*اطلاعات موجود در سایت بیشتر بصورت میدانی جمع آوری شده است و احتمال اشتباه وجود دارد . ما را در رفع اشتباهات و تکمیل اطلاعات، یاری نمایید . منتظر ارسال مقالات، مطالب و دست نوشته های شما اهالی روستا، درباره موضوعات مختلف هستیم*

پدران روستا به روايت تصوير _ 1395

 

 

سيزدهم رجب، سالروز ميلاد شهریار خِردورزی و عدالت، حضرت علي ابن ابيطالب(ع) را به همه مردم و  بويژه اهالي روستاي ايمن آباد و كروكلا تبريك و شادباش مي گوئيم.

 

ضمن درود وُ سلام و عرض ادب خالصانه وُ خاضعانه و خداقوتي بي پايان به تمامي پدران ديارمان، سلام و صلوات مي فرستيم به روح پدراني كه در بين ما نيستند. پدراني كه سال گذشته با ما بودند اما روز پدر امسال، جايشان خاليست.

 

 

 

اين روز كه با احترام فراوان به ارجمندی مقام پدران و سپاس از مهر گسترده شان به يادشان نام يافت، بر آن شديم تا تعدادي عكس كه در آرشيو وبسايت روستا موجود بوده است از پدران زحمتكش ديارمان پيشكش شما كنيم.

 

 

تصاويري كه از نظر مي گذرانيد در ادامه ي تصاوير پدران روستاي ايمن آباد و كروكلاست كه در سال هاي قبل درج شده است. در قسمت نمايش شماره، گزينه " همه " را انتخاب كنيد، تا تمامي عكس ها نمايش داده شوند.

 

 


براي تماشا، روي عكس بالا  كليك كنيد.

 

 

 

دل ره صحرا بدایی، داز و فکا گیرنی شه دوش

اسبه سارخ چوی تن، نون و پلا گیرنی شه دوش

 

بیل و گروازه شه  دوست و شه رفق دوندی دادا

خسه تنه  دارني تو وُ  تور و حلا گیرنی شه دوش

 

تورُو تاشه هنه کوله سو هداهه ته بوین

نماشون دیمِ خنه، پیته قوا  گیرنی شه دوش

  

لـله چو ، دیمه صحرا ، دسه عصا  هسه  تره

سنگین کِندِه چوره، یا مرتضی گیرنی شه دوش

 

تن ره تو کار بدایی، خسه نواش من ته فدا

همه ره راهه خدا بی سرصدا گیرنی شه دوش

 

مسه چش وا هکنی لطف خداره اشنی

کیسه کیسه روزی ره، نومه خدا گیرنی شه دوش

 

اونقدر مسه کار هسی  خسگی نارنی بِبا

خرج بار سنگين بار، کوفا کوفا گیرنی شه دوش

 

 

میر حمزه طاهری هریکنده ای نوپا

 

 

 

 

 

 

 

منتظر ارسال عکس پدر یا پدربزرگ شما  به وبسایت روستا هستیم.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


 

 

{jcomments on}

روز پدر در ايران و جهان (يادآوري)

 

در راستاي تجليل از مقام پدر و زحمات بي دريغ او در راستاي تامين اقتصاد و معيشت خانواده و به عنوان ستون محكم انديشه و تصميمگيري براي رشد و پيشرفت خانواده،روزي را به نام او نامگذاري نمودند. اين روز نه تنها در كشورمان بلكه در بيشتر  كشورهاي دنيا گرامي داشته مي شود. در روستايمان ايمن آباد و كروكلا نيز طي سال هاي اخير زنان و بچه ها در تجليل از مقام پدر مراسم ويژه اي برگزار مي كنند و با تهيه و خريد هديه اي هرچند كوچك، از او قدرداني مي نمايند.

 

 

فرا رسيدن ميلاد حضرت علي ابن ابيطالب(ع) و گراميداشت روز مرد و پدر

بر مردان و پدران روستا فرخنده باد.

 

 

 

در ایران روز پدر در ۱۳ رجب زادروز حضرت علی ابن ابیطالب(ع)، اولین امام شیعیان گرامی داشته می‌شود.

 

قبل از پيروزي انقلاب اسلامي سال 57 كشورمان، روز ۲۴ اسفند زادروز تولد رضا شاه پهلوي بر پایه ی گاهشمار ایرانی روز پدر نامیده می‌شد. اما پس از انقلاب اسلامی روز پدر به زادروز  حضرت علی ابن ابیطالب(ع) امام نخست شیعیان تغییر یافت.

 

در بسیاری کشورها روز پدر، سومین یکشنبه ماه ژوئن در نظر گرفته شده‌است. این روز در ادامه ی روز مادر و قدردانی از مادران است.

 

 

 

روز پدر در سایر کشورها

 

روز پدر در آلمان

 

روز پدر در آلمان(به آلمانیVatertag) ) نسبت به دیگر کشورهای جهان متفاوت است. روز عروج مسیح به آسمان به عنوان روز پدر در نظر گرفته شده‌است (روز سه شنبه، چهل روز پس از عید پاک). این روز، یک تعطیلی رسمی است و در برخی مناطق آلمان به آن «روز مرد» به آلمانی( Männertag)  یا «روز آقایان» به آلمانی (Herrentag) نیز می‌گویند.

 

 

 

روز پدر در آمريكا

 

در آمریکا روز پدر در سومین یکشنبهٔ ماه ژوئن جشن گرفته می‌شود. این روز اولین بار در ۱۹ ژوئن ۱۹۱۰ در اسپوکین گرامی داشته شد.

 

روز پدر به شکل امروزی آن از سوی سونورا اسمارت داد زادهٔ آرکانزاس ایجاد شد. پدر او ویلیام جکسون اسمارت، یکی از کهنه سربازان دوران جنگ داخلی آمریکا بود، او به تنها شش فرزندش را در اسپوکین بزرگ کرده بود. دختر او سونورا، بسیار تحت تاثیر تلاش‌های آنا جارویز برای جا انداختن روز مادر قرار گرفته بود، برای همین او روز ۵ ژوئن زادروز پدرش را به عنوان روز پدر معرفی کرد اما آمادگی لازم برای برگزاری مراسم بزرگداشت را نداشت در نتیجه مراسم به سومین یکشنبهٔ ژوئن منتقل شد.

 

خیلی زود ویلیام جنینگ برایان به صورت غیر رسمی از این مراسم حمایت کرد. در ۱۹۱۶ خانوادهٔ وودرو ویلسون رئیس جمهور وقت نیز برای او مراسم بزرگداشت روز پدر را برگزار کردند. در ۱۹۲۴ کالوین کولیج رئیس جمهور آن دوران پیشنهاد کرد که روز پدر به عنوان یک روز ملی شناخته شود.

 

 

روز پدر در اسپانیا

 

روز پدر به اسپانیایی ( El Día del Padre) در روز جشن یوسف مقدس، در ۱۹ مارس گرامی داشته می‌شود. در این روز مقدس، بانک‌ها و بسیاری از مغازه‌ها تعطیل اند.

 

 

روز پدر در استرالیا

 

مردم در استرالیا، در اولین یکشنبهٔ سپتامبر روز پدر را گرامی می‌دارند، این روز تعطیلی عمومی نیست. هر ساله در ۳۲شهرستان ایالت ویکتوریا برای بزرگداشت پدرها و نشان دادن اهمیت نقشی که آن‌ها در تربیت فرزندان دارند، جشنی برگزار می‌شود و به پدران برگزیده «جایزهٔ پدر سال» داده می‌شود.

 

 

روز پدر در ایتالیا

 

در ایتالیا، مطابق سنت‌های کاتولیک روم، روز پدر در ۱۹ مارس، «روز یوسف مقدس» به ایتالیایی (Festa di San Giuseppe) گرامی داشته می‌شود. این روز یک تعطیلی عمومی نیست.

 

 

 روز پدر در کانادا

 

روز پدر در کانادا در سومین یکشنبهٔ ماه ژوئن گرامی داشته می‌شود، این روز یک تعطیلی عمومی نیست. معمولا افراد در این روز، روز خود را با پدر خانواده سپری می‌کنند، جشن کوچکی می‌گیرند و هدیه می‌دهند.

 

روز پدر در برزیل

در برزيل، روز پدر سه ماه پس از روز مادر، در دومین یکشنبه ماه اوتگرامی داشته می‌شود. اولین بار در اواسط دهه 1950 ميلاديیک روزنامه نگار به نام سیلویو برینگ (Sylvio Bhering) روز بزرگداشت عمران(پدر مريم)را به عنوان روز «سرپرست خانواده» انتخاب کرد. (این روز برابر است با روز پدرخوانده در میان کاتولیک‌ها)

 

 

روز پدر در بریتانیا

در بريتانياروز پدر در سومین یکشنبهٔ ژوئن گرامی داشته می‌شود. این روز تعطیل عمومی نیست.

 

 

روز پدر در پاكستان

در پاكستان روزی به نام روز پدر وجود ندارد. تنها آن‌هایی که از آمریکایی‌ها تاثیر گرفته‌اند به پیروی از آن‌ها سومین یکشنبهٔ ژوئن را به عنوان روز پدر گرامی می‌دارند.

 

 

روز پدر در پرتقال

در پرتغال در ۱۹ مارس (مطابق سنت کلیسای کاتولیک)، روز پدر جشن گرفته می‌شود. در این روز بانک‌ها تعطیل نیستند.

 

 

روز پدر در دانمارك

در دانمارک 5 ژوئنهم زمان با روز قانون اساسي، روز پدر گرامی نیز داشته می‌شود. این روز تعطیل عمومی است.

 

 

روز پدر در روماني

در روماني تنها کشور از ۲۷ کشوراتحاديه اروپابود که روزی ویژهٔ پدران نداشت. از سال ۲۰۱۰ تصمیم بر این شده‌است که در دومین یکشنبه ماه مه این روز به صورت رسمی گرامی داشته شود. قرار است روز پدر در سال ۲۰۱۲ در ۱۳ مه در نظر گرفته شده‌است.

 

 

روز پدر در ژاپن

در ژاپن در سومین یکشنبهٔ ژوئن روز پدر گرامی داشته می‌شود. این روز تعطیل عمومی نیست

 

 

روز پدر در جهان عرب

روز پدر در جهان عرب در 21 ژوئنهر سال، اولین روز تابستان گرامی داشته می‌شود. این به این دلیل است که در این کشورهاروز مادر  در اولین روز بهارجشن گرفته می‌شود.

 

 

 

 يادمان باشد

 

يادي از پدر كنيم و در هر شرايطي تلاش كنيم سري به او بزنيم،

 

پدر اين روزها چشم به راه فرزندانش است،

 

در غير اين صورت با يك تماس تلفني هم كه شده

 

اين روز بزرگ را به او تبريك گوئيم.

 

 

 

 

 

منبع: بيتوته_ ويكي پديا

 

 

 

{jcomments on}

حاج مير نبي اله حسيني درگذشت

 

 

 

 

 

همانا بندگان را  به چيزى از قبيل ترس، گرسنگى، كاهشى در اموال، محصولات و جان ها مى ‏آزماييم

و مژده از آنِ كساني است كه صبر پيشه مي كنند.  (سوره بقره/155)

 

 

 

 حاج مير نبي اله حسيني ايمني فرزند ميرزا( پدر ميرزا و جواد) صبح امروز سه شنبه 31 فروردين 1395، درگذشت.

 

 

زنده ياد حاج مير نبي اله حسيني حدود سه سال است كه از بيماري خاصي رنج مي برد و نزديك به بيست روز است كه در بيمارستان روحاني بابل بستري بوده است. پزشكان از درمان او عاجز ماندند و با دستگاه اكسيژن نفسش گرم بود كه ساعتي پيش قلبش از تپش باز ايستد.

 

پيكر اين پدر گرامي پس از ترخيص از بيمارستان، در روستا شستشو و كفن مي شود، و پس از تشييع ، در آرامگاه روستاي ايمن آباد به خاك سپرده خواهد شد.

 

 

 

 

مراسم ختم به شیوه و سنت قدیمی مجمعه شام، سه شنبه 31 فروردين ماه 1395، بعد از نماز مغرب و عشا در مسجد صاحب الزمان(عج) ايمن آباد برگزار شد.

 

 

 

ساير مراسم ختم به شرح زير است:

 

چهارشنبه  اول ارديبهشت 1395، بعد از نماز مغرب و عشاء، در مسجد صاحب الزمان(عج) ايمن آباد،  از سوي ابوالحسن لكايي و فرزندان

 

پنجشنبه دوم ارديبهشت 1395، بعد از نماز مغرب و عشاء، در مسجد صاحب الزمان(عج) ايمن آباد،  از سوي ابوالحسن لكايي و فرزندان

 

جمعه سوم ارديبهشت 1395، بعد از نماز مغرب و عشاء، در مسجد صاحب الزمان(عج) پايين كروكلا،  از سوي سيد اسماعيل هاشمي تبار

 

شنبه  چهارم ارديبهشت 1395، بعد از نماز مغرب و عشاء، در مسجد صاحب الزمان(عج) ايمن آباد،  از سوي فرزندان مرحوم محمد لكايي

 

 

مراسم هفتمين روز درگذشت زنده ياد حاج مير نبي اله حسيني ايمني ، روز يكشنبه 5 ارديبهشت ماه 1395، كنار مزار ايشان، از ساعت 14 تا 16 برگزار خواهد شد.

 

 

 

 

 

 

 

از سوي اهالي روستاي ايمن آباد و كروكلا

 

به خانواده محترم حسيني

 

تسليت مي گوئيم.

