

کسب عنوان یکی از 25 مقاله برتر به مدت 15 ماه در سال های2007 و 2008 در رابطه با نانو سیال از دیگر افتخارات علمی ایشان است.

 

هواپیمای بدون سرنشین فرید یا همان پَهپاد فرید، از جمله طرح های ایشان است که می توان دکتر فرید را، طلایه دار این پروژه بزرگ و مهم دانست.

 

 چندی پیش پرنده های بدون سرنشین فرید 7 و 8 را برای ارائه خدمات تصویر برداری هوایی، نقشه برداری هوایی، بازدید و شناسایی مناطق، بازرسی خطوط انتقال برق، اسکله ها و سکوهای نفتی و دکل های مخابراتی، حمل بار به مناطق صعب العبور، امداد رسانی، تعقیب و گریز، هواشناسی و مدیریت بحران به کلیه مراکز و ارگان ها معرفی شده است.

 

 

 

 

 

 خانوداده دكتر سيد فريد حسيني زاده از تمامي عزيزاني كه

در نهمین يادمان دکترفريد حضور يافتند قدرداني مي نمايد.

 

 

 

 

 

** با پوزش از تاخیر در درج این خبر.

 

 

علی هاشمی مسئول کمیته اجرایی هئیت فوتبال بابل شد



از سوی حکمی توسط دکتر پژمان لطیفی ریس هئیت فوتبال بابل، سیدعلی هاشمی کرویی سرمربی پیشین شاهین کروکلا و مربی برتر فوتبالِ سالِ مازندران در سال 1392، به عنوان مسئول کمیته اجرایی هئیت فوتبال شهرستان بابل انتخاب شد.

دکتر پژمان لطیفی رئیس هیات فوتبال شهرستان بابل، نائب رئیس، دبیر و مسئولین کمیته های این هیات، در سالن کنفرانس ساختمان جدید هیات فوتبال بابل جلسه ای را روز جمعه 20 دی 1398 برگزار نمودند.

انتظارات و ارائه برنامه از سوی کمیته ها از مهمترین مباحث مطرح شده در این جلسه بود.

 

 

 

 

 

 


وبسایت روستا انتخاب ایشان را تبریک می گوید و امیدوار است در شرایط سخت مدیریتی حال حاضر کشور، بتواند کارنامه ی کاری خوبی را در میان فوتبالیست های بابلی و مازندرانی و اذهان عمومی مردم از خود به یادگار بگذارد.

 

 

 

 

 

 

خيّر بزرگوار سيد علي هاشمي كرويي

 

دومین همایش آموزش خانواده در لاله آباد برگزار شد.

 

دومین همایش آموزش خانواده در لاله آباد با موضوع ارتباط مناسب با فرزندان روز دوشنبه 16 دی ماه 98 در مسجد صاحب الزمان ایمنآباد از سوی دبستان حاج حسن لاسمی و مجمع علم و فرهنگ ایمن آباد و سایر اهالی روستا برگزار شد.

به نظر می رسد انتظار می رفت که استقبال بهتر و بیشتری  از این همایش شود، که در این خصوص مطلبی را به آگاهی برگزار کنندگان چنین همایشی می رسانم.

 

 

جای بسی شکر و سپاس از عزیزانی که برای آگاهی و بیداری مردمِ روستای مان تلاش می کنند.
بسیاری از ما در دیدارهای کوتاه و بلند مدت چه بصورت گذار و چه در نشست های دوستانه یا خانوادگی، از آسیب های اجتماعی موجود در خانواده ها و روستای مان ایمن آباد و کروکلا فراوان سخن می رانیم. و انگشت اتّهام را به سوی مدرسه و اجتماع نشان می دهیم و هیچ گاه نیمه نگاهی به اندیشه و عملکرد خود و همسرمان در محیط کوچک و بنیادین خانواده ی خودمان نمی اندازیم. اما بهرحال شاید کسی توانایی و فرصت برنامه ریزی برای انجام چنین مهمی را حداقل در خانواده اش از خود آغاز نکرده باشد، چه برسد برای مردم روستا.

لذا همایش آموزش خانواده از سوی مدیریت جدید دبستان روستا، یعنی آقای دکتر غلامپور آهنگر  شایسته ی ستایش است.

