*اطلاعات موجود در سایت بیشتر بصورت میدانی جمع آوری شده است و احتمال اشتباه وجود دارد . ما را در رفع اشتباهات و تکمیل اطلاعات، یاری نمایید . منتظر ارسال مقالات، مطالب و دست نوشته های شما اهالی روستا، درباره موضوعات مختلف هستیم*

ادامه طرح هادی روستای ایمن آباد

 

 

در راستاي اجراي طرح نيمه كاره ي هادي روستاي ايمن آباد و كروكلا، طی خردادماه 1395، كار تخريب كانال بتوني قديمي روستا و احداث كانال بتوني جديد، به طول 80 متر در حال انجام است.

 

 

  

سيد هادي حسيني ايمني عضو شوراي اسلامي روستاي ايمن آباد با بيان اين مطلب افزودند:

با اختصاص مبلغي از سوي بنياد مسكن انقلاب اسلامي شهرستان بابل، بخش ديگري از طرح نيمه كاره هادي روستا انجام شد كه از كنار كوچه گلستان4(كوچه مرحوم رضا اميني) تا نبش ارزانكده مامطير روستاي ايمن آباد مي باشد.

 

 

 

 

ايشان افزودند: احداث كانال آب و فاضلاب قسمت شرقي اين خيابان نيز پس از احداث جدول يا كانال آب اصلي از روبروی همین نقطه از روستا یعنی از مغازه موبایل افق تا منزل ولي اصغرنيا اجرايي خواهد شد.

 

 

 

از طرفی با پيگيري هاي بيشتر از سوي اعضاي شوراي اسلامي و دهيار محترم، سعي مي كنيم با همكاري بنياد مسكن انقلاب اسلامي بابل و اختصاص بودجه ي بيشتر، با هماهنگی پیمانکار روند عملیاتی شدن بخش دیگری از طرح نیمه کاره ي هادی این روستا با سرعت بيشتري، انجام شود.

 

 

 

 

 

ادامه طرح هادي روستاي ايمن آباد در سال گذشته

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

{jcomments on}

دو روي سکه گردشگري روستايي

 

همایش ملی توسعه پایدار گردشگری با محوریت جوامع محلی در حالی 22 ارديبهشت به کار خود در دانشگاه مازندران پایان داد که برآیند آن بررسی تهدید یا فرصت بودن فعالیت گردشگری در روستاها و از دست دادن یا ندادن ویژگی های اصیل روستایی بود.

 

توسعه پایدار گردشگری واقعیتی چند بعدی در جهان اجتماعی امروز است که البته برخی اساتید با ایراد از واژه پایدار معتقدند توسعه اگر پایدار نباشد توسعه نیست بلکه رشد محسوب می شود و از این رو نباید از واژه پایدار به همراه توسعه استفاده کرد.

 

گردشگری را از سوی دیگر صنعتی نامیدند همپا با دیگر صنایع که البته روی این موضوع نیز جای شک وجود دارد واساتید خبره در این حوزه معتقد هستند گردشگری نه تنها صنعت نیست بلکه واژه Industry را به اشتباه در اینجا ترجمه کردیم و ترجمه واقعی آن فعالیت است، یعنی گردشگری فعالیتی فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و حتی سیاسی محسوب می شود.

 

و اما روستاها و عشایر به قول برخی جوامع محلی ( روی واژه محلی نیز برخی ایراد وارد کردند)از ظرفیت های متنوع در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و محیطی برخوردار هستند که می توانند نقش شگرفی در دست یابی اهداف توسعه ملی ایفا کنند.

 

برگزاری جشنواره دو روزه ملی توسعه پایدار گردشگری در دانشگاه مازندران فرصتی فراهم کرد تا اساتید و برجستگان حوزه گردشگری، جغرافیا و اقتصاد کشور گردهم آمده و در یک نشست کاملا تخصصی و علمی با اجرای سخنرانی ها، کارگاه های آموزشی و پنل های متعدد، گردشگری روستایی را بررسی و راهکارهای پیشنهادی خود را مطرح نمایند.

 

 

** روستا بی تولید هیچ است

اسماعیل شهبازی مدرس ترویج و توسعه وعضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی در این همایش دو روزه، روستا را محور و جایگاه تولیدات کشاورزی دانست و گفت: رمز تداوم زندگی و پایندگی هزاران روستا، ده، قصبه و یا آبادی تولیدات کشاورزی آن است و درحقیقت روستا بدون تولید هیچ محسوب می شود.

 

این استاد دانشگاه با تاکید بر برگزاری جشنواره های متعدد تولیدی در جای جای ایران، اظهار داشت: بهترین روش برای نفس کشیدن تولید در روستاها، کاهش مهاجرت روستاییان به شهرها و جذب گردشگر، برگزاری جشنواره ها از تولیدات مختص آن منطقه است.


وی با ذکر مثالی ادامه داد: در همین استان مازندران می توان جشنواره های متعدد بهارنارنج، سیر، نشا، خزانه گیری برنج راه انداخت و از ساخت و ساز بی رویه ویلاها در استان که زیبایی ها و سرسبزی آن را محو کرده، جلوگیری کرد.

 

 

 

 

 

 

** روستا گردی موجب تحول مثبت در ابیانه و ماسوله نشد

 

عباس سعیدی استاد جغرافیای کشاورزی و عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی نیز با بیان اینکه نخست باید ارزیابی شود آیا روستا گردی و گردشگری روستا چقدر به نفع آن روستا است، گفت: با نگاهی به گردشگری روستایی در ابیانه و ماسوله متوجه می شویم که این گردشگری هیچ تحول مثبتی در این روستاها ایجاد نکرده است ودرحال حاضر بیشترین افرادی که در آنجا زندگی می کنند افغان هستند. طوری که درحال حاضر در ابیانه دیگر ابیانه ای نمی بینید و ماسوله نیز جمعیتی کمتر از هزار نفر دارد.
وی افزود: پس ما در حقیقت چیزی به نام توسعه پایدار نداشتیم و برای این توسعه برنامه ریزی جدی نکردیم؛ عملا گردشگران تن ماهی و مایحتاج خود را به همراه می بردند و تنها چیزی که در روستاها و کنار رودخانه ها به یادگار می گذارند پلاستیک های اضافی روی درختان است و تا گردشگری به معنای خاص معنادار نشود همین شرایط حاکم است.


سعیدی خواستار ادامه دار شدن برگزاری اینگونه همایش ها شد و اظهار داشت:

همایشی با عنوان الزامات ساختاری کارکردی گردشگری کم داریم چون نخست باید بستر فراهم شود و بعد به گردشگری روستایی بیندیشیم.

 

 

 

 


**
گردشگری روستایی با اشتغال درآمدزا معنا پیدا می کند


حسن افراخته رئیس دانشکده علوم جغرافیایی دانشگاه خوارزمی به عنوان دیگر سخنران این همایش، گفت: حرفهایی که در قالب گردشگری بیان می شود مانند حرفهایی است که در قالب سیاست بیان می گردد، یعنی اینکه غیرمستقیم مطالبی را ارائه می کند.

 

وی ادامه داد: می گوییم گردشگری و سفر گردشگران به کشور و روستاهای ما، اما درحقیقت هدف ما از ورود گردشگران به کشور جذب کردن سیاحان نیست بلکه هدف اشتغال درآمد زا برای مردم آن منطقه گردشگر پذیر است.

 

استاد دانشگاه خوارزمی با بیان اینکه امروز گردشگری در دنیا با مدیریت اداره می شود، خاطرنشان کرد: این در حالی است که در کشور ما چنین چیزی مشاهده نمی شود و تنها کسانی که از گردشگری سود می برند، آژانس های مسافرتی، هتل داران و دلالان هستند ونفع خاصی برای مردم روستاها ندارد.


وی خواستار پرورش جاذبه ها شد و افزود: مردم دنیا برای تفریح به کشورهای سواحل مدیترانه می روند نه ایران؛آنچه آنان را به ایران می کشاند دیدن رسوم و ایین ها است که مختص این کشور و روستاهای آن است، پس باید بافت روستایی و اشکال تولیدی آن را حفظ کرده و حتی رسوم و آیین فراموش شده را زنده کنیم.

 

 



**
آزادی، اعتمادبه نفس و تامین مایحتاج سه رکن اصلی توسعه است


جعفر جوان استاد جغرافیا و عضو بازنشسته هیات علمی دانشگاه فردوسی مشهد با بیان اینکه در جوامع امروز با توجه به ورود اینترنت در ده کوره ها چیزی به نام جامعه محلی وجود ندارد، گفت: امروز بوم جهان داریم نه جامعه محلی.


این استاد باسابقه جغرافیا، با انتقاد از تقسیم بندی توسعه به کشورهای توسعه یافته و درحال توسعه اظهار داشت: کشورهای درحال توسعه را به دنبال کشورهای توسعه یافته راه انداختن درست نیست چون تا وقتی این کشورها حرکت می کنند ، کشورهای توسعه یافته نیز پیشتر از آنان حرکت کرده اند، پس کشورهای درحال توسعه دیگر یارای رسیدن به ان کشورها نیستند.


عضو هیات مدیره انجمن جغرافیای روستایی، آزادی، اعتماد به نفس و تامین مایحتاج عمومی را از ارکان اصلی توسعه دانست و گفت: آزادی درحقیقت به معنای آزادی از جهل، نادانی و عامل بازدارندگی است و تا زمانی که اعتمادبه نفس در کشورهای در حال توسعه وجود نداشته باشد هیچگاه نمی توانند همپای کشورهایی چون ایتالیا، فرانسه و اتریش گام بردارند.

 



**
نخبگان را دریابیم


حیدر جانعلی زاده چوب بستی دبیر همایش ملی توسعه پایدار گردشگری و رئیس دانشکده علوم انسانی و اجتماعی دانشگاه مازندران، با تاکید بر پیوند دانشگاه ها و دستگاه های اجرایی، اظهار داشت: تا زمانی که ارتباط ملموسی بین دانشگاه ها و دستگاه های اجرایی وجود نداشته باشد، نمی توان از توسعه صحبت کرد.


وی خواستار اهمیت دادن به جامعه نخبگان شد و ادامه داد: دستگاه های اجرایی کشور در حقیقت باید تحت فرماندهی دانشگاه ها عمل کنند یعنی اینکه دانشگاه ها مشکلات حوزه های مختلف مانند گردشگری را با کمک نخبگان علمی شناسایی کرده و با برگزاری چنین همایش هایی راهکارها و پیشنهادات اساسی را ارائه کنند.

 

 



**
ساخت و ساز روستاهای مازندران برای آینده گردشگری استان نگران کننده است


دلاور بزرگ نیا مدیر کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و امور گردشگری استان مازندران نیز در این همایش از وضعیت ساخت وساز در مناطق روستایی گلایه کرد و گفت: چیزی که تا به امروز به نمایش گذاشتیم این بود که جامعه روستایی به جای انجام کارهای با اهمیت و نقش آفرین در حوزه استراتژیک استان، به جایی رسیدند که زمین های خود را قطعه قطعه کرده و یا آن را تغییر کاربری می دهند و یا می فروشند.


وی ادامه داد: بیشترین مسافر و گردشگر مازندران و بازار هدف آن، تهران است اما تمایزی از حیث ساختمان بین مازندران و تهران مشاهده نمی شود. اوضاع به گونه ای است که معماری روستایی مازندران نیز کاملا تغییر کرده و اگر روستاها کم کم شکل شهر به خود بگیرند، دیگر گردشگری روستایی معنا و توجیهی نخواهد داشت.


بزرگ نیا تعریف ساده گردشگری را تجهیز مقصد برای توسعه جامعه محلی عنوان کرد و گفت: مازندران باید درست معرفی شود و گردشگری مزرعه ای که صنعت کشاورزی و گردشگری هر دو را در برمی گیرد، می تواند چشم انداز خوبی برای آینده گردشگری استان ترسیم کند.


برآیند نشست دو روزه اساتید و فرهیختگان حوزه گردشگری و جغرافیای روستایی در دانشگاه مازندران بیان معایب و مزایای گردشگری روستایی و ارائه راهکار بود.
اساتید از جمله مزایای گردشگری روستایی را ترغیب مردم روستا به تولیدات، جلوگیری از مهاجرت به شهر وتخلیه روستا، اشتغال و درآمدزایی برای مردم روستا عنوان کردند.


خارج شدن روستا از شکل واقعی روستایی، ورود آلودگی های زیست محیطی و بر هم خوردن طبیعت بکر روستاها و سودآوری برای دلالان نه روستاییان، ره آورد منفی گردشگری روستایی بود که استادان این علم در این نشست به آن پرداختند.

 

استادان و برجستگان حوزه گردشگری و جغرافیای روستایی راهکارهای متعددی برای برون رفت از معایب اشاره شده پیشنهاد کردند که مهمترین آنها را می توان، ایجاد نمایشگاه های تولیدات روستایی و بردن گردشگرها به دل مزرعه به منظور مشاهده چگونگی انجام تولیدات کشاورزی و خرید در محل ، دست نزدن به وضعیت طبیعی روستاها و یا ارایش دادن به وضعیت بومی ان , تشویق گردشگران به دیدن نمادهای روستایی و مدیریت بهینه گردشگری روستایی، بیان کرد.

 

 

 

 

 

 

 

منبع: روستا نيوز

 

 

 

{jcomments on}

جشن تکلیف دانش آموزان پسر روستا برگزار شد

 

مراسم جشن تکلیف دانش آموزان مدرسه پسرانه شهید فیاض بخش روستاي ایمن آباد و کروکلا سه شنبه 18 خردادماه 1395 مصادف با شب اول ماه مبارك رمضان در مدرسه برگزار شد.

مراسمی تحت عنوان جشن عبادت برای دانش آموزان پایه هشتم دبیرستان شهید فیاض بخش پسران روستا که به سن کلیف دینی یعنی 15 سالگی رسیدند، با همت مسئولین مدرسه و والدین دانش آموزان برگزار شد.

 

در این مراسم، برنامه های معنوی جالب توجهی از قبیل برپایی نماز جماعت، آشنا نمودن مکلفین با وظایف شرعی و اجتماعی شان، بوسیدن دست والدین توسط فرزندان و دریافت هدایای فرهنگی از والدین گرامی شان به اجرا در آمد که موجبات خوشنودی و رضایت و شادابی دانش آموزان عزیز و خانواده های آنان را در پی داشت.


 

برنامه های اجرا شده در مراسم جشن عبادت پسران روستا به قرار زیر بود:

 

 

قرآن

 

سرود

 

خیر مقدم گويي آقای خانگلي زاده رئیس مدرسه

 

سخنرانی جناب آقای حاجی پور معاون پرورشی اداره آموزش و پرورش بابل

درباره اهمیت سن تکلیف و برپایی نماز و اجرای فرائض دینی و احترام به والدین

 

مولودی خوانی

 

پیمان نامه

 

اهداي جوائز

 

دست بوسی دانش آموزان برای ادای احترام به والدین

 

 

مراسم جشن عبادت پسران 15 ساله ی روستا که با معنویت و شور و هیجان و در عین حال نشاط خاصی در مدرسه پسرانه شهید فیاض بخش روستا برگزرا شد، پایان بخش آن اقامه دو رکعت نماز جماعت بود که توسط دانش آموزان اقامه شد.

 

پایان بخش مراسم نیز پذیرایی افطار بود که توسط خانواده های دانش آموزان صورت پذیرفت.

 

لازم به يادآوري اينكه حاج محسن لاسمي ايمني قائم مقام مجمع خيّرين مدرسه ساز بابل نيز در اين مراسم جشن، حضور داشتند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

با سپاس فراوان از: آقای سيدهادي حسيني ايمني رئيس انجمن اوليا و مربيان متوسطه پسران روستا

 

 

 

 {jcomments on}

گزنه يا گزنا، گياهي ارزشمند در روستا

 

امروز می خواهم گیاهی را برای شما معرفی کنم که همه ی ما آن را می شناسیم و در هر گوشه و کناری از خانه و باغچه و خیابان می روید. گیاهی که کودکان مازندرانی طعم گزش آن را  بعد از شیطنت، زیاد چشیده اند. این گیاه گزنه است.

 

 

گزنه گیاهی بسیار مفید و ارزشمند است که به وفور در مازندران و روستای مان ايمن آباد و كروكلا می روید. گزش آن برای بدن ضرری ندارد. 

 

 

 

 

 

کلیات گیاه شناسی :

گزنه (Nettle) با نام علمی (Urtica dioica) ، گیاهی است که از دوران ماقبل تاریخ نیز وجود داشته و مردم آن زمان از آن برای تغذیه استفاده می کردند و از خواص درمانی آن اطلاع داشته اند.

جالینوس حکیم که در قرن دوم میلادی زندگی می کرده آن را برای رفع سرما خوردگی و بیماری دستگاه تنفسی به کار می برده است.

 

 

 گزنه گیاهی است علفی و چند ساله که ساقه آن چهار گوش بوده و به طور قائم تا ارتفاع یک متر بالا می رود. این گیاه در خرابه ها،‌ باغ ها و نقاط مرطوب که چهارپایان از آن عبور می کنند به حالت خودرو می روید. ریشه این گیاه خزنده بوده و در ناحیه ای که سبز می شود کم کم تمام منطقه را فرا می گیرد.

 

ساقه ی این گیاه را پرزها و تارهای مخروطی شکل پوشانده که در صورت لمس کردن ساقه به دست می چسبد و پوست را می گزد که تولید خارش و سوزش می کند و شاید به همین دلیل آن را گَزَنِه نامیده اند. البته در روستای ايمن آباد و كروكلا همانند ساير روستاهاي مازندران، گزنه به صورت گَز نا (gaz-ne) تلفظ می شود و برای گزیدن گزنه و محل گزش از لفظ گز نه دَگیشته يا بلِشته ، استفاده می کنند.

 

در گذشته مادران مازندرانی برای تنبیه کودکان که بسیار شیطنت می کردند از گزنه استفاده می کردند، گزنه را بر دست یا پا می زدند. البته این گزش هیچ آسیبی به کودک وارد نمی کند ولی شدت سوزش آن مطمئنا" زیاد خواهد بود.

 

 تخم گزنه نرم، ریز و تیره رنگ و مانند تخم کتان است. قسمت مورد استفاده این گیاه برگ های تازه ، ریشه ، شیره و دانه آن است. البته در روستاهاي مازندران فقط از برگ های تازه ی آن برای تهیه ی گزنه آش (نوعی آش ترش محلی) و از برگ خشک آن در ماست و به ندرت از دم کرده ی ریشه ی آن استفاده می شود.

 

برای تهیه ی برگ های تازه و با طراوت گزنه، بهار بهترین فصل است.

 

 

 

 

 ترکیبات شیمیایی :

گزنه دارای تانن ، لسیتین ،‌ اسید فورمیک ، نیترات پتاسیم و کلسیم ، ترکیبات آهن درد ، ویتامین C و نوعی گلوکوزید است که پوست را قرمز می کند از سرشاخه های این گیاه ماده قرمز رنگی بنام اورتی سین استخراج می شود.

 

 

 

 

خواص داروئی :

 

 گزنه از نظر طب قدیم ایران گرم و خشک است.

 

1_  گزنه مو را تقویت کرده و از ریزش موی سر جلوگیری می کند، حتی در بعضی از مورد موی سر دوباره می روید. برای استفاده از این خاصیت 6 گرم سر شاخه ها و برگ ها و ریشه گزنه را به تنهایی و یا با 30 گرم چای کوهی در یک لیتر آب جوش ریخته و آنقدر بجوشانید تا حجم مایع به نصف برسد . شب ها مقدری از این مایع را به سر بمالید و صبح بشوئید.

 

2_  برای براق شدن و جلا دادن به موها بعد از شستشوی سر، موها را با چای گزنه ماساژ دهید. بدین منظور یک قاشق چای خوری برگ گزنه خشک را در یک لیوان آب جوش ریخته و مدت نیم ساعت بگذارید بماند. ماساژ دادن با این چای، شوره سر را برطرف می کند.

 

3_  دستگاه هاضمه را تقویت می کند.

 

4_ ادرار را زیاد می کند.

 

5_  برای درمان بیماری قند مفید است بدین منظور یک فنجان چای گزنه را سه بار در روز میل کنید.

 

6_  ترشح شیر را در زنان شیرده زیاد می کند.

 

7_  اخلاط خونی را برطرف می کند.

 

8_  بیماری های پوستی را برطرف می کند.

 

9_ برای باز کردن عادت ماهیانه از دانه گزنه استفاده کنید.

 

10_  در درمان کم خونی موثر است و تعداد گلبول های قرمز را زیاد می کند.

 

11_ اگر در ادرار خون وجود داشته باشد گزنه آن را برطرف می کند.

 

 12_  گزنه عرق آور است.

 

13_ پاک کننده اخلاط سینه، ریه و معده است.

 

14_  نیروی جنسی را تقویت می کند.

 

15_  گرفتگی های کبدی را رفع می کند.

 

16_  برای از بین بردن زگیل ، ضماد برگ های تازه آن را روی زگیل بمالید .

 

17_ برای پاک کردن مثانه ، رفع عفونت مثانه و دفع سنگ از مثانه برگ گزنه را همراه با ریشه شیرین بیان دم کنید و بنوشید.

 

18_  برای التیام زخم ها و زخم های سرطانی از ضماد تخم گزنه مخلوط با عسل استفاده کنید.

 

19_  برای برطرف کردن کهیر از جوشانده گزنه به مقدار سر فنجان در روز بنوشید.

 

20_  درد نقرس را کاهش می دهد.

 

21_  برای برطرف کردن ناراحتی های زنانه قبل از عادت ماهیانه از چای گزنه استفاده کنید

22_  ناراحتی های کلیه را برطرف می کند.

 

23_  ضماد آن درد عضلانی را برطرف می کند.

 

 24_  کرم معده و روده را می کشد.

 

26_  درمان کننده بواسیر است.

 

27_  برای برطرف کردن درد رماتیسم ، برگ های تازه آن را روی پوست بمالید

 

 

 

 

 طرز استفاده

 

 

1_  دم کرده گزنه :

مقدار 40 گرم برگ گزنه را در یک لیتر آب جوش ریخته و به مدت 10 دقیقه  دم کنید.

مقدار مصرف آن سه فنجان در روز بعد از غذاست.

 

 

2_  جوشانده گزنه :

مقدار 30 گرم گزنه را در یک لیتر آب ریخته و به مدت 10 دقیقه آن را بجوشانید. این جوشانده برای تصفیه خون مفید است. مقدار مصرف آن یک فنجان بین غذاها در روز است.

 

 

3_  تنطور گزنه :‌

یک قسمت برگ گزنه را با پنج قسمت الکل 50 درجه طبی مخلوط کرده و در داخل شیشه در بسته بریزید و به مدت 15 روز هر روز آن را تکان دهید بعد از این مدت آن را صاف کرده و در شیشه در بسته نگهداری کنید. مقدار مصرف آن 15-10 قطره سه بار در روز می باشد.