 

 

 

 

 

 

به روز مرگ چو تابوت من روان باشد                       گمان مبر که مرا درد این جهان باشد

 

برای من  مگِری و مگو: دریـغ  دریـغ                        به دام  دیـو در اُفتی، دریـغ  آن باشد

                                                                      

                                               حضرت مولوي

 

 

 

{jcomments on}

افزایش سطوح درآمدی بیمه اجتماعی روستائیان

در حال حاضر سقف سنی برای پذیرش بیمه شدگان جدید باز است و مشکلی در این زمینه نداریم.


مدیرعامل صندوق بیمه اجتماعی کشاورزان، روستائیان و عشایر از افزایش «سطوح درآمدی» برای بیمه شدگان از 600 به 700 هزار تومان خبر داد و اظهارکرد: بر این اساس حق بیمه و مستمری بیمه شدگان افزایش می‌یابد و این افزایش از اول فروردین ماه سال 95 به اجرا در آمده است.

 

محمدرضا رستمی با بیان اینکه بیمه اجتماعی این صندوق مختص بازنشستگی، ازکارافتادگی و فوت است، اظهارکرد: در حال حاضر سقف سنی برای پذیرش بیمه شدگان جدید باز است و مشکلی در این زمینه نداریم.

 

وی افزود: سقف سنی صندوق از سال 93 برداشته شد و تا پیش از آن پذیرش بیمه شدگان زن و مرد بالای 55 و 65 سال سن امکان پذیر نبود.

 

مدیرعامل صندوق بیمه اجتماعی کشاورزان، روستائیان و عشایر از افزایش سطوح درآمدی برای بیمه شدگان از 600 به 700 هزار تومان خبر داد و اظهارکرد: بر این اساس و با توجه به محاسبات فنی و بیمه‌ای، هم حق بیمه و هم مستمری بیمه شدگان افزایش می‌یابد و از اول فروردین ماه سال 95 به اجرا در آمده است.

 

رستمی افزود: در تلاش برای افزایش شمار بیمه شدگان خود هستیم و اکنون یک میلیون و چهارصد هزار نفر تحت پوشش صندوق ما هستند.

 

 

 

 

منبع:روابط عمومی معاونت وتوسعه روستایی و مناطق محروم کشور

 

 

{jcomments on}

حاجيه خانم سيده خديجه حسيني ايمني درگذشت

 

همانا بندگان را  به چيزى از قبيل ترس، گرسنگى، كاهشى در اموال، محصولات و جان ها مى ‏آزماييم

و مژده از آنِ كساني است كه صبر پيشه مي كنند.  (سوره بقره/155)

 

 

 

 

خانم سيده خديجه حسيني ايمني همسر كربلايي آقا هاشمي( مادر عليرضا)  بعدازظهر امروز 28 فروردين ماه 1395 درگذشت و به سوي معبودش شتافت.

 

 

اين مادر گرامي روستا كه مدتي بود از بيماري قلبي رنج مي برد، اوايل سال 1394 با انجام جراحي قلب باز، شرايط خوبي پيدا مي كند. چند روز قبل از نوروز 1395 حالش بد مي شود و در بيمارستان يحيي نژاد بابل بستري و بعد از دو روز مرخص مي شود.

 

سوم فروردين سال جاري دوباره حالش تغيير مي كند و در ادامه با سكته خفيف مغزي روبرو مي شود و دست و پايش قدرت حركت را از دست مي دهد. پس از چند روز دستش به حالت اول بر مي گردد اما پاييش با انجام طب سوزني آرام آرام شروع به حركت مي كند. پس از گذشت ده روز از انجام مراحل درمان، شرايط جسمي اش تا حدود زيادي بهبود مي يابد اما پنجشنبه 26 فروردين ماه حالش وخيم مي شود و به بيمارستان روحاني بابل منتقل و پس از گذشت سه ساعت انتظار در اورژانس بيمارستان، به بخش قلب منتقل مي شود.

 

صبح امروز بچه هايش را طلب مي كند تا ديداري با آنها داشته باشد كه با حضور بچه ها آرامش مي يابد و نگراني ها كمتر. اما يكساعت پس از خدا حافظي از اعضاي خانواده، قلبش از تپش مي ايستد و با گذشت 71 سال از زندگي اش به ديدار معبودش مي شتابد.

 

ايشان هفتمين نفري مي باشد كه در يكماهه اول سال جديد به رحمت خدا رفته است.

 

مراسم تشييع پيكر اين مادر گرامي بعدازظهر امروز 28 فروردين 1395، در روستا با حضور اهالي انجام مي شود و در آرامگاه روستاي پايين كروكلا در كنار مسجد صاحب الزمان(عج) به خاك سپرده شد.

 

 

مراسم ختم به شیوه و سنت قدیمی مجمعه شام، فردا يكشنبه  29 فروردين ماه 1395، بعد از نماز مغرب و عشا در مسجد صاحب الزمان(عج) پايين كروكلا برگزار خواهد شد.

 

 

 

 

ساير مراسم ختم به شرح زير است:

 

 

 

 دوشنبه  30 فروردين 1395، بعد از نماز مغرب و عشاء، در مسجد صاحب الزمان(عج) ايمن آباد،  از سوي سيد قاسم حسيني، محمد اكبري و شيد اله لاسمي

 

 

سه شنبه  31 فروردين 1395، بعد از نماز مغرب و عشاء، در مسجد صاحب الزمان(عج) پايين كروكلا،  از سوي حاج سيد اسماعيل هاشمي كرويي

 

 

پنج شنبه  2 ارديبهشت 1395، بعد از نماز مغرب و عشاء، در مسجد صاحب الزمان(عج) پايين كروكلا،  از سوي دامادها

 

 

 

 

 

مراسم هفتمين روز درگذشت زنده ياد حاجيه سيده خديجه حسيني ايمني، روز جمعه 3 ارديبهشت ماه 1395، كنار مزار ايشان، از ساعت 14 تا 16 برگزار خواهد شد.

 

 

 

 


 

 

 

 

 

وبسايت روستا  درگذشت اين مادر گرامي را

 

به خانواده محترم حسینی و هاشمي

 

بویژه همسر و فرزندان گرامی ایشان

 

تسليت مي گويد.

 

 

 

 

 

به روز مرگ چو تابوت من روان باشد                       گمان مبر که مرا درد این جهان باشد

 

برای من  مگِری و مگو: دریـغ  دریـغ                        به دام  دیـو در اُفتی، دریـغ  آن باشد

                                                                      

                                               حضرت مولوي

 

 

 

{jcomments on}

طرح‎های مشارکتی در روستاهاي كشور

 

طرح های مشارکتی در روستاها نقش بسزایی در ایجاد اشتغال ایفا می کند.

 

مهرداد پارسا معاونت سرمایه گذاری مناطق محروم و توسعه روستایی نهاد ریاست جمهوری با بیان اینکه هدف از اجرای طرح مشارکت مردم در اقتصاد و راه‌اندازی واحدهای تولیدی در روستاها است، اظهار کرد: کاهش نرخ تورم، اشتغال‌زایی، کارآفرینی جمعی، کمک به فعال سازی اقتصادی، خروج از رکود اقتصادی، زودبازده بودن طرح، افزایش توان اقتصادی مردم و بهبود معشیت آنان، کنترل مهاجرت روستائیان به شهرها و کاهش آسیب های اجتماعی ناشی از مهاجرت از دیگر اهداف این طرح است.

 

وی افزود: برای اجرای این طرح با اعضای اقتصادی دولت مشورت صورت گرفته و بعد از آن برای اجرا به استان‌ها ابلاغ شده است.

 

پارسا بیان کرد: این طرح برای واحدهای تولیدی که در روستا امکان مشارکت مردم وجود داشته باشد برنامه ریزی شده و نوع فعالیت محدودیت ندارد و متناسب با استعداد و نیاز روستا است.

 

وی ادامه داد: مهمترین ویژگی طرح این است که دارای توجیه فنی، اقتصادی، اجتماعی، مالی و فرهنگی با رویکرد توجه به تکمیل زنجیره تولید تا مصرف و بازار فروش است.

 

پارسا با اشاره به اینکه کف مشارکت در این طرح ۲۵ خانوار است، گفت: حجم سرمایه گذاری برای این ۲۵ خانوار ۷۵۰ میلیون تومان است که آورده متقاضیان ۴۰ درصد و ۶۰ درصد نیز تسهیلات پرداخت می شود.

 

وی تصریح کرد: حجم سرمایه گذاری برای ۵۰ تا ۹۹ خانوار ۱۰ میلیارد ریال است که آورده متقاضیان ۳۵ درصد و ۶۵ درصد نیز بصورت تسهیلات پرداخت خواهد شد.

 

 

پرداخت تسهیلات با کارمزد ۳ درصد

پارسا از پلکانی بودن این طرح خبر داد و خاطر نشان کرد: پرداخت تسهیلات برای خانوارهای بالای ۲۰۰ خانوار بدون سقف و بر اساس نیاز پرداخت می شود که در این راستا ۲۰ درصد سهم آورده و ۸۰ درصد نیز تسهیلات پرداخت خواهد شد.

 

وی با بیان اینکه پرداخت این تسهیلات با کارمزد ۳ درصد است، گفت: برای ضمانت این تسهیلات نیز کارت یارانه در نظر گرفته شده به گونه ای که اگر متقاضی اقساط خود را پرداخت نکند از محل یارانه کسر خواهد شد.

 

پارسا ادامه داد: در این طرح وام به صورت مرحله ای پرداخت می شود و پس از پرداخت وام به مدت یکسال دوران مشارکت و بعد از بهره برداری از طرح یکسال نیز دوره تنفس در نظر گرفته شده و از سال سوم پرداخت اقساط آغاز می شود که باز پرداخت آن نیز چهار ساله پیش بینی شده است.

 

وی بیان کرد: این طرح تا ۱۰ سال معاف از مالیات است و با پیگری‌های صورت گرفته مقرر شد ادارات آب، برق و جهاد در اجرای این طرح همکاری و مساعدت کنند و این طرح باید بصورت شرکتی و یا تعاونی با سهم مشخص هر فرد باشد.

 

پارسا با اشاره به اینکه چند روستا با هم می‌توانند در اجرای این طرح مشارکت داشته باشند، افزود: طرحی مورد پذیریش است که از توجیه فنی و اقتصادی برخوردار باشد.

 

 

 

 

منبع: خبرگزاري مهر _ ديماه 1394

 

 

{jcomments on}

اولین نشای برنج در روستا

  نخستين نشاء برنج با تلاش و همت خستگي ناپذير و توكل بر خدا و اميد به رحمت و بركتش در سال زراعي جديد، در روستاي ايمن آباد و كروكلا آغاز شد.

 

آقاي سید مصطفي حسيني ايمني، صبح روز پنجشنبه 26 فروردين 1395، اولين نشاي برنج روستاي مان را  در 6خویز از زمین های زراعی خود به مرحله اجرا رساند.

 

 

ایشان با استفاده از  4 نفر کارگر زن توانست به نشای زمین شالیزاری خود بپردازد. دستمزد کارگر زن از سوی ایشان 60 هزار تومان پرداخت شده است.

 

سال گذشته نیز اولين نشاء برنج در روستا توسط آقاي سید رحمان حسيني ايمني(نعمت) در 4 اردیبهشت ماه 1394، انجام شد. در سال هاي گذشته نيز ملاکاظم صالحی ایمنی(29 فروردین 1393)، و در سال 1392 اولین نشای برنج در 15 فروردین ماه انجام شد که علت تاخیر در سه سال اخیر را می توان در شرايط نامساعد آب و هوايي يعني سرماي هوا اعلام نمود.

 

 

 

 

امسال صد درصد خزانه هاي برنج در روستاي ايمن آباد و كروكلا بصورت سر پوشيده ی نايلوني انجام شده است و بيشتر كشاورزان روستا با هدف كشت دوم برنج و يا برداشت دوم محصول از مزرعه يعني دِنوج زودتر از سایرین به آماده سازی خزانه و نشای برنج، به استقبال سال زراعي جديد رفتند. اما سر ريز آب رودخانه هاي روستا در 13 فروردين ماه 1395، شرايط را براي نشاي زودهنگام تغيير داد و به خزانه ها آسيب وارد نمود.

 

 

سيد مصطفي حسيني ايمني تقريبا" برداشت برنج امسال را در هفته دوم مردادماه اعلام نمود و شرايط كشت دوم برنج را، به چگونگي شرايط آب و هوايي در اواسط فصل تابستان دانستند و اينكه در حال حاضر بتوان تصميمي قطعي در اين خصوص اتخاذ نمود، تصميم چندان مناسبي نخواهد بود. او در ادامه عنوان نمود در كشت برنج از كود و سموم شيميايي كمتري سعي مي كنم كه استفاده نمايم تا برنج سالم تري را توليد كنم.

 

سيد مصطفي حسيني ايمني كه 5000 متر مربع(پنج خويز) از زمين زراعي خود را ديروز 26 فروردين 1395 زير كشت برنج برده است يادآور شد سعي مي كنم امسال حدود دو هكتار از زمين هاي برنجكاري ام را براي سومين سال متوالي زير كشت دوم برنج ببرم كه اميدوارم شرايط آب و هوايي مناسب، شرايط را براي انجام اين مهم فراهمتر كند. هرچند برادر بزرگترش سيد مرتضي نزديك به 4 سال است كه در روستاي داركلاي آمل به كشت دوم برنج مي پردازد و تجربه خوبي در اين زمينه دارد.