امید به همکاری و همدلی همه ی مردم روستا برای ادامه دار بودن چنین دوره های آموزشی با ارزش، که پیامد آنرا باید در بهبود روابط خانوادگی و اجتماعی مردم روستایی مان در سال های آینده مشاهده نمود.

✅چند پیشنهاد برای افزایش میزان حضور مردم روستا در همایش های بعدی:

1_ تبلیغ و ترویج از سوی حاضران در همایش نخستین برای دعوت و همراه کردن دیگر اعضای خانواده، بستگان و دوستان و همسایگان خود و کسانی که با آنان روابط نزدیکی دارند.

2_ تاکید از سوی اعضای انجمن اولیا و مربیان در جلسات ماهانه ایی که با حضور والدین در مدارس روستا انجام می گردد.

3_تبلیغات گسترده در فضای مجازی (گروه تلگرامی و وبسایت روستا)، نصب بنر ( خالی گذشتن زمان همایش برای صرفه جویی در  هزینه) در ورودی روستا و ورودی مساجد، اعلام در مساجد و بویژه ترویج اهمیت آن از سوی امامان جماعت مساجد 4 گانه روستای ایمن آباد و کروکلا

4_ تعیین زمانی مناسب تر  جهت حضور حداکثری مردم روستا.

5_ ارائه گزارش از مهمترین مطالب آموزشی مطرح شده ی همایش در فضای مجازی، مدارس و جلسات انجمن اولیا و مربیان

 

 

 

 

 

به قلم: عسکری امینی ایمن آبادی  _ 18 دی ماه1398

 

 

 


                                   عکس آرشیوی می باشد                                 

هزینه ی دویست میلیون تومانی 12مراسم ختم در سال 1398!! (یادآوری)

 
با توجه به اینکه خانواده ی زنده یاد حاج میر شعبان حسینی ایمنی هزینه ده میلیون تومانیِ مراسم هفتم بزرگ خاندان خود را به امر بسامان کردن ورزش روستا اختصاص داده اند و مراسم ختم این پدر بزرگوار روستا را بر اساس سنّت پیامبر اکرم(ص) در سه روز خلاصه نموده اند بر آن شدیم تا مقاله ی کوتاهی که اردیبهشت سال 1398، از میزان و چگونگی هزینه کرد مراسم ختم در روستا تا مروری بر آیات و روایات در زمینه ی مراسم گرامیداشت رفتگان، در  وبسایت روستا درج شده بود را دوباره مورد مطالعه قرار دهیم.

 

 

بطور میانگین طی ده سال، مبلغی حدود چهارمیلیارد تومان هزینه یادبود متوفی در روستای ایمن آباد و کروکلا.

 

بر اساس اطلاعیه و آمار ارائه شده از سوی هیات امنای برگزاری سوم فوت شدگان روستای ایمن آباد در آذرماه 1397، حدود یکصد میلیون تومان طی 20 ماه برای 25 مراسم ختم هزینه شده است.  یعنی بطور میانگین هر مراسمی 4 میلیون تومان هزینه در بر دارد.
البته این مبلغ باید دو برابر شود چون در مراسم هفتم نیز پذیرایی نهار  حتمن صورت می پذیرد.

 از طرفی سایر مراسم ختم عصرگاهی( پذیرایی، هزینه مداح و سخنران)، و آش سوم و پذیرایی در منزل و... را نیز باید به آن اضافه نمود. که می توان حداقل مبلغی معادل 5 میلیون تومان را محاسبه کرد یعنی 125 میلیون تومان.

فراموش نشود بعضی از خانواده های متوفی در روستای ایمن آباد برای عزیز از دست رفته ی خود مراسم چهلم ( حدود 4میلیون تومان) و حتی مراسم سالگرد (حدود 4میلیون تومان) نیز برگزار می کنند که بطور میانگین اگر فرض کنیم مراسم سالگرد را شاید یک دوم برگزار کنند مبلغی معادل 150میلیون تومان به هزینه کرد قبلی باید اضافه نمود یعنی مبلغی معادل:
100+125+150= 375میلیون تومان برای 25 متوفی طی 20 ماه در نظر گرفت.