 

 

 

 

مضرات :

گزنه اگر بیش از حد استفاده شود ممکن است برای روده ها و کلیه ها مضر باشد بنابراین بهتر است با صمغ عربی و کتیرا خورده شود. مقدر مصرف بیش از 10 گرم در روز ممکن است باعث بند آمدن ادرار شود. زنان باردار و کودکان باید از مصرف آن خودداري کنند.

 

 

 

 

 

 

منبع: اسبو نيوز

 

 

 

{jcomments on}

مادر گرامي، خانم سيده صنم حسيني ايمني درگذشت

 

 

همانا بندگان را  به چيزى از قبيل ترس، گرسنگى، كاهشى در اموال، محصولات و جان ها مى ‏آزماييم

 

و مژده از آنِ كساني است كه صبر پيشه مي كنند.  (سوره بقره/155)

 

 

 

شامگاه ديروز دوشنبه 17خردادماه 1395، خانم سيده صنم حسيني ايمني همسر زنده ياد حسين نجفي، در خانه اش ايمن آباد، درگذشت.

 

 

اين مادر گرامي كه سن 80 سالگي را نيز پشت سر مي گذاشت بر اثر كهولت سن درگذشت. البته دچار بيماري قند يا ديابت هم بوده است. او به تنهايي در خانه اش زندگي مي كرد و مورد توجه دخترش كه در همسايگي اش زندگي مي كند، بوده است. مدتي نيز فرزندانش به نوبت، پرستاري از ايشان را بر عهده داشتند.

 

پيكر پاك اين مادر گرامي ديشب پس از شستشو، غسل و كفن نمودن، توسط اهالي روستا تشییع و در آرامگاه روستاي ايمن آباد به خاك سپرده شد.

 

 

ايشان دوازدهمين نفر از اهالي روستاي ايمن آباد و كروكلا مي باشد كه طي سال جديد (دو ماه و نيم) به ديار باقي شتافتند. يعني به طور ميانگين هفته اي يك نفر از اهالي روستا فوت نموده اند.

 

اميدواريم ما هم به حساب خود رسيدگي كنيم و تا هستيم، تلاش كنيم آمرزيده شويم. به كساني كه بدهكاريم از هر جهت(چه مادي و چه معنوي و اجتماعي)، بدهي و دين خود را ادا كنيم. خيلي از ماها وصيت نامه نداريم، انگار سالها زنده خواهيم ماند، وصيت تقسيم اموال و سفارش معنوي و يك عمر تجربه خود را، مكتوب نمائيم تا با خيال راحت، گذران عمر كنيم و  آرامش بازماندگان را پس از خود بيشتر فراهم كنيم.

 

 

 

خداوند همه رفتگان را مورد رحمت بيكران خود قرار دهد.

 

 

 

 

 

مراسم ختم به شیوه و سنت قدیمی مجمعه شام، امشب 18 خردادماه، قبل از نماز مغرب و عشاء،

به عنوان افطار دهي، در مسجد صاحب الزمان(عج) ايمن آباد برگزار خواهد شد.

 

 

 

 

 

 

ساير مراسم ختم به شرح زير است:

 

چهارشنبه 19خرداد 1395، بعد از نماز مغرب و عشاء، در مسجد جامعايمن آباد، از سوي دامادها.

 

 

 

 

مراسم هفتمين روز درگذشت زنده ياد خانم سيده صنم حسيني ايمني، روز جمعه 21خردادماه 1395، كنار مزار ايشان، از ساعت 15 تا 17 برگزار خواهد شد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

وبسايت روستا  درگذشت اين مادر گرامي را

 

به اهالی روستای ایمن آباد و کروکلا

 

و به خانواده محترم نجفي و حسيني

 

تسليت مي گويد.

 

 

 

 

به روز مرگ چو تابوت من روان باشد                       گمان مبر که مرا درد این جهان باشد

 

برای من  مگِری و مگو: دریـغ  دریـغ                        به دام  دیـو در اُفتی، دریـغ  آن باشد

                                                                      

                                               حضرت مولوي

 

 

 

{jcomments on}

مادر گرامي، خانم كلثوم حيدري درگذشت

 

 

همانا بندگان را  به چيزى از قبيل ترس، گرسنگى، كاهشى در اموال، محصولات و جان ها مى ‏آزماييم

 

و مژده از آنِ كساني است كه صبر پيشه مي كنند.  (سوره بقره/155)

 

 

 

سحرگاه روز يكشنبه 16خردادماه 1395، خانم كلثوم حيدري ايمني (گرون خاله) فرزند مرحوم حيدر، مادر منوچهر عليطالب، در سن 68 سالگي در خانه اش ايمن آباد، درگذشت.

 

اين مادر گرامي بيماري خاصي نداشت ، در سالروز رحلت امام خميني(ره) همراه با كارواني از روستا در حرم مطهر امام خميني(ره) حضور يافت و سپس براي زيارت قبر حضرت معصومه(ص) به قم مشرف شدند و شب گذشته به روستا رسيدند.

 

ايشان شب گذشته كمي از ناحيه قلبشان احساس درد و ناراحتي مي كنند اما مثل همه ي ما كه زياد جدي نمي گيريم و احساس مي كنيم ساعتي بعد خوب خواهد شد، متاسفانه بر اثر ايست قلبي ساعتي پس از نماز صبح، جانش را از دست مي دهد و به ديار باقي مي شتابد.

 

پيكر پاك اين مادر گرامي پس از انتقال به آرامگاه گله محله بابل، با صدور گواهي فوت، به روستا منتقل مي شود و در حال شستشو، غسل و كفن شدن مي باشد، كه پس از تشییع توسط اهالی در روستا، در آرامگاه روستاي ايمن آباد به خاك سپرده خواهد شد.

 

 

 

 

مراسم ختم به شیوه و سنت قدیمی مجمعه شام، امشب بعد از نماز مغرب و عشاء،

در مسجد صاحب الزمان(عج) ايمن آباد برگزار خواهد شد.

 

 

 

 

 

 

ساير مراسم ختم به شرح زير است:

 

دوشنبه 17خرداد 1395، بعد از نماز مغرب و عشاء، در مسجد صاحب الزمان(عج) ايمن آباد، از سوي خانواده.

 

سه شنبه  18خرداد 1395، بعد از نماز مغرب و عشاء، در مسجد صاحب الزمان(عج) ايمن آباد، از سوي خواهران و برادران

 

چهارشنبه  19خرداد 1395، بعد از نماز مغرب و عشاء، در مسجد صاحب الزمان(عج) ايمن آباد، از سوي خانواده ي يزدان فر

 

پنجشنبه  20خرداد 1395، بعد از نماز مغرب و عشاء، در مسجد صاحب الزمان(عج) ايمن آباد، از سوي سيد قاسم حسيني



 

 

مراسم هفتمين روز درگذشت زنده ياد خانم كلثوم حيدري، روز پنجشنبه 20خردادماه 1395، كنار مزار ايشان، از ساعت 15 تا 17 برگزار خواهد شد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

وبسايت روستا  درگذشت اين مادر گرامي را

 

به اهالی روستای ایمن آباد و کروکلا

 

و به خانواده محترم عليطالب بابلي و حيدري

 

تسليت مي گويد.

 

 

 

 

 

 

 

{jcomments on}

انسان شناسی آسیب های روزمره(12): زورگويي

 

آسيب هاي اجتماعي جامعه نه تنها از دغدغه هاي مهم انديشمندان علوم اجتماعي بلكه دغدغه ي هر انساني مي باشد كه در ايران، مازندران، بابل، روستاي مان ايمن آباد و كروكلا و هر كجاي دنيا كه زندگي مي كند. همه ي ما از اين دغدغه ها نالانيم و چه بسا ساعت ها درباره ي آن سخن مي گوئيم و ابراز نگراني مي كنيم اما دريغ از اينكه خودمان نيز اسير چنين آسيب هايي هستيم و جالب اينجاست كه خودمان هم خبر از اين مهم داريم. اما انگار غذاي روز مره ي ما شده است. آسيب هايي كه در روستاي مان ايمن آباد و كروكلا نيز فراوان به چشم مي خورد.

 

در سلسله گفتارهايي در خصوص آسيب هاي روزمره از جمله موضوعاتي چون: دروغ، خودشیفتگی، چاپلوسی،خودنمایی، بدگویی، حسادت،  گزافه گویی، بدبینی، تن آسایی،خویشاوند سالاری، بلاهت، زن ستیزی، زورگویی، خیالبافی، نوکر صفتی، بی ادبی، ریاکاری،خرافه پرستی و و و مواردي از اين دست به بررسي آن خواهيم پرداخت.

 

 

در نظریه های سیاسی  و مطالعاتی که بر دو تجربه بزرگ  سیاسی توتالیتاریسم یا حکومت های بزرگ استبدادی در قرن بیستم انجام شده است، یعنی تجربه فاشیسم و تجربه کمونیسم، از مهم ترین نظریه پردازان پس از جنگ و به ویژه هانا آرنت گرفته تا نظریه پردازان امروز نطیر ریچارد شورتن، استاد علوم سیاسی دانشگاه بیرمنگام در کتابش: باز اندیشی ریشه های روشنفکرانه  توتالیتاریسم (2012) و به ...خصوص پیر روزنوالون در «مشروعیت دموکراتیک» (2008)، همواره تاکید بر دو نظر را می بینیم: 

نخست آنکه  فرایند های استبداد و زورگویی اجتماعی را بیشتر از آنکه فرایندهای  شکل گرفته در راس جامعه و بر اساس اراده «حاکمان» بدانیم، باید به پایه های مردمی و فکری آنها توجه کنیم؛ و سپس آنکه برای رشد روحیه  آزاد اندیشی و  عدالت خواهی در یک جامعه ای باید به سطح روزمرگی و رفتارهای ساده و شخصی بازگشت.

به عبارت دیگر آزادی و  کنار گذاشتن استبداد، منشی تنها با تجربه کردن دراز مدت صبر و تحمل دیگران و با هم زیستن به دست می آید وگرنه با حرکات خشونت آمیزی نظیر انقلاب های اجتماعی و یا با برنامه ریزی های دیوان سالارانه و حکومتی، به تنهایی، هرگز نمی توان در مردم روابط انسانی و آزادی و  عدالت را درونی کرد.

 

 

این موضوعی است که روان شناسان اجتماعی و تقریبا تمام مطالعات اجتماعی  موردی نیز تایید می کنند.  توهم حوزه سیاسی چه در سطح  دولت ها و چه در سطح حتی دانشگاهی در آن است که مساله زورگویی و استبداد، امری نهادی است که با  ایجاد این یا آن نهاد و  تصویب و اجرای این  یا آن قانون  به نتیجه می رسد. در حالی که تجربه قرن بیستم به ما نشان داده است که تمام این نهادها و قوانین  اگر در نظام اجتماعی جا نیافتاده و در میان مردم ریشه نکرده باشند، هیچ نتیجه ای در بر ندارند.

هم از این رو، آسیب شناسی پدیده زورگویی  بیش و پیش از هر جا در سطح روزمرگی  معنی  داشته و می تواند کاربرد داشته باشد.

 

نقشه کنونی نظام های سیاسی زورگو و بی مسئولیت،  تقریبا انطباق بالایی با نظام های اجتماعی دارند که  در آنها زورگویی و به اصطلاحی روزمره تر «ضعیف کشی» بخشی از رفتارهای عادی مردم شده است.

این عبارت را بسیار شنیده ایم که در وجود هر یک از ما یک دیکتاتور نهفته است عبارتی که چندان دور از واقعیت نیست. اما اغلب افراد و به خصوص کسانی که خود را نخبگان فکری می دانند برای مثال در جامعه ما بسیاری از روشنفکران، نویسندگان، هنرمندان و غیره  که باید خود الگویی برای سایر اقشار اجتماعی باشند، تعبیر چندان روشنی از این «دیکتاتور منشی» ندارند و به باور آنها زورگویی، خود را صرفا در نبود عنصر «برابری» نشان می دهد. 

اغلب این بحث مطرح می شود که چرا آدم ها با هم برابر نیستند؟  چرا  اختلاف ثروت و اختلاف نفوذ اجتماعی و اختلاف حقوق اجتماعی و غیره وجود دارد؟  و نتیجه ای که به صورت سطحی گرفته می شود این است که «برابری» داروی معجزه آسایی است که  بی عدالتی و زور گویی را از میان می برد. در حالی که به قول آرنت دقیقا به این دلیل که انسان ها از لحاظ طبیعی با هم برابر نیستند است که باید از لحاظ فرهنگی تلاش کرد  یکدیگر را بپذیرند. 

 

اما متاسفانه در کشورهای جهان سوم و از جمله  کشور ما،  اغلب در این زمینه همچون زمینه های دیگر، به جای آنکه تصویر روشن و دقیق و  معنا دار و به خصوص کاربرد پذیری از «برابری» ، «آزادی»، «عدالت»  و پرهیز از «زورگویی» وجود داشته باشد، مفاهیمی  اسطوره زده،  خیالین و  کژاندیشانه از آنها رایج هستند.

مثالی روشن از این امر را در تضاد حادی می بینیم که میان رفتار به شدت زورگویانه و غیر مدنی افراد با یکدیگر از یک سو، و انتقاد شدید آنها به نبود یا کمبود رفتار دموکراتیک دولتی دیده می شود.

پرسش چندان پیچیده نیست: چطور افرادی که در ساده ترین جنبه های زندگی  و و رفتارهای روزمره، از  رانندگی گرفته،  تا رعایت صف برای خرید،  از  کمک به یک فرد در خطر گرفته تا تربیت درست فرزندان خود و ... به شدت مستبد و زور گو هستند، چطور آدم هایی که تقریبا همه  موقعیت های اجتماعی از جنسیت گرفته تا  سن و سال، از  مدرک تحصیلی، تا ثروت و برخورداری از مزایای اجتماعی را بدل به ابزارهایی کرده اند  که افراد ضعیف تر را  تحقیر و آنها را  زیر پای خود له کنند و یا دست کم آنها را نادیده بگیرند، انتظار دارند که حکومت و دولت از بالا معجزه ای بکند که آنها را  به آدم های دموکرات و  مدنی و  دلسوز و با وجدان تبدیل کند.

روشن است که در اینجا هر کسی اولین واکنش «مشروع» را در  ساختن یک هیولا از بالا دستی ها می بیند  تا بدین ترتیب از خود سلب مسئولیت کرده و  بتواند به رفتارهای غیر مدنی خود ادامه دهد.

از این رو، زورگویی را باید حاصل نوعی  پایین بودن «فرهنگ عمومی»  در جامعه ای دانست که  نمی تواند  نظام های ارزش گزاری  روشن و قابل دفاعی برای خود تعریف کند و در نتیجه به سطحی ترین  مشخصات برای این ارزش گزاری های پناه می برد: پول و ثروت و زور: جامعه ای که در آن برخی از روشنفکران به دفاع از بی عدالتی به مثابه یک فضیلت می نگرند، جامعه ای است که باید به حال خود بگرید.

 

چرا نخبگان جامعه ما، تصور می کنند که اگر  به دلایلی که اغلب  اتفاقی بوده اند و در جامعه ای به شدت «قهرمان ساز» و «اسطوره پرست» و «عقل گریز» به  جایگاهی اغلب خیالی دست یافته اند، از این مشروعیت برخوردارند که هر سخنی را بر زبان بیاورند و  از تحقیر دیگران و از  توهین به برابری و عدالت،  برای خود یک نشان برجسته بسازند که همه جا بر سینه شان آویزان باشد؟ و عدم واکنش  نخبگان دیگر را به این امر نوعی  رسیدن به مقام «خدایی» برای خویش بپندارند؟

دلیل روشن است زیرا در این جامعه بیشتر از آنکه آزادی و  برابر طلبی و عدالت جویی که پایه های رشد  فرهنگ و خلاقیت های انسانی هستند  در آدم ها و به خصوص روشنفکران و هنرمندان درونی شود، مال پرستی، مقام دوستی، چاپلوسی،  خود بزرگ بینی و استبداد روزمره و زور گویی در موجود افراد درونی شده است.

این دیکتاتورهای کوچک، که در وجود تک تک ما خانه کرده اند، خطرناک ترین  نوع از دیکتاتورها هستند و  اغلب بدون آنکه بدانیم کجا باید جستجویشان کنیم دون کیشوت وار، به جنگ کسانی می رویم که اتفاقا وجود آنها و خطر آنها را به ما گوشزد می کنند: گویی اگر صدای این هشدار ها خاموش شوند آن دیکتاتورهای کوچک نیز می میرند، حال آنکه هر روز درونی تر شده و به صورت ناخود آگاه ضربه بیشتری بر جامعه ما وارد می کنند.    

 

 

 

 

 

 

منبع: انسان شناسي و فرهنگ

 

 {jcomments on}

خانم شكوفه صالحي ايمني درگذشت

 

 

همانا بندگان را  به چيزى از قبيل ترس، گرسنگى، كاهشى در اموال، محصولات و جان ها مى ‏آزماييم

 

و مژده از آنِ كساني است كه صبر پيشه مي كنند.  (سوره بقره/155)

 

 

 

روز يكشنبه 9خردادماه 1395، خانم شكوفه صالحي ايمني فرزند مرحوم حاج زلفعلي، در سن 57 سالگي در بيمارستان روحاني بابل، پس از سال ها تحمل رنج بيماري در گذشت.

 

اين خواهر گرامي سالهاست كه به بيماري عفونت ريه مبتلا بود و طي سه سال اخير شرايط خوبي نداشت و مشكلات جسمي زيادي را پشت سر گذاشت.

 

پيكر پاك اين خواهر گرامي پس از انتقال به آرامگاه گله محله بابل، شستشو، غسل و كفن شد و سپس به روستا منتقل شد و پس از تشییع توسط اهالی، در آرامگاه روستاي ايمن آباد به خاك سپرده شد.

 

 

مراسم ختم به شیوه و سنت قدیمی مجمعه شام، ديشب، بعد از نماز مغرب و عشاء، در مسجد صاحب الزمان(عج) ايمن آباد برگزار شد.

 

 

 

 

 

ساير مراسم ختم به شرح زير است:

 

دوشنبه   10خرداد 1395، بعد از نماز مغرب و عشاء، در مسجد جامع ايمن آباد،  از سوي خانواده.

 

سه شنبه  11خرداد 1395، بعد از نماز مغرب و عشاء، در مسجد صاحب الزمان پايين كروكلا،  از سوي دایی‌‌ سیدمهدی‌ هاشمی(فرزند مشهدی‌ سید رحمت) و پسرخاله‌ سیدعباس‌ هاشمی(غلامحسن)

 

چهارشنبه  12خرداد 1395، بعد از نماز مغرب و عشاء، در مسجد جامع ايمن آباد،  از سوي دامادها.

 

پنجشنبه   13خرداد 1395، از ساعت 17 تا 19، در مسجد امام حسين(ع) جعفر آباد،  از سوي عمويش حاج علي صالحي ايمني.

 

 

 

 

مراسم هفتمين روز درگذشت زنده ياد شكوفه صالحي ايمني، روز جمعه 14 خردادماه 1395، در مسجد جامع ايمن آباد، از ساعت 15 تا 17 برگزار خواهد شد.

 

 

 

 

 

 

 

 

وبسايت روستا  درگذشت اين خواهر گرامي را

 

به اهالی روستای ایمن آباد و کروکلا

 

و به خانواده محترم صالحي

 

تسليت مي گويد.

 

 

 

 

 

 

 

{jcomments on}

مردم بي خبرند از اهميت بیمه اجتماعی کشاورزان، روستاییان و عشایر

 

نبود اطلاع رسانی ، اجرایی نشدن قوانین ، صادرنشدن کارت اعضا به عنوان سند پرداخت حق بیمه ، قرار گرفتن دهیاران پرمشغله در جایگاه کارگزاری ها، باعث شده تا به گفته کارشناسان ؛ بیمه اجتماعی کشاورزان ، روستاییان و عشایر  برغم یک دهه از تاسیس آن موفقیت لازم را کسب نکند.

 

صندوق بیمه اجتماعی کشاورزان، روستاییان و عشایر کشور برای گستراندن چتر بیمه ای ساکنان دائمی روستاها، روستاییان ساکن در شهرها و دارای زمین در روستا، رانندگان حمل و نقل باربری و نظام مهندسی و کشاورزی در سال 1384 تشکیل شد و بعد از گذشت حدود 11 سال تنها 23 درصد از جمعیت مورد هدف زیرپوشش قرار گرفته اند.

 

دستاورد تلاش چندین ساله دست اندرکاران صندوق بیمه اجتماعی کشاورزان، روستاییان و عشایر کشور آن است که امروز یک میلیون و 400 هزار خانوار از جمعیت شش میلیون و 380 هزار خانواری هدف این صندوق زیر پوشش قرار گرفته اند.

 

بیمه ای که به اذعان مسوولان و دست اندرکاران به دلیل برخورداری از حمایت های دولتی بیمه مناسب و مقرون به صرفه است و اما نبود اقبال عمومی برای این بیمه، دل نگرانی هایی را برای روند این طرح ایجاد کرده است.

 

فرمانداران و معاونان فرمانداران شهرستان های مازندران نشستی را با حضور معاون بیمه ای و هماهنگی امور استان های صندوق اجتماعی کشاورزان، روستاییان و عشایر کشور روز شنبه 8 خردادماه در ساری برگزار کردند.

 

فرماندار ویژه آمل بی رغبتی افراد به بیمه اجتماعی کشاورزان، روستاییان و عشایر را ناشی از غلبه چالش ها بر اهداف و تلاش دست اندرکاران آن دانسته است.

احمد منفرد گفت: دولت در حالی بخشی از هزینه این بیمه را پرداخت می کند که این فرصت مورد توجه و استقبال قرار نگرفته است .

وی نبود اطلاع رسانی مناسب و لازم به افراد مورد هدف این بیمه را یکی از دلایل ایجاد چالش و مشکل پیش روی اجرای آن اعلام کرد و ادامه داد: با وجود یک دهه فعالیت این صندوق، هنوز بسیاری از افراد زیر پوشش از این صندوق و خدمات آن اطلاعی ندارند.

 

فرماندار ویژه آمل با این بیان که آخرین بروشورهای اطلاع رسانی موجود در خصوص این بیمه مربوط به آغازین سال های تاسیس این صندوق در 85 و 86 است، نوک پیکان ضعف در اطلاع رسانی را به سمت دست اندرکاران این صندوق گرفت.