 

 

اميدواريم سال زراعي جديد براي همه كشاورزان كشورمان، استانمان و مردم روستايمان سالي سرشار از خير و بركت باشد و اين منوط به تلاش و همت، مجهز شدن به دانش روز، آگاهي از شرايط آب و هوايي ، آشنايي با آفات و همگام بودن با كارشناسان اداره ترويج و مركز تحقيقات برنج مي باشد.

 

 

 

 

 

 

 


تهیه و تنظیم خبر و عكس: سيد فضل اله هاشمي كرويي

 

 

 

{jcomments on}

خانم سيده ريحانه حسيني ايمني درگذشت

 

 

همانا بندگان را  به چيزى از قبيل ترس، گرسنگى، كاهشى در اموال، محصولات و جان ها مى ‏آزماييم

 

و مژده از آنِ كساني است كه صبر پيشه مي كنند.  (سوره بقره/155)

 

 

 

روز پنجشنبه 26 فروردين ماه 1395، خانم سيده ريحانه حسيني ايمني همسر اسماعيل ابراهيمي، زن داداش شهيد احسان ابراهيمي و دختر سيد موسي، پس از سال ها تحمل رنج بيماري در گذشت.

 

اين مادر گرامي كه داراي سه پسر مي باشد(يك پسر به نام احسان، نامدار شهيد) سالهاست كه به بيماري ام اس مبتلا بود و طي سه سال اخير قدرت حركت نداشت و حتي از پهلو مواد غذايي به بدنش مي رسيد.

 

 

پيكر پاك اين مادر گرامي پس از تشییع توسط اهالی روستا در آرامگاه روستاي ايمن آباد به خاك سپرده مي شود.

 

 

مراسم ختم به شیوه و سنت قدیمی مجمعه نهار، امروز جمعه 27 فروردين ماه 1395، از ساعت 10 صبح تا دو بعدازظهر در مسجد صاحب الزمان(عج) ايمن آباد برگزار خواهد شد.

 

 

ساير مراسم ختم به شرح زير است:

 

 

شنبه  28 فروردين 1395، بعد از نماز مغرب و عشاء، در مسجد جامع ايمن آباد،  از سوي همسايه هاي حاج سيد موسي حسيني

 

 

يكشنبه  29 فروردين 1395، ساعت 15 تا 17 ، در مسجد جامع ايمن آباد،  از سوي حاج نظر عسكري و دامادها و بعد از نماز مغرب و عشا در همين مسجد از سوي سيد ابراهيم حسيني و فرزندان

 

 

دوشنبه  30 فروردين 1395، بعد از نماز مغرب و عشاء، در مسجد جامع ايمن آباد،  از سوي حاج سيد موسي حسيني و فرزندان

 

 

مراسم هفتمين روز درگذشت زنده ياد سيده ريحانه حسيني ايمني، روز سه شنبه 31 فروردين ماه 1395، كنار مزار ايشان، از ساعت 14 تا 16 برگزار خواهد شد.

 

 

 

 

 

وبسايت روستا  درگذشت اين مادر گرامي را

 

به اهالی روستای ایمن آباد و کروکلا

 

و به خانواده محترم ابراهيمي و حسيني

 

تسليت مي گويد.

 

 

 

 

سایر مراسم ختم و هفتم در همین بخش خبری به آگاهی اهالی و علاقه مندان خواهد رسید.

 

 

 

 

 

 

{jcomments on}

مسن ترين فرد روستا، محـرم 106 ساله، با 170 نوه، نتيجه و نبيره درگذشت

 

همانا بندگان را  به چيزى از قبيل ترس، گرسنگى، كاهشى در اموال، محصولات و جان ها مى ‏آزماييم

و مژده از آنِ كساني است كه صبر پيشه مي كنند.  (سوره بقره/155)

 

 

 

 

خانم محرم ايماني ايمني مادر مادرن روستا و پيرترين فرد روستا در سن 106 سالگي درگذشت.

 

اين مادر گرانقدر روستا بيماري خاصي نداشت و بر اثر كهولت سن در خانه اش در بالاكروكلا درگذشت.

 

مراسم شستشو و كفن نمودن جنازه ايشان در روستا در حال انجام است و ساعتي ديگر مراسم تشييع جنازه و تدفين ايشان انجام خواهد شد.

 

 

 

 

 

ساير خبرها و مراسم ختم در همين بخش، درج خواهد شد.

 

 


 

 

 

 

 

از طرف اهالي روستاي ايمن آباد و كروكلا

 

به خانواده محترم بابايي و ايماني

 

بویژه فرزندان گرامی ایشان

 

تسليت مي گوئيم.

 

 

 

 

 

به روز مرگ چو تابوت من روان باشد                       گمان مبر که مرا درد این جهان باشد

 

برای من  مگِری و مگو: دریـغ  دریـغ                        به دام  دیـو در اُفتی، دریـغ  آن باشد

                                                                      

                                               حضرت مولوي

 

 

 

 

كوتاه از زندگي مادر  مادران روستايمان:

 

 

مادري 106 سـاله با

 

7 فرزنـد ، 

 

40 نـوه ،

 

88 نتيجـه و

 

35 نبيـره.

 

يعني 170 نفر عضو خانواده ايشانند.

بدون احتساب عروس ها و دامادها. چون مي گويند عروس و يا داماد هم جزو خانواده به حساب مي آيند. خانواده بزرگ بابايي.

 

بزرگترين فرزندش محمود،  81 سال دارد و در ايمن آباد شمالي زندگي مي كند.

 

 

 

 

 

محرم خانم ايماني ايمني، متولد سال 1292 هجري شمسي، از روستاي ايمن آباد بابل است. پيرترين فرد روستا و مادر تمامي مادران روستايمان ايمن آباد و كروكلا.

 

 

شناسنامه اش سالروز تولدش را 12 مردادماه  1292 نشان مي دهد، اما خودش مي گويد 4 و يا 5 سالي كمتر در شناسنامه اش سنّش درج شده است. از زبان زنده ياد حاج سيد مختار حسيني نيز اين سخن را فرزندانش بسيار شنيده اند، اين است كه سن واقعي ايشان را مي توان حداقل 105 سال عنوان نمود.

 

 

 

 

 

 چهره اي بسيار بسيار مهربان دارد و رخساري سپيد. از اندازه انگشتان دست و  پر چين و چروكش مي توان اين را فهميد كه در جواني بانويي تنومند و قامتي سرو گونه داشته است. رنگ چشمانش متفاوت از ديگر مردمان روستا و همه و همه اينها، ذهن ها را به سمت انسانهايي با نژاد روس مي كشاند. رنج و سختي فراواني را پشت سر گذاشت كه با تجربه ها، از ديدن چهره و رخسارش، مي توانند به اين مهم پي ببرند.

 

 

پدرش ملّا حسن ايماني(ره) اهل روستاي درزيكلاي بزرگ بابل است كه در سال هاي 1330 تا 1340  ملاي مكتبخانه روستايمان بوده است و مادرش ساره كه خود اهل روستاي قمي كلا بود.

 

 

دوران كودكي را در روستا و در كنار خانواده همانند ساير دختران آن زمان روستا، كه وظايفي چون شستن رخت و لباس، نظافت منزل، پخت و پز، آوردن آب از چشمه، كار در دنگ سر، رسيدگي به دام بويژه گاو، وجين در زمين پنبه زاري، باغچه و بويژه آموختن دروس مكتبخانه اي در كلاس درس پدر بويژه در منزل، پشت سر مي گذارد.

 

 

پس از يادگيري خواندن و نوشتن، همانند ديگر دختران روستا به كار خانه مشغول مي شود، بر حسب عادات مرسوم آنزمان زندگي مردم روستاي ايمن آباد و كروكلا.

 

 

 

يكي از زنان هنرمند گُلكاري روي پارچه، ترمه دوزي و كار روي لباس زنان روستا بوده است. روي پارچه اي به نام قميس گل آرايي مي كرد و از اين راه، پول ناچيزي نيز به دست مي آورد.

 

 

 

 

 

 

13 فروردين سال 1311 يعني در سن 19 سالگي با فردي به نام علي بابايي 27 ساله (1284- 1343 ه. ش) كه پسر خاله اش بوده است و اهل درزيكلاي بزرگ، ازدواج مي كند. حاصل اين ازدواج 7 فرزند است به نام هاي رقيه خانم، محمود، ذكريا، راضيه، شيداله، عاليه و جمعه متولدين سال هاي 1312، 1314، 1318، 1319، 1322، 1332 و 1334 .

 

 

 فرزند ارشدش كه شهريور ماه سال 1392 فوت كرد 80 سال سن داشت و آخرين فرزندش را در سن 42 سالگي اش به دنيا مي آورد و در حال حاضر 62 ساله است.

 

 

با رفتن همسرش به سربازي در سال 1314 كه دومين فرزندش يعني محمود را در شكم داشت، روزهاي سختي را پشت سر مي گذارد. بدان اندازه كه لقمه غذايي براي خوردن نداشتند. همسرش عليوقتي متوجه به دنيا آمدن فرزندش مي شود به هر شكل ممكن مرخصي مي گيرد و وقتي به خانه مي رسد مي بيند همسرش از گرسنگي توان حركت ندارد. به سراغ كربلايي علي هاشمي (فرزند فضل اله و كدخداي وقت كروكلا) مي رود و به او تندي مي كند كه كدخداي ده، چگونه خبري از همسر و فرزندانش نمي گيرد كه از گرسنگي حتي توان سخن گفتن ندارند!! كربلايي علي نيز با عذر خواهي دستور مي دهد كيسه برنجي از انبار به او بدهند. علي بابايي كيسه برنج را به دوش مي كشد و با پختن برنج آرام آرام لقمه هاي كوچكي در دهان همسرش مي گذارد و دخترش رقيه خانم. و اين شد كه مي توان گفت از مرگ ناشي از گرسنگي نجات يافتند.

 

 
 

 محرم خانم ايماني شغلش خانه داري بوده است و برنجكاري و پنبه كاري همسرش، مهمترين منبع در آمد خانواده. با كار در باغچه و عمل آوري سبزيجات، و انواع سيفي جات مثل سيب زميني، سير، پياز، گوجه فرنگي، بادمجان و ... و بويژه دامداري نيازهاي اوليه خانواده تامين مي شد كه توسط او و دخترانش انجام مي شد.

 

 

 


 

 

 

مرگ زود هنگام همسرش علي در سال 1342 يعني در سن  حدود 60 سالگي، محرم خانم 50 ساله را دچار مشكلات فراواني نمود. آنهم با داشتن عاليه و جمعه ي 11 و 9 ساله.

 

 

 بهر حال بچه ها بزرگ مي شوند و همه با هم با كمك هم چرخ زندگي را مي چرخانند تا ازدواج نموده و مستقل مي شوند.

 

 

چندان عروسي هاي قديم را به ياد نمي آورد اما چين شلوار و سكه هاي ريز  آويزان بر انتهاي دامن هاي زنان روستا و به قول خودش زنگوله ها(زنگله اي كه چمِر چمِر كرده)، در رقص هاي سنتي و دسته جمعي يا سماع هاي زنان روستا را خوب به ياد مي آورد و در ادامه با لبخند زيبايي بر لب، چهره جذابتري مي يابد.

 

 

 

يادي از باجي آتش افروز مي كند كه هم لـله وا مي زد و هم خواننده روستا بود و صدايش را سر مي داد، بويژه در شب نشيني ها يا شونيشت ها، با غذايي مثل باكله پته و هنگام باز كردن پنبه. به قول خودش " باجي قِشنگ خونِش كرده، قِشنگ لـلِه هم زوئه " ( هم خوش صدا بود و هو خوب لـله وا مي زد)

 

 

 

ناگهان شعري را به ياد مي آورد:

 

 

 

عروسي دوُنه ره ، دكنين لگِن                   اميرالمومنين بزنه قدِم

 

امه عاروس داماد بهوون خِش قدم            صل علي محمد صلوات بر محمد

 

 

 

( برنج عروسي را در لگن بريزيد، شايد اميرالمومنين قدم به خانه ما بگذارد. و عروس و داماد ما خوش قدم شوند، سلام و صلوات بر محمد پيامبر خدا و خاندانش)

 

 

 

 

 

مي گويد بسيار عروسي را دوست دارد و شادي را مي پسندد و دوست دارد عروسي تمامي نوه هايش را ببيند.

 

 

 

 

 

 

مادر بزرگوار، محرم خانم ايماني ايمني به همراه همسر و فرزندانش، پس از گذشت 40 بهار از زندگي اش به روستاي بالاكروكلا مي آيند و در همين مكاني كه فرزندش شيد اله زندگي مي كند، زندگي شان را ادامه مي دهند.

 

 

 

فرزندش شيداله مي گويد روزي ده عدد قرص جزو غذاي روزانه من است اما مادرم، هيگونه قرصي مصرف نمي كند حتي در طول زندگي اش به جز يكي دو بار.

 

 

 

 آرزوي ديرينه پيرترين فرد روستا و مادر مادران روستا، رفتن به زيارت خانه خداست. اما مي گويد " پيل كوئه " (پول كجاست؟)

 

آرزو كردن و آرزو داشتن بد نيست اما پولش را فراهم كردن دشوار است.

 

در 20 فروردين 1394 كه جشنواره غذاهاي محلي در ايمن آباد برگزار مي شود و همزمان با روز مادر است از سوي پايگاه مقاومت بسيج و وبسايت روستا از ايشان تقدير به عمل مي آيد. در اين مراسم نایب رئیس ورزش های روستایی و بومی محلی بابل، آقای حاجی زاده با شنيدن آرزويش، قول تامين هزينه سفر حج را قبول مي كند اما شرايط جسمي اش اين اجازه را به فرزندانش نمي دهد تا او را به اين سفر معنوي ببرند.