با یک محاسبه کوتاه و جمع و  تقسیم ساده می توان برای هر  متوفی حداقل و کمِ کم  مبلغی معادل 15 میلیون تومان را در نظر گرفت.
( البته بدون محاسبه هزینه ی آب، برق، گاز، تلفن، استهلاک خودرو، تعطیلی فعالیت اقتصادی اعضای خانواده و هزینه و استهلاک خودرو و ایاب و ذهاب)

و اگر در روستا  فقط ماهی یک نفر فوتی در نظر داشته باشیم طی یکسال مبلغی حدود  دویست میلیون تومان را باید در نظر گرفت.

البته نباید فراموش کرد که این مبلغ فقط برای روستای ایمن آباد محاسبه شده است و با توجه به آمار جمعیتی دو روستای پایین کروکلا و بالاکروکلا که در مجموع این دو روستا حمعیتی معادل جمعیت ایمن آباد را دارا باشد این مبلغ را باید دو برابر کرد.
یعنی طی یکسال مبلغی معادل چهارصد میلیون تومان.

طی ده سال بدون محاسبه ی نرخ تورم و فرض بر ثبات قیمت ها!! (چند برابر شدن قیمت محصولات گوشتی و لبنی در چند ماه اخیر) مبلغی نزدیک به چهارمیلیارد تومان هزینه در بر دارد.

مبلغ هنگفتی که می تواند به کارهای عمرانی و  فرهنگی چه در مسجد و یا چه در امور دیگر روستا در ابعاد مختلف هزینه شود.

 



نگاه بر این نیست که سنت دیرینه را حذف و یا کم رنگ کرد، هدف، تغییر در نگرش و چگونگی برگزاری مراسم است. همه ی این مراسم را می توان با هزینه کرد بسیار بسیار پایین و اثربخشی بسیار بالاتر برگزار کرد.

با نگاهی بر فرامین دین اسلام و سنتی که از پیامبر و معصومین بر جای مانده است که بخش مهمی از فرهنگ دینی مردم است می توان نگرش را بر اساس قرآن، پیامبر و اهل بیت او در نظر گرفت. خرافات و رسم هایی که با گذشت زمان وارد مراسم متوفی شده است کنار زد و نشاط معنوی را در اندیشه ها و قلب ها جایگزین کرد.

** سفره عزا و سفره عروسی در اسلام تعریفی متفاوت دارد که در روستا اینگونه نیست. با نگاهی ساده می توان دریافت که هر دو سفره محتوایی یکسان دارد و چه بسا سفره ی عزا رنگین تر.

** احترام به خانواده عزادار مشخص شده است که در روستا اینگونه نیست. تاکید آشنایان بر انجام مراسم به اصطلاح در شان متوفی که هزینه کمر شکنی را همراه دارد، تعطیلی کار روزانه به مدت هفت روز، پوشش لباس مشکی به مدت چهل روز و چه بسا تا یک سال، خیرات آنچنانی برای متوفی، توزیع لباس متوفی به نیازمندان و .... که از سوی بستگان و آشنایان تاکید می شود. که هیچکدام نه تنها در قرآن یک آیه هم یافت نمی شود بلکه در سنت پیامبر و معصومین هم  وجود نداشته است.
 
** شیوه برگزاری محتوای مراسم که عنوان یادبود دارد از نامش مشخص است که در روستا اینگونه نیست. تنها چیزی که در مراسم یادبود و ختم متوفی، درباره آن صحبت نمی شود  شخصیت خود متوفی می باشد. نه از زندگی اش صحبت می شود و نه از اخلاق و رفتارش و نه از چیزی که پس از یک عمر زندگی از خود بجای گذاشته است ، تا درس عبرت و پندی برای حاضران شود. حتی در گرامیداشت شهدای روستا که بصورت انفرادی برگزار می شود هم، وصیت نامه و زندگی نامه شهید مورد نظر ، قرائت نمی شود.

** آلودگی صوتی بلندگوها  و پارک خودروهای اهالی روستا که منزلشان در روستاست، بیشترین آسیب و غصه را برای همسایگان مساجد به همراه دارد و چه بسا غیرقابل تحمل و این امر چه بسا قیمت خانه های کنار مساجد را در صورت خرید و فروش به حداقل میزان رسانده است.