 

معاون فرماندار شهرستان نور واگذاری امور بیمه صندوق اجتماعی کشاورزان، روستاییان و عشایر به دهیاران را یکی از چالش های پیش روی اجرای طرح برشمرد و ادامه داد: دهیار با 52 وظیفه کاری، فرصت و توان برای انجام این کار را نخواهد داشت و خود را موظف به انجام این کار و تلاش برای انجام وظیفه محوله این صندوق نمی کنند.

وی گفت که واسپاری امور این صندوق بیمه ای به بخش خصوصی می تواند در بسیاری موارد کارگشا و رفع کننده مشکلات این بخش باشد.

معاون فرماندار نور از اجرایی نشدن بخشنامه ها و قوانین به عنوان دیگر مساله ای نام برد که در پذیرش و جذب اعضای جدید به این صندوق بیمه ای تاثیر گذاشته است. بخشنامه هایی نظیر پرداخت هزینه کفن و دفن به اعضای صندوق، موردی است که اجرا نشدن آن در بی اعتمادی مردم می تواند تاثیربگذارد.

 

فرماندار شهرستان محمود آباد به صادر نشدن کارت عضویت بیمه شدگان این صندوق به عنوان دغدغه چندین ساله نام برد که پیگیری ها برای آن به نتیجه نرسیده است .

یحیی یوسف پور گفت : در حالیکه فرد با پرداخت حق بیمه به مجموعه صندوق بیمه اجتماعی روستاییان اعتماد می کند می بایست این اعتماد سازی دوطرفه باشد .در حالیکه هم اکنون هیچیک از دو هزار عضو این صندوق در شهرستان محمود آباد کارت عضویتی دریافت نکردند. با برنامه ریزی مدون و قانونمند می توان زمینه اقبال واستقبال عمومی به این عرصه را فراهم کرد

 

 

 

 

*** سال 95، اجرای برنامه ها برای رفع چالش های صندوق بیمه اجتماعی كشاورزان

 
معاون بیمه ای و هماهنگی امور استان های صندوق اجتماعی کشاورزان، روستاییان و عشایر به سابقه تشکیل این صندوق در سال ۱۳۸۴ اشاره کرد و گفت که امسال برنامه های جدید برای خروج از مشکلات و چالش های این صندوق اجرا می شود.

محمد پوستین دوز اجرای نهضت آی تی را از جمله این برنامه مدون برای این صندوق بیمه ای جوان کشور نام برد و ادامه داد: با اجرای این طرح سیستم یکپارچه و مدون سوابق و گزارش بیمه ای افراد زیر پوشش ارائه می شود. این سامانه اطلاعاتی در هفته تامین اجتماعی امسال يعني تیرماه راه اندازی می شود


وی از اجرای طرح برپایی نظام نوین اطلاعات موسوم به ' بنا ' به عنوان دیگر برنامه امسال این صندوق بیمه ای در کشور نام برد و افزود : جمع آوری اطلاعات از کارگزاران صندوق، ساماندهی سوابق بیمه ای، الکترونیکی شدن پرونده ها و صدور کارنامه سوابق بیمه ای از جمله اهداف اجرای این طرح است.

پوستین دوز افزود: پرونده تمامی بیمه گذاران این صندوق جمع آوری و اسکن الکترونیکی شده است.

 

 

 

 

*** اصلاح قوانین و مقررات بیمه صندوق اجتماعی کشاورزان همگام با مطالبات

معاون صندوق بیمه اجتماعی کشاورزان، روستاییان و عشایر کشور از بهبود وضعیت بیمه ای افراد زیر پوشش این صندوق با اصلاح قوانین و مقررات خبرداد و گفت اصلاح قوانین و مقررات غرامت نقص عضو و پاداش ازدواج به عنوان بخشی از این اقدامات خواهد بود. وی همچنین از نبود اطلاع رسانی مناسب به عنوان ضعف و چالش پیش روی اجرای این بیمه برشمرد و ادامه داد: برای این منظور شورای اطلاع رسانی زیر نظر مدیر عامل این صندوق بیمه تشکیل شد. ساخت برنامه های تلویزیونی برای اطلاع رسانی این نوع بیمه و پخش در شبکه های تلویزیونی استان ها در دستور کار قرار دارد .

 

 

 

***پویایی هر چه بیشتر کارگزاری های بیمه اجتماعی کشاورزان

پوستین دوز به فعالیت بیش از سه هزارکارگزاری این صندوق بیمه در کشور اشاره کرد و گفت که ارزیابی و تطبیق فعالیت این کارگزاری ها انجام می شود تا اقدامات لازم در این خصوص اجرایی شود .

وی ادامه داد : همچنین برای دسترسی بهتر و راحت تر جامعه هدف، بخش خصوصی علاقمند به راه اندازی کارگزاری می توانند با انجام اقدامات لازم ثبت نام بکنند تا این نمایندگی به آنها واگذار شود.

معاون صندوق بیمه اجتماعی کشاورزان، روستاییان و عشایر کشور از صدور و توزیع کارت عضویت افراد از طریق کارگزاری ها و دفاتر پیشخوان دولت به عنوان اقدام دیگری نام برد که برای رفع مشکلات در این بخش اجرا می شود .

وی همچنین از اقساطی شدن حق بیمه به عنوان دیگر اقدام امسال مسوولان صندوق بیمه اجتماعی کشاورزان، روستاییان و عشایر برای ترغیب و تشویق جامعه هدف برای انجام این نوع بیمه نام برد.

کارشناسان می گویند ساکنان دائمی روستاها، روستاییان ساکن در شهرها و دارای زمین در روستا، رانندگان حمل و نقل باربری و نظام مهندسی و کشاورزی از جمله جامعه هدف این بیمه هستند.

 

طبق قانون این بیمه، هر بیمه گذار در هشت دهک در نظر گرفته شده به طور سالانه از سالی ۱۵۰ هزار تا ۳۶۰ هزار تومان پرداخت می کند و پس از بازنشستگی مستمری دریافت خواهد کرد.

 

 

امید می رود که با انجام برنامه های امسال صندوق بیمه اجتماعی کشاورزان، روستاییان و عشایر ، افراد بیشتری زیر پوشش این صندوق و خدمات آن قرار بگیرند.

 

 

 

 

 

منبع: ايرنا

 

{jcomments on}

توليد ارزن، نمادي از همدلي و همكاري اهالي بالاكروكلا

 

چندي پيش خبري را در وبسايت روستا درج نموديم در مورد ساماندهي آرامگاه بالاكروكلا(قاضي محله)، كه آقاي سيدمرتضي هاشمي كرويي با تلاش و همت والاي خود و تعدادي از اهالي روستا اقدام به ديواركشي، گلكاري، نصب نيمكت، نصب روشنايي و رنگ آميزي آن نمود تا آرامگاه روستاي بالاكروكلا در شب ها نيز، آرامش بخش باشد.

 

جالب اينجاست كه با توجه به فضاي موجود در محوطه آرامگاه كه قبل از آن مملو از علف هاي هرز بود و بعضي از اهالي روستا در آن زباله مي ريختند و بوي بد آن آزاردهنده بود، با تميز كردن آن و سپس شخم زدن آن، اين محوطه ي هزار متري را به كشت ارزن اختصاص داد كه در طي سه ماه درآمدي بالغ بر 700هزارتومان خواهد داشت. اين مهم با ايده هاي جالب توجه، همت و تلاش مضاعف سيدمرتضي صورت پذيرفت.

 

 

امسال يعني سال 1395، كه از سوي مقام معظم رهبري سال اقتصاد مقاومتي و اقدام و عمل نام گرفته است، در حقيقت آقاي سيدمرتضي هاشمي كرويي آنرا جامه عمل پوشانده است.

 

جالبتر از آن همكاري و همدلي تعدادي از اهالي روستاست كه در اين كار منطقي، اخلاقي و خداپسندانه شركت نمودند. عزيزاني كه با همكاري هم در وجين كردن ارزنجار(زميني كه در آن ارزن كاشته شده است) با هم همكاري نمودند، در برداشت آن نيز با آقاي هاشمي و يا بهتر بگوئيم يا يكديگر، همدل خواهند بود.

 

فراموش نكنيم همدلی به فرد کمک می کند تا بتواند انسان های دیگر را حتی وقتی با آنها متفاوت است بپذیرد و به آنها احترام گذارد. همدلی روابط اجتماعی را بهبود می بخشد و به ایجاد رفتارهای حمایت کننده و پذیرنده ، نسبت به انسان های دیگر منجر می شود.

 

 


اجزای تشکیل دهنده همدلی:

علاقه داشتن به دیگران


تحمل افراد مختلف


رفتار بین فردی همراه با پرخاشگری کمتر


دوست داشتنی تر شدن (دوستیابی)


احترام قائل شدن برای دیگران

 

 


اثرات همدلی:

 

1_ عامل پیشگیری بسیاری از رفتارهای ناخوشایند می شود.


2_ در طرفین احساس خوشایند و مثبت به وجود می آورد.


3_ فرد را از احساس تنهایی نجات می دهد.


4_ موجب اخذ تصمیم های صحیح تر می شود.


5_ از بسیاری تعارضات و سوء تفاهم ها جلوگیری می کند.


6_ همدلی به جا و مناسب موجب تعدیل و اصلاح شناخت، احساس و رفتار می شود.


7_ در تحکیم روابط اهالي يك منطقه می تواند نقش مهمی داشته باشد.


8_ احساس آرامش و قوه ی ادارک فرد را افزایش می دهد.


9_ موجب افزایش اعتماد به نفس می شود.


10_ زمینه شناخت بهتر و بیشتر از دیگران را فراهم می آورد.


11_ روابط خانوادگی و اجتماعی را بهبود می بخشد.


12_ امنیت روانی و آسایش خاطر را تقویت می نماید.


13_ میل به شرکت در فعالیت های گروهی را افزایش می دهد.


14_ بیان احساسات خود و درک احساسات دیگران را آسان تر می کند.

 

 

 

تعاون و همکاری به معناي «يکديگر را ياري کردن» يا «ياري کردن برخي، برخي ديگر را» آمده است.

تعاون یکی از اصول اخلاقی مهم است که در قرآن با صیغه امر به آن اشاره شده و همین امر نشانگر اهمیت و ارزشمندی آن است. خداوند در سوره مائده آيه2 می­فرماید:

« و همواره در راه نیکی و پرهیزگاری با هم تعاون کنید. و هرگز در راه گناه و تعدی همکاری ننمایید.»

 

در مراسم آئيني نيز از جمله غبار روبي مساجد در آستانه ماه مبارك رمضان و محرم نيز اين همكاري و همدلي تبلور خاصي ميان اهالي پيدا مي كند.

 

 

 

ذكر اين نكته ضروريست كه يادآور شويم در روستاي ايمن آباد و كروكلا كم نيستند افرادي كه در كنار زمين هاي كشاورزي شان با همكاري همسايگان (ور سامون) در راستاي كشت انواع صيفي جات همكاري مي كنند. از ديگر سو ، همه ي ما مي توانيم با استفاده ي بهينه از زمين هاي خشكزاري و زمين هاي باير ، حتي در مساحت هاي كم، كه در حياط خانه ي خودمان، همسايه مان، حتي در كنار درب خانه مان و زمين كشاورزي مان قرار دارد در راستاي بهبود اقتصاد خانواده نقش بسزايي را ايفا كنيم.

 

 

انجام اين كار شايد وقت چنداني از ما نگيرد، فقط اراده مي خواهد و اقدام. حال با همكاري و همدلي افراد ديگر باشد، خوب بهره هاي مادي و معنوي بيشتري را با خود همراه خواهد نمود.

 

در پايان لازم است قدرداني شود از افرادي چون سيدمرتضي هاشمي كرويي كه با همت و تلاش والاي خود در راستاي ايجاد همدلي و همكاري بيشتر بين اهالي، توسعه اقتصاد مقاومتي و آباداني بيشتر روستا، تاثير بسزايي داشته است.

 

ايشان درآمد كسب شده از كشت ارزن را در راستاي زيبايي بيشتر آرامگاه و مسجدالنبي(ص) روستا اعلام نمودند و اينكه شايد سال ديگر به كشت كنجد اقدام نمايد كه بهره اقتصادي بهتري نسبت به ارزن دارد.

 

كمي وقت بگذاريم و در روستاي بالاكروكلا سري به آرامگاه اين روستا و دو شهيدش بزنيم و از نزديك شاهد تغييرات آن باشيم.

 

 

 

 

 

 

تهيه و تنظيم: عسكري اميني ايمن آبادي

          منابع: پژوهشكده باقرالعلوم _ انجمن گفتگوي ديني

    عكس ها: سيد امير هاشمي كرويي(فرزند مرتضي)

 

 

وام مسكن روستايي 18 ميليون توماني شد

 

رئیس بنیاد مسکن انقلاب اسلامی با اشاره به اینکه 4 هزار میلیارد تومان تسهیلات پنج درصدی با سفته زنجیره‌ای و ضمانت ساده به روستاییان اختصاص می‌یابد، گفت: 8 هزار واحد مسکن برای خانواده‌های دارای دو معلول به بالا ایجاد می‌شود.

 

علیرضا تابش عصر روز سه شنبه 4 ارديبهشت 1395، در حاشیه افتتاح پروژه 132 واحدی این شهرستان در جمع خبرنگاران، اظهار کرد:بنیاد مسکن انقلاب اسلامی دارای ماموریت‌های متفاوتی است و به فرمان تاریخی امام امت شکل گرفته است.

 

وی با اشاره به اینکه در اساس‌نامه این بنیاد، ایجاد مسکن برای افراد کم‌درآمد ذکر شده است، افزود: ماموریت ویژه بنیاد مسکن انقلاب اسلامی در روستاها بوده و در شهرها برای گروه‌های کم‌درآمد با هماهنگی دستگاه‌های توانبخشی همانند سازمان بهزیستی فعالیت انجام می‌شود.

 

 

 

* تصویب اختصاص تسهیلات به 200 هزار واحد مسکونی

رئیس بنیاد مسکن انقلاب اسلامی با اعلام اینکه در روستاهای کشور سالیانه به 200 هزار واحد مسکونی تسهیلات ارزان قیمت اختصاص می‌یابد، بیان کرد: بنیاد مسکن مدیریت احداث بناها را برعهده دارد که در بسیاری از استان‌ها تعداد زیادی از واحدها به بهره‌برداری رسید.

 

این مسؤول با اشاره به اینکه در نشست روزهای گذشته هیات دولت و رئیس جمهور اختصاص تسهیلات به تعداد 200 هزار واحد مسکونی سهمیه این بنیاد به تصویب رسید، ادامه داد: سقف تسهیلات در این بین 30 درصد افزایش داشته و از مبلغ 15 میلیون تومان به 18 میلیون تومان رسیده است.

 

 

 

* ایجاد 8 هزار واحد مسکن برای خانواده‌های دارای دو معلول به بالا

تابش با اعلام اینکه در این بین برای 80 هزار واحد مسکونی میزان سقف 20 میلیون تومان تسهیلات اختصاص یافت، افزود: این تسهیلات مشروط بر تخریب منازل مسکونی فرسوده و قدیمی هستند که باید جایگزین آن مسکن‌های ایمن باشد تا در حوادث مشکلی برای خانواده‌ها ایجاد نشود.

 

وی با تاکید بر اینکه نزدیک 4 هزار میلیارد تومان تسهیلات پنج درصدی با سفته زنجیره‌ای و ضمانت ساده به روستاییان اختصاص می‌یابد، ادامه داد: در شهرها هم از محل اعتبارات بنیاد مسکن انقلاب اسلامی سالیانه حدود 20 هزار واحد مسکن در دست اجرا قرار می‌گیرد.

 

 

 

* اجرای عملیات ساخت 28 هزار واحد مسکن با تلاش خیران

رئیس بنیاد مسکن انقلاب اسلامی افزود: قرارداد سه‌جانبه‌ای سال‌جاری با بنیاد مستضعفان و سازمان بهزیستی منعقد شده که 8 هزار واحد در سراسر کشور برای خانواده‌های دارای دو معلول به بالا با سقف قرارداد 15 میلیون تومان در روستاها اختصاص می‌یابد.

 

این مسؤول ادامه داد: این امر در شهرها با ورود خیران مسکن‌ساز بوده که با کمک‌های بلاعوض و هزینه حدود 18 میلیارد تومان به صورت مشترک با همت بنیاد مسکن انقلاب اسلامی، سازمان بهزیستی و بنیاد مستضعفان بلاعوض اختصاص می‌یابد.

 

 

 

 

 

 

 

منبع:خبرگزاري فارس

 

جشن نيمه شعبان در روستا به روايت تصوير

 

جشن سالروز ميلاد حضرت ولي عصر(عج)، روز يكشنبه 2خردادماه 1395، در روستاي ايمن آباد و كروكلا با شكوه خاصي برگزار شد كه گلچيني از تصاوير مربوط به اين ايام را كه در ميدان ولايت ايمن آباد، خيابان ولي عصر(عج) پايين كروكلا برگزار شده است تقديم شما علاقه مندان مي شود.

 

 

در قسمت نمايش شماره، گزينه " همه " را انتخاب كنيد، تا تمامي 50 عکس انتخابی، نمايش داده شوند.

 

 

 

به اميد ظهور حضرت ولي عصر(عج)

براي تماشا، روي تصوير بالا كليك كنيد.

 

 

 

قدرداني و سپاس فراوان از بانيان مراسم جشن نيمه شعبان در روستا، بويژه حاج سيدحسين حسيني، حاج سیدمحسن حسيني، عادل نوراله زاده، پايگاه مقاومت بسيج روستاي ايمن آباد و كروكلا، دهياري بالاكروكلا و ساير عزيزان، كه در ايجاد فضاي شاد براي اهالي روستا هزينه كردند و وقت گذاشتند. اميدواريم ما هم به پاس تلاش آنان، احترامشان را نگه داريم.

 

اميدواريم در پناه خداوند بزرگ امنيت، سلامتي، بركت و نشاط معنوي در زندگي مردم حاكم باشد.

 

 

 

 

 

 

 

 

عكس ها از: سيدفضل اله هاشمی کرویی

 

 

{jcomments on}

اختصاص تسهيلات اشتغالزايي کم‌بهره به روستاييان

جمشید ابراهیمی اظهار کرد: یکی از اهداف مهم اداره‌کل امور روستایی پیگیری در اجرای طرح تثبیت جمعیت در روستاها است.

 

 

وی افزود: در دهه نخست انقلاب اسلامی بسیاری از زیرساخت‌ها در روستاها مورد توجه قرار گرفت ولی در این دوره بسیاری به شهرها مهاجرت کردند و بازنشستگان به روستاها برگشتند.

 

 

معاون مدیرکل امور روستایی مازندران تصریح کرد: در دهه دوم بازسازی و رفع مشکلات روستاها مورد توجه قرار گرفت و در دهه سوم مسؤولان و دولت تدبیر و امید بحث اشتغال روستاها و اقتصاد مقاومتی را مورد توجه قرار داد.

 

 

ابراهیمی از اختصاص وام کم‌بهره با تضمین کم به روستاییان برای اشتغالزایی خبر داد و خاطرنشان کرد: در گذشته بعضی واحدهای تولیدی و کارخانجات وام کلان با بهره زیاد گرفتند که دچار ورشکستگی شدند و 7 هزار کارخانه کشور به سبب عدم درآمد و پرداخت قسط وام و کسورات راکد شدند.

 

 

این مسؤول یادآور شد: یکی از اقدامات اداره کل امور روستایی جلوگیری از مهاجرت و اقامت در حاشیه شهرها است که این حاشیه‌نشینی مشکلات زیادی را به وجود آورده است.

 

وی با اشاره به اینکه 45 درصد جمعیت مازندران در روستاها زندگی می‌کنند، اضافه کرد: دهیاران و شوراها سفیران روستاها بوده که قادرند اقتصاد را وارد روستاها کنند و با اجرا طرح توجیهی در روستاها وام خوبی با بهره کافی دریافت کنند

 

ابراهیمی با اشاره به اینکه دهیاران باید در عملکرد خود برنامه داشته باشند، اظهار کرد: دهیاران باید برنامه کوتاه‌مدت، میان‌مدت و بلند‌مدت داشته باشند و حق ندارند خارج از برنامه اقدام کنند. دهياران و شوراها موظف هستند براساس برنامه قانون ششم توسعه برنامه پنج ساله داشته باشند.

 

 

معاون مدیرکل امور روستایی مازندران با تاکید بر ایجاد وحدت و همدلی بین دهیاران و شوراها در روستاها یادآور شد: تفرقه و درگیری جز عقب‌ماندگی برای روستا حاصلی ندارد.

 

 

ابراهیمی گفت: باید خودیاری در روستاها مورد توجه دهیاران و شوراها باشد و مردم را به این امر تشویق کنند، دهیاری‌ها عملکرد خود را در راستای بودجه خود هزینه کنند و از انجام اقداماتی که مرتبط به آنها نبوده و وظیفه دستگاه‌های دیگر است خودداری کنند.

 

 

 

 

 

 

منبع: روستا نيوز

 

 

 

 

{jcomments on}

عقیده به ظهور حضرت مهدى(ع) از نظر اقوام و ادیان

 

انتظار ظهور یک مصلح بزرگ آسمانى، و امید به آینده و استقرار صلح و عدل جاویدان، امرى فطرى و طبیعى است که با ذات و وجود آدمى سر و کار داشته و با آفرینش هر انسانى همراه است و زمان و مکان نمى شناسد و به هیچ قوم و ملّتى اختصاص ندارد.

 

از این رو، همه افراد طبق فطرت ذاتى خود مایلند روزى فرا رسد که جهان بشریّت در پرتو ظهور رهبرى الهى و آسمانى و با تأیید و عنایت پروردگار، از ظلم ظالمان و ستم ستمگران نجات یافته، شور و بلوا در جهان پایان پذیرد و انسانها از وضع فلاکت بار موجود نجات یابند و از نابسامانى و نا امنى و تیره روزى خلاص شوند و سرانجام به کمال مطلوب و زندگى شرافتمندانه اى  نایل آیند.

 

به همین دلیل، در تمام ادیان و مذاهب مختلف جهان، از مصلحى _ که در آخر الزمان ظهور خواهد نمود و به جنایتها و خیانتهاى ضد انسانی خاتمه خواهد داد و شالوده حکومت واحد جهانى را بر اساس عدالت و آزادى واقعى بنیان خواهد نهاد _ سخن به میان آمده و تمام پیامبران و سفیران الهى در این زمینه به مردم با ایمان جهان، نویدهایى داده اند.