 

 

 

 

آياتي از قرآن و  سوره ياسين و الرحمان را براي مان مي خواند. آرامشش بيشتر مي شود. عشق خاصي به پيامبر(ص) و معصومين(ع) دارد.

 

 

 

 

 

مي گويد الآن راحتي شده است، آب لوله كشي، برق، سوخت، خودرو و ... به خانه ها آمده است، اما باز بعضي ها نا شُكري مي كنند.

 

 يادي از رفتنش به دنگ سر مي كند براي جدا كردن شلتوك از برنج و سختي كار در آنجا و مزد هشت به يك.  يادش به خير... سر را به سمت باغچه حيات خانه بر مي گرداند و نفسي مي كشد... انگار روزگار سختي بود.

 

 

 

  از عروسش يعني زنده ياد خانم كبوتر حسين نيا (همسر شيداله) بسيار ياد مي كند كه با نهايت عشق و علاقه از او نگهداري و پرستاري مي كرد. دلتنگش مي شود و در ادامه بسيار قدرداني مي كند از عروس شيداله يعني خانم سميه صفر زاده كه پس از مرگ مادر شوهرش، در حال حاضر عاشقانه و بدون منّت و يا حتي نگاهي سرد، به نگهداري و پرستاري او مي پردازد.

 

 

 

 گفتيم خداوند به شما طول عمر بيشتري عنايت كند. گفت:

 

عمر زيادي رحمت نيست زحمت است. دوست دارم زودتر از اين دنيا بروم تا بيش از اين زحمت فرزندانم را زياد نكنم، هر چند فرزندانم با نهايت عشق و از ته دل نگهداري ام مي كنند اما از اينكه (دستِشِمِه) پرستاري ام مي كنند برايم مشكل است.

 

 
 

به فرزندانش نصيحت و سفارش مي كند مواظب خودشان باشند، با هم مهربان باشند و رفت و آمد كنند.

 

 
 

دعايش سلامتي و دلخوشي فرزندانش است. چرخ خودروي شان بچرخد و بيشتر به او سر بزنند.

 

 

 

با دستان پينه بسته و پاهاي سراسر چين و چروكش كه زحمت و تلاش شبانه روزي عاشقانه را به ذهن ها گسيل مي كند، دست تكان مي دهد و خدا حافظي مي كند.

 

 

 

هنگام خدا حافظي انگار تازه او را زيارت كردي و دوست داري بنشيني و پشتكار و مقاومتش را در حوادث روزگار 106 ساله ي گذشته اش، به تماشا بنشيني.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

خداوند او را مورد رحمت بيكران خودش قرار دهد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

{jcomments on}

دكتر منوچهر ستوده

دكتر منوچهر ستوده ایران شناس، جغرافی دان و مورخ برجسته، از متخصصان  مهم فرهنگ گیلان و مازندران، استاد دانشگاه تهران، با  بیش از 70 سال تحقیق و  پژوهش در  زمینه ایران شناسی، مولف كتاب سترگ از آستارا تا استر آباد، با 52 جلد كتاب و 286 مقاله درگذشت اما همچنان زنده است. او اهل نور مازندران است و متولد تهران.

 

درگذشت این دانشمند کم نظیر را به خانواده ي  ایشان و به  همه ي فرهنگ دوستان ایران تسلیت می گویيم.

 

 

روانش شاد و  یادش همواره گرامی باد

 

 

منوچهر ستوده بیش از 100 سال زیست اما چنان به نماد ایران پژوهی بدل شده بود که درگذشت او دوستداران این سرزمین را بسیار متاسف کرده است.

 

دکتر منوچهر ستوده - ایران پژوه نامدار– از روز پنجم فروردین‌ماه جاری در اثر بیماری عفونت ریه در بیمارستان طالقانی چالوس بستری شده بود و سرانجام در شامگاه جمعه ۲0 فروردين 1395 در سن ۱۰۳سالگی در بیمارستان طالقانی چالوس درگذشت.

 

هر چند این چهره شاخص فرهنگ و ادبیات و ایران شناسی بیش از 100 سال زیست اما چنان به نماد ایران پژوهی بدل شده بود که درگذشت او دوستداران این سرزمین را بسیار متاسف کرده است.

 

دامنه پژوهش های ایران شناسی منوچهر ستوده چنان گسترده بوده بود که نزدیک ترین دوست و همکار او - ایرج افشار- جلد پانزدهم پژوهش های ایران شناسی - نامواره دکتر محمود افشار- را با عنوان «ستوده نامه» - منتشر کرد. چهار سال پیش و در دوم خرداد 1390 فصل نامه بخارا «شب منوچهر ستوده» را برگزار کرد و شماره تیر 92 را به جشن نامه یکصد سالگی او اختصاص داد.

 

منوچهر ستوده که شامگاه 20 فروردین 1395 درگذشت روز 28 تیر 1292 در تهران متولد شد. او ایران شناس، جغرافی دان و استاد دانشگاه تهران بود و از تألیفات وی می توان به 52 جلد کتاب و 286 مقاله اشاره کرد.

 

شماری از آثار او از این قرار است: جغرافیای تاریخی شمیران، سفر نامه گیلان ناصر الدین شاه قاجار، تاریخ بنادر و جزایر خلیج فارس، قلاع اسماعیلیه در رشته کوه هخای البرز، تاریخ گیلان و دیلمستان و آثار و بناهای تاریخی گیلان و مازندران و گلستان.

 

پیکر استاد ستوده عصر یکشنبه 22 فروردین از محل بیمارستان طالقانی چالوس به سمت خانه اش در سي سراي سلمانشهر و سپس به سمت قبرستان تازه آباد اين شهر تشييع و در کنار دوست و همکارش- دکتر صادق کیا رئیس اسبق فرهنگستان زبان و ادب فارسی - با همراهي مردم، فرهنگ دوستان، انديشمندان و تني چند از مسئولان استاني به خاک سپرده شد. 

 

 

 

 

ستوده شعر هم می سرود و گزاف نیست اگر ادعا کنیم سروده زیر- مربوط به سال ها پیش از این-  نه از سر اغراق های شاعرانه یا زاده خیال که آیینه تمام نمای زندگی اوست:


خون است دلم برای ایران
جان و تن من فدای ایران

بهتر ز هزار گونه آوای
در گوش دلم نوای ایران

خوش تر ز صفای باغ ایران
 من را به نظر صفای ایران

همچون دم عیسای مسیحا
 جان بخش بود هوای ایران

افسوس ز ظلم روس منکوس
 تشدید شده عزای ایران

وان دشمن وحشی ستمکار
 برده است همه غذای ایران

وین تفرقه و نفاق اشرار
 خسته دل با صفای ایران

گشته است کنون بسی غم افزا
 آن ساحت غم زدای ایران

اینک که وطن شدست بیمار
 دانی چه دهد شفای ایران

یک رنگی ملت است و دولت
 داروی شفای زای ایران

ایران عزیز را خدایی است
 امید کند خدای ایران

از چشم بد شریر حفظش
 تا بیش شود بهای ایران

تا مسکن اجنبی است کشور
 حاصل نشود رضای ایران

زیبد که ستوده وار گویی
 خون است دلم برای ایران
 

 

 

کتاب‌ها و مقالات استاد ستوده نشانهٔ دلبستگی ژرف و عمیق ایشان به تاریخ و دامنه و پیشینه ي فرهنگ ایرانی است.

استاد منوچهر ستوده، دوست و یار نزدیک زنده‌یاد ایرج افشار بود که به مانند خاندان افشار، او هم باغی به مساحت ۱۰ هکتار را در سلمان شهر، وقف بنیاد افشار و دانشگاه تهران کرد.

 

منوچهر ستوده در تاریخ ۲۸ تیر ۱۲۹۲ در تهران متولد شد. پدرش خلیل نام داشت و در بازارچه سرچشمه، کوچ صدیق‌الدوله از بخش عودلاجان از محله‌های قدیم تهران زندگی می‌کردند.

خانواده‌اش اصالتاً اهل مازندران بودند. پدربزرگ او آقا شیخ موسی از یاسل نور که منطقه‌ای ییلاقی و کوهستانی است با پسرعموهایش به تهران آمد. مادرش اهل تفرش است غلامحسین صدیقی نوه عموی او است. پدرش بیست و پنج ساله بود که پدربزرگ او فوت کرد و مسئولیت بازماندگان خانواده به گردن او افتاد.

پدرش برای گذران زندگی مدتی در یک دکان قنادی شاگرد بود و پس از مدتی در زمان تأسیس مدرسه ابتدایی آمریکایی در تهران ریاست این مدرسه را به عهده گرفت.

ستوده تا سن چهارسالگی در محله سرچشمه زندگی کرد. در سن هفت سالگی به مدرسه ابتدایی آمریکایی رفت و دوره شش ساله ابتدایی را در این مدرسه گذراند.

ستوده در دوران تحصیل در دبیرستان البرز کتابدار کتابخانهٔ دبیرستان هم بود. سال ۱۳۱۳ وارد دانشسرای عالی شد و نزد استادانی چون سید محمد مشکات و علی اکبر شهابی درس خواند.

نخستین مقاله خود را در ۱۳۱۵ درباره: ((مطالعات تاریخی و جغرافیایی-مسافرت به قلعه الموت )) نوشتند.

در سال ۱۳۱۷ درجه لیسانس در رشته ادبیات فارسی را دریافت کردند.

در همین دوره در اداره فرهنگ گیلان و دبیرستان شرف تهران تدریس کردند.

در سال ۱۳۲۴ با خانم فاطمه (شکوه اقدس) شمشیر گران ازدواج کردند.

در سال ۱۳۲۹ از رساله دکتری خود زیر نظر استاد بدیع الزمان فروزانفر با عنوان :((قلاع اسماعیلیه در رشته کوه های البرز )) دفاع کردند.

در سال ۱۳۳۰ بنا به دعوت انجمن فولبرایت به آمریکا سفرمطالعاتی داشتند.در سال ۱۳۳۱ به عضویت The National Geographic Society  درآمدند.

و در سال بعد به عضویت انجمن ایرانشناسی به ریاست ابراهیم پور داود در آمدند.

در سال های بعد آموختن زبان پهلوی را در محضر دکتر ابراهامیان آغاز کردند.

همچنین نخستین کتاب خود را با عنوان ((فرهنگ گیلکی)) در سلسله انتشارات انجمن ایرانشناسی در سال ۱۳۳۲ منتشر کردند.

طی سال های بعد چندین سفر مطالعاتی به خارج از کشور داشتند و ارتقاء به درجه استادیاری دانشگاه تهران و بعد دانشیاری و انتقال به دانشکده ادبیات تهران و عضویت در گروه تاریخ و سرانجام ارتقاء به درجه استادی در سال ۱۳۵۴ از جمله اتفاقات زندگی استاد در این سال ها بوده است.

استاد ستوده در طی همین سال ها تا سال ۱۳۸۱ در کنگره های مهم ایرانشناسی همچون (( کنگره بین المللی تاریخ و هنر و باستان شناسی ایران در دانشگاه آکسفورد)) و ((کنگره بین المللی ابوریحان در پاکستان)) شرکت و سخنرانی کردند.

 سفر به چین و آسیای میانه از دیگر فعالیت های سال های اوایل دهه شصت استاد بود.

 

ستوده ساکن کوی نارنج (سی سرا) سلمان شهر بود. وی تابستان‌ها در روستای کوشکک لورا در جادهٔ چالوس و زمستان در خانهٔ دیگری که بسیار ساده بود در سی‌سرا (نزدیک چالوس) زندگی می‌کرد. خانه اش بسیار ساده بود و اتاقش در خانهٔ ییلاقی کوشکک جز یک زیلو و یک دست رخت خواب چیزی نداشت. او با رادیو و تلویزیون میانه‌ای نداشت.

 


 

 

 

اما مروری تند و گذرا به برخی از کتاب های  استاد ستوده:

۱- فرهنگ گیلکی با مقدمه استاد ابراهیم پور داود

۲- فرهنگ کرمانی

۳- فرهنگ بهدینان با مقدمه ابراهیم پور داود

۴- حدود العالم من المشرق الی المغرب

۵- مهمان نامه بخارا

۶- جغرافیای اصفهان

۷- فرهنگ سمنانی - سرخه ای - لاسگردی - سنگسری - شهمیرزادی

۸- عجایب المخلوقات و غرائب الموجودات

۹- قلاع اسماعیلیه در رشته کوه های البرز

۱۰- تاریخ گیلان و دیلمستان

۱۱- از آستارا تا استارباد در ده جلد شامل آثار و بناهای تاریخی گیلان که هر کدام قریب به هشتصد صفحه است

۱۲- فرهنگ نائینی

۱۳- تاریخ بدخشان

۱۴- تاریخ بنادر و جزایر خلیج فارس

۱۵- سفرنامه گیلان ناصرالدین شاه قاجار

۱۶- جغرافیای تاریخی شمیران

 

فهرست کتاب های دکتر ستوده ۵۲ جلد است که به شانزده جلد آنها اشاره کرديم.

مقالات دکتر ستوده ۲۸۶ مقاله است که عناوین آنها و جای چاپش ثبت شده که در ویژه نامه بخارا در مورد استاد منتشر خواهد شد.

کتاب ها و مقالات استاد ستوده نشانه دلبستگی ژرف و عمیق ایشان به تاریخ و دامنه و پیشینه فرهنگ ایرانی است.

نزدیک به یک قرن زندگی که سراسر در عشق به زبان فارسی و تاریخ و جغرافیای سرزمین ما ایران گذشته است و چه دلپذیر و ماندگار است این زندگی.