 

** ساعت برگزاری مراسم ختم ها بسیار آزار دهنده است. ساعتی غیر متعارف برای حضو اهالی و مهمانان بویژه از بابل.
یک ساعت قبل و یا بعد از اذان مغرب برای برگزاری مراسم ختم، ساعت مناسبی می باشد  چرا که قبل و یا پس از آن با اقامه نماز مغرب همراه می شود و فرصت مناسبی برای اهالیست. برای مراسم هفتم نیز یکساعت قبل از اذان مغرب زمان بسیار مناسبی می باشد. ساعت 13 تا 15 زمان مناسبی به نظر نمی رسد. کاری که خانواده ی حاج حسن لاسمی ایمنی، هم برای تشییع جنازه پدر انجام دادند و هم برای تمامی مراسم ختم ها. یعنی در آستانه اذان مغرب که با حضور حداکثری مردم نیز همراه بود.

** حال بگذریم از این همه هیاهو و دقت نظر  در برگزاری مراسمی اینچنینی، دریغ از کمی گذشت و عدالت برای تقسیم اموال متوفی پدر و یا مادر  که چه بسا سالیان سال اعضای خانواده را از هم جدا می کند و بذر کینه ها و نفاق را می پراکند که نمونه ها در روستای مان فراوان به چشم می خورد.که اصلاح می کنم  گفتم  " حال بگذریم" بلکه نباید از این مهم به سادگی بگذریم.

اما باید یادآوری نمود کسانی بودند که در روستا مراسم ختم ساده ای با هزینه کردی بسیار پایین و  کمتر از چهار روز برگزار کردند و هزینه های مورد نظر را جهت تامین هزینه تحصیل سالانه ی دانش آموزان، دانشجویان، خرید چرخ خیاطی برای کسب درآمد بانوی بی سرپرست روستا، تکمیل بخشی از خانه ی نیمه کاره ی پدر شرمنده ی خانواده در روستا، کمک به آبادانی زمین ورزشی و  کتابخانه ی روستا، تکمیل بنا و تهیه تجهیزات مختلف برای مساجد روستا و و و  هزینه نمودند.

بهرحال گفته ها فراوان است در زمینه آداب و رسومی که مردم روستای مان سال هاست که انجام می دهند و خسارت مالی و معنوی زیادی می بینند و چه بسا خودشان نمی پسندند اما با توجه به حرف های مردم و رسم هایی که بیشترشان ریشه در دین، مذهب و منطق ندارد، و چه بسا با اصل دین هم  ناسازگار  باشد، به اشتباه در روستا بصورت سنت در آمده است.

در اسلام مسأله‌اي به نام «هفتم» و «چهلم» و «سال» برای میّت نداريم؛ بنابراين مخالفت اين مجالس با روش و سنّت اسلام به خوبي روشن مي‌شود. «سنّت اينست كه تا سه روز از هنگام وفات براي طلب مغفرت و تسليت، مجلس ترحيم بپا دارند و براي صاحبان مصيبت غذا ببرند.»  نه صاحبان مصیبت برای دیگران! ( شيخ أبوالصّلاح حلبي_ کتاب الكافي في الفقه، ص 240)

امید به آگاهی بیشتر مردم روستای مان با مطالعه کتاب ها و مقالات مختلف و یا عضویت در کانال های آگاهی بخش فضای مجازی، جهت پیشگیری از تحریف دین و مذهب بر اساس باورهایشان و ایستادگی در برابر  آنهایی که طرحی نو برای انجام مراسمی بی اساس در روستا می اندازند و خود پشت پرده، خواسته یا ناخواسته، آگاهانه یا نا آگاهانه به منافع از پیش تعیین شده ی خویش دست می یابند.

بیاییم از خود آغاز کنیم و از تقلید و چشم و همچشمی کورکورانه و بدون اندیشه بپرهیزیم و  باور عملی داشته باشیم به پیام های والای عقلانی و انسانی که از سوی خداوند، پیامبر و معصومین در اختیار ما گذاشته شده است و هزینه های مادی و معنوی را در راستای بهزیست خود، خانواده ی خود و همسایگان، اهالی و مردم دیارمان بویژه بهبود زندگی نسل آینده خرج کنیم. چه بسا به این شیوه بتوان از سست ایمانی و بر باد دادن اندک ایمان باقی مانده برای نسل های آینده کمی پیشگیری کرد.