 

در این زمینه، یکى از نویسندگان معروف چنین مى نویسد:

«موضوع ظهور و علایم ظهور، موضوعى است که در همه مذاهب بزرگ جهان واجد اهمیّت خاصّى است. صَرفِ نظر از عقیده و ایمان که پایه این آرزو را تشکیل مى دهد، هر فرد علاقه مند به سرنوشت بشریّت، و طالب تکامل معنوى وقتى که از همه نا امید مى شود، و مى بیند که با وجود این همه ترقّیات فکرى و علمى شگفت انگیز، باز متأسّفانه، بشریّت غافل و بى خبر، روز به روز خود را به سوى فساد و تباهى مى کشاند و از خداوند بزرگ بیشتر دورى مى جوید، و از اوامر او بیشتر سرپیچى مى کند; بنا به فطرت ذاتى خود متوجّه درگاه خداوند بزرگ مى شود، و از او براى رفع ظلم و فساد یارى مى جوید.

 

از این رو در همه قرون و اعصار، آرزوى یک مصلح بزرگ جهانى در دلهاى خداپرستان وجود داشته است. و این آرزو نه تنها در میان پیروان مذاهب بزرگ، مانند: زرتشتى و یهودى و مسیحى و مسلمان، سابقه دارد، بلکه آثار آن را در کتاب هاى قدیم چینیان و در عقاید هندیان، و در بین اهالى اسکاندیناوى و حتّى در میان مصریان قدیم و بومیان و حتّى مکزیک و نظایر آنها نیز مى توان یافت».([1])

 

آرى! عقیده به ظهور یک مصلح بزرگ آسمانى در پایان جهان، یکى از مسایل بسیار مهمّ و حسّاسى است که نه تنها در آیین مبین اسلام، بلکه در همه ادیان آسمانى، و نه تنها در میان پیروان ادیان و مذاهب بلکه در نزد بسیارى از مکاتب مختلف جهان سابقه دیرین دارد، و تمامى پیروان ادیان بزرگ عالم از مسیحیان، کلیمیان و زرتشتیان گرفته تا پیروان مکتب هاى الحادى، همه و همه بدان عقیده دارند.

 

ناگفته نماند که پیروان ادیان و مذاهب گوناگون، و دیگر ملل و اقوام گذشته و مکاتب مختلف جهان درباره نام آن بزرگوار باهم اختلاف نظر دارند، مسلمانان او را «مهدى موعود منتظر(علیه السلام)»، و پیروان سایر ادیان ومکتب ها و ملّت ها و توده هاى محروم، وى را «مصلح جهانى» یا «مصلح غیبى»، یا «رهاننده بزرگ» یا «نجات بخش آسمانى» و یا «منجى اعظم» مى نامند; ولى در باره اوصاف کلّى، برنامه هاى اصلاحى، تشکیل حکومت واحد جهانى بر اساس عدالت و آزادى، و ظهور او در آخرالزمان اتّفاق نظر دارند.

 

جالب توجّه این که حتّى در این اواخر نیز، این عقیده در بین گروهى از دانشمندان و فلاسفه بزرگ جهان به عنوان: «لزوم تشکیل حکومت واحد جهانى» درسطح وسیعى مطرح گردیده است:

«در عصر اخیر دوشادوش پیشرفت همه جانبه اى که در تمام مسایل علمى نصیب بشریّت شده، این ایده و عقیده نیز از مرز ادیان و مذاهب قدم فراتر نهاده و به عنوان یکى از مهمترین مسایل حیاتى مورد بحث و بررسى قرار گرفته است».([2])

 

آرى ! امروز بسیارى از اندیشمندان و فلاسفه مشهور جهان نیز عقیده دارند که با پیشرفت سریع صنعت و تکنولوژى، زندگى ماشینى، رقابت هاى نا سالم نظامى، بازیهاى خطرناک سیاسى، و احساس یأس و نا امیدى در بین جوامع بشرى براى رهایى از اوضاع نا بسامان کنونى، تشکیل حکومت واحد جهانى بر اساس عدالت و آزادى لازم و ضرورى است.

 

بنابراین، برغم افکار بیمارگونه کوته نظران کج اندیش که مى پندارند مسأله مهدویّت و انتظار ظهور یک رهبر بزرگ آسمانى در پایان جهان، از مختصّات مسلمانان و یا از عقاید خاص شیعیان است و مى کوشند تا با تلاش مذبوحانه خود، آن را در یک مکتب خاصّ محصور کنند، این مسأله اختصاص به مسلمانان و شیعیان ندارد، بلکه یک اعتقاد عمومى مشترک است که همه اُمّت ها و ملّت ها و پیروان ادیان ـ و حتّى مکاتب مختلف، فلاسفه، دانشمندان و اندیشمندان واقع بین جهان نیز ـ در این عقیده و مرام باهم شریک اند.

 

 

 

 اصالت اعتقاد به ظهور مُنجى

عقیده به ظهور یک نجات دهنده بزرگ آسمانى و امید به یک آینده روشن که در آن، نگرانی ها و هراس ها مرتفع گردد، و به برکت ظهور یک شخصیّت ممتاز الهى همه تاریکی ها از پهنه گیتى برچیده شود، و ریشه ظلم و جهل و تباهى از روى کره زمین برکنده شود، یک اعتقاد عمومى ثابت است که همواره در همه وقت، در همه جا، و در همه زمان ها بین تمام ملّت ها شایع و رایج بوده است.

 

بر اساس تحقیقات پژوهشگران مسایل اسلامى، این عقیده در طول دوران زندگى انسان ها پیوسته در میان همه ملّتها و پیروان ادیان بزرگ موجود بوده، و حتّى اقوام مختلف جهان چون: اسلاوها، ژرمن ها، اسن ها و سلت ها، نیز معتقدند که سرانجام باید پیشوایى در آخر الزمان ظهور کرده، بى عدالتى ها را از بین برده، حکومت واحد جهانى تشکیل داده، و در بین مردم بر اساس عدالت و انصاف داورى کند.

 

آنچه از تاریخ اُمّت ها استفاده مى شود این است که: مسأله عقیده به ظهور یک رهبر مقتدر الهى و آمدن مصلحى در آخر الزمان به نام مُنجى موعود جهانى به قدرى اصیل و ریشه دار است که در اعماق دل ملّتها و پیروان همه ادیان الهى، و تمام اقوام و ملل جهان جا گرفته است تا جایى که در طول تاریخ بشریّت، انسانها در فراز و نشیب هاى زندگى، با یادآورى ظهور چنین رهبر مقتدرى، پیوسته خود را از یأس و نا امیدى نجات داده، و در انتظار ظهور آن مصلح موعود جهانى در پایان جهان، لحظه شمارى مى کنند.

 

براى اثبات این مطلب، کافى است بدانیم که عقیده به ظهور یک «نجات دهنده» حتّى از نظر یهود و نصارى نیز قطعى است. و حتّى این که در میان همه طوایف یهود و همه شاخه هاى مسیحیّت وجود این عقیده قطعى و مسلّم است.

 

اینک براى توضیح بیشتر به مطالبى که در این زمینه مى آوریم، توجه فرمایید.

 

 انتظار ظهور «منجى» در بین یهود و نصارى

نویسنده آمریکایى کتاب «قاموس مقدّس»، درباره شیوع اعتقاد به ظهور، و انتظار پیدایش یک «منجى بزرگ جهانى» در میان قوم «یهود» چنین مى نویسد:

«عبرانیان منتظر قدوم مبارک «مسیح» نسلاً بعد نسل بودند، و وعده آن وجود مبارک . . . مکرّراً در «زبور» و کتب انبیا، على الخصوص، در کتاب «اشعیا» داده شده است. تا وقتى که «یحیاى تعمید دهنده» آمده، به قدوم مبارک وى بشارت داد، لیکن «یهود» آن نبوآت (پیشگوییها) را نفهمیده با خود همى اندیشیدند که «مسیح» (سلطان زمان) خواهد شد، و ایشان را از دست جور پیشگان و ظالمان رهایى خواهد داد، و به اعلا درجه مجد و جلال ترقّى خواهد کرد».([3])

 

نویسنده کتاب «قاموس کتاب مقدّس» در کتاب خود از یهودیان، زبان به شکایت مى گشاید که دعوت عیساى مسیح را بعد از آن همه اشتیاق و انتظار، سرانجام نپذیرفتند و او را مسیح واقعى نپنداشتند و او را با مسیح موعودى که سلطان زمان خواهد بود و منجى واپسین و مژده اش را کتاب مقدّسشان داده بود و سالها در انتظارش در التهاب سوزان لحظه شمارى مى کردند، مطابق نیافتند. از این رو، با او به دشمنى برخاستند، حتّى وى را جنایتکار به ملّت اسرائیل، و تعالیمش را، ضدّ آرمان اساسى کتب مقدّس «عهد عتیق» (تورات و ملحقات آن) دانستند، ناچار به محاکمه اش فراخواندند و به اعدام محکومش کردند، و همچنان با احساس غبنى جانکاه مجدداً در انتظار «مسیح موعود» و رهایى بخش از رنج و ستم، نشستند.

 

مسیحیان، با این که حضرت عیسى(علیه السلام) را «مسیح موعود» یهودیان مى دانستند، چون نسبت به پیروى او احساس ناتمامى کردند، یکباره امیدشان از «زمان حال» برکنده شد، حماسه انتظار را از سرگرفتند و در انتظار «مسیح» و بازگشت وى از آسمان، در پایان جهان نشستند.

 

طبق نوشته «مستر هاکس» آمریکایى، در کتاب خود «قاموس کتاب مقدس» کلمه «پسر انسان» 80 بار در «انجیل» و ملحقات آن (عهد جدید) به کار رفته که فقط 30 مورد آن با حضرت عیسى(علیه السلام) قابل تطبیق است، و 50 مورد دیگر از «مصلح» و نجات دهنده اى سخن مى گوید که در آخر زمان ظهور خواهد کرد([4]).!

 

 

 مسیح هاى دروغین

اعتقاد به ظهور یک «منجى بزرگ جهانى» و اشتیاق، به ظهور یک رهبر آسمانى در میان یهود و نصارى، آن چنان اصیل و ریشه دار است که در طول تاریخ این دو ملّت، مدّعیان شگفتى را پدید آورده، و افراد زیادى پیدا شده اند که خود را به دروغ «مسیح موعود» معرّفى کرده اند. به طورى که صاحب کتاب «قاموس کتاب مقدّس» در باره شماره مدّعیان دروغین «مسیح موعود» مى نویسد:

«24 نفر مسیحیان (مسیح هاى) دروغگو در میان بنى اسرائیل ظاهر گشتند که مشهورترین و معروفترین آنها «برکوکبه» است که در اوایل قرن ثانى مى زیست. و آن دجّال معروف ادّعا مى نمود که رأس و رئیس و پادشاه قوم یهود است.

 

و در مائه دوازدهم تخمیناً ده نفر از مسیحیان، ـ یعنى: مسیح هاى دروغگو ـ ظاهر گردیده، جمعى را به خود گروانیده، و این مطلب اسباب فتنه و جنگ شده، و جمعى کثیر نیز در آن معرکه، طعمه شمشیر گردیدند. و آخرین مسیحیان ـ مسیح هاى دروغگو ـ «مردخاى» است. او شخصى بود آلمانى که در سال 1682 میلادى ظهور کرده، اسباب اشتداد فتنه، و اشتعال نائره فساد گشت، و چون آتش فتنه بالا گرفت، فرارى گردیده معدوم الاثر شد.

 

نویسنده کتاب «دیباچه اى بر رهبرى» بعد از نقل این جریان از کتاب «قاموس کتاب مقدس» مى نویسد:

«متأسّفانه اطّلاع مؤلّف آمریکایى ـ کتاب «قاموس کتاب مقدّس» به زبان فارسى، که سالها نیز ساکن «همدان» بوده است ـ درباره شماره مدّعیان «مسیحائى» و همچنین درباره آخرین کسى که به عنوان «مسیح موعود» قیام کرده است، نارساست.

شماره این مدّعیان، به مراتب بیشتر از آن است که وى یادآور شده است، همچنین قیام «مردخاى» آلمانى در قرن هفدهم، واپسین قیامى نیست که تاریخ مسیحیّت آن را به یاد مى آورد. تنها طى دو قرن هیجده و نوزده در انگلستان، بالغ بر شش تن، به نام «مسیح موعود» ظهور کرده اند، و اغتشاشهایى را هم دامن زده اند، و پاره اى از آنان نیز به کیفر رسیده اند».([5])

«البته به موازات دین مسیح، در دین یهود نیز، مسیح هاى دروغین متعدّد ظهور کرده اند. از جمله، یکى از مسیح هاى یهودى، «داود آل روى» از یهودیان ایران است. او در اواسط قرن دوازدهم در میان یهودیان ایران، مدّعى شد که او «مسیح موعود» است».([6])

 

 

 عقاید اقوام مختلف جهان درباره مصلح موعود

مسأله عقیده به ظهور مصلحى جهانى در پایان دنیا امرى عمومى و همگانى است، و اختصاص به هیچ قوم و ملّتى ندارد. سر منشأ این اعتقاد کهن و ریشه دار، علاوه بر اشتیاق درونى و میل باطنى هر انسان ـ که به طور طبیعى خواهان حکومت حقّ و عدل، و برقرارى نظام صلح و امنیّت در سرتاسر جهان است ـ نویدهاى بى شائبه پیامبران الهى در طول تاریخ بشریّت به مردم مؤمن و آزادى خواه جهان است.

تمام پیامبران بزرگ الهى در دوران مأموریّت الهى خود به عنوان جزیى از رسالت خویش به مردم وعده داده اند که در آخر الزمان و در پایان روزگار، یک مصلح بزرگ جهانى ظهور خواهد نمود و مردمان جهان را از ظلم ظالمان و ستم ستمگران نجات خواهد داد و فساد، بى دینى و بى عدالتى را در تمام جهان ریشه کن خواهد ساخت و سراسر جهان را پر از عدل و داد خواهد کرد.

سیرى کوتاه در افکار و عقاید ملل مختلف جهان مانند: مصر باستان، هند، چین، ایران و یونان و نگرش به افسانه هاى دیگر اقوام مختلف بشرى، این حقیقت را به خوبى روشن و مسلّم مى سازد که همه اقوام مختلف جهان با آن همه اختلاف آرا، عقاید و اندیشه هاى متضادّى که با یکدیگر دارند، در انتظار مصلح موعود جهانى، بسر مى برند.

 

 

اینک براى این که در باره این موضوع سخنى به گزاف نگفته باشیم فهرست مختصرى از بازتاب این عقیده را در میان اقوام و ملل مختلف جهان در اینجا مى آوریم:

1 ـ ایرانیان باستان معتقد بودند که: «گرزا سپه» قهرمان تاریخى آنان زنده است و در «کابل» خوابیده، و صد هزار فرشته او را پاسبانى مى کنند تا روزى که بیدار شود و قیام کند و جهان را اصلاح نماید.

2 ـ گروهى دیگر از ایرانیان مى پنداشتند که: «کیخسرو» پس از تنظیم کشور و استوار ساختن شالوده فرمانروایى، دیهیم پادشاهى به فرزند خود داد و به کوهستان رفت و در آنجا آرمیده تا روزى ظاهر شود و اهریمنان را از گیتى براند.

3 ـ نژاد اسلاو بر این عقیده بودند که از مشرق زمین یک نفر برخیزد و تمام قبایل اسلاو را متّحد سازد و آنها را بر دنیا مسلّط گرداند.

4 ـ نژاد ژرمن معتقد بودند که یک نفر فاتح از طوایف آنان قیام نماید و «ژرمن» را بر دنیا حاکم گرداند.

5 ـ اهالى صربستان انتظار ظهور «مارکو کرالیویچ» را داشتند.

6 ـ برهمائیان از دیر زمانى براین عقیده بودند که در آخر زمان «ویشنو» ظهور نماید و بر اسب سفیدى سوار شود و شمشیر آتشین بر دست گرفته و مخالفین را خواهد کشت، و تمام دنیا «برهمن» گردد و به این سعادت برسد.

7 ـ ساکنان جزایر انگلستان، از چندین قرن پیش آرزومند و منتظرند که: «ارتور» روزى از جزیره «آوالون» ظهور نماید و نژاد «ساکسون» را در دنیا غالب گرداند و سعادت جهان نصیب آنها گردد.

8 ـ اسن ها معتقدند که پیشوایى در آخر الزمان ظهور کرده، دروازه هاى ملکوت آسمان را براى آدمیان خواهد گشود.

9 ـ سلت ها مى گویند: پس از بروز آشوبهایى در جهان، «بوریان بور ویهیم» قیام کرده، دنیا را به تصرّف خود درخواهد آورد.

10 ـ اقوام اسکاندیناوى معتقدند که براى مردم دنیا بلاهایى مى رسد، جنگهاى جهانى اقوام را نابود مى سازد، آنگاه «اودین» با نیروى الهى ظهور کرده و بر همه چیره مى شود.

11 ـ اقوام اروپاى مرکزى در انتظار ظهور «بوخص» مى باشند.

12 ـ اقوام آمریکاى مرکزى معتقدند که: «کوتزلکوتل» نجات بخش جهان، پس از بروز حوادثى در جهان، پیروز خواهد شد.

13 ـ چینى ها معتقدند که «کرشنا» ظهور کرده، جهان را نجات مى دهد.

14 ـ زرتشتیان معتقدند که: «سوشیانس» (نجات دهنده بزرگ جهان) دین را در جهان رواج دهد، فقر و تنگدستى را ریشه کن سازد، ایزدان را از دست اهریمن نجات داده، مردم جهان را هم فکر و هم گفتار و هم کردار گرداند.

15 ـ قبایل «اى پوور» معتقدند که: روزى خواهد رسید که در دنیا دیگر نبردى بروز نکند و آن به سبب پادشاهى دادگر در پایان جهان است.

16 ـ گروهى از مصریان که در حدود 3000 سال پیش از میلاد، در شهر «ممفیس» زندگى مى کردند، معتقد بودند که سلطانى در آخرالزمان با نیروى غیبى بر جهان مسلّط مى شود، اختلاف طبقاتى را از بین مى برد و مردم را به آرامش و آسایش مى رساند.

17 ـ گروهى دیگر از مصریان باستان معتقد بودند که فرستاده خدا در آخر الزمان، در کنار خانه خدا پدیدار گشته، جهان را تسخیر مى کند.

18 ـ ملل و اقوام مختلف هند، مطابق کتاب هاى مقدّس خود، در انتظار مصلحى هستند که ظهور خواهد کرد و حکومت واحد جهانى را تشکیل خواهد داد.

19 ـ یونانیان مى گویند: «کالویبرگ» نجات دهنده بزرگ، ظهور خواهد کرد، و جهان را نجات خواهد داد.

20 ـ یهودیان معتقدند که در آخر زمان «ماشیع» (مهدى بزرگ) ظهور مى کند و ابد الآباد در جهان حکومت مى کند، او را از اولاد حضرت اسحاق مى پندارند، در صورتى که «تورات»، کتاب مقدّس یهود، او را صریحاً از اولاد حضرت اسماعیل دانسته است.

21 ـ نصارا نیز به وجود حضرت مهدى(علیه السلام) قایلند ومى گویند: او در آخر الزمان ظهور خواهد کرد و عالم را خواهد گرفت، ولى در اوصافش اختلاف دارند.([7])

 

 

آنچه از نظر خوانندگان گرامى گذشت ـ گرچه همه آنها با حضرت مهدى(علیه السلام)کاملاً تطبیق نمى کند و حتّى برخى از آنها اصلاً با مهدى موعود اسلام وفق نمى دهد. ـ از یک حقیقت مسلّم حکایت مى کند و آن این که:

این افکار و عقاید و آرا که همه آنها با مضمون هاى مختلف، از آینده اى درخشان و آمدن مصلحى جهانى در آخر الزمان خبر مى دهند، نشانگر این واقعیّت است که همه آنها در واقع از منبع پر فیض وحى سرچشمه گرفته است، و لکن در برخى از مناطق دور دست که شعاع حقیقت در آنجا کمتر تابیده است در طول تاریخ به تدریج از فروغ آن کاسته شده، و فقط کلّیاتى از نویدهاى مهدى موعود و «مصلح جهانى» در میان ملّتها به جاى مانده است.

البته سالم ماندن این نویدها در طول قرون متمادى، خود بر اهمیّت موضوع مى افزاید، و مسأله «مهدویّت» و ظهور مصلح جهانى را قطعى تر مى کند.

بنابراین، عقیده به ظهور مبارک حضرت مهدى(علیه السلام) در آخر الزمان یک عقیده عمومى است و اگر کلمه «مهدى» و واژه هاى دیگر را ـ که پیروان سایر ادیان و مذاهب مختلف جهان بر آن حضرت اطلاق مى کنند ـ  از قالب اصطلاح اختصاصى آنها درآوریم، و آن حضرت را «نجات بخش بزرگ آسمانى» یا «مصلح جهانى» و یا «رهایى بخش غیبى» بنامیم، اختلاف اسمى هم رفع مى شود.

 

 

 

  اسامى مقدّس حضرت مهدى(علیه السلام) در کتب مذهبى اهل ادیان

 

اینک قسمتى از اسامى مبارک آن حضرت را که با الفاظ مختلفى در بسیارى از کتب مذهبى اهل ادیان و ملل مختلف جهان آمده است، از نظر خوانندگان گرامى مى گذرانیم.

 

1 ـ «صاحب» در صحف ابراهیم(علیه السلام);

2 ـ «قائم» در زبور سیزدهم;

3 ـ «قیدمو» در تورات به لغت ترکوم;

4 ـ «ماشیع» (مهدى بزرگ) در تورات عبرانى;

5 ـ «مهمید آخر» در انجیل;

6 ـ «سروش ایزد» در زمزم زرتشت;

7 ـ «بهرام» در ابستاق زند و پازند;

8 ـ «بنده یزدان» هم در زند و پازند;

9 ـ «لند بطاوا» در هزار نامه هندیان;

10 ـ «شماخیل» در ارماطس;

11 ـ «خوراند» در جاویدان;

12 ـ «خجسته» (احمد) در کندرال فرنگیان;

13 ـ «خسرو» در کتاب مجوس;

14 ـ «میزان الحق» در کتاب اثرى پیغمبر;

15 ـ «پرویز» در کتاب برزین آذر فارسیان;

16 ـ «فردوس اکبر» در کتاب قبروس رومیان;

17 ـ «کلمةُ الحقّ» در صحیفه آسمانى;

18 ـ «لِسانِ صدق» هم در صحیفه آسمانى;

19 ـ «صمصام الاکبر» در کتاب کندرال;

20 ـ «بقیة اللّه» در کتاب دوهر;

21 ـ «قاطع» در کتاب قنطره;

22 ـ «منصور» در کتاب دید براهمه;

23 ـ «ایستاده» (قائم) در کتاب شاکمونى;

24 ـ «ویشنو» در کتاب ریگ ودا;

25 ـ «فرخنده» (محمّد) در کتاب وشن جوک;

26 ـ «راهنما» (هادى و مهدى) در کتاب پاتیکل;

27 ـ «پسر انسان» در عهد جدید (اناجیل و ملحقات آن);

28 ـ «سوشیانس» در کتاب زند و هومو من یسن، از کتب زردتشیان;

29 ـ در کتاب «شابوهرگان» کتاب مقدس «مانویه» ترجمه «مولر» نام «خود شهر ایزد» آمده که باید در آخر الزمان ظهور کند، و عدالت را در جهان آشکار سازد;

30 ـ «فیروز» (منصور) در کتاب شعیاى پیامبر.([8])

 

علاوه بر این ها اسامى دیگرى نیز براى حضرت مهدى(علیه السلام)در کتب مقدّسه اهل ادیان ذکر شده است که ما به جهت اختصار از نقل آنها خوددارى نمودیم.([9])

 

اسامى مقدّسى چون: «صاحب، قائم، قاطع، منصور و بقیة اللّه» که در کتب مذهبى ملل مختلف آمده است، از القاب خاصّ وجود مقدّس حضرت حجّت بن الحسن العسکرى ـ عجّل اللّه تعالى فرجه الشریف ـ است که در بیشتر روایات اسلامى، به آنها تصریح شده و ائمّه معصومین(علیهم السلام) در اکثر روایات، از آن حضرت به عنوان «صاحب»، «قائم» و «بقیة اللّه» یاد کرده اند. و این خود بیانگر این واقعیّت است که موعود همه اُمّتها و ملّتها همان وجود مقدّس منتظر غایب، حضرت حجّت بن الحسن العسکرى (علیه السلام) است.