 
 

دکتر عبدالرحمن عمادی  و بیان شرحی کوتاه از نخستین آشنایی با منوچهر ستوده، خلق و خوی او و خاطراتی از وی:

 

«دکتر منوچهر ستوده آمده «از آستارا تا استارباد» یعنی در واقع تمام البرزکوه را انتخاب کرده است. چرا یک ایرانی به چنین کار بزرگی دست زد؟ پیش از او فرنگی می آمد و یک گوشه از البرز را تحقیق می کرد. یکی می آمد درباره جنگلش تحقیق می کرد. یکی درباره جغرافیایش تحقیق می کرد، یکی می آمد درباره زبانش تحقیق می کرد. کار غلطی هم نبود. برای اولین بار یک شخصی به نام «منوچهر ستوده» آمد و یک ایرانی، خودش را لایق این کار دید که درباره این زمینه ها تحقیق کند. در حقیقت یک سوژه بزرگی را انتخاب کرد. یک سنگ برداشت. خواست بگوید یک ایرانی می تواند سنگ بزرگی مثل البرز کوه را انتخاب کند، ببیند، مطالعه کند، کتاب هایی که درباره اش نوشته شده، همه را بخواند، همه را گام به گام تحقیق کند، محل به محل ببیند، با مردم معمولی اش گفتگو کند. تمام این ها را یادداشت کند. کتابی که امروز آقای دهباشی گفت، حاصل زحمت یک نفر آدم است. یک ایرانی، این همت را داشته، این عُرضه را داشته، یک سنگ بزرگ را انتخاب کرده و این سنگ ِ بزرگ، علامت زدن بوده و زده است. به این جهت دکتر ستوده یک آدم استثنایی ست. از سال ۱۳۲۰ شروع کرده و تا امروز که ۹۸ سال از سن شریفش می رود، آدمی است که از عهده کار بسیار بزرگی برآمده است. البرزکوه، در تاریخ و اساطیر و ادبیات و جغرافیای ما یک گوشه استثنایی ایران است. در یشت نوزدهم آمده: اولین کوهی که از زمین رُست، البرزکوه بود و هشتصد سال می رُست. یعنی اولین و بزرگترین کوه ایران است. این شخص آمده و اولین و بزرگترین کوه را انتخاب کرده است. این انتخاب نشانه همت والای دکتر ستوده بوده است. یک معلم ایرانی بدون اینکه احتیاج داشته باشد برود و از آقای پروفسور فلان کمک بگیرد، خودش به تنهایی آمده و دست به چنین کاری زده است. دکتر ستوده با انتخاب «از آستارا تا استارباد» از آغاز لیاقت خودش را نشان داد.

 

بنده که از ۴۷ و ۴۸ سال پیش با ایشان آشنا شدم و این دوستی ادامه داشته، به چشم خودم این موضوع را دیدم. ایشان در تمام زمینه های مردم شناسی، اقتصاد و غیره که انتخاب کرد و همچنین آثار تاریخی، تلاش های زیادی کرد. از بناها، قلعه ها، مساجد، قبور، پل ها و تمام آنچه به عنوان مدارک ملی ایران بوده، یادداشت برداشته و برای دیگران به یادگار گذاشته است. معمولا رسم است کسانی که برای تحقیق میدانی می روند، کتاب هایی که در آن زمینه باشد، نمی خوانند اما دکتر ستوده با فهرستی که در اول کتاب هایی که نوشته، نشان می دهد چقدر مدارک مربوط به این موضوع را جمع کرده است. علاوه بر آن، آمده و با اشخاص صحبت کرده. همه دهاتی هایی که دیده، با آن ها صحبت کرده، آن هایی که موثر بوده اند، اسم هایشان را نوشته است.

ستوده در سفرهای گروهی که با ایشان و ایرج افشار داشتیم، همان جایی می خوابید که دهاتی ها می خوابیدند.

زبان های محلی ایران، گنجینه بزرگی برای فرهنگ و بقای فرهنگی مردم است.

ایشان اولین کس از ایرانی ها بوده که آمده و فرهنگ گیلکی کار کرده. بعد از او دیگران آمدند و این راه را ادامه دادند. ستوده، زمانی این کار را کرده که خودش نمونه بوده و از روی دست دیگران کار نکرده است.

یکی از کارهای مهمی که ستوده، کار کرده، کاری است که درباره قلاع تعلیمیه است که اسم شان را گذاشته اند اسماعیلیه. این قلاع مال این مردمی است که اساس کار و زندگی و هدف و کوشش شان، تعلیم بوده است. تعلیم به معنای آموزش. این «آموت» و آموزش، اساس مرام و رویه این مردم بوده است. این قلاع هم در حقیقت کتابخانه و مرکز تعلیم بوده است. ایشان اولین کسی بوده که به این مراکز اعتنا کرده. از وقتی که اینجاها را غارت کردند، کشتند و آثارشان را از بین بردند، کسی نبود که بیاید و بگوید چند تا قلعه بوده، کجا بوده، چطوری بوده و اولین کسی که این کار را کرد، این آقای منوچهر ستوده بود.

اخیرا یکی از دانشمندان به نام «عنایت الله مجیدی» کتابی درباره «میمون دژ» نوشته و تحقیقاتی کرده. آقای ستوده، ده بار این کتاب را خوانده و دقت کرده و نشان می دهد هنوز به این موضوع علاقه دارد.

آقای ستوده اولین کسی بوده که آمده و از هنرمندان یاد کرده است. از هر نجار، بنا، معمار و نقاشی که نشانه یا ازش بوده، یاد کرده است. هیچ یک از مستشرقین چنین نکرده ات. آقای ستوده آمده و درخت های کهنسالی که مردم برایشان احترام قائلند، صورت این ها را نوشته. همین درخت هایی که اشخاص نادان می آیند و آن ها را می بُرّند و می گویند مبارزه با خرافات است. بدون این که بدانند موضوع چیست.

 

 

در دامنه پشت کوشکک لورا:شفیعی کدکنی، محمداسلامی، ایرج افشار، منوچهر ستوده، هوشنگ دولت آبادی و بابک افشار ( عکس از علی دهباشی)

 

 

چند سفر با دوستان از جمله آقای ستوده به کوه های رفتیم. همیشه ایشان را به عنوان پیشرو خودمان قبول داشتیم و با ایشان شوخی می کردیم. مرحوم ایرج افشار این اسم را رویشان گذاشته بود و می گفت «ستوده ابررهبر است».

کسی که در سفرها اصلا تند نمی رفت و همیشه با یک لنگر حساب شده متین و محکم راه می رفت، ستوده بود. چرا؟ چون کارش حساب داشت.

این رودخانه ای که از فیروزکوه به جلگه ساری می رود که روخانه تجن هم به آن می گویند، این دره به دره تالار معروف است. کوه های وسط این رودخانه و رود هراز، تا خود فیروزکوه ادامه دارد. این قسمت به استناد کتاب «حدود العالم من المشرق الی المغرب» که اسم درستش «اندر صفت زمین» است و آقای ستوده آن را به چاپ رسانده تا به اشخاص نشان بدهد مدارکی درباره این منطقه در دسترس است، یک قسمت از کوه های شروین است. همین کوه ها را به اسم سلسله کوه های شهریارکوه هم می گویند. همین کوه را در قدیم کوه های «قارن» هم می گویند که در شعرهای ناصر خسرو هم هست. غار «سپهبد خورشید» هم در یک طرف آن است و در طرف دیگرش بایجان.

 

یک بار من و آقای ستوده و آقای افشار به این مسیر رفتیم. یک بار دیگر هم آقای هوشنگ دولت آبادی هم تشریف داشتند. یک بار که ما خودمان سه نفری رفتیم، از دره تالار، از محل زیرآب شروع شد و چهار روز، سفرمان طول کشید تا رسیدیم به بایجان و از کوه دماوند درآمدیم. ما از پل سفید راه افتایدم؛ سال ۱۳۴۸٫ آمدیم رفتیم الاشت. شب رسیدیم آنجا. داستان دارد که چطور جا پیدا کردیم. روز بعد راه افتادیم و این ده و آن ده، روز دوم رسیدیم پس از ۴۰ کیلومتر راه، به جایی به نام شیخ موسی. روز بعدش راه افتادیم که برویم به جایی به اسم «نشل». به عادتی که ما هر سه داشتیم، گفتیم این مسیری را که قاطرها و چارودارها می رود، این مسیر را نرویم و مسیر مشکل را برویم. راه افتادیم و رسیدیم به تنگه ای. حالا سرد هم بود. تنگه ای که دو طرفش کوه سنگی آمده بود. شاید صدها متر همین طور، این صخره سنگی بریده بود. از چندطرفش آب می زد بیرون. چارودار همراه می گفت اینجا اسمش «اولون» است. از این تنگه که خارج شدیم، رفتیم بالا سر تنگه.  دیدیم یک دشت خیلی جالبی است که این محل مشرف است بر این تنگه. موقع ظهر بود. یک دفعه چشم مان افتاد به سرای چوپانی که آنجا بود. دیدیم یک سنگی را دم در خانه اش گذاشته که این سنگ را رویش پا می زنند و می روند داخل. نگاه کردیم دیدیم این سنگ، سنگ معمولی نیست. سنگ مال یک ساختمان است. سنگ هم نوشته داشت و هم نقش. چیزی که از نظر ما خیلی مهم بود که تاکنون در البرزکوه ، ماها جایی که نوشته و نقش داشته باشد، ندیده بودیم. متاسفانه سنگ، بزرگ بود و نمی توانستیم بگذاریمش توی کوله پشتی و با خودمان ببریم. به چوپان گفتیم این سنگ را از بین نبر. آقای ستوده و آقای مرحوم افشار از سنگ عکس گرفتند. بین خودمان قرار گذاشتیم که وقتی آمدیم، بدهند ببینیم این چیست.

به نظر ما که کم و بیش با این خطوط آشنایی داشتیم، دیدیم که این خطوط اگرچه به خطوط اوایل «اشکانی» خیلی شبیه است اما معلوم نیست، مال چه دوره ای است. بنابراین باید پیش یک متخصص خوانده شود. قرار شد آقای دکتر ستوده این را بفرستد خارج. آقای ستوده، داستان مربوط به این موضوع را در جلد چهارم «از آستارا تا استارباد» نوشته. همین عکس را گذاشته. در ایران الحمدالله کسی که کمک کند به این مسایل، نیست. چیزی به این مهمی که سند و نوشته است و نقش دارد، در هر جای دنیا باشد، سر و صدا می کند، جایزه می دهند. تحقیق می کنند. در ایران کسی که کمک نکرد هیچی، جواب درستی هم ندادند. چون پولی در میان نبود. این عکس مانده و از آقای دهباشی خواهش خواهم کرد این را چاپ کند که برای نسل بعدی به یادگار بماند. این نقش، سند همان «تیرماسینزه» است. کسی که معنای «طبره» را نداند، غیر از اسم «طبرستان» چه در نجوم قدیم، درک نمی کند.

شما می دانید در آسیا، آن شی ای که شبیه پاپیون است و داخل سنگ می گذارند و سنگ را می گرداند، همه دهاتی ها به آن می گویند «طبره». در حقیقت این چیزی است که افلاک را می گرداند. در حقیقت این همان خداوند تعلیم و تعلم و دبیری و تیر و عطارد است. این همان «هرمس» یونانی هاست. این همان خداوند حکمت است. همان تیر است و تیرماسینزه که اهالی دیلمستان و طبرستان، هر سال جشن اش را می گیرند و حفظش می کنند. اون محلی که ما این سنگ را پیدا کردیم، اسمش «لی سر» است. «لی» در زبان های محلی شمال ایران به معنای سوراخ هایی است که انسان ها از دوره غارنشینی، آنجا بودند. آنجا پر از شکسته های سفال و آثار قلعه خرابه بود. هرگز متاسفانه مراکز مربوط به آنجا نرفتند و کاوشی انجام ندادند.

این هنر کار یک معلمی است که آمده و از روی اعتمادی که به خودش، به علمش و به کارش داشته، آمده و راه افتاده و موفق به چنین کشفی شده است.

 

در پایان هم این شعر را که برای دکتر منوچهر ستوده سروده ام، می خوانم:

شدی نود با هشت ای دکتر ستوده                    ستوده بوده کارت هرچه بوده

بیاموزند تا فرهنگ ایران                                   کتاب نام  تو  ماند گشوده »

 

دکتر هوشنگ دولت آبادی، دوست دیرین منوچهر ستوده چنین مي گويد:

« در ابتدا شرح داستانی را عرض کنم که اولین دیدار بنده است با جناب آقای ستوده ، حدود ۴۷ سال پیش در ابتدای فصل تابستان ، دوست ما آقای ایرج افشار که جایش امشب در این مجلس بسیار خالیست به من فرمودند که ما قصد رفتن به یک سفر جنگلی را داریم ، اگر می توانی همراه با ما بیا ؛ من با اشتیاق آن دعوت را پذیرفتم و صبح زود در سپیده دم همراه آقای ایرج افشار به یک گاراژ رفتیم بنام میهن در خیابان چراغ برق آنروز وقتی وارد گاراژ شدیم در فاصله ۱ متری یکی از دیوار های سالن  گاراژ من دیدم آقایی روی یک کوله پشتی با یک کلاه بوقی به نظر منقوش و یک لباس نسبتاً گشاد و پوتینهایی که مطمئناً از زمان تولیدشان واکس به خود ندیده بود، ایشان یک چوبدست داشتند که در همان حالت نشسته به آن تکیه کرده بودند ، اولین فکری که به ذهنم رسید این بود که ایشان یکی از مشایخ قرن ۴ و ۵ هستند که آمدند به تهران برای انجام کاری و می خواهند پس از انجام کارشان به خانقاه خود برگردند؛ اما آقای افشار رفتند خدمت ایشان و گفتند : سلام آقای ستوده و آقای ستوده ه با ایشان دست دادند، سپس آقای افشار بنده  خدمت آقای دکتر ستوده معرفی کردند، آقای ستوده اول بنده را به تشریف نیم نگاهی نوازش کردند و بعد سرشان را دوباره پایین انداختند.