حضرت مولانا:
خلق را تقلیدشان بر باد داد             ای دو صد لعنت بر این تقلید باد
گرچه عقلت سوی بالا می پرد        مرغ تقلیدت به پستی می چرد
علمِ تقلیدی وبالِ جان ماست         عاریه است وُ ما نشسته کان ماست.

تقلید، ولو علم تقلیدی، انسان را از کمال و عروج به سقوط می برد.

«انّ الله لا یُغیِّرُ ما بقوم حتّی یغیّرو ما بانفسهم»
خداوند سرنوشت هیچ قوم و ملّتی را تغییر نمی‌دهد مگر آنکه آنان آنچه را
 در خودشان است تغییر دهند. ( سوره رعد/ آیه 11)

 

 

 

 

به قلم: عسکری امینی ایمن آبادی_ فروردین 1398

 

حاج میرشعبان حسینی ایمنی درگذشت.

 

 

 

همانا بندگان را  به چيزى از قبيل ترس، گرسنگى، كاهشى در اموال، محصولات و جان ها مى ‏آزماييم

 

و مژده از آنِ كساني است كه صبر پيشه مي كنند.  (سوره بقره/155)

 

 

بامداد جمعه سیزدهم دی ماه 1398 ، حاج میرشعبان حسینی ایمنی در سن 88 سالگی درگذشت.

پیکر این پدر بزرگوار روستا پس از شستشو و کفن نمودن در غسالخانه زردکجار روستا
در پایین کروکلا، از ساعت ده صبح امروز جمعه، از آرامگاه زردکجار، به سمت گلزار شهدای ایمن آباد تشییع می گردد.

 

 

سایر مراسم ختم اطلاع رسانی می گردد.

 

 

 ایشان از نخستین بسیجیان روستا و شهرستان بابل به شمار می روند.

 

 

 

 

 

 

  زنده یاد حاج میر شعبان حسینی ایمنی فرزند میر عنایت، به همراه تنی چند از اهالی روستا، در بازسازی سوسنگرد و عملیات کربلای4 كه بخشي از عملکرد نیک و داوطلبانه این پدر بزرگوار روستاست، حضور فعال داشت.


 

 

 

 وبسايت روستا درگذشت این پدر روستا را

به خانواده ی محترم حسینی تسلیت می گوید.

 

 

 

 

 

به روز مرگ چو تابوت من روان باشد                       گمان مبر که مرا درد این جهان باشد

 

برای من  مگِری و مگو: دریـغ  دریـغ                        به دام  دیـو در اُفتی، دریـغ  آن باشد

 

                                                                      
                                                حضرت مولوي

 

 

 

روستائیان با سالی ۲۴۰ هزار تومان بیمه شوند(یادآوری)

بیمه شدگان بعد از ۱۵ سال می توانند حقوق بگیرند.

 

مدیرعامل صندوق بیمه اجتماعی کشاورزان، روستائیان و عشایر گفت: بیمه شدگان صندوق تسهیلات اشتغال زایی دریافت می کنند

 

مدیرعامل صندوق بیمه اجتماعی کشاورزان ، روستائیان و عشایر تاکید کرد: باید کسب ثروت از کارکردن افتخار باشد نه اینکه از روش های دیگر پول بدست آورن در جامعه هدف باشد.

 

واعظ مهدوی در باره نظام رفاه و تامین اجتماعی گفت: نظام تامین اجتماعی از سه لایه تشکیل شده است. لایه اول لایه مساعدت های اجتماعی نامیده می شود که برای افرادی است که نمی توانند کار کنند. در نظام جامع رفاه و تامین اجتماعی که در مجلس شورای اسلامی تصویب شده است نهادهایی نظیر کمیته امداد امام خمینی (ره ) ، سازمان بهزیستی و سازمان های خیریه متولی این گروه هستند.