 

 

 

        ادیان و نوید ظهور موعود

  چنان که در بحثهاى گذشته آمد، مسأله ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) در آخر الزمان و پایان دادن به ظلم و ستمها از مسایل اساسى ادیان و اسلام است، و تمامى ادیان و مذاهب گوناگونى که در روى کره زمین حکومت مى کنند، وقوع حتمى و قطعى آن را خبر داده اند.

بر اساس تعالیم انبیا و نویدهاى کتب آسمانى، علیرغم عوامل بدبینى بیشمارى که نسبت به آینده بشر در جهان دیده مى شود، اوضاع کنونى جهان قابل دوام نیست، و دیر یا زود گردونه زمان به نفع محرومان خواهد چرخید، و چهره جهان دگرگون خواهد شد، و مفاسد اجتماعى و کشمکشهاى کنونى جاى خود را به آرامش و امنیّت خواهد داد. مطابق وعده هاى انبیا و نویدهاى کتب آسمانى، چشم انداز آینده جهان و سرنوشت بشر روشن است.

 

نگاهى کوتاه به کتابهاى مذهبى اهل ادیان این امر را به خوبى نشان مى دهد که وقتى جهان دچار فتنه و آشوب گردد و آتش ظلم و بیدادگرى همه جهان را فراگیرد، و جنگهاى خانمان سوز و ویرانگر مردمان جهان را به ستوه آورد و زمامداران جهان از اداره اُمور کشورها عاجز و ناتوان گردند و براى خاموش کردن آتش فتنه ها و جنگها راه چاره اى نیابند، در چنین موقعیّت حساس و بحرانى یک مصلح بزرگ جهانى، با اتّکا به قدرت لایزال الهى قیام خواهد کرد، و به یک اصلاح عمومى در تمام جهان دست خواهد زد و زورگویان، زورمداران و قدرت طلبان افسار گسیخته عالم را سر جاى خود خواهد نشاند و به همه بدبختیها و تیره روزى ها و گرفتارى هاى بشریّت خاتمه خواهد داد.

 

خوشبختانه هنگامى که به ادیان آسمانى مراجعه مى کنیم، کتب آسمانى را سراسر مملوّ از امید، و سرشار از نویدهاى بهروزى و وعده هاى ظهور آن «مصلح جهانى» مى بینیم، و شاید براى برخى کمى تعجّب آور باشد که در تمام ادیان و مذاهب بزرگ جهان، اعم از وثنیت، کلیمیت، مسیحیت، مجوسیت و آیین مبین اسلام . . . از مصلحى که در پایان جهان ظهور خواهد کرد و به جنایتها و خیانتهاى انسانها خاتمه خواهد داد و شالوده حکومت واحد جهانى را، بر اساس عدالت و آزادى بنیان خواهد نهاد، گفتگو شده و برتر و بالاتر از همه، نوید ظهور آن مصلح بزرگ جهان، به خصوص در اسلام و قرآن نیز، به صورتى جامع تر، کامل تر، عمیق تر و جدى تر، مطرح شده است.

 

و جاى بسى خرسندى است که اکثریّت قریب به اتّفاق نویدهایى که در رابطه با ظهور «مصلح بزرگ جهانى» در کتابهاى آسمانى آمده است ـ اگر نگوییم همه آنها ـ تنها با وجود مقدّس مهدى موعود(علیه السلام)، آخرین بازمانده حجت الهى از امامان معصوم شیعه مطابقت دارد.

 

آرى اى عزیز ! نویدهاى مصلح بزرگ جهانى و بشارت ظهور مبارک حضرت مهدى(علیه السلام) علاوه بر قرآن مجید در تمام کتب مذهبى اهل ادیان مانند: کتاب زند، کتاب جاماسب، کتاب شاکمونى، کتاب جوک، کتاب دیدبراهمه، کتاب باسک، کتاب پاتیکل، کتاب دادنگ، کتاب ضفیناى نبى، کتاب اشعیاء، کتاب وحى کودک، کتاب حُکى نبى، کتاب مکاشفات یوحناى لاهوتى، کتاب دانیال نبى، انجیل متى، انجیل لوقا، انجیل مرقس، و سایر کتابها و الواح ذکر شده، و در همه این کتابها نویدها و بشارتهاى ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) به عبارات و مضامینى که همه اصالت و حقیقتِ «مهدویّت» را تأیید مى کنند، و آن را یک عقیده عمومى مشترک بین همه اُمّتها و ملّتها مى دانند، به روشنى بیان شده است.

 

اگر چه غیر از قرآن مجید، همه کتابهاى دیگر آسمانى مورد دستبرد و تحریف قرار گرفته است، ولى باز هم مطالبى در آنها دیده مى شود که از دستبرد دگران مصون مانده، و در آنها عبارات و جملاتى از آمدن «مصلح جهانى» به چشم مى خورد.

 

جالب توجّه این که: در تمام کتابهاى مقدّسى که در میان اهل ادیان، به عنوان کتابهاى آسمانى شناخته شده و آورندگان آن کتابها به عنوان پیامبر، شناخته مى شوند، تصریحات زیادى به «مهدى موعود» شده است.

 

هر چند که ما این کتابها را به عنوان «کتاب آسمانى» نمى دانیم، و یقین نداریم که آورندگان آنها پیامبر بوده اند، بلکه معتقدیم که آنها یا «پیامبر» بوده اند، یا این مطالب را از کتابها و تعلیم پیامبران گذشته اقتباس کرده اند، ولى شگفت آور است که در برخى از این کتابها، بعضى از القاب خاص و اسامى مبارک حضرت مهدى(علیه السلام) و حتّى سلسله «نسبى» آن حضرت و این که وى از سلاله پاک پیغمبر آخر الزمان، و از فرزندان دختر آن پیغمبر، و آخرین جانشین آن حضرت است، نیز مشخص گردیده است.

 

اینک براى اثبات این مدّعا قسمتى از نویدها و بشارتهاى ظهور مهدى موعود(علیه السلام) را که در کتب مذهبى اهل ادیان آمده است، از کتب مقدّسه هندیان، یهودیان، مسیحیان، زرتشتیان و سایر کتابهایى که در میان پیروان خود به عنوان کتاب آسمانى شناخته شده، نقل مى کنیم، تا اصالت مسأله «مهدویت» و جهانى بودن اعتقاد به ظهور مبارک حضرت مهدى(علیه السلام) به خوبى روشن شود.

 

 

  مهدى موعود(علیه السلام) در کتب مقدسه هندیان

در کتابهاى مذهبى مقدّسى که در میان هندیان به عنوان کتاب هاى آسمانى شناخته شده و آورندگان این کتاب ها به عنوان پیامبر شناخته مى شوند، تصریحات زیادى به وجود مقدّس مهدى موعود(علیه السلام) و ظهور مبارک آن حضرت شده است که قسمتى از آنها از نظر خوانندگان گرامى مى گذرد.

 

  الف) بشارت ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) در کتاب اوپانیشاد

در کتاب «اوپانیشاد» که یکى از کتب معتبره و از منابع هندوها به شمار مى رود، بشارت ظهور مهدى موعود(علیه السلام) چنین آمده است:

«این مظهر ویشنو (مظهر دهم) در انقضاى کلّى یا عصر آهن، سوار بر اسب سفیدى، در حالى که شمشیر برهنه درخشانى به صورت ستاره دنباله دار در دست دارد ظاهر مى شود، و شریران را تماماً هلاک مى سازد، و خلقت را از نو تجدید، و پاکى را رجعت خواهد داد . . . این مظهر دهم در انقضاى عالم ظهور خواهد کرد».([10])

با اندک تأملى در جملات بشارت فوق، ظاهر مى شود که مقصود از «مظهر ویشنو» همان وجود مقدّس حجة بن الحسن العسکرى(علیه السلام) است; زیرا طبق روایات متواتر اسلامى آن حضرت در آخر الزمان و در پایان جهان، ظهور خواهد نمود و با شمشیر قیام خواهد کرد، و تمامى جباران و ستمگران روى زمین را از بین خواهد برد، و در دوران حکومت آن مظهر قدرت خداوندى، جهان، آفرینش نوینى خواهد یافت.

« مهدى(علیه السلام) بر اسب دست و پا سفیدى سوار است»

این عنوان که در دومین فراز بشارت کتاب «اوپانیشاد» آمده است، در اخبار معصومین(علیهم السلام) بدان اشاره شده که براى نمونه برخى از آنها را در اینجا مى آوریم:

در حدیثى از حضرت امیر مؤمنان على(علیه السلام) روایت شده که در مورد ظهور مبارک حضرت مهدى(علیه السلام) و به هنگام حرکت آن حضرت از نجف به سوى مسجد سهله فرموده است:

«کَأنِّی بِهِ وَ قدْ عَبرَ مِنْ وادِی السّلام إلى مَسْجِدِ السَّهْلَةِ عَلى فَرَس مُحَجَّل لَهُ شِمْراخٌ یُزهِو وَ هُوَ یَدْعُو و یقول فی دعائهِ...».([11])

«گویى او را با چشم خود مى بینم که در نزدیکى نجف از وادى السلام عبور کرده، به سوى مسجد سهله پیش مى رود در حالى که بر اسب دست و پا سفیدى سوار است که پیشانى سفید و درخشنده اى دارد، و همه درخشندگى آن را چون چراغ و ستاره مى بینند و او در آن حال دعا مى خواند . . .»

 

ب) بشارت ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) در کتاب «باسک»

در کتاب «باسک» که از کتب مقدّسه آسمانى هندوهاست، بشارت ظهور حضرت ولى عصر(علیه السلام) چنین آمده است.

«دور دنیا تمام شود به پادشاه عادلى در آخر الزمان، که پیشواى ملائکه و پریان و آدمیان باشد، و حق و راستى با او باشد، و آنچه در دریا و زمین ها و کوه ها پنهان باشد همه را بدست آورد، و از آسمان ها و زمین و آنچه باشد خبر دهد، و از او بزرگتر کسى به دنیا نیاید».([12])

 

ج) بشارت ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) در کتاب «پاتیکل»

در کتاب «پاتیکل» که از کتب مقدّسه هندیان مى باشد و صاحب این کتاب از اعاظم  هند است و به گمان پیروانش، صاحب کتاب آسمانى است، بشارت ظهور مبارک حضرت مهدى(علیه السلام) چنین آمده است:

«چون مدّت روز تمام شود، دنیاى کهنه نو شود و زنده گردد، و صاحب ملک تازه پیدا شود از فرزندان دو پیشواى بزرگ جهان که یکى «ناموس آخر الزمان» و دیگرى «صدیق اکبر».

یعنى وصى بزرگتر وى که «پشن» نام دارد. و نام آن صاحب ملک تازه، «راهنما» است، به حق، پادشاه شود، و خلیفه «رام» باشد، و حکم براند، و او را معجزه بسیار باشد. هر که پناه به او برد و دین پدران او اختیار کند، سرخ روى باشد در نزد رام».

و دولت او بسیار کشیده شود، و عمر او از فرزندان «ناموس اکبر» زیاده باشد، و آخر دنیا به او تمام شود. و از ساحل دریاى محیط و جزایر سراندیب و قبر بابا آدم(علیه السلام) و از جبال القمر تا شمال هیکل زهره، تا سیف البحر و اقیانوس را مسخر گرداند، و بتخانه «سومنات» را خراب کند. و «جگرنات»([13]) بفرمان او به سخن آید و به خاک افتد، پس آن را بشکند و به دریاى اعظم اندازد، و هر بتى که در هر جا باشد بشکند».([14])

 

 

 

از آنجا که در این بشارت، الفاظ و تعابیرى به کار رفته است که امکان دارد براى بعضى از خوانندگان نا مفهوم باشد بعضى از آنها را جهت روشن تر شدن مطلب توضیح مى دهیم:

1 ـ مقصود از «ناموس آخر الزمان»، ناموس اعظم الهى، پیامبر خاتم حضرت محمّد بن عبدالله(صلى الله علیه وآله وسلم) است.

2 ـ پشن، نام هندى حضرت على بن ابى طالب(علیه السلام) است.

3 ـ صاحب ملک تازه، آخرین حجّت خداوند حضرت ولى عصر(علیه السلام) است و راهنما، نام مبارک حضرت مهدى(علیه السلام) است که بزرگترین نماینده راهنمایان الهى و نام مقدّس وى نیز، هادى و مهدى و قائم به حق است.

4 ـ کلمه «رام» به لغت «سانسکریتى» نام اقدس حضرت احدیت (خدا) است.

5 ـ این جمله «هر که به او پناه برد، و دین پدران او اختیار کند، در نزد رام، سرخ روى باشد» صریح است در این که، حضرت مهدى(علیه السلام) جهانیان را به دین اجداد بزرگوارش، اسلام، دعوت مى کند.

6 ـ سومنات ـ بنا به نوشته علاّمه دهخدا، در کتاب لغت نامه بتخانه اى بوده است در «گجرات». و گویند: سلطان محمود غزنوى آن را خراب کرد، و «منات» را که از بتهاى مشهور است و در آن بتخانه بود، شکست. و گویند: این لغت هندوى است که مفرّس شده و آن نام بتى بود، و معنى ترکیبى آن «سوم، نات» است: نمونه قمر، زیرا «سوم» به لغت هندوى قمر را گویند، و نات، تعظیم است. براى اطلاع بیشتر به لغت نامه دهخدا، ماده «سومنات» مراجعه فرمایید.

7 ـ و اما «جگرنات» به لغت سانسکریتى، نام بتى است که هندوها آن را مظهر خدا مى دانند.

 

 

د) بشارت ظهور حضرت بقیة اللّه(علیه السلام) در کتاب «وشن جوک»

در کتاب «جوک» که رهبر جوکیان هندو است و او را پیامبر مى دانند، در باره بشارت ظهور حضرت «بقیة الله»- ارواحنا فداه -  و رجعت گروهى از اموات در دوران حکومت عدالت گستر آن حضرت، چنین آمده است:

«آخر دنیا به کسى برگردد که خدا را دوست مى دارد و از بندگان خاص او باشد و نام او «خجسته» و «فرخنده» باشد. خلق را، که در دین ها اختراع کرده و حق خدا و پیامبر را پایمال کرده اند، همه را زنده گرداند و بسوزاند، و عالم را نو گرداند، و هر بدى را سزادهد، و یک «کرور» دولت او باشد که عبارت از چهار هزار سال است، خود او و اقوامش پادشاهى کنند».([15])

دو کلمه «فرخنده» و «خجسته» در عربى به (محمّد و محمود) ترجمه مى شود و این هر دو اسم، نام مبارک حضرت مهدى- ارواحنا فداه -  مى باشد، و شاید هم اشاره به «محمّد» و «احمد» باشد; زیرا در روایات اسلامى وارد شده است که حضرت مهدى- ارواحنا فداه - دو نام دارد، یکى مخفى و دیگرى ظاهر است، نامى که مخفى است «احمد» و آن که ظاهر است «محمّد» مى باشد.

 

 

هـ) بشارت ظهور حضرت ولى عصر(علیه السلام) در کتاب «دید»

در کتاب «دید» که از کتب مقدسه هندیان است بشارت ظهور مبارک حضرت ولى عصر- ارواحنا فداه -  چنین آمده است:

«پس از خرابى دنیا، پادشاهى در آخر الزمان پیدا شود که پیشواى خلایق باشد، و نام او «منصور» باشد و تمام عالم را بگیرد، و به دین خود در آورد، و همه کس را از مؤمن و کافر بشناسد، و هر چه از خدا بخواهد بر آید».([16])

در برخى از روایات اسلامى، ائمّه معصومین(علیهم السلام) «منصور» را یکى از اسامى مبارک حضرت مهدى- ارواحنا فداه -  خوانده، و آیه شریفه:

«وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِیِّهِ سُلْطاناً فَلا یُسرِفُ فِى القَتلِ اِنَّهُ کانَ مَنْصوراً»([17])

(هر انکه مظلوم کشته شود ما براى ولىاو حق - قصاص – قرار دادیم ،پس در کشتن اسراف نمىکند ، همانا او یارى شده است .)

را به آن حضرت تفسیر نموده اند که آن یگانه باز مانده حجج الهى، ولىّ خون مظلومان و منصور و مؤیّد من عند الله است.

و در همین رابطه در ضمن حدیثى از امام باقر(علیه السلام) روایت شده است که فرمود:

«القائِمُ مِنّا مَنصُورٌ بالرُّعْبِ، مُؤیَّدٌ بِالنَّصْرِ، تُطوى لَهُ الأرضُ، وَ تَظهَرُ لَهُ الکُنُوزُ، وَیبلغ سُلطانُهُ المَشرِقَ وَ المَغرِبَ».([18])

«قائم ما به وسیله رعب (در دل دشمنان) یارى مى شود، و با نصرت الهى تأیید مى گردد، زمین زیر پایش پیچیده مى شود، و گنجهاى زمین براى او ظاهر مى شود، ودولت او به شرق و غرب عالم مى رسد».

 

 

و) بشارت ظهور حضرت قائم(علیه السلام) در کتاب «دادتگ»

در کتاب «دادتگ» که از کتب مقدّسه برهمائیان هند است، بشارت ظهور مبارک حضرت «قائم- ارواحنا فداه - » چنین آمده است:

«بعد از آن که مسلمانى به هم رسد، در آخر الزمان، و اسلام در میان مسلمانان از ظلم ظالمان و فسق عالمان و تعدّى حاکمان و ریاى زاهدان و بى دیانتى امینان و حسد حاسدان بر طرف شود و به جز نام از آن چیزى نماند، و دنیا مملو از ظلم و ستم شود، و پادشاهان، ظالم و بى رحم شوند، و رعیّت بى انصاف گردند و در خرابى یکدیگر کوشند و عالم را کفر و ضلالت و فساد بگیرد، دست حق به در آید، و جانشین آخر «ممتاطا»([19]) ظهور کند و مشرق و مغرب عالم را بگیرد و بگردد همه جا (همه جهان را) و بسیار کسان را بکشد، و خلایق را هدایت کند، و آن در حالتى باشد که ترکان، امیر مسلمانان باشند، و ]او[ غیر از حق و راستى از کسى قبول نکند».([20])

آنچه در این بشارت و بشارتهاى قبلى در مورد ظهور مبارک حضرت مهدى- ارواحنا فداه - آمده است، اکثر آنها بدون کم و کاست با روایات اسلامى منطبق است، و ممکن است; برخى تصوّر کنند که شاید بعضى از مطالب این پیشگویى کمى اغراق آمیز است، ولى باید توجّه داشت  که همه فرازهاى این پیشگویى که در ضمن، تعدادى از علایم ظهور را نیز بر شمرده است در بسیارى از روایات اسلامى آمده و حتّى در دو حدیث بسیار مفصّل و طولانى که از رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) و امام صادق(علیه السلام) در مورد حوادث قبل از ظهور از آن دو بزرگوار نقل شده به تفصیل سخن رفته است که ما به جهت اختصار از نقل آنها صرف نظر مى نماییم، و علاقه مندان مى توانند به منابعى که در پاورقى آورده ایم، مراجعه فرمایند.([21])

 

 

ز) بشارت ظهور حضرت حجة اللّه(علیه السلام) در کتاب «ریگ ودا»

در کتاب «ریک ودا» که یکى از کتب مقدّسه هند است، بشارت ظهور حضرت حجة الله- ارواحنا فداه -  چنین آمده است:

«ویشنو، در میان مردم ظاهر مى گردد . . . او از همه کس قوى تر ونیرومندتر است . . . در یک دست «ویشنو» (نجات دهنده) شمشیرى به مانند ستاره دنباله دار و دست دیگر انگشترى درخشنده دارد هنگام ظهور وى، خورشید و ماه تاریک مى شوند و زمین خواهد لرزید».([22])

در این بشارت، از ظهور انسانى ممتاز و با عظمت و برخى از نشانه هاى ظهور وى سخن رفته است که در وقت ظهور با شمشیر آتشبار که بسان ستاره دنباله دار است، قیام مى کند. و این تعبیر (یعنى: قیام با شمشیر) تعبیر دقیق و لطیفى است که مضمون آن در رابطه با ظهور حضرت ولى عصر(علیه السلام) در احادیث اسلامى نیز آمده است.

 

 

ح) بشارت ظهور آخرین حجّت خدا(علیه السلام) در کتاب «شاکمونى»:

در کتاب «شاکمونى» که از کتب مقدّسه هندیان مى باشد و به اعتقاد کفره هند، پیغمبر صاحب کتاب است و مى گویند: وى بر اهل خطا و ختن مبعوث بوده است، بشارت ظهور آخرین حجّت خدا حضرت ولى عصر- ارواحنا فداه - چنین آمده است:

«پادشاهى و دولت دنیا به فرزند سیّد خلایق دو جهان «گشن» بزرگوار تمام شود، و او کسى باشد که بر کوه هاى مشرق و مغرب دنیا حکم براند و فرمان کند، و بر ابرها سوار شود، و فرشتگان کارکنان او باشند، و جنّ و انس در خدمت او شوند، و از «سودان» که زیر خط «استوا» است تا سرزمین «تسعین» که زیر قطب شمالى است و ماوراى بحار و ماوراى اقلیم هفتم و گلستان ارم تا باغ شداد را صاحب شود، و دین خدا یک دین شود و دین خدا زنده گردد، و نام او «ایستاده» باشد، و خداشناس باشد».([23])

«گشن» در لغت هندى نام پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم) است که در این بشارت فوق، فرزند برومند وى را به نام «ایستاده» و «خدا شناس» نامیده، چنان که شیعیان او را «قائم(علیه السلام)» و حضرت مهدى- ارواحنا فداه -  مى خوانند.