 

ایرج افشار فکر می کرد که احتیاج به معرفی بیشتر هست  درجا به من ترفیع مقام داد و  بنده را از دانشیاری دانشکده پزشکی تهران به استادی رساند و بعد صفاتی برای من به کار برد که برای خودم نا شناخته بود ، اما چون صفات خوبی بود من بسیار خوشم آمد ( انسان از دروغ هم شاید بعضی وقت ها خوشش می آید .) اما بعد از اینکه آقای افشار همه این حرفها را زد جناب ستوده فرمودند : خوب باشند . حقیقتاً مطلب این است که این حرف استاد ستوده : برای من یک جواب عجیب و غریبی بود و وقتی خوب فکر می کنم، می بینم که این نشان دهنده روح بزرگ این مرد است، معنی این حرف این بود که آقا این حرفهایی که شما می زنید به درد کارگزینی دانشکده پزشکی می خورد به من چه، ایشان باید بیاید و به من امتحان پس بدهد.اگر چیزی داشتند که به درد بخورد که بسیار خوب اما اگر چیزی نداشتند !!!

خلاصه ما در خدمت ایشان و دوستان  سوار اتومبیل شدیم و رفتیم به چمستان البته  آنوقتها راه ها مقداری نامناسب بود و ما مجبور بودیم مقداری از راه را پیاده برویم ، در اینجا لازم است این نکته را عرض کنم که به نظر من مردم ایران هم بسیار مهمان نواز هستند و هم بسیار شکاک، ما وقتی که وارد یک دهی می شدیم همه اطراف ما جمع می شدند و  برای اینکه چه جاهایی را به ما نشان بدهند با یکدیگر دعوا می کردند در عین حال اصلا نمی توانستند باور کنند که یک عده از تهران آمده باشند برای کوه نوردی بدون اینکه مقصدی داشته باشند مهم ترین فکری که اینها می کردند این بود که ما مهندس راهسازی هستیم به همین دلیل هم خیلی به ما احترام می گذاشتند تا ما با خاطره خوش از آنجا برویم و برایشان زودتر راه بسازیم آقای ستوده در جمع ما یک شیخوخیتی  داشت به خاطر نحوه رفتار و وقارش به طوریکه ایرج افشار همیشه بعد از اینکه ایشان را معرفی می کرد می گفت ایشان ستوده هستند و بقیه ناستوده که البته هیچ عیبی هم نداشت زیرا که اگر آن ستوده آقای ستوده بود ما به نا ستودگی راضی بودیم با کمال میل .

خلاصه ما به راه خود ادامه داده ایم البته این را هم بگویم که مردم بومی مازندران در فصل تابستان در کنار دریا و ساحل نمی مانند و به دامنه کوه ها می روند به همین دلیل ما در هر منزل ( حدوداً هر دو فرسخ) یک دهی بود که از ما پذیرایی می کرد که استاد ستوده بیشتر آنها را می شناخت از آنجا رفتم به یوش، بنده این مطالب را برای آشنایی شما با روحیات استاد ستوده عرض می کنم شما همه قبول دارید که غربت چیز بسیار بدی است اما بد تر از آن این است که در آن غربت غریب گز نیز باشد و غریب گز های آنجا ناقل بیماری تب راجعه باشد، یوش از این جاهاست و خود آقای ستوده در نزدیکی دره ای که منتهی بود به شهر یوش به ما گفت مواظب باشید که این جا غریب گز دارد، من به عنوان یک طبیب خیلی احتیاط می کردم اما جناب ایشان می رفتند در قهوه خانه محقری که آنجا بود و روی فرش مندرسی که داشت می نشستند و دستور چایی می دادند.

بعد صحبت از این شد که تب راجعه را چگونه می شود درمان کرد که ایشان فرمودند بنده زمانی در نزدیکی خلخال دچار این تب شدم که مرا تا سر حد مرگ پییش برده بود که یک آقایی با آمونیاک که قطره قطره مقدارش را زیاد کرد من را نجات داد ، علت این عرض بنده این بود که شما بدانید که بین من و جناب ستوده همیشه در مورد طب اختلاف هست چون ایشان به طب اعتقاد ندارند و من  هم با وجود اینکه به طب اعتقاد ندارم به بی اعتقادی ایشان اعتقاد ندارم، من نمی توانم تصور کنم که تب راجعه با آمونیاک خوب شود ولی اهالی بومی آنجا روشی داشتند که دانه های غریب گز را به مسافران می دهند برای خوردن تا به نوعی واکسینه شوند اما آقای ستوده قبول نمی کرد و چون من باید در امتحان ایشان قبول می شدم که آیا می توانم به این سفر ها بیایم یا نه زیاد اصرار نکردم.

در هر حال در ادامه راه وقتی به دامنه شمالی البرز جنوبی نزدیک شدیم به یک د شت بسیار زیبا و یک جنگل رسیدیم و در آن جنگل تعداد زیادی گاو بود در آن هنگام من فرصتی پیدا کردم که اطلاعات طبی خودم را به رخ ایشان بکشم ، من سراغ گاودار رفتم و مقداری شیر که تازه دوشیده بود گرفتم و شروع به نوشیدن آن کردم که جناب ستوده فریاد زد نخور نخور . مگر دیوانه ای تب مالت می گیری اما من به نوشیدن ادامه دادم حتی به ایشان نیز تعارف کردم اما ایشان گفتند مگر دیوانه ام که بخورم  من گفتم شما تب مالت نمی گیرید اگر هم بگیرید من شما را دو هفته ای معالجه می کنم پس از حرف من ایشان مقداری نگران شد و به من گفت تو از کجا می دانی که تب مالت نمی گیری؟ من گفتم وقتی من آمدم از گاودار پرسیدم که آیا در دو سه سال اخیر گاوهایش بچه سقط کرده اند یا نه چون محال است در گله ای تب مالت باشد و گاوهای آن گله چند بچه سقط نکنند که جواب سوال منفی بود.

بعد از ماجرای این سفر من عرض می کنم که آقای ستوده در این سفر ها شیخوخیت داشتند. درست است که اختیار تام نداشتند چون ایرج افشار کسی نبود که به کسی اختیار تام بدهد اما چون احترام ایشان را نگه می داشت جناب ستوده در حقیقت یک رئیس مجلس سنا بود و من در این مورد سند بسیار معتبری دارم.

 

در خاتمه چند کلمه در مورد آثار و کارهای ایشان عرض می کنم، اصولاً ما ایرانی ها به کار عمیق و دقیق عادت نداریم خیلی از فرنگی ها سعی کردند به ما دقت در کار را بیاموزند اما نتیجه این شد که خودشان هم دقت شان را از دست دادند و در این مورد ما گرفتاری های بسیار ی داریم به خصوص در مورد تاریخ و مخصوصاً تاریخ زرتشتی اما ایشان در همین کتاب بین صفحه ۷۲ تا ۱۲۵ فرهنگ راه  های مالرو را نوشتند از مبدا به مقصد و به ترتیب حروف الفبا که مجموعاً ۱۷۷ رشته راه است با نام و نشان بعضی از این راهها خودشان ۱۱ رشته هستند همه با ذکر منازل و مشخصات کامل قید شده اند ، ما سالها کارمان این بود که از این راهها و آثار عکس می گرفتیم عکس ها تبدیل می شد به مقاله و مقاله تبدیل می شد به کتاب و کتاب تبدیل می شد به حق التدریس دانشکده ادبیات .

۲ سال پیش ایشان دوربینی خریده بودند و در ایوان خانه شان در کوشکک از ابرها عکس می گرفتند و مجموعه این عکس ها یکی از دیدنی ترین چیز های این روزگار می باشد.

یکی دیگر از آثار اخیر استاد ستوده که هنوز به طور کامل در دسترس نیست دیدنی های ایران نام دارد که با وفور اطلاعات شاید تنها کتابی باشد که برای گردشگران ایران راهنمای واقعی و خوبیست.

همچنین ذکر این نکته نیز خالی از لطف نیست که ایشان هیج وقت ساعت نداشتند حتی آقای ایرج افشار هم که ساعت نداشتند گاهی ساعت را می پرسیدند ولی آقای ستوده اعتقاد به وقت نداشت در همان سفر اول به ما یاد داد که هر وقت گرسنه شدیم یعنی ظهر است و هر وقت خوابمان آمد یعنی شب است.

 

 

 

یکی دیگر از کار های مهم ایشان فرهنگ سنگ سریست چون فرهنگ اهالی سمنان و به خصوص سنگ سر بر اساس گوسفند داری است و به همین دلیل برای اهالی آنجا هر گوسفندی با یک کلمه خصوصیت خاص خود رادارد ( مثلا اگر بره ای باشد که کنار گوشش و روی زانویش خال داشته باشد فرق می کند با بره ای که فقط روی زانویش خال دارد و هر کدام اسم خاص خودش را دارد ) حالا اگر از من بپرسند که از این وجود ذی جود با این همه خوبی و با اینکه من سالها محو محبت هایش بودم چه چیزش را مهم می دانم عرض می کنم  آنجه در ایشان مهم است مستحیل شدن ایشان در طبیعت است یعنی ایشان جزئی از طبیعت است و خودشان هم در کوچ سالیانه خود از چالوس به کوشکک هم تابع طبیعت هستم من یکبار از ایشان پرسیدم شما کی به کوشکک می روید ؟ ایشان فرمودند هنوز ان جا بخاری دلچسب است و عامل برگشت ایشان از ییلاق به قشلاق یعنی از کوشکک به چالوس در آمدن و شکفتن گلیست به نام حسرت که گلی ظریف و زرد رنگ است.

من از صمیم قلب امیدوارم که این وجود عزیز همیشه پایدار بمانند برای اینکه شاید بتوان گفت که نه تنها در حال حاضر که در آینده هم هیچ جانشینی نخواهند داشت .»

 

 

پس از درگذشت دکتر ستوده بسیاری از فعالان فرهنگی و علمی و چهره های فرهنگی و سیاسی پیام تسلیت صادر کردند:

ربيع فلاح جلودار -استاندار مازندران- در بخشی از پیام تسلیت خود آورده: اين جانب درگذشت استاد فرزانه زنده ياد منوچهر ستوده، ايران شناس نامي و استاد برجسته دانشگاه تهران، خالق 52 كتاب ارزشمند و 286 مقاله گرانسنگ كه زمينه و محتواي اين آثار نشانه دلبستگی ژرف و عمیق آن زنده ياد به تاریخ و گستره و پیشینه فرهنگ ایرانی است را به مردم با فرهنگ و عالم دوست مازندران و اهالي محترم قلم، فرهنگ، تاريخ و جغرافيا در سراسر كشور و بازماندگان آن مرحوم تسليت عرض نموده، از خداوند سبحان، براي آن زنده ياد، رضوان و آمرزش الهي آرزو مي نمايم.

 

محمدناصر زندی-فرماندار چالوس- هم در بخشی از پیام خود نوشته: استاد دکتر منوچهر ستوده از بزرگان این کشور و یکی از مفاخر بزرگ ملی،  ایران شناس، جغرافی دان و پژوهشگر بود، ایشان پس از بستری شدن در بخش آی سی یو بیمارستان آیت الله طالقانی چالوس و زحمات زیاد کادر مجرب پزشکی جهت مداوا و درمان،  متاسفانه به علت عوارض کهولت سن و بیماری شدید عفونت ریه شب گذشته در صد و سه سالگی در گذشت.... اینجانب به نوبه خود درگذشت این استاد بزرگوار را به جامعه بزرگ علمی و فرهنگی در کشور مردم نجیب مازندران و خانواده وی تسلیت و تعزیت عرض نموده و از درگاه ایزد منان آرامش ابدی وی را مسالت می نمایم.

 

احمد حسین زادگان در پیام تسلیت خود که به همین مناسبت صادر شد، چنین آورده: سرزمین پهناور ایران و به ویژه خطه سرسبز و عالم‌پرور مازندران، همواره مهد پرورش ستارگان و بزرگانی است که با جهاد در راه علم، دری بر روی ناشناخته‌ها می‌گشایند. دکتر منوچهر ستوده از بزرگمردان خطه مازندران با چهره‌ای ملی بود که خدمات بسیاری در عرصه علمی به جامعه ارزانی داشت.

 

لطف الله آجدانی -مورخ و پژوهشگر تاریخ- نیز در یادداشتی که برای مازندنومه ارسال کرده، نوشته: «خبر درگذشت ستاره پرفروغ آسمان تاریخ و جغرافیا و فرهنگ ایران زمین، پرفسور منوچهر ستوده بسیار تاثرانگیز و ضایعه فقدان استاد در جامعه ی علمی و پژوهشی ایران، جبران ناپذیر است. جمعه 20 فروردین همراه با مهدی حیدری از سینما گران کشور و تهیه کننده و کارگردان مستند زندگی نامه استاد ستوده  " 103سال تنهایی" و عباس قاسم نژاد فیلمیردار این مستند، در بخش آی سی یو بیمارستان طالقانی چالوس به ملاقات استاد رفتیم. آخرین دیدار با استاد. شگفتا که گویی نه منوچهر ستوده که بخشی از تاریخ و فرهنگ و جغرافیای ایران زمین به کما رفته بود. آرام و خاموش اما پر از حرف.  گویی گنجینه ای پر از تاریخ و فرهنگ جغرافیای ایران زمین بر روی تخت آرمیده است.