 

وی افزود: لایه دوم، لایه بیمه های اجتماعی است. صندوق بیمه اجتماعی کشاورزان، روستائیان و عشایر در این لایه قراردارد. این لایه مخصوص نیروی کار است که بخشی از درآمدهای خود را در دوران جوانی پس انداز و در دوره پیری از آن استفاده می‌کنند. اکثر مردم این کار را نمی کنند و همه  درآمد خود را هزینه می کنند. در نظام های مدرن، ساختارهای مدرن درست کرده اند تا این پس انداز را برای دوران پیری یا از کارافتادگی یا فوت جمع آوری کنند تا برای این روزها تضمین باشد. لایه بیمه های اجتماعی حداقل دستمزد را تامین می کنند. ما قراردادهایی با سازمان بهزیستی و کمیته امداد منعقد کرده ایم که افراد توانمند شده تحت پوشش این سازمان ها از بیمه صندوق استفاده کنند. ما قبول کردیم این گروه ها رابیمه کنیم و بهزیستی و کمیته امداد هزینه بیمه آنان را تا توانمندی کامل تعهد کرده اند.

 

واعظ مهدوی در تشریح دلایل شکل گیری این صندوق گفت: روستایی و کشاورز کارفرما ندارد و صندوق بیمه اجتماعی کشاورزان ، روستائیان و عشایر آن ها را تحت پوشش قرار می دهد و سهم بیمه کارفرما را دولت تقبل کرده است. در سال ۹۷ روستائیان می‌توانند با سالی ۲۴۰ هزار تومان خود را بیمه کنند و دولت ۴۸۰ هزار تومان سهم کارفرمایی آنان را می پردازد. بیمه شدگان این صندوق بعد از ۱۵ سال می توانند حقوق بگیرند.

 

مدیرعامل صندوق بیمه اجتماعی در توصیه ای به کارگزاران صندوق تاکید کرد: کارگزاران صندوق باید این موضوع را به مردم اطلاع دهند که در جوانی می توانند خود را بیمه کنند. کارگزاران توجه کنند که شاغلان را بیمه کنند. در اغلب استان ها اعتباری که برای اشتغال روستایی گذاشته شده است فقط یک‌سوم آن جذب شده است. ما برای بیمه شدگان خود تسهیلاتی را برای ایجاد شغل و کار فراهم می کنیم. امیدواریم تا پایان دوره دولت دوازدهم به ازای هر خانوار روستایی یک بیمه شده در هر روستا داشته باشیم.

 

 

 

منبع: دهقان نیوز

 

دلیل افت جمعیت روستایی کشور؛ تبدیل غیراصولی روستاها به شهر

 

 

دلیل عمده کم شدن جمعیت روستائیان کشور مهاجرت از روستاها به شهرها نیست بلکه سیاستی در کشور دنبال می‌شود که روستاهای بزرگ به شهر تبدیل می‌شوند.

غلامرضا مجیدی مدیرکل برنامه‌ریزی و هماهنگی طرح‌های بنیاد مسکن انقلاب اسلامی در ارتباط با مشکلات “اقتصاد روستا” افزود: کاهش جمعیت روستاها در نتیجه استحاله نیست بلکه استفاده ابزاری از یک امکان قانونی است؛ در برخی از مواقع وقتی مطالبات روستائیان پاسخ داده نمی‌شود در عوض این امتیاز تبدیل روستا به شهر را به روستائیان می دهند.

دلیل اصلی کاهش جمعیت روستایی تبدیل شدن ۱۱۰۰ روستا به شهر است.



مدیرکل برنامه‌ریزی و هماهنگی طرح‌های بنیاد مسکن انقلاب اسلامی ادامه داد: باید توجه داشت که در این شکل از ایجاد شهرها در واقع اسم روستا به شهر تبدیل‌شده  اما عملکرد و فضا کماکان مانند روستا است.

وی اظهار داشت: در سرشماری سال ۶۵ حدود ۴۰۰ شهر داشتیم که امروز به حدود هزار و ۵۰۰ شهر رسیده که در واقع شهرهای جدید در واقع همان روستاهای چند هزار نفری قبلی است.

وی تصریح کرد: مهاجرت از روستاها به شهرها پدیده عمومی نیست و در روستاهایی که دستگاه‌های دولتی به وظایف خود به‌درستی عمل کرده و زمینه برای اشتغال ایجاد کرده‌اند نه تنها جمعیت آن کم نشده بلکه به جمعیت آنها اضافه شده است.

مجیدی گفت: دستگاه‌های زیادی در  روستاهای کشور فعال هستند اما انسجام و هماهنگی میان آنها وجود ندارد که این امر بزرگترین  آسیب در حوزه توسعه روستایی کشور است.