و امّا موضوع سوار شدن آن حضرت بر ابرهاى آسمان که در این بشارت آمده است، یکى از بزرگترین امتیازات آن موعود مسعود است که نه تنها در بشارت فوق و مکرّراً در بشارتهاى انجیل از آن سخن رفته است; بلکه در روایات متواتره اسلامى نیز به صورت یک امر جدّى و خارق العاده مطرح گردیده است.

زیرا پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) و امامان معصوم(علیهم السلام) در مواردى که از ظهور مبارک آن ولى مطلق الهى سخن رانده اند، سیر و حرکت آن مصلح بزرگ جهانى را در ایّام ظهور خارق العاده دانسته، و به پیروان خود مژده داده اند که حضرت مهدى(علیه السلام) با قدرت و جلال در حالى که بر ابرهاى آسمان سوار است، ظهور خواهد فرمود.

 

اینک براى اثبات این مدّعا و دلگرمى منتظران ظهور آن یگانه منجى عالم، به چند نمونه از احادیث وارده اشاره مى کنیم:

1 ـ علاّمه مجلسى در ضمن حدیثى از پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) نقل کرده که آن حضرت فرمود: خداوند در شب معراج خطاب به من کرد و فرمود: . . .

«. . . وَ لاَُطَهِّرَنَّ الأَرْضَ بآخِرِهِمْ من أَعْدائی، وَ لاَُمَلِکَنَّهُ مَشارِق الأَرْضِ وَ مَغارِبَها، وَ لأُسَخِّرَنَّ لَهُ الرِّیاحَ، وَ لاَُذَلِلَنَّ لَهُ السَّحابَ الصِعابِ، ولأرقینّهُ فی الأسباب، ولأنصرنّهُ بجندی، وَ لاَُمِدَّنِّهُ بِمَلائِکَتِی، حتّى یُعْلِنَ دَعْوَتِی، وَیَجْمَعَ الخَلْقَ عَلى تَوحیدِی، ثُمَّ لاَُدِیمنّ مُلکَهُ، وَلاَُداوِلَنَّ الأیّامَ بَیْنَ أوْلِیائِی إلى یَوْم القِیامَةِ».([24])

«. . . و زمین را به وسیله او از دشمنانم پاک مى سازم; شرق و غرب جهان را به او تملیک مى نمایم; بادها را به تسخیر او در مى آورم; ابرهاى سخت و نا آرام را براى او رام مى گردانم، برترین ابزارها را در اختیار او مى گذارم، با سپاه خود او را یارى نموده و با فرشتگانم او را مدد و تقویت مى نمایم، تا دعوت مرا آشکار سازد و همه مخلوقات را بر توحید من گرد آورد. آنگاه دولت او را پایدار نموده و دوران حکومتش را تا پایان روزگار بین دوستانم جاودانه مى سازم».

2 ـ در حدیثى از امام باقر (علیه السلام) روایت شده است که فرمود:

«أما إنّ ذا القَرْنَیْنِ قَدْ خُیِّرَ السَّحابَیْنِ، فَاختارَ الذَّلُولَ وَ ذَخَرَ لِصاحِبِکُمُ الَصَّعْبَ.

فَقِیلَ لَهُ: وَ ما اَلصَّعْبُ؟

فَقالَ: ما کانَ مِنْ سَحاب فِیهِ رَعْدٌ وَصاعِقَةٌ وَ بَرْقٌ، فَصاحِبُکُمْ یَرْکَبُهُ!. أما إنَّهُ سَیَرْکَبُ السَّحابَ، وَ یَرْقَى فِی الأسبابِ: أسبابِ السَّماوات السَّبْعِ وَ الأَرَضِینَ السَّبع».([25])

«ذوالقرنین میان دو ابر مخیر شد: یکى ابر رام و دیگرى ابر نا آرام، و او ابر رام را براى خود بر گزید و ابر نا آرام را براى صاحب شما نگه داشت.

گفته شد: ابر نا آرام چیست؟

فرمود: ابرى که با رعد و برق و غرّش باشد، که صاحب شما سوار بر آن خواهد شد. آرى ! صاحب شما سوار ابر مى شود، همه اسبابها و ابزارها را زیر پا مى گذارد، اسبابهاى هفت آسمان و هفت زمین را».

 بشارات ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) در کتاب «تورات»

در کتاب تورات که از کتب آسمانى به شمار مى رود و هم اکنون در دست اهل کتاب و مورد قبول آنها است، بشارات زیادى از آمدن مهدى موعود و ظهور مصلحى جهانى در آخر الزمان آمده است که چون مضمونهاى آن بشارات در قرآن کریم و احادیث قطعى و متواتر اسلامى به صورت گسترده اى وارد شده و نشان مى دهد که مسأله «مهدویّت» اختصاص به اسلام ندارد، قسمتى از آن بشارات را در اینجا مى آوریم، و برخى از نکات آنها را توضیح مى دهیم تا موضوع تشکیل حکومت واحد جهانى، و تبدیل همه ادیان و مذاهب مختلف به یک دین و آیین مستقیم، برهمگان روشن شود.

گفتنى است که چون در کتاب «عهد عتیق» (یعنى: تورات و ملحقات آن) همچون کتاب انجیل، از بازگشت و رجعت حضرت عیسى (علیه السلام)سخن به میان آمده است و این مطلب، رابطه مستقیم با ظهور حضرت مهدى(علیه السلام)دارد،  در ضمن بشارات ظهور حضرت مهدى(علیه السلام)، فرازهایى از «تورات» را آورده ایم  تا دانسته شود که قوم یهود نیز بر اساس آنچه در کتابهاى مذهبى خودشان آمده است همچون مسلمانان به «رجعت» و بازگشت حضرت مسیح(علیه السلام)معتقدند. و در این باره تردید ندارند که بالاخره روزى فرا مى رسد که حضرت عیساى روح الله(علیه السلام)به زمین باز مى گردد و برخى از آنها را تنبیه و از برخى دیگر انتقام مى گیرد، هر چند که بسیارى از آنان بر اثر آیات و معجزاتى که از حضرت مهدى(علیه السلام)و عیساى مسیح(علیه السلام)مى بینند ایمان آورده و تسلیم مى شوند و در برابر حق خاضع و خاشع مى گردند.

 

 

اینک به قسمتى از بشاراتى که در «تورات» و ملحقات آن آمده است، توجّه فرمایید:

 الف) بشارت ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) در «زبور داوود»

در زبور حضرت داود(علیه السلام) که تحت عنوان «مزامیر» در لابلاى کتب «عهد عتیق» آمده، نویدهایى در باره ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) به بیانهاى گوناگون داده شده است و مى توان گفت: در هر بخشى از «زبور» اشاره اى به ظهور مبارک آن حضرت، و نویدى از پیروزى صالحان بر شریران و تشکیل حکومت واحد جهانى و تبدیل ادیان و مذاهب مختلف به یک دین محکم و آیین جاوید و مستقیم، موجود است.

و جالب توجّه این که، مطالبى که قرآن کریم در باره ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) از «زبور» نقل کرده است عیناً در زبور فعلى موجود و از دست برد تحریف و تفسیر مصون مانده است.

قرآن کریم چنین مى فرماید:

(وَلَقَدْ کَتَبْنا فِی الزَّبورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الاَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصّالِحوُنَ).([26])

«ما علاوه بر ذکر (تورات) در «زبور» نوشتیم که ]در آینده[ بندگان صالح من وارث زمین خواهند شد».

مقصود از «ذکر» در این آیه شریفه، تورات موسى(علیه السلام) است که زبور داود(علیه السلام)پیرو شریعت تورات بوده است.

 این آیه مبارکه از آینده درخشانى بشارت مى دهد که شرّ و فساد به کلّى از عالم انسانى رخت بر بسته، و اشرار و ستمکاران نابود گشته اند، و وراثت زمین به افراد پاک و شایسته منتقل گردیده است. زیرا کلمه «وراثت و میراث» در لغت، در مواردى استعمال مى شود که شخص و یا گروهى منقرض شوند و مال و مقام و همه هستى آنها به گروهى دیگر به وراثت منتقل شود.

به هر حال، طبق روایات متواتره اسلامى ـ از طریق شیعه و سنّى ـ این آیه شریفه مربوط به ظهور مبارک حضرت مهدى(علیه السلام) مى باشد، و قرآن کریم این مطلب را از زبور حضرت داود (علیه السلام) نقل مى کند، و عین همین عبارت در زبور موجود است. و اینک متن زبور:

«(9) زیرا که شریران منقطع مى شوند. امّا متوکّلان به خداوند، وارث زمین خواهند شد. (10) و حال اندکست که شریر نیست مى شود که هر چند مکانش را جستجو نمایى ناپیدا خواهد بود (11) امّا متواضعان وارث زمین شده از کثرت سلامتى متلذّذ خواهند شد (12) شریر بخلاف صادق افکار مذمومه مى نماید، و دندانهاى خویش را بر او مى فشارد (13) خداوند به او متبسّم است چون که مى بیند که روز او مى آید (14) شریران شمشیر را کشیدند و کمان را چلّه کردند تا آن که مظلوم و مسکین را بیندازند، و کمانهاى ایشان شکسته خواهد شد (16) کمى صدّیق از فراوانى شریران بسیار بهتر است. (17) چون که بازوهاى شریران شکسته مى شود و خداوند صدّیقان را تکیه گاه ا ست (18).

خداوند روزهاى صالحان را مى داند و میراث ایشان ابدى خواهد بود (19) در زمان «بلا» خجل نخواهندشد، و در ایّام قحطى سیر خواهند بود (20) لکن شریران هلاک خواهند شد، و دشمنان خداوند، مثل پیه برّه ها فانى بلکه مثل دود تلف خواهند شد; (22) زیرا متبرّکان خداوند، وارث زمین خواهند شد، امّا ملعونان وى منقطع خواهند شد (29) صدّیقان وارث زمین شده، ابداً در آن ساکن خواهند شد (34) به خداوند پناه برده، راهش را نگاهدار که تو را به وراثت زمین بلند خواهند کرد و در وقت منقطع شدن شریران این را خواهى دید (38) امّا عاصیان، عاقبت مستأصل، و عاقبت شریران منقطع خواهند شد».([27])

در فصل دیگر مى فرماید:

«. . . قومها را به انصاف داورى خواهد کرد. آسمان شادى کند و زمین مسرور گردد. دریا و پرى آن غرش نمایند. صحرا و هر چه در آن است به وجد آید. آنگاه تمام درختان جنگل ترنّم خواهند نمود به حضور خداوند. زیرا که مى آید، زیرا که براى داورى جهان مى آید. ربع مسکون را به انصاف داورى خواهد کرد. و قومها را به امانت خود».([28])

و از جمله در مزمور 72 در مورد پیامبر بزرگوار اسلام و فرزند دادگسترش حضرت مهدى(علیه السلام)، چنین مى فرماید:

«(1) اى خدا ! شرع و احکام خود را به «ملک»، و عدالت خود را به «ملک زاده» عطا فرما (2) تا این که قوم تو را به عدالت و فقراى تو را به انصاف حکم نماید (3) به قوم کوهها سلامت و کویرها عدالت برساند (4) فقیران قوم را حکم نماید، و پسران مسکینان را نجات دهد، و ظالم را بشکند (5) تا باقى ماندن ماه و آفتاب دور به دور از تو بترسند (6) بر گیاه بریده شده مثل باران و مانند امطار ـ که زمین را سیراب مى گرداند ـ خواهد بارید (7).

و در روزهایش صدّیقان شکوفه خواهد نمود، و زیادتى سلامتى تا باقى ماندن ماه خواهد بود (8) از دریا تا به دریا و از نهر تا به اقصى زمین سلطنت خواهد نمود (9) صحرا نشینان در حضورش خم خواهند شد و دشمنانش خاک را خواهند بوسید (10).

ملوک طرشیش و جزیره ها، هدیه ها خواهند آورد، و پادشاهان شبا و سبا پیشکشها تقریب خواهند نمود (11) بلکه تمامى ملوک با او کرنش خواهند نمود، و تمامى اُمم او را بندگى خواهند کرد (12) زیرا فقیر را وقتى که فریاد مى کند و مسکین که نصرت کننده ندارد، خلاصى خواهد داد (13) و به ذلیل و محتاج ترحّم خواهد فرمود و جانهاى مسکینان را نجات خواهد داد (14) جان ایشان را از ظلم و ستم نجات خواهد داد، و هم در نظرش خون ایشان قیمتى خواهد بود (15) و زنده مانده از شبا به او بخشیده خواهد شد (16) در زمین به سر کوهها مشت غلّه کاشته مى شود که محصول آن مثل اسنان متحرّک شده، اهل شهرها مثل گیاه زمین شکوفه خواهند نمود (17).

اسم او ابداً بماند، اسمش مثل آفتاب باقى بماند، در او مردمان برکت خواهند یافت، و تمامى قبایل او را خجسته خواهند گفت (19) بلکه اسم ذوالجلال او ابداً مبارک باد، و تمامى زمین از جلالش پر شود (20) دعاى داود پسر یسىّ تمام شد».([29])

 

 

ب) بشارت ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) در کتاب «اشعیاى نبى»

در کتاب «اشعیاى نبى» که یکى از پیامبران پیرو تورات است، بشارت فراوانى در مورد ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) آمده است که جهت استدلال به کتاب مزبور، نخست فرازى از آن بشارت ها را نقل نموده، و برخى از نکات آن را توضیح مى دهیم تا معلوم شود که مسلمانان در باره عقیده به ظهور یک مصلح جهانى تنها نیستند، بلکه همه اهل کتاب در این عقیده با مسلمانان اشتراک نظر دارند.

در فرازى از بشارت کتاب اشعیا چنین آمده است:

«و نهالى از تنه «یسىّ»([30]) بیرون آمده، شاخه اى از ریشه هایش خواهد شکفت و روح خداوند بر او قرار خواهد گرفت. یعنى روح حکمت و فهم و روح مشورت و قوّت و روح معرفت و ترس خداوند و خوشى او در ترس خداوند خواهد بود و موافق رؤیت چشم خود، داورى نخواهد نمود و بر وفق سمع گوشهاى خویش، تنبیه نخواهد نمود; بلکه مسکینان را به عدالت داورى خواهد کرد و به جهت مظلومان زمین به راستى حکم خواهد نمود . . . کمربند کمرش عدالت خواهد بود و کمربند میانش امانت.

و گرگ با بره سکونت خواهد داشت و پلنگ با بزغاله خواهد خوابید و گوساله و شیر پروارى با هم و طفل کوچک آنها را خواهد راند و گاو با خرس خواهد چرید و بچه هاى آنها با هم خواهند خوابید و شیر مثل گاو کاه خواهد خورد، و طفل شیر خواره بر سوراخ مار بازى خواهد کرد، و طفل از شیر باز داشته شده، دست خود را بر خانه افعى خواهد گذاشت، و در تمامى کوه مقدس من، ضرر و فسادى نخواهند کرد; زیرا که جهان از معرفت خداوند پر خواهد بود مثل آبهایى که دریا را مى پوشاند».([31])

منظور از «نهالى که از تنه یسىّ خواهد رویید» ممکن است یکى از چهار نفر از شخصیّت هاى بزرگ روحانى و رهبران عالى قدر بشر، حضرت داود، حضرت سلیمان، حضرت عیسى و حضرت حجّت بن الحسن العسکرى(علیهم السلام)باشند; ولى دقّت و بررسى کامل آیات فوق نشان مى دهد که منظور از این نهال، هیچ یک از آن پیامبران نیست; بلکه همه آن بشارتها ویژه قائم آل محمّد(علیهم السلام)است; زیرا حضرت داوود و سلیمان(علیهما السلام)فرزندان پسرى یسىّ، و حضرت عیسى بن مریم(علیه السلام)نواده دخترى وى، و قائم آل محمّد(علیه السلام)نیز از جانب مادرش جناب نرجس خاتون ـ که دختر یشوعا، پسر قیصر، پادشاه روم و از نسل حضرت داود، و مادرش از اولاد حواریون حضرت عیسى(علیه السلام) بوده، و نسب شریفش به شمعون صفا، وصىّ حضرت عیسى(علیه السلام)مى رسد ـ نواده دخترى «یسىّ» مى باشد.

در فرازى از این بشارت چنین آمده است: «موافق رؤیت چشم خود داورى نخواهد کرد و بر وفق سمع گوشهاى خود تنبیه نخواهد نمود» و این جمله، اشاره به حاکمیت مطلق و حکومت عادلانه آن حضرت دارد که وى بر اساس حق و واقع، حکم مى کند و نیازى به شاهد و بیّنه ندارد و از کسى گواهى نمى طلبد چنان که در روایات اسلامى آمده است که: «یحکم بحکم داود ومحمّد(صلى الله علیه وآله وسلم)» یعنى به حکم حضرت داود و دستور پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلم) حکم مى کند و با علم و دانش خدادادى خویش داورى مى نماید.([32])

و در فراز دیگرى از آن بشارت آمده است که، در زمان حکومت حقه و دوران حکومت عدالت پیشه او «گرگ با بره سکونت خواهد داشت و پلنگ با بزغاله خواهد خوابید ... و گوساله و شیر پروارى با هم، و ... ضرر و فسادى نخواهند کرد»، این جمله نشان مى دهد که در زمان ظهور مبارک آن موعود آسمانى، عدل و داد آن چنان گسترش مى یابد که جانوران و درندگان با هم سازش مى کنند و در کنار یکدیگر قرار مى گیرند و خوى بهیمیّت و درندگى را از دست مى دهند، و زیان و ضرر به هیچ یک از موجودات نمى رسانند چنان که در اخبار و احادیث آمده است:

«وَ تَصْطَلِحُ فِی مُلْکِهِ السّباع، وَ اصْطَلَحَتِ السِّباع، و تأمَنُ الْبَهائم».([33])

             در حکومت او درندگان خوى توحش رها کرده و با یکدیگر سازش  مى کنند و حیوانات اهلى احساس امنیت می نمایند.

و در آخرین فراز از بشارت مزبور آمده است: «جهان از معرفت خداوند پر خواهد بود مثل آبهایى که دریا را مى پوشاند»، این مطلب نشانگر این واقعیّت است که در عهد با سعادت آن موعود آسمانى چنان تحوّل عظیم علمى و فرهنگى به وجود مى آید که همه مردمان به خداى یگانه ایمان مى آورند. درهاى رشته هاى گوناگون علوم و دانش به روى انسانها گشوده مى شود، سطح معلومات بشرى بالا مى رود، راهى را که بشریّت در طول تاریخ در هزاران سال پیش به دنبال آن بوده در زمان کوتاه مى پیماید، عقلها کامل و اندیشه ها شکوفا مى گردد، و کوته بینى ها و تنگ نظرى ها از بین مى رود، و انسانها به کمال و بلوغ عقلى و اخلاقى و انسانى مى رسند و به تمام ناکامیها، شکستها، ستمها، نادانیها و بدبختى ها پایان مى دهند، و زندگى شرافتمندانه تازه اى را آغاز مى نمایند.

در بشارت دیگرى نیز در کتاب «اشعیاء» در مورد ظهور قائم آل محمّد(علیه السلام)چنین آمده است:

«و در ایّام آخر واقع خواهد شد . . . جمیع اُمّتها به سوى آن روان خواهند شد . . . او اُمّتها را داورى خواهد نمود، و قومهاى بسیارى را تنبیه خواهد کرد . . . اُمّتى بر اُمّتى شمشیر نخواهد کشید و بار دیگر جنگ را نخواهند آموخت».([34])

آنچه از این بشارت فهمیده مى شود این است که پس از قیام شکوهمند مهدى موعود(علیه السلام) جمیع اُمّتها به سوى او روى خواهند آورد. و او همه مردم جهان را از هر رنگ و نژادى که باشند و هر دین و مذهبى که داشته باشند در زیر یک پرچم که دین اسلام و توحید باشد گرد خواهد آورد، و گروه بسیارى را تنبیه خواهد نمود، و در پرتو اجراى عدالتش، و در میان مردم به قضاوت داودى داورى خواهد نمود، و بر اساس حق و واقع قضایا را حل و فصل خواهد کرد، که سراسر گیتى را فرا خواهد گرفت دیگر اُمّتى بر اُمّتى شمشیر نخواهد کشید، و بار دیگر جنگ و خونریزى و ناامنى بر جهان حکمفرما نخواهد بود، و همه مردمان در صلح، صفا، صمیمیّت و آسایش و آرامش در کنار هم زندگى خواهند نمود.

در فرازى از بشارت هاى کتاب اشعیا آمده که در زمان آن حضرت، عدالت اجتماعى برقرار خواهد گردید و امنیّت عمومى به وجود خواهد آمد به گونه اى که مردم در صلح و صفا و صمیمیّت زندگى کنند و بهایم با هم سازش نمایند و در کنار هم با آسودگى بیاسایند:

«آنگاه انصاف در بیابان ساکن خواهد شد، و عدالت در بوستان مقیم خواهد گردید. و عمل عدالت، سلامتى و نتیجه عدالت، آرامى و اطمینان خاطر خواهد بود تا ابد الآباد. و قوم من در مسکن سلامتى و در مساکن مطمئن و در منزلهاى آرامى ساکن خواهند شد».([35])

در فراز دیگرى از بشارت هاى کتاب اشعیاى نبى آمده که در آن زمان، بساط ظلم و ستم برچیده خواهد شد، و عدالت گسترش خواهد یافت، و فقر اقتصادى از میان خواهد رفت و نیازمندیهاى مادى و معنوى مردم تأمین خواهد گردید، و همگان به اخلاق حمیده اسلامى آراسته خواهند شد، و پرده هاى ظلمت و تاریکى به کنار خواهد رفت، و مردمان در ناز و نعمت زندگى خواهند کرد:

«برگزیدگان من، از عمل دستهاى خود تمتّع خواهند برد، زحمت بیجا نخواهند کشید، اولاد به جهت اضطراب نخواهند زایید; زیرا که اولاد برکت یافتگان خداوند هستند و ذریّت ایشان با ایشان اند. و قبل از آن که بخوانند من جواب خواهم داد، و پیش از آن که سخن گویند من خواهم شنید. گرگ و برّه با هم خواهند چرید، و شیر مثل گاو کاه خواهد خورد، و خوراک مار خاک خواهد بود، خداوند مى گوید که در تمامى کوه مقدّس من، ضرر نخواهند رسانید و فساد نخواهند کرد».([36])

 

 

ج) بشارت ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) در کتاب بوئیل نبى

در کتاب بوئیل نبى که از پیامبران پیرو تورات است، بشارت ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) و نزول حضرت عیسى(علیه السلام) و محاکمه اسرائیل در آن روز سرنوشت ساز، چنین آمده است:

«آن گاه جمیع امّت ها را جمع کرده به وادى «یهوشافاظ»([37])فرود خواهم آورد و در آن جا با ایشان درباره قوم خود و میراث خویش، اسرائیل ]را[ محاکمه خواهم نمود، زیرا که ایشان را در میان امّت ها پراکنده ساخته و زمین مرا تقسیم نموده اند و بر قوم من قرعه انداخته و پسرى در عوض فاحشه داده و دخترى به شراب فروخته اند تا بنوشند».([38])

و در جاى دیگر از همین کتاب چنین آمده است:

«اى همه اُمّتها ! بشتابید و بیایید و از هر طرف جمع شوید اى خداوند شجاعان ! خود را به آنجا فرود آور. اُمّتها بر انگیخته شوند. به «وادى یهوشافاظ» بر آیند; زیرا که من در آنجا خواهم نشست تا بر همه اُمّتهایى که به اطراف آن هستند داورى نمایم».([39])

و در همین زمینه در کتاب «عاموس نبى» آمده است که مى گوید:

«بنابر این، اى اسرائیل ! به این طور با تو عمل خواهم نمود، و چون که به این طور با تو عمل خواهم نمود پس اى اسرائیل ! خویشتن را مهیّا ساز تا با خداى خود ملاقات نمایى».([40])

این فرازها ـ همچنان که ملاحظه مى شود ـ از نزول حضرت عیسى(علیه السلام) و داورى آن حضرت در «یوم الله ظهور» خبر مى دهند.