هرچند استاد خود با دستگاه تنفس مصنوعی به سختی نفس می کشید، اما فضای اتاق پر بود از تاریخ و جغرافیا و فرهنگ ایران زمین که به آسانی میشد آن را تنفس کرد.

استاد ستوده از ایران شناسان برجسته و از آخرین حلقه های میراث گرانبهای بزرگان علمی و پژوهشی ایران قرن گذشته در حوزه تاریخ و جغرافیا و فرهنگ و ضلعی از اضلاع دانشمندانی چون ایرج افشار، ابراهیم پورداوود، بدیع الزمان فروزانفر، عبدالحسین زرین کوب، ابراهیم باستانی پاریزی، عباس زریاب خویی و محمد تقی دانش پژوه بود.

بی گمان منوچهر ستوده خود به تنهایی یک دانشگاه و پژوهشگاه بزرگی بود. آنقدر بزرگ و والا که تا تاریخ و فرهنگ ایران زمین پایا است، او نیز مانا است. مرگ در برابر بزرگی ستوده کوچک است و او هرگز نمی میرد



اما مصطفی محقق‌داماد -رئیس بنیاد موقوفات محمود افشار یزدی- هم در پیامی درگذشت دکتر منوچهر ستوده، ایران‌شناس و جغرافیدان را تسلیت گفت:

ایران‌شناس نامدار کشورمان استاد منوچهر ستوده در سن صد و چهار سالگی به رحمت ایزدی پیوست. وی تمام عمرش را در تحقیق و پژوهش در زمینه تاریخ و جغرافیای ایران گذراند و آثار ارزشمندی در این راه از خود باقی گذاشت. وی که از همکاران علمی بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار یزدی بود باغ میوه احداثی خویش را ده سال قبل به رقبات این بنیاد ملخق کرد که در راه همان اهداف درآمد آن هزینه شود. فقدان وی را به دانشیان و ایراندوستان و فرزندان و سایر بازماندگان تسلیت عرض می‌کنم.

حسین اسلامی -مورخ ساروی- هم در پیام خود چنین آورده: استاد منوچهر ستوده، چهرۀ ماندگار تاریخ این دیار اهورایی،  یک ایران مدار مازندرانی. افتخار همۀ آن ها که دل در گرو سربلندی ایران دارند. استاد منوچهر ستوده از آن فرزانگانی است که تکرار نمی شوند. ستوده واقعاً ستودنی است. او برای این که ستودنی شود، یک قرن خواند و نوشت و نوشت و اندیشه کرد. او مرد اندیشه، تفکر، تعقل و ایمان و عشق به ایران و ایرانی بود. او اصلاً اهل شعار نبود. هرچه بود شعور بود و شعور بود و شعور بود و احساس مسئولیت و دلواپسیِ ایران و ایرانی. دست به گنجینۀ اموال ملت نزد که رفع دلواپسی کند. گنجینه ای از آثارش را برای ملت باقی گذاشت که تا قرنها بیت المال ایران و ایرانی باقی خواهد ماند

 

 

لازم به توضيح اينكه دو فيلم مستند درباره دكتر ستوده ساخته شده است. فیلم « خون است دلم برای ایران» ، ساخته سید جواد میرهاشمی و  « 103 سال تنهايي» ساخته مهدی حیدری.

 

 

 

روحش شاد و يادش مانا

 

 با كليك روي تصوير ايشان، مستند كوتاهي را به تماشا بنشينيم.

 

 

 

 

 

منبع: ايرانشناسي و فرهنگ_ مازندنومه_ بخارا

 

ضرب‌المثل‌های مازندرونی (ر)

 

ضرب‌ المثل هم اتا جور حرف بزوئن هسه که تاریخچه وُ اتا داستان يا قصيده اي كه پندآموز هسه، ونه دله بهيته دره.

 

خله از اين قصيده ها و داستان ها ياد جا بوُرده، وشون پيشينه هم مردم وِسِه روشن ني يه، امّا قديم تا اِسا، مردم  شه صحبت هاي دله بكار  ورنِنه.

    

 

مردم امه روستا يعني ايمن آباد و كروكلا، شه صحبت هاي دله، ضرب المثل هاي خله زيادي ره بكار ورننه كه امروزه روز، خله كمتر هم بهيه. ينّه اي هم که استفاده کِننه، ويشتر اونايي هسنه كه، وشوناي جا، سن وُ سالي بگذشته.

 

اينتا بخش دله ، چند تا ضرب المثل مازندروني كه حرف " ر " جا شروع بونه وُ امه روستاي دله هم، هنده گِل به گِل، استفاده کِننه، شِمه وسه بياردمي .

 

 

 

حرف ر

 

راغون نداشتي ، وينگوم چه كاشتي؟

تو كه روغن نداشتي بادمجان چرا كاشتي؟

كسي كه زمينه ي كاري را فراهم نمي كند اما به آن كار مشغول مي شود.

 

 

 

رنگ هكرده مرغنه ره عيدي روز دست گيرننه.

تخم مرغ رنگ كرده را در ايام عيد به دست مي گيرند.

هر چيز بجاي خويش نيكوست.

 

 

راه شونه تاشنه، پاشنه.

راه مي رود، مي تراشد و مي پاشد.

كساني كه با بحث و نزاع براي ديگران مزاحمت ايجاد يم كنند.

 

 

 

ريك دهيه، دننون در بي يمو.

لثه بود بعد دندان درآمد.

اين ضرب المثل براي حق تقدم بكار مي رود.

 

 

 

رد هكرده چو هسّه، خِر نه اماره.

چوب رها كرده است، به ما اصابت مي كند.

بايد بسيار مراقب اوضاع و احوال بود.

 

 

 

روزي بونه روزها، كور بونه كدخدا.

روزي از روزها مي شود كه كور كدخدا مي شود.

كسي را نبايد دست كم گرفت.

 

 

 

راه شوني شه پيش ره هارش، شير خِرني شه ريش ره هارش.

راه مي روي جلوي خودت را نگاه كن، شير مي خوري به ريشت نگاه كن.

مراقب باش تا با كوچكترين لغزش، حيثيت اجتماعي شما خدشه دار نگردد.

 

 

 

 

رسن ره ، راسِّ دوش دينگن

ريسمان ره روي دوش راست خود بگذار.

همواره در زندگي در مسير راستي قدم بگذار و درستكار باش.

شه مرز سر دواش

 

 

 

 

 

 

 

 

دمبالتر، ضرب المثل هايي كه حرف " ز  "  جا شروع بونه ره ايارمي.

 

 

شما برارا و خواخراي روستا هم تونني، ضرب المثل هايي كه شه دونني يا شمه پِر و مار بلد هسنه ره، ديدگاه دله بنويسين تا بقيه اهالي هم بخونن.

 

 

 

 

 

               منبع: كتاب فرهنگ ضرب المثل هاي مازندراني (مصطفی انصاری)

انتخاب و تنظیم: عسکری امینی ایمن آبادی

 

 

 

{jcomments on}

گزارش عملکرد نهاد اجرايي سه روستا در سال1394

 

گزارشي كه از سوي دهیاران سه روستاي ايمن آباد، پايين كروكلا و بالاكروكلا به وبسايت روستا ارسال شده است، مبني بر عملكرد نهاد اجرايي سه روستا در سال 1394 ، از نظر مي گذرانيم.

 

 

 

    

 روستاي ايمن آباد

 

 

 

1- تعريض ورودي روستا

 

2- خريداري 30 عدد سطل زباله مكانيزه جهت پسماند زباله

 

3- قرارداد با شركت صنعت كوثر جهت جمع آوري و حمل بهداشتي پسماند زباله

 

4- شن ريزي كامل خيابان كشاورز(از ابتداي پمپ بنزين تا داخل محل)

 

5- شن ريزي كامل خيابان سبزه زار (روبروي پمپ بنزين به سمت عباي آباد)

 

6- شن ريزي خيابانها و كوچه هاي روستا

 

7- لايروبي دو دهنه پل

 

8- لايروبي تسكابن كيله، بيشه رود، كهرود و نارنج رود

 

9- برق رساني خيابان شاليزار، با نصب تير برق و ترانس

 

10- اجراي طرح هادي و عقب نشيني منازل(قدرت اصغرنيا، ولي اصغرنيا و مرحوم فضل اله حسيني)

 

11- ايجاد رمپ ورودي و خروج در ورودي روستا با نصب تابلوي خوش آمدگويي

 

12- نصب  تابلو براي تمامي كوچه هاي روستا

 

 

13- تعويض و قدرتمند نمودن بيشتر ترانس هاي برق روستا

 

14- اضافه نمودن چندين تير برق و سيم هاي آن در كوچه هاي قايم، امام رضا، بهاران3، گلستان6 و شهيد ارشادي

 

15- حفاظ چاه قديمي روستا

 

16- تعويض دوره اي چراغهاي عابر جهت روشنايي

 

17- اجراي طرح هادي و عقب نشيني مدرسه امام محمد تقي و خيابان دانش

 

18_ احداث جوي آب در خيابان دانش

 

19- نصب برنامه ترز براي دهياري جهت تسهيل در امور دهياري

 

20- اجراي طرح هادي و عقب نشيني براي كوچه هاي بهاران1 ( منازل روح اله رسولي، حسين كياني، هاشم هاشمي و محمد حسيني)

 

21- کاشت نهال نارنج در بخش هايي كه طرح هادي در روستا انجام شد

 

22- همکاري جهت احداث ديوار مهرباني با خريد لوله، داربست و چادر.

 

 

 

 

 

 

    

 

 روستاي پايين كروكلا

 

 

 

 

 

 

 

۱_ روکش آسفالت معابر سطح روستا

 

 

 

 

 

۲_ تعویض ۲ترنس برق ۵۰ وات به۱۰۰وات  و ۱۰۰وات به ۲۰۰ وات

 

 

 

 

 

۳_ عقب نشینی معابر بیش از ۱۲۰ متر

 

 

 

 

 

4_ كاشت 9 عدد تير بزرق در كوچه هاي روستا

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

    

 

 روستاي بالاكروكلا

 

 

 

 

۱_ پیگری کلیه مصوبات سال های گذشته به ویژه راه روستایی بالاکروکلا، انجام طرح هادی روستایی، تقویت برق روستا و غیره

 

 

 

۲_ باز گشایی معابر عمومی در راستای طرح عقب نشینی و تخریب منزل خانم طاهره هاشمی(همسر شهیدقاسمی) که خانواده شهید قاسمی به ویژه همسر شهید کمترین هزینه ممکن از این عقب نشینی را  از دهیاری طلب کرده است.

 

 

 

۳_ تخریب دیوار مسجد محل و بازسازی و نرده کشی آن و زیباسازی محیط اطراف مسجد مانند نصب چراغ های روی دیوار.

 

 

 

4_ تخریب کامل حمام قدیمي روستا و حمل نخاله های آن به بیرون از محیط روستا و پاک سازی محیط اطراف.

 

 

 

 

 

5- بهسازی و زیرسازی محیط اطراف مسجد بعد از برداشتن نخاله های حمام و ایجاد قضای باز و آزاد برای زیباسازی و طرح های زیر بنایی دیگر که انشااله در سال های آینده با اختصاص بودجه قابل انجام خواهد بود.

 

 

 

6- ثبت نام کارت ملی هوشمند برای روستاییان عزیز و تحویل کارت به تعدادی از اهالی محترم و ادامه ثبت نام برای صدور کارت ملی هوشمند.

 

 

 

7- تکمیل سند روستایی برای اماکن داخل بافت روستا و دریافت مانده بدهی برای صدور سند  از متقاضیان ثبت نام شده که 170 پرونده می باشد و واریز مبالغ جمع آوری شده به حساب خزانه دولت که تحویل سند به اهالی مبنی بر دریافت برگ های سند از بنیاد مسکن شهرستان بابل می باشد.

 

 

 

8- ساخت آشپزخانه مسجد النبی بالاکروکلا که با همت صد درصدی اهالی محترم در کمترین فرصت ممکن اجرايي شد و به پايان رسيد.

 

 

 

9- ثبت نام سوخت کشاورزی، تهیه و تحویل سوخت شخم و شیار اهالی روستا.

 

 

 

10- دیوار کشی اطراف آرامگاه روستا به همراه نرده کشی و  نصب روشنایی روی دیوار و داخل آرامگاه که این پروژه با همکاری چند تن از خیرین و دهیاری به انجام رسید.

 

 

 

 

 

11- کاشت نهال نارنج دراطراف داخل محیط آرامگاه برای زیباسازی  آن که نهال از طرف اهالی محترم اهدا شده است.

 

 

 

12- تهیه طرح برای برق شبکه ضعیف روستا که از سال های قبل به انجام رسیده در دو نوبت از طرف برق لاله آباد و برق جنوب بابل، برای انجام کار بازنگري شد.

 

 

 

13- تعویض و تعمیر چند باره روشنایی معابر عمومی در طول سال

 

 

 

14- لایروبی و حفر کانال جدید، پس عقب نشی در چند نقطه از روستا

 

 

 

15- لایروبی نهر کشاورزی داخل روستا با همکاری کشاورزان

 

 

 

16- برگزاری مراسم مذهبی از جمله جشن نیمه شعبان و ساير آئين هاي مذهبي در روستا

 

 

 

17- قرارداد با شرکت کوثر صنعت روجا و جمع آوری زباله روستا

 

 

 

18- بهسازی سطح روستا و پاک سازی معابر عمومی بخصوص نقاط عقب نشینی شده به وسیله بیل بکهو و کامیون حمل نخاله و زباله که به مدت چند روز به انجام رسید.