 

 

مسئولان بودونبود روستاها را در اقتصاد کشور بی تاثیر می‌دانند

وی اظهار داشت: کشوری که امنیت غذایی ندارد و مواد اولیه مورد نیاز خود را در داخل تولید نمی‌کند، نمی‌تواند در دنیا حرفی برای گفتن داشته باشد و همیشه دستش به سوی دیگر کشورها دراز است و دیگر نمی‌تواند ادعای استقلال یا اقتصاد مقاومتی داشته باشد.

مجیدی تأکید کرد: پایه استقلال و اقتصاد مقاومتی کشورمان در روستاها بنانهاده شده است اما مسئولان به این باور نرسیده اند و روستاها را به‌عنوان نقاط کوچک و ضعیفی تصور می‌کنند که بودونبود آن تفاوتی به حال اقتصاد کشور ندارد.

 

 

نظم دهی به اقتصاد خرد روستا با شبکه‌سازی

 مدیرکل برنامه‌ریزی و هماهنگی طرح‌های بنیاد مسکن انقلاب اسلامی ادامه داد: کشور دانمارک معتبرترین برندهای تولید لبنیات در دنیا را دارد اما بیشتر واحدهای تولیدی لبنیات در این کشور خرد و متوسط هستند به‌طوری‌که تعداد زیادی از دامداران تنها  یک یا  دو دام دارند اما شبکه گسترده‌ای برای نظم دهی به آنها وجود دارد.

 

 

پیشنهاد تشکیل شورای عالی روستایی و عشایر

وی گفت: برای رفع ناهماهنگی میان دستگاه‌های پیشنهاد شد که برای توسعه روستایی، اصلاح ساختاری ایجاد شود و یک نهاد برنامه‌ریز و نظارتی در سطح ملی شکل گیرد؛ به همین منظور پیشنهاد شد شورای عالی روستایی و عشایری در کشور شکل گیرد و با تشکیل سند ملی توسعه روستایی و عشایری دستگاه‌ها مکلف به اجرای آن سند شوند.

مجیدی اظهار داشت: وظایف دستگاه‌های روستایی حول سه محور در بخش توسعه عمران روستایی ساماندهی شود و نمی‌توان  همه  مسئولیت‌های را در یک دستگاه ساماندهی کرد؛ در سال‌های گذشته جهاد سازندگی به‌نوعی دولت روستا بود و بقیه دستگاه‌ها متولی غیر از روستا اما تجربه ثابت کرد نمی‌توان به این صورت موفق بود و بدنه جهاد سازندگی جدا شد و مسئولیت‌ها به دستگاه ها بازگشت.

 

 

صنایع روستایی باید با منطقه پیوند داشته باشند

این مقام مسئول بابیان اینکه دم دست‌ترین ظرفیت اشتغال‌زایی در روستاهای کشور بوم گردی است تأکید کرد: ظرفیت اشتغال بخش کشاورزی در روستاهای کشور به سقف خود رسیده است و برای اشتغال‌زایی در این بخش باید به سمت افزایش بهره‌وری رفت.

 وی در ارتباط با توسعه صنایع صنعتی در مناطق روستایی گفت: در زمان جهاد سازندگی سابق، نواحی صنعتی در مناطق روستایی ایجاد شد اما صنایعی که در آنها شکل گرفته بود وابستگی به روستاها نداشتند به‌طوری‌که شرکت قطعه‌سازی خودرو به خاطر اینکه از معافیت مالیاتی بهره‌مند شود در روستاها مستقرشده بود.

مجیدی افزود: تجربه خوبی از بردن صنعت در روستاها نداریم اما صنایع تبدیل بخش کشاورزی، صنایع خوبی برای توسعه در  روستاها  است و ارزش افزوده مناسبی برای روستائیان ایجاد می‌کند.

 

 

 

 

 

 

تسنیم // سوم دی ماه 1398

 

درباره روستا
شهدا
حماسه سازان
مردم شناسی
کشاورزی
مشاغل و صنایع
آموزش
ورزش
زنان
خیرین
روستائيان نمونه
بنياد علمي فريد
آئينهاي مذهبي
نهادهای اجرایی
بهداشت
مقالات و مطالب مختلف
دیگر موضوعات

 

 

روستــا20