و در همین رابطه، در کتاب «هوشیع نبى» در مورد بازگشت حضرت عیسى (علیه السلام)خطاب به قوم یهود آمده است:

«و من براى افرایم([41]) مثل شیر و براى خاندان یهودا ([42])مانند شیر ژیان خواهم بود. من خودم خواهم درید و رفته خواهم ربود و رهاننده نخواهد بود.

من روانه شده به مکان خود خواهم برگشت تا ایشان به عصیان خود اعتراف نموده روى مرا بطلبند، در تنگى خود صبح زود مرا خواهند طلبید».([43])

 

 

د) بشارت ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) در کتاب «زکریاى نبى»

در کتاب زکریاى نبى ـ که یکى از پیامبران بزرگ بنى اسرائیل و از انبیاى پیرو تورات است، بشارت ظهور آن یگانه منجى عالم چنین آمده است:

«اینک روز خداوند مى آید و غنیمت تو در میانت تقسیم خواهد شد. و جمیع اُمّتها را به ضدّ اورشلیم براى جنگ جمع خواهم کرد، و شهر را خواهند گرفت و خانه ها را تاراج خواهند نمود، و زنان را بى عصمت خواهند کرد، و نصف اهل شهر به اسیرى خواهند رفت، و بقیّه قوم از شهر منقطع خواهند شد.

و خداوند بیرون آمده با آن قومها مقاتله خواهد نمود چنان که در روز جنگ مقاتله نمود، و در آخر آن روز پایهاى او بر کوه زیتون که از طرف مشرق به مقابل اورشلیم است خواهد ایستاد . . . و آن یک روز معروف خداوند خواهد بود . . . و یَهْوه (خدا) بر تمامى زمین پادشاه خواهد بود. و در آن روز یَهْوة واحد خواهد بود و اسم او واحد».([44])

در اینجا لازم است این نکته را توضیح دهیم که در کتب عهدین (یعنى تورات و انجیل) کلمه «خداوند» بیشتر در مورد حضرت عیسى(علیه السلام) به کار مى رود، که در اینجا نیز چنین شده است. و جالب این که در این فراز بشارت که از تورات نقل کردیم، محل فرود آمدن حضرت عیسى و یوم الله بودن آن روز و جهانى شدن اسلام و سقوط رژیم اشغالگر قدس دقیقاً با روایات اسلامى مطابقت دارد.

البته باید توجّه داشت که طبق آیات کریمه قرآن مجید، مضمون این پیشگوییها یکبار در دوران گذشته در زمان بخت النصر انجام گرفته و یکبار دیگر طبق وعده هاى صریح قرآن کریم و نویدهاى ظهور مبارک حضرت مهدى(علیه السلام) در «یوم الله ظهور»، انجام خواهد گرفت، و نخستین قبله مسلمانان براى همیشه از اشغال یهودیان رهایى خواهد یافت و در تمامى جهان خداى یکتا را پرستش خواهد نمود، و در تمامى نقاط زمین نداى دلنواز وحدت به گوش خواهد رسید.

به هر حال، آنچه در این فراز در مورد سرنوشت یهودیان مغرور آمده است دقیقاً با روایات اسلامى منطبق است; زیرا از احادیث چنین استفاده مى شود که ملّت یهود به علّت طغیان و سرکشى و فسادى که در زمین ایجاد مى کنند سرانجام تار و مار خواهند شد به گونه اى که حتّى یک نفر یهودى هم در فلسطین باقى نخواهد ماند.

 

اینک براى آن که به سرنوشت شوم و ذلّت بارى که طبق وعده الهى در انتظار قوم یهود و غدّه سرطانى اسرائیل غاصب است واقف شویم به برخى از روایاتى که در زمینه طغیان و سرکشى قوم یهود، و هلاکت و نابودى آنها در «بیت المقدس» وارد شده، اشاره مى کنیم:

 سرنوشت یهودیان مغرور

ابن کثیر دمشقى در کتاب «البدایة و النهایة» در باره درگیرى مسلمانان با یهود و این که این درگیرى هر روز شدید و شدیدتر خواهد شد تا جایى که به پیروزى مسلمین و نابودى یهود منجر شود، در حدیثى از پیغمبر اکرم نقل کرده است که فرمود:

«لا تقوم السّاعة حتّى یقاتل المسلمون الیهود، فیقتلهم المسلمون حتّى یختبئ الیهودی من وراء الحجر و الشجر فیقول الحجر ـ أو الشجر ـ : یا مسلم ! یا عبدالله! هذا الیهودی من خلفی، فتعال فاقتله، إلاّ الغرقد، فإنّه شجر الیهود».([45])

«قیامت بر پا نمى شود تا این که مسلمانان با یهود به مبارزه برخیزند و آنها را بکشند تا جایى که اگر یک نفر یهودى در پشت سنگ یا درختى پنهان شود، آن سنگ یا درخت ـ به قدرت خداى تعالى به زبان آمده ـ بگوید: اى مسلمان ! اى بنده خدا ! این که خود را پنهان کرده است یهودى است، بیا او را به قتل برسان. مگر درخت «غرقد» که درخت یهود است و از معرفى یهودى خوددارى مى کند».

 

 

 اخراج یهود از سرزمینهاى اسلامى

علاّمه مجلسى ـ اعلى الله مقامه ـ در کتاب نفیس «بحار الانوار» در باب رجعت، در این مورد که یهود و نصارى از سرزمینهاى اسلامى اخراج خواهند شد در حدیثى از امیرمؤمنان على(علیه السلام)چنین نقل کرده است:

«عن عبایة الأسدى قال: سمعت أمیرالمؤمنین(علیه السلام) و هو متّکِئ و أنا قائم علیه: لأبنین بمصر منبراً منیراً، و لأنقضنّ دمشق حجراً حجراً، و لأخرجنّ الیهود و النّصارى من کلّ کور العرب، و لأسوقنّ العرب بعصای هذه.

قال: قلت له: یا أمیر المؤمنین! کأنّک تخبر أنّک تحیى بعد ما تموت!

فقال: هیهات یا عبایة ! ذهبت فی غیر مذهب، یفعله رجل منّی».([46])

«عبایه اسدى گوید: امیرالمؤمنین(علیه السلام) تکیه داده بود و من بالاى سر آن حضرت ایستاده بودم، در این هنگام شنیدم که فرمود: من در آینده در مصر منبرى روشنى بخش بنیان خواهم نمود، و دمشق را ویران خواهم نمود، و یهود و نصارى را از سرزمینهاى عرب بیرون خواهم راند، و عرب را با این عصاى خود ـ به طرف حق ـ سوق خواهم داد.

عبایه مى گوید: من عرض کردم: یا امیر المؤمنین! گویى شما خبر مى دهید که بعد از مردن بار دیگر زنده مى شوید و این کارها را انجام مى دهید!

فرمود: هیهات اى عبایة ! مقصود من از این سخنان آن گونه که تو خیال کردى نیست; مردى از دودمان من اینها را انجام خواهد داد».

از جمله آخر این حدیث که حضرت فرموده است: «این کارها را مردى از دودمان من انجام خواهد داد»، استفاده مى شود که مقصود از او شخص امام قائم و حجّت منتظر(علیه السلام) است.

 

 صهیونیسم و تشکیل دولتى به نام اسرائیل

نویسنده کتاب «عقائد الامامیّه» در مورد قیام یهود در خاور میانه و تشکیل دولتى به نام «اسرائیل» در سرزمین فلسطین، و بالاخره متلاشى شدن حکومت آنان، با شرکت اعراب و مسلمین به کمک یکدیگر، و به ویژه ارتش نیرومندى که از طریق عراق براى سرکوبى یهود عازم فلسطین مى شود. در حدیث بسیار جامع و جالبى از امیرمؤمنان على(علیه السلام) چنین نقل کرده است:

«قال أمیر المؤمنین(علیه السلام): وستأتی الیهود من الغرب لإنشاء دولتهم بفلسطین.

قال النّاس: یا أبا الحسن! أنّى تکون العرب؟

أجاب(علیه السلام): أنذاک تکون مفکّکة القوى، مفکّکة العرى، غیر متکاتفة وغیر مترادفة.

ثمّ سئل(علیه السلام): أیطول هذا البلاء؟

قال: لا، حتّى إذا أطلقت العرب أعنّتها ورجعت إلیها عوازم أحلامها، عندئذ یفتح على یدهم فلسطین، و تخرج العرب ظافرة و موحّدة، وستأتی النجدة من العراق، کتب على رایاتها القوّة، و تشترک العرب والإسلام کافّة لتخلّص فلسطین، معرکة و أیّ معرکة فى جلّ البحر، تخوض النّاس فی الدماء و یمشی الجریح على القتیل.

ثمّ قال(علیه السلام): و ستفعل العرب ثلاثاً، وفی الرابعة یعلم الله ما فی نفوسهم من الثبات والإیمان، فیرفرف على رؤوسهم النصر.

ثمّ قال: وأیم الله یذبحون ذبح النّعاج حتّى لا یبقى یهودیّ فی فلسطین».([47])

«امیرمؤمنان(علیه السلام) فرمود: یهود براى تشکیل دولت خود در فلسطین، از غرب ـ به منطقه عربى خاور میانه ـ خواهند آمد.

عرضه داشتند: یا اباالحسن! پس عربها در آن موقع کجا خواهند بود؟

فرمود: در آن زمان عربها نیروهایشان از هم پاشیده و ارتباط آنها از هم گسیخته، و متّحد و هماهنگ نیستند.

از آن حضرت سئوال شد: آیا این بلا و گرفتارى طولانى خواهد بود؟

فرمود: نه، تا زمانى که عربها زمام اُمور خودشان را از نفوذ دیگران رها ساخته و تصمیمهاى جدّى آنان دوباره تجدید شود آنگاه سرزمین فلسطین به دست آنها فتح خواهد شد، و عربها پیروز و متّحد خواهند گردید، ونیروهاى کمکى از ـ طریق ـ سرزمین عراق به آنان خواهد رسید که بر روى پرچمهایشان نوشته شده: «القوّة»([48]) و عربها و سایر مسلمانان همگى مشترکاً براى نجات فلسطین قیام خواهند کرد ـ و با یهودیان خواهند جنگید ـ و چه جنگ بسیار سختى که در وقت مقابله با یکدیگر در بخش عظیمى از دریا روى خواهد داد که در اثر آن مردمان در خون شناور شده و افراد مجروح بر روى اجساد کشته ها عبور کنند.

آنگاه فرمود: و عربها سه بار با یهود مى جنگند، و در مرحله چهارم که خداوند ثبات قدم و ایمان و صداقت آنها را دانست هماى پیروزى بر سرشان سایه مى افکند.

بعد از آن فرمود: به خداى بزرگ سوگند که یهودیان مانند گوسفند کشته مى شوند تا جایى که حتّى یک نفر یهودى هم در فلسطین باقى نخواهد ماند».

 

 

هـ) بشارت ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) در کتاب «حزقیال نبى»

در این کتاب در مورد ظهور حضرت حجّت بن الحسن العسکرى(علیهما السلام) و سرنوشت رژیم اسرائیل و جهانى شدن آیین توحید، و اجراى احکام و حدود الهى در آن عصر درخشان، چنین آمده است:

«. . . و امّا تو اى پسر انسان! خداوند یَهْوَه چنین مى فرماید: که به هر جنس مرغان و به همه حیوانات صحرا بگو: جمع شوید و بیایید و نزد قربانى من که آن را براى شما ذبح مى نمایم فراهم آیید. قربانى عظیمى که بر کوههاى اسرائیل، تا گوشت بخورید و خون بنوشید.

و خداوند یَهْوَه مى گوید: که بر سفره من از اسبان و سواران و جبّاران و همه مردان جنگى سیر خواهید شد. و من جلال خود را در میان اُمّتها قرار خواهم داد و جمیع اُمّتها داورى مرا که آن را اجرا خواهم داشت و دست مرا که برایشان فرود خواهم آورد، مشاهده خواهند نمود. و خاندان اسرائیل از آن روز و بعد، خواهند دانست که یَهْوَه خداى ایشان، من هستم. و اُمّتها خواهند دانست که خاندان اسرائیل به سبب گناه خودشان جلاى وطن گردیدند; زیرا که به من خیانت ورزیدند».([49])

باید توجّه داشت که منظور از «پسر انسان» مانند کلمه «مسیح»، حضرت عیسى(علیه السلام)نیست; بلکه مراد از آن، حضرت مهدى(علیه السلام)است، زیرا در انجیل بیش از 80 بار کلمه «پسر انسان» آمده است که تنها در 30 مورد آن حضرت مسیح (علیه السلام)اراده شده است.([50])

 

 

و) بشارت ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) در کتاب حجّى نبى

در این کتاب نیز که یکى از کتابهاى انبیاى پیرو تورات است، بشارت ظهور حضرت «بقیة الله»(علیه السلام) بدین گونه آمده است:

«یَهْوَه صبایوت چنین مى گوید: یک دفعه دیگر ـ و آن نیز بعد از اندک زمانى ـ آسمانها و زمین و دریا و خشکى را متزلزل خواهم ساخت، و تمامى اُمّتها را متزلزل خواهم ساخت، و فضیلت جمیع اُمّتها خواهد آمد . . . این خانه را از جلال خود پر خواهم ساخت . . . جلال آخر این خانه از جلال نخستینش عظیمتر خواهد بود، و در این مکان سلامتى را خواهم بخشید».([51])

 

 

ز) بشارت ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) در کتاب «صفیناى نبى»

در این کتاب که یکى از کتب انبیاى پیرو تورات است، بشارت ظهور حضرت ولى عصر(علیه السلام) چنین آمده است:

«. . . خداوند در اندرونش عادل است و بى انصافى نمى نماید. هر بامداد حکم خود را روشن مى سازد و کوتاهى نمى کند، امّا مرد ظالم حیا را نمى داند. اُمّتها را منقطع ساخته ام که برجهاى ایشان خراب شده است و کوچه هاى ایشان را چنان ویران کرده ام که عبور کننده نباشد. شهرهاى ایشان چنان منهدم گردیده است که نه انسانى و نه ساکنى باقى مانده است. و گفتم: کاشکه از من مى ترسیدى و تأدیب را مى پذیرفتى . . .

بنابر این، خداوند مى گوید: براى من منتظر باشید تا روزى که به جهت غارت برخیزم; زیرا که قصد من این است که اُمّتها را جمع نمایم و ممالک را فراهم آورم تا غضب خود و تمامى حدّت خشم خویش را بر ایشان بریزم، زیرا که تمامى جهان به آتش غیرت من سوخته خواهد شد; زیرا که در آن زمان، زبان پاک به اُمّتها باز خواهم داد تا جمیع ایشان اسم یهوه ـ خدا ـ را بخوانند و به یک دل او را عبادت نمایند».([52])

 

ح) بشارت ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) در کتاب «دانیال نبى»

در کتاب دانیال نبى نیز بشارت ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) مطابق بشارات انبیاى گذشته، چنین آمده است:

«. . . امیر عظیمى که براى پسران قوم تو ایستاده قائم است، خواهد برخاست. و چنان زمان تنگى خواهد شد که از حینى که اُمّتى به وجود آمده است تا امروز نبوده، و در آن زمان هر یک از قوم تو، که در دفتر مکتوب یافت شود رستگار خواهد شد. و بسیارى از آنانى که در خاک زمین خوابیده اند بیدار خواهند شد، امّا اینان به جهت حیات جاودانى و آنان به جهت خجالت و حقارت جاودانى. و حکیمان مثل روشنایى افلاک خواهند درخشید، و آنانى که بسیارى را به راه عدالت رهبرى مى نمایند مانند ستارگان خواهند بود تا ابد الآباد.

امّا تو اى دانیال ! کلام رامخفى دار و کتاب راتا زمان آخر مهر کن. بسیارى به سرعت تردّد خواهند نمود و علم افزوده خواهد گردید ... خوشا به حال آن که انتظار کشد».([53])

 

در این بشارت نکات چندى وجود دارد که برخى از آنها را به طور اختصار توضیح مى دهیم:

1 ـ شخص مورد بشارت که در نخستین فراز بشارت مزبور به عنوان «ایستاده» از او تعبیر شده است، قائم آل محمّد(علیهم السلام) است که بزرگترین نماینده انبیاى الهى است، و دعوت تمام پیامبران خدا را یکجا در حکومت حقّه خود آشکار ساخته، آیین الهى را بر سرتاسر کره خاکى حکم فرما مى نماید.

2 ـ منظور از «زمان تنگى»، زمان بیدادگریها، سختیها، فشارها، ظلم و ستم هایى است که قبل از ظهور آن حضرت در سراسر جهان پیدا مى شود، چنان که در روایات اسلامى آمده است: «یَمْلاَُ الأرضَ قِسطاً و عَدلا کَما مُلِئت جوراً و ظلماً».

3 ـ منظور از: «آنانى که در خاک زمین خوابیده اند»، گروهى از اموات مى باشند که در دولت با سعادت حضرت مهدى(علیه السلام) زنده مى شوند، و برخى از آنان از یاران آن حضرت مى گردند و در رکاب حضرتش مى جنگند و برخى دیگر به سزاى اعمال ناشایست خود مى رسند.

در این زمینه، روایات بسیارى از ائمّه معصومین(علیهم السلام) رسیده است که ما به جهت اختصار از ذکر آنها خوددارى مى نماییم، و طالبین مى توانند به کتابهاى مربوطه که در مورد «رجعت» نگاشته شده، مراجعه فرمایند.

 بشارت ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) در کتاب «انجیل»

بر اساس بشارات فراوانى که در کتاب انجیل آمده است، حضرت مسیح(علیه السلام)به دنبال قیام حضرت قائم (علیه السلام)در «فلسطین» آشکار خواهد شد و به یارى آن حضرت خواهد شتافت، و پشت سر حضرتش نماز خواهد گزارد، تا یهودیان و مسیحیان و پیروان وى تکلیف خویش را بدانند و به اسلام بگروند و حامى حضرت مهدى(علیه السلام)گردند. از این رو، در آخرین روزهاى زندگى ـ و شاید در طول دوران حیات ـ به یاران و شاگردان خود توصیه ها و سفارشهاى اکیدى در باره بازگشت خود به زمین نموده و آنان را در انتظار گذارده و امر به بیدارى و هوشیارى و آمادگى فرموده است که ما به جهت اثبات این مدّعا و بیدارى مسلمانان قسمتى از آنها را در اینجا مى آوریم.

 

اینک متن برخى از آن بشارات که در انجیل آمده است:

 الف) انجیل متّى

«پس عیسى از هیکل بیرون شده برفت، و شاگردانش پیش آمدند تا عمارتهاى هیکل را بدو نشان دهند. عیسى ایشان را گفت: آیا همه این چیزها را نمى بینید؟ هر آینه به شما مى گویم: در اینجا سنگى بر سنگى گذارده نخواهد شد که به زیر افکنده نشود. و چون به کوه زیتون نشسته بود شاگردانش در خلوت نزد وى آمده گفتند: به ما بگو که این اُمور کى واقع مى شود؟ و نشان آمدن تو و انقضاى عالم چیست؟

عیسى در جواب ایشان گفت: زنهار کسى شما راگمراه نکند. ز آن رو که بسا به نام من آمده خواهند گفت که من مسیح هستم و بسیارى را گمراه خواهند کرد. و جنگها و اخبار جنگها را خواهید شنید، زنهار مضطرب مشوید; زیرا که وقوع این همه لازم است لیکن انتها هنوز نیست، زیرا قومى با قومى و مملکتى با مملکتى مقاومت خواهند نمود و قحطى ها و وباها و زلزله ها در جایها پدید آید . . .

آنگاه اگر کسى به شما گوید: اینک مسیح در اینجا یا در آنجا است باور مکنید; زیرا که مسیحان کاذب و انبیاى کذبه ظاهر شده علامات و معجزات عظیمه چنان خواهند نمود که اگر ممکن بودى برگزیدگان را نیز گمراه کردندى. اینک شما را پیش خبر دادم.

پس اگر شما را گویند: اینک در صحراست بیرون مروید، یا آن که در خلوت است باور مکنید; زیرا همچنان که برق از مشرق ساطع شده تا به مغرب ظاهر مى شود ظهور پسر انسان نیز چنین خواهد شد . . .

و فوراً بعد از مصیبت آن ایّام، آفتاب تاریک گردد و ماه نور خود را ندهد و ستارگان از آسمان فرو ریزند، و قوّتهاى افلاک متزلزل گردد. آنگاه علامت پسر انسان در آسمان پدید گردد، و در آن وقت جمیع طوایف زمین سینه زنى کنند و پسر انسان را ببینند که بر ابرهاى آسمان با قوّت و جلال عظیم مى آید . . .

پس از درخت انجیر مثلش را فرا گیرید که چون شاخه اش نازک شده برگها مى آورد مى فهمید که تابستان نزدیک است. همچنین شما نیز چون این همه را ببینید بفهمید که نزدیک ـ بلکه بر در ـ است. هر آینه به شما مى گویم . . .

آسمان و زمین زایل خواهد شد; لیکن سخنان من هرگز زایل نخواهد شد.