 

 

 

در ضمن مواردی دیگر از کارها و پروژه های دیگر انجام شده که قابل ذکر نمی باشد.

 

 

 

 

 

 

 

سپاس از دهياران سه روستا بابت ارسال عملكرد.

 

 

 

 


{jcomments on}

با همكاري دهياران، مشمولان بیمه‌ روستایی در مازندران افزایش می‌یابد

مدیرعامل بیمه روستایی و عشایری مازندران با اشاره به ضرورت افزایش مشمولان این بیمه گفت: با مکاتباتی که با مدیرکل امور روستایی استانداری مازندران انجام شد، مقرر شد هر دهیار 50 خانوار را بیمه کند.

 

علی قمی‌اویلی 19 فروردين 1395 در گفت‌وگو با خبرنگار فارس در شهرستان محمودآباد با بیان اینکه بیمه روستایی و عشایری ذیل اصل 29 قانون اساسی برای گسترش عدالت اجتماعی، جلوگیری از مهاجرت، فقر، فاصله بین غنی و فقیر ایجاد شده است، اظهار کرد:  براساس دستورالعمل معاون مناطق محروم ریاست جمهوری بیمه سلامت، جهاد کشاورزی، بهداشت و درمان، صدا و سیما، آموزش و پرورش، شرکت تعاونی دهیاران و تامین اجتماعی عضو این ستاد توسعه هستند.

 

وی با اشاره به اینکه در بیمه روستایی و عشایری بازنشستگی و از کار افتادگی برنامه‌ریزی شده است، افزود: دولت می‌خواهد در استقرار نظام بیمه تلاش کند.

 

مدیرعامل بیمه روستایی و عشایری مازندران با اعلام  توسعه یک بحث چند جانبه است که ارتقای سطح فرهنگ و معیشت آن جامعه را نیز در بر می‌گیرد، تصریح کرد: بیمه یک تضمین اجرایی برای زنده نگه‌داشتن امید برای افراد است.

 

قمی‌اویلی اظهار کرد: استراتژی جدید بیمه روستایی و عشایری افزایش ضریب نفوذ برای همه افراد با استفاده از ظرفیت نهادهای مختلف است.

 

مدیرعامل بیمه روستایی و عشایری مازندران خواستار ارتقای شاخص‌های ضریب بیمه در شهرستان محمودآباد شد و ادامه داد: در این شهرستان 20 هزار نفر جمعیت مشمول وجود دارد که می‌توانند بیمه شوند که از این تعداد تنها یک‌هزار و 900 نفر بیمه هستند.

 

وی در پایان با اشاره به اینکه با مکاتباتی که با مدیرکل امور روستایی استانداری مازندران انجام شد، مقرر شد هر دهیار بتواند 50 خانوار را بیمه کند، گفت: در سال اقتصاد مقاومتی اقدام و عمل بتوانیم در این بخش به رشد و شکوفایی برسیم.

 

 

 

 

منبع: خبرگزاري فارس

 

 

{jcomments on}

ورود برنج خارجی خط قرمز مازندران در سال 95 است

 

استاندارمازندران گفت كه ورود برنج خارجی به این استان در سال جاری خط قرمز برای مدیریت این استان است و اجازه این كار داده نمی شود.

 

 

ربیع فلاح روز پنجشنبه 19 فروردين 1395،  در آیین شروع نشاء كاری مكانیزه شالی برنج در روستای آهنگركلای قائمشهر ، مهمترین نگرانی برنج كاران استان مازندران را در شروع فصل كاشت واردات برنج خارجی در زمان برداشت این محصول اعلام كرده است.


وی گفت كه مدیریت ارشد این استان در سال جاری اجازه ورود برنج خارجی به استان تامین كننده 40 درصد از برنج مورد نیاز كشور را نخواهد داد.


نماینده عالی دولت با مثبت ارزیابی كردن رشد اقتصادی بخش كشاورزی افزود: با وجود ركود اقتصادی در بخش صنعت استان، حوزه كشاورزی در سال گذشته از رونق خوبی برخوردار بود.


فلاح افزایش هشت درصدی صادرات محصولات كشاورزی به خارج از كشور در سال گذشته را مهمترین دلیل برای خروج از ركود بخش كشاورزی در این سال دانست.


در سال گذشته حدود 444 میلیون دلار كالا از مازندران به خارج از كشور صادر شد كه نیمی از این صادرات را محصولات كشاورزی از جمله لبنیات تشكیل داد.


رئیس شورای كشاورزی مازندران خرید برنج مازاد بر مصرف از كشاورزان این استان و تامین زیرساخت های بخش كشاورزی را از كاركردهای مثبت این حوزه در سال قبل اعلام كرد.


فلاح گفت كه در سال جاری نیز با كمك دولت تدبیر و امید ارتقاء مكانیزاسیون بخش كشاورزی در این استان دنبال می شود.


وی از كشاورزان خواست تا با شروع به هنگام نشاء شالی در مزارع، كمبود آب در این بخش را در استان به حداقل برسانند.


حدود 220 هزار هكتار از 470 هزار هكتار اراضی كشاورزی مازندران زیر كشت شالی است و در این اراضی حدود 900 هزار تن برنج سفید استحصال می شود.


نخستین نشاء كاری مكانیزه برنج سال زراعی جاری روز پنج شنبه در آیینی با حضور مسوولان محلی در زمینی به مساحت یك هكتار در روستای آهنگركلاء نوكنده قائمشهر شروع شد.


در سال زراعی جاری حدود 60 هزار هكتار از 219 هزار هكتار اراضی زیر كشت برنج در مازندران به صورت مكانیزه نشاء كاری می شود.

 

 

 

 

منبع: ايرنا

 

 

{jcomments on}

وام كم بهره برای طرح‎های مشارکتی روستايي

 

اهالي روستاي ايمن آباد و كروكلا مي توانند با مشاركت بستگان و همسايگان خود، در راستاي اشتغال زايي قدم هاي محكمي بردارند. دريافت تسهيلاتي با كارمزد 3 درصدي برای عملیاتی کردن طرح های ارزش افزوده محصولات کشاورزی.

 

مدیرکل امور روستایی مازندران از اختصاص تسهیلات 750 میلیارد تومان برای اجرای طرح‌های مشارکتی در سطح روستاهای استان خبر داد.

 

 

 

به گزارش روابط عمومي استانداري، جان الله عبدي،‌ مديركل امور روستايي و شوراهاي استانداري مازندران در نخستين همايش بخشداران استان در سال1395 كه به منظور بررسي زمينه هاي تحقق اقتصاد مقاومتي در روستاها برگزار شد، با اشاره به دستورالعمل ابلاغ شده توسط وزارت كشور در جهت اجراي اقتصاد مقاومتي در روستاها، عنوان كرد: رهايي از اقتصاد تك محصولي و اجراي طرح هاي مشاركتي راه برون رفت از مشكلات و زمينه ساز رونق اقتصادي در روستاها است.

 

عبدي با بيان اين كه تعدادي طرح در قالب طرحهاي مشاركتي و غيرمشاركتي براي اجرا معرفي شده، افزود: تاكنون 120 طرح غيرمشاركتي و 20 طرح مشاركتي ارائه شده كه 7 طرح از اين تعداد به صندوق كارآفريني اميد استان جهت دريافت تسهيلات معرفي شدند.

 

مديركل امور روستايي و شوراهاي استانداري با اشاره به تاكيد استاندار مازندران بر ارايه طرح هاي كوچك و زود بازده جهت رونق اقتصاد روستايي، تصريح كرد: دهياران، اعضاي شوراها و بخشداران بايد توان خود را براي استفاده از ظرفيت روستاها در صنايع تبديلي و دستي، كشاورزي، معادن و بخصوص معادن بكار گيرند تا شاهد رونق اقتصاد روستايي و ايجاد اشتغال و كاهش مهاجرت روستاييان به شهرها باشيم.

 

مدیرکل امور روستایی استانداری مازندران با بیان اینکه هشت طرح برای برخورداری از تسهیلات مصوب شد، یادآور شد: تسهیلات اجرای این طرح نیز از طریق صندوق کارآفرین در اختیار متقاضیان قرار میگیرد.

 

وی اظهار کرد: تسهیلات این طرح در غالب شرکت‌های تعاونی برای روستاهای 25 خانوار 750 میلیون تومان اعتبار،  50خانوار یک میلیارد تومان و برای 100 خانوار جمعیت 2 میلیارد تومان تسهیلات پرداخت می‌شود، افزود: برای جمعیت 150 خانوار 3 میلیارد تومان و 200خانوار حجم سرمایه‌گذاری بدون سقف با سود 3 درصد به  مشتریان و متقاضیانی که  طرح‌های قابل اجرا داشته باشند ، پرداخت می‌شود.

 

عبدی با اعلام اینکه عمده اعتباراتی که برای اجرای این طرح اختصاص مییابد در حوزه گردشگری، کشاورزی، دامپروری و صنایع تبدیلی است، گفت: برای توسعه طرح‌های غیرمشارکتی بحث صنایع تبدیلی نیز به خوبی مورد حمایت قرار می‌گیرد.

 

عبدی بیان داشت: باید این جلسات توسط بخشداران با حضور دهیاران  در شهرستان‌ها برگزار شود و طرح های مهم  و قابل اجرا  برای اجرای اقتصاد مقاومتی نیزشناسایی و معرفی شود

 

 

لازم به يادآوري مي باشد، 65درصد درآمد از محل ارزش افزوده محصولات کشاورزی که در روستاها تولید می شود به جیب شهرنشینان می رود.

 

منفعت اصلی از ارزش افزوده محصولات کشاورزی را شهرنشینان می برند و جامعه روستایی از این ارزش افزوده محرومند.

اکنون تامین نهاده ها، فرآوری، بسته بندی و صادرات محصولات کشاورزی که در روستاها تولید می شود را شهرنشینان انجام می دهند.

 

خانوارهای روستایی باتشکیل شرکت های تعاونی و سهامی می توانند تسهیلات با کارمزد سه درصد برای عملیاتی کردن طرح های ارزش افزوده محصولات کشاورزی دریافت کنند.

 

 

 

 

منابع: استانداري مازندران_ فارس نيوز_ باشگاه خبرنگاران جوان

 

{jcomments on}

بخشدار لاله آباد بابل خواستار اجرای عملیات لایروبی رودخانه ها شد

 

از آنجایی که سیلاب سیزده فروردین، سردهنه های رودخانه های کشاورزی را تخریب و بستر رودخانه را پر از گل و لای کرد، شالیکاران خواستار لایروبی سریعتر رودخانه ها هستند.

 

 

 

 

ولی الله جعفری روز یکشنبه 15فروردين ماه 1395، به وجود 50 رودخانه اصلی و فرعی در بخش لاله آباد بابل اشاره کرد و بیان داشت:مدیریت آبیاری 14هزار هکتار اراضی شالیزاری این بخش از طریق رودخانه ها صورت می گیرد و لایروبی رودخانه ها ضروری است.

وی تصریح کرد: بسیاری از اراضی کشاورزی که آب تخت بوده است، در اثر گل و لای ناشی از سیلاب دوباره باید آماده سازی شود.

 

 

بخشدار لاله آباد شهرستان بابل با بیان اینکه سیلاب روز سیزدهم فروردین، 50 تا 60 درصد خزانه شالی برنج را از بین برده است، بیان داشت :شالیکاران باید دوباره خزانه گیری را انجام بدهند.

 

 

جعفری با بیان اینکه 85روستای بخش لاله آباد حدود 63هزار نفر جمعیت دارد، گفت: شغل اصلی روستاییان شالیکاری است و از آنجایی که طرح زهشکی، نوسازی و یکپارچه سازی اراضی شالیزاری در این بخش صورت نگرفته است، خطر آبگرفتگی دوباره با مقدار بارندگی کم نیز دور از انتظار نیست.

 

 

وی بیان داشت: شالیکاران خواستار اجرای سریعتر لایروبی رودخانه ها با دستگاه های پیشرفته و درست کردن سردهنه های تخریب شده هستند.

 

 

بر اساس برآورد معاون عمرانی و برنامه ریزی فرماندار بابل در پی بارش شدید باران و وقوع سیلاب روز 13 فرودرین ماه جاری 100 میلیارد ریال به این شهرستان خسارت وارد شده است.

 

 

بخش لاله آباد شهرستان بابل بین جاده بابل به آمل واقع است و اراضی کشاورزی این بخش در حوزه آبریز هراز قرار دارد.

 

 

شهرستان بابل با حدود 50 هزار هکتار اراضی کشاورزی بیشترین تولید برنج را در مازندران دارد.

 

 

از آنجایی که امسال حدود دو هفته زودتر از سال قبل عملیات خزانه گیری شالی در بخش های مرکزی به ویژه 110هزار هکتار اراضی حوزه آبریز هراز آغاز شده بود، سیلاب دو روزگذشته به خزانه هایی که بوته نشاء آن رشد کافی برای انتقال به زمین اصلی کرده بود، خسارت زد.

 

 

 

 

 

منبع: ايرنا

 

{jcomments on}

درباره روستا
شهدا
حماسه سازان
مردم شناسی
کشاورزی
مشاغل و صنایع
آموزش
ورزش
زنان
خیرین
روستائيان نمونه
بنياد علمي فريد
آئينهاي مذهبي
نهادهای اجرایی
بهداشت
مقالات و مطالب مختلف
دیگر موضوعات

 

 

روستــا20