امّا از آن روز و ساعت هیچ کس اطلاع ندارد حتّى ملائکه آسمان جز پدر من و بس; لیکن چنان که ایّام نوح بود ظهور پسر انسان نیز چنان خواهد بود . . .

پس بیدار باشید; زیرا که نمى دانید در کدام ساعت خداوند شما مى آید. لیکن این را بدانید که اگر صاحب خانه مى دانست در چه پاس از شب دزد مى آید، بیدار مى ماند و نمى گذاشت که به خانه اش نقب زند.

لهذا شما نیز حاضر باشید، زیرا در ساعتى که گمان نبرید پسر انسان مى آید پس آن غلام امین و دانا کیست که آقایش او را بر اهل خانه خود بگمارد تا ایشان را در وقت معیّن خوراک دهد. خوشا به حال آن غلامى که چون آقایش آید او را در چنین کار مشغول یابد».([54])

«امّا چون پسر انسان در جلال خود با جمیع ملائکه مقدّس خویش آید آنگاه بر کرسى جلال خود خواهد نشست. و جمیع امّتها در حضور او جمع شوند و آنها را از همدیگر جدا مى کند به قسمى که شبان میش ها را از بزها جدا مى کند و میش ها را بر دست راست و بزها را بر چپ خود قرار دهد. آنگاه پادشاه به اصحاب طرف راست گوید: بیایید اى برکت یافتگان از پدر من ! و ملکوتى را که از ابتداى عالم براى شما آماده شده است، به میراث گیرید».([55])

«عیسى ایشان را گفت: هر آینه به شما مى گویم: شما که مرا متابعت نموده اید، در معاد وقتى که پسر انسان بر کرسى جلال خود نشیند، شما نیز به دوازده کرسى نشسته، بر دوازده سبط اسرائیل داورى خواهید نمود. و هر که به خاطر اسم من خانه ها یا برادران یا خواهران یا پدر یا مادر یا زن یا فرزندان یا زمینها را ترک کرد، صد چندان خواهد یافت و وارث حیات جاودانى خواهد گشت».([56])

 

 

 ب) انجیل مَرْقُس

«و چون او ـ عیسى ـ از هیکل بیرون مى رفت یکى از شاگردانش بدو گفت: اى استاد ! ملاحظه فرما چه نوع سنگ ها و چه عمارتها است!

عیسى در جواب وى گفت: آیا این عمارتهاى عظیمه را مى نگرى. بدان که سنگى بر سنگى گذارده نخواهد شد مگر آن که به زیر افکنده شود.

و چون او بر کوه زیتون مقابل هیکل نشسته بود ... از وى پرسیدند: ما را خبر ده که این امور کى واقع مى شود؟ و علامت نزدیک شدن این امور چیست؟

آنگاه عیسى در جواب ایشان سخن آغاز کرد که: زنهار کسى شما را گمراه نکند. زیرا که بسیارى به نام من آمده خواهند گفت که: من هستم، و بسیارى را گمراه خواهند نمود. امّا چون جنگها و اخبار جنگها را بشنوید مضطرب مشوید; زیرا که وقوع این حوادث ضرورى است. لیکن انتها هنوز نیست. زیرا که اُمّتى بر اُمّتى و مملکتى بر مملکتى خواهند بر خاست، و زلزله ها در جایها حادث خواهد شد و قحطى ها و اغتشاشها پدید مى آید، و اینها ابتداى دردهاى زه مى باشد. لیکن شما از براى خود احتیاط کنید . . .

ولى از آن روز و ساعت غیر از پدر هیچ کس اطلاع ندارد نه فرشتگان در آسمان و نه پسر هم. پس بر حذر و بیدار شده دعا کنید، زیرا نمى دانید که آن وقت کى مى شود.

مثل کسى که عازم سفر شده خانه خود را واگذارد و خادمان خود را قدرت داده هر یکى را به شغلى خاصّ مقرر نماید و دربان را امر فرماید که بیدار بماند. پس بیدار باشید ! زیرا نمى دانید که در چه وقت صاحب خانه مى آید. در شام یا نصف شب یا بانگ خروس یا صبح. مبادا ناگهان آمده شما را خفته یابد. امّا آنچه به شما مى گویم به همه مى گویم بیدار باشید !».([57])

 

 ج) انجیل لوقا

«کمرهاى خود را بسته، چراغهاى خود را افروخته بدارید. و شما مانند کسانى باشید که انتظار آقاى خود را مى کشند، که چه وقت از عروسى مراجعت کند، تا هر وقت آید و در را بکوبد بى درنگ براى او باز کنند. خوشا به حال آن غلامان که آقاى ایشان چون آید ایشان را بیدار یابد . . . پس شما نیز مستعد باشید; زیرا در ساعتى که گمان نمى برید پسر انسان مى آید».([58])

«و در آفتاب و ماه و ستارگان علامات خواهد بود و بر زمین، تنگى و حیرت از براى اُمّتها روى خواهد نمود، به سبب شوریدن دریا و امواجش. و دلهاى مردم ضعف خواهد کرد از خوف و انتظار آن وقایعى که بر ربع مسکون ظاهر مى شود، زیرا قوّت آسمان متزلزل خواهد شد. و آنگاه پسر انسان را خواهند دید که بر، ابرى سوار شده با قوّت و جلال عظیم مى آید».([59])

همان گونه که قبلا توضیح دادیم مقصود از «پسر انسان» حضرت مسیح(علیه السلام)نیست، زیرا مطابق نوشته مستر هاکس آمریکایى در «قاموس کتاب مقدّس» این عبارت 80 بار در انجیل و ملحقات آن (عهد جدید) آمده است که فقط 30 مورد آن با حضرت عیساى مسیح(علیه السلام) قابل تطبیق است». و امّا 50 مورد دیگر از نجات دهنده اى سخن مى گوید که در آخر زمان و پایان روزگار ظهور خواهد کرد و حضرت عیسى(علیه السلام) نیز با او خواهد آمد، و او را جلال و عظمت خواهد داد، و از ساعت و روز ظهور او جز خداوند ـ تبارک و تعالى ـ کسى اطّلاع ندارد، و او کسى جز حضرت مهدى(علیه السلام) آخرین حجّت خدا نخواهد بود.

 

 هـ) انجیل یُوحَنّا

«و بدو قدرت بخشیده است که داورى هم بکند; زیرا که پسر انسان است. و از این تعجّب مکنید، زیرا ساعتى مى آید که در آن جمیع کسانى که در قبور مى باشند آواز او را خواهند شنید و بیرون خواهند آمد، هر که اعمال نیکو کرد براى قیامت حیات، و هر که اعمال بد کرد به جهت قیامت داورى».([60])

مکاشفه یُوحَنّا

«و علامتى عظیم در آسمان ظاهر شد. زنى که آفتاب را در بر دارد و ماه زیر پایهایش و بر سرش تاجى از دوازده ستاره است. و آبستن بوده، از درد زه و عذاب زاییدن فریاد بر مى آورد.

و علامتى دیگر در آسمان پدید آمد که اینک اژدهاى بزرگ آتش گون که او را هفت سرو ده شاخ بود و بر سرهایش هفت افسر. و دمش ثلث ستارگان آسمان را کشیده آنها را بر زمین ریخت و اژدها پیش آن زن ـ که مى زایید ـ بایستاد تا چون بزاید فرزند او را ببلعد. پس پسر نرینه را زایید که همه اُمّتهاى زمین را به عصاى آهنین حکم رانى خواهد کرد، و فرزندش به نزد خدا و تخت او ربوده شد . . .

و در آسمان جنگ شد. میکائیل و فرشتگانش با اژدها جنگ کردند و اژدها و فرشتگانش جنگ کردند. ولى غلبه نیافتند، بلکه جاى ایشان دیگر در آسمان یافت نشد. و اژدهاى بزرگ انداخته شد، یعنى آن مار قدیمى که به ابلیس و شیطان مُسمّى است که تمام ربع مسکون را مى فریبد. او بر زمین انداخته شد و فرشتگانش با وى انداخته شدند».([61])

 

مفسّرین انجیل در مورد آیات فوق مى گویند: شخص مورد بشارت در این آیات تاکنون قدم به عرصه وجود ننهاده و تفسیر روشن و معنى واضح آنها نیز موکول به زمان آینده و نامعیّنى است که وى ظاهر گردد.

ولى با اندکى دقّت و تأمّل در آیات فوق این نتیجه به دست مى آید که شخص مورد بشارت در مکاشفه یاد شده، بزرگترین مولود جهان انسانیّت، و شخص ممتاز و بى نظیرى است که به منظور ایجاد حکومت حقّه الهیّه و بر افکندن بنیاد اهریمنان، به ناچار مدّتى از انظار مردمان غایب خواهد گردید، و خداوند عالم آن یگانه مظهر نور الهى و منجى انسانیّت را از دیدگان اشرار و شیاطین جنّى و انسى مخفى و مستور نگه خواهد داشت تا در یک زمان نامعلومى ـ آنگاه که خواست خداوند است ـ از پشت پرده غیبت ظاهر شده، با «عصاى آهنین» بر بشریّت حکومت کند.

 

در قسمت دیگرى از مکاشفه یوحنّاى لاهوتى بشارت ظهور حضرت مهدى(علیه السلام)چنین آمده است:

«و دیدم آسمان را گشوده و ناگاه اسبى سفید که سوارش امین و حق نام دارد و به عدل داورى و جنگ مى نماید و چشمانش چون شعله آتش، و بر سرش افسرهاى بسیار و اسمى مرقوم دارد که جز خودش هیچ کس آن را نمى داند و جامه خون آلود ـ سرخ ـ در بر دارد و نام او را کلمه خدا مى خوانند. ولشکرهایى که در آسمانند بر اسبهاى سفید، و به کتان سفید و پاک ملبّس از عقب او مى آمدند. و از دهانش شمشیرى تیز بیرون مى آید تا به آن اُمّتها را بزند و آنها را به عصاى آهنین حکمرانى خواهد نمود . . . و دیدم فرشته را در آفتاب ایستاده که به آواز بلند تمامى مرغانى را که در آسمان پرواز مى کنند ندا کرده مى گوید: بیایید و به جهت ضیافت عظیم خدا فراهم شوید تا بخورید گوشت پادشاهان و گوشت سپه سالاران و گوشت جبّاران . . .»([62])

با نظرى دقیق و اجمالى در تمام احادیثى که در مورد ظهور یکتا بازمانده حجج الهى وارده شده است مى توان گفت: همه فرازهاى بالا در احادیث اسلامى آمده است.

 

 و) رساله پولس به رومیان

«زیرا یقین مى دانم که دردهاى زمان حاضر نسبت به آن جلالى که در ما ظاهر خواهد شد، هیچ است».([63])

«. . . و آن که براى حکمرانى اُمّتها مبعوث شود، امید اُمّتها بر وى خواهد بود».([64])

این تعبیر هم تعبیر دقیقى است که در احادیث اسلامى آمده است، و جالب توجّه این که: همان گونه که در بشارات تورات تذکّر دادیم در ترجمه عربى انجیل با تعبیر «قائم» آمده است، و تعبیر «حکمرانى اُمّتها» و «امید اُمّتها» جالب توجّه است.

«زیرا این را به شما از کلام خدا مى گوییم که ما که زنده و تا آمدن خداوند باقى باشیم بر خوابیدگان سبقت نخواهیم جست; زیرا خداوند با صدا و با آواز رئیس فرشتگان و با صور خدا از آسمان نازل خواهد شد، و مردگان در مسیح اول خواهند بر خاست. آنگاه ما که زنده و باقى باشیم با ایشان در ابرها ربوده خواهیم شد تا خداوند را در هوا استقبال کنیم و همچنین همیشه با خداوند خواهیم بود».([65])

 

به طورى که خوانندگان عزیز ملاحظه مى کنند این فراز از عهد جدید با روایات اسلامى وجوه مشترک فراوانى دارد که از آن جمله است:

1 ـ نزول حضرت عیسى(علیه السلام)

2 ـ صیحه آسمانى.

3 ـ زنده شدن گروهى از افراد صالح.

4 ـ آمدن او بر فراز ابر.

5 ـ ربوده شدن یاران حضرت ولى عصر(علیه السلام) از محرابها و رختخواب هاى خود، و انتقال یافتن آنها بر فراز ابرها، همه این موارد در احادیث اسلامى آمده، و با این فقرات انجیل دقیقاً منطبق است.

 

 فراز دیگر از اناجیل را «عبدالله بن سلیمان» نقل کرده است که بسیار جالب است. او مى گوید:

من در اناجیل خواندم که خداوند به عیسى(علیه السلام) فرمود: «من تو را به سوى خود بالا مى برم، سپس تو را در آخر زمان فرو مى فرستم تا از اُمّت این پیامبر شگفتیها ببینى، و آنها را در کشتن دجّال یارى دهى، تو را در وقت نماز مى فرستم، تا با آنها نماز بخوانى که آنها اُمّت مرحومه هستند».([66])

 بشارت ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) در منابع «زرتشتیان»

 

در منابع زرتشتیان تصریحات زیادى به ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) شده است که قسمتى از آنها را در اینجا مى آوریم:

 

1 ـ در کتاب «زند» که از کتب مقدّسه زرتشتیان است در باره انقراض اشرار و وراثت «صلحا» که پس از درهم شکستن شوکت جبّاران و بیدادگران، زمام اُمور جامعه بشرى را به دست خواهند گرفت، چنین مى گوید:

«لشکر اهریمنان با ایزدان دایم در روى خاکدان محاربه و کشمکش دارند، و غالباً پیروزى با اهریمنان باشد، امّا نه به طورى که بتوانند ایزدان را محو و منقرض سازند; چه، در هنگام تنگى از جانب اورمزد که خداى آسمان است به ایزدان که فرزندان اویند یارى مى رسد و محاربه ایشان نه هزار سال طول مى کشد، آنگاه فیروزى بزرگ از طرف ایزدان مى شود و اهریمنان را منقرض مى سازند، و تمام اقتدار اهریمنان در زمین است و در آسمان راه ندارند، و بعد از پیروزى ایزدان و برانداختن تبار اهریمنان عالم کیهان به سعادت اصلى خود رسیده، بنى آدم بر تخت نیکبختى خواهند نشست».([67])

 

2 ـ در بخش «گاتها» که یکى از بخشهاى چهارگانه «اوستا» است (بندهاى 8 و 9) نویدهائى در مورد ظهور حضرت مهدى(علیه السلام)و سیطره جهانى آن حضرت که قیام شکوهمند او طبق وعده هاى أنبیاء در آخر الزمان به وقوع خواهد پیوست، چنین آمده است:

«و هنگامى که سزاى این گناهکاران فرا رسد پس آنگاه اى «مزدا» ! کشورت را «بهمن» در پایان برپا کند، از براى کسانى که دروغ را به دستهاى راستى سپرند، و خواستاریم از آنانى باشیم که زندگى تازه کنند».

 

3 ـ باز در همان بخش «گاتها» تحت عنوان «بامداد روز» نوید ظهور یگانه منجى بشریّت که در پایان جهان خواهد آمد، چنین آمده است:

«کى اى «مزدا» ! بامداد روز فراز آید، جهان دین راستین فرا گیرد، با آموزشهاى فزایش بخش پرخرد رهانندگان، کیانند آنانى که «بهمن» به یاریشان خواهد آمد، از براى آگاه ساختن، من تو را بر گزیدم اى أهورا».

نویسنده کتاب «بشارات عهدین» پس از آن که این دو بشارت را از «گاتها» نقل کرده است چنین مى نویسد:

«مترجمِ «گاتها»، در پاورقى، «بهمن» را ـ که در این دو بشارت پرچمدار نهضت آخرین معرفى شده ـ نماینده توانایى و منش نیک و راستى و پارسایى دادار اهور مزدا، تفسیر کرده، و روى این اصل، توضیح این دو فراز از «گاتهاى زرتشت» از این قرار است:

در پایان جهان پیش از رستاخیز عمومى آغاز سزاى گناهکاران است که به دست تواناى نماینده قدرت و راستى و قدس و عدالت الهى ـ به سزاى این جهانى خود خواهند رسید ـ این دولت با سعادت تنها براى کسانى است که دروغ را به دستهاى راستى سپرده، و منش زشت را در بوته فراموشى نهاده اند.

حقّاً آن زمان درخشان بامداد روز است که صبح دولت حقّه الهیّه دمیدن گیرد و دین راستین ـ آیین ابدى آخرین ـ سراسر جهان را فرا گیرد، آیینى که تمامى آموزشهاى پیامبران الهى در آن نمودار است، و آن یگانه نماینده قدرت و عدالت الهى، تمامى آموزشهاى صالح و پسندیده رهبران عالیقدر بشریّت را در سراسر جهان منتشر و عملى سازد.

چنان که روشن است این دو جمله، بشارت از ظهور موعود اسلام حضرت قائم آل محمّد(علیهم السلام) است، گر چه نامى از آن حضرت به میان نیاورده; ولى سلطنت عمومى و عدالت کلّى جهانى که پیشگویى کرده بهترین نشانه آن بزرگمرد الهى است».([68])

 

4 ـ جاماسب، در کتاب معروف خود «جاماسب نامه» که حوادث گذشته و آینده جهان در آن ثبت شده، و احوالات پادشاهان، انبیا، اوصیا و اولیا را بیان مى کند ضمن مطالبى که از قول زرتشت راجع به پیامبران بازگو مى نماید، در مورد پیامبر گرامى اسلام و دولت جاودانه حضرت مهدى(علیه السلام) و رجعت گروهى از اموات ... چنین مى گوید:

«پیغمبر عرب، آخر پیغمبران باشد که در میان کوههاى مکّه پیدا شود، و شتر سوار شود، و قوم او شتر سواران خواهند بود، و با بندگان خود چیز خورد، و به روش بندگان نشیند، و او را سایه نباشد و از پشت سر، مثل پیش رو ببیند. و دین او اشرف ادیان باشد، و کتاب او باطل گرداند همه کتابها را، و دولت او تازیک ـ یعنى پادشاهى ـ عجم را بر باد دهد، و دین مجوس و پهلوى را بر طرف کند، و نار سدیر و آتش کده ها را خراب کند، و تمام شود روزگار پیشدادیان و کیانیان و ساسانیان و اشکانیان».

آنگاه در باره ظهور مبارک حضرت مهدى(علیه السلام) چنین مى گوید:

«و از فرزندان دختر آن پیغمبر که خورشید جهان و شاه زنان نام دارد کسى پادشاه شود در دنیا به حکم یزدان که جانشین آخر آن پیغمبر باشد در میان دنیا که مکّه باشد، و دولت او تا به قیامت متّصل باشد، و بعد از پادشاهى او دنیا تمام شود، و آسمان جفت گردد و زمین به آب فرو رود و کوهها برطرف شود، و اهریمن کلان را که ضدّ یزدان و بنده عاصى او باشد بگیرد و در حبس کند و او را بکشد.

و نام مذهب او برهان قاطع باشد و حق باشد و خلایق را به یزدان بخواند، و زنده گرداند خلق را از بدان و نیکان، و نیکان را جزا دهد، و بدان را سزا دهد و بسیارى از خوبان و پیغمبران زنده شوند، و از بدان گیتى و دشمنان خدا و کافران را زنده گرداند، و از پادشاهان اقوام خود را زنده کند که فتنه ها در دین کرده باشند و خوبان بندگان یزدان را کشته باشند، و همه متابعان اهریمن و تبه کاران را بکشد و نام این پادشاه بهرام باشد . . .

و ظهور او در آخر دنیا باشد . . . و خروج او در آن زمان شود که تازیان بر فارسیان غالب شوند، و شهرهاى عمّان خراب شود به دست سلطان تازیک، پس او خروج کند و جنگ کند و دجّال را ... بکشد.

و برود و قسطنطنیّه را بگیرد و علمهاى ایمان و مسلمانى در آنجا برپا کند، و عصاى سرخ شبانان با هودار (که موسى(علیه السلام)باشد) با او باشد، و انگشتر و دیهیم سلیمان با او باشد، و جنّ و انس و دیوان و مرغان و درندگان در فرمان او خواهند بود . . .

و همه جهان را یک دین کند، و دین گبرى و زرتشتى نماند، و پیغمبران خدا و حکیمان و پرى زادان و دیوان و مرغان و همه اصناف جانوران و ابرها و بادها و مردان سفید رویان در خدمت او باشند . . .»([69])

 

«جاماسب» در ادبیات ایران و عرب به لقب «فرزانه» و «حکیم» خوانده شده است، و پیش گویى هایى نیز به او نسبت داده اند، و ظاهراً حکیمى ستاره شناس بوده است، و به قول مؤلّف کتاب «حبیب السیر»: وى شاگرد لقمان و برادر «گشتاسب» است، و در علم نجوم مهارت کامل داشته است.

علاّمه دهخدا در کتاب «لغت نامه» راجع به وى مى نویسد:

«نامه اى از او دیده شده که به پارسى قدیم است و نام آن فرهنگ ملوک و اسرار عجم است، و عنوان آن به نام گشتاسب شاه است، و نظرات کواکب را به رمز بیان نموده و مقارنات اختران را طالع وقت نهاده و بر آن زایچه حکم نموده.

گویند: پنج هزار سال از روزگار آینده را باز نموده، از سلاطین و انبیا خبر داده، در آنجا حضرت موسى(علیه السلام) سرخ شبان با هودار و حضرت مسیح(علیه السلام) را پیغمبر خرنشین که او را به نام مادر، باز خوانند. و از حضرت رسول عربى به «مهرآزما» تعبیر کرده، و بعضى سخنان وى موافق روزگار گذشته است و برخى مخالف، والله أعلم بالصواب».([70])

مؤلّف کتاب «بشارات عهدین» پس از آن که بشارتى را از کتاب «جاماسب» نقل مى کند ذیل کلمه جاماسب در پاورقى چنین مى نویسد:

«صاحبان سِیَر و تواریخ مى نویسند: ظهور جاماسب برادر گشتاسب بن سهراب به سال 4996 پس از هبوط ]حضرت[ آدم(علیه السلام) بوده، وى مدّتى در نزد زرتشت کسب معارف نموده و مدّتى هم شاگرد (چنکرمکهاجه) هندى بوده است.

وى در کتاب «جاماسب نامه» از زمان خود تا پنج هزار سال ]آینده را [پیش بینى نموده و قبرش در خفرک فارس است».([71])

 

5 ـ باز در کتاب جاماسب، موافق برخى از مضامین بشارات گذشته در مورد دولت با سعادت حضرت مهدى(علیه السلام) و صلح بهائم و برافکندن ریشه ظلم و فساد، و همچنین حکومت واحد جهانى و اجتماع عموم بشریّت بر دین مبین اسلام، و این که حضرت مهدى(علیه السلام)پیرو اسلام و تابع دین جدّش پیامبر اکرم مى باشد، چنین مى گوید:

«مردى بیرون آید از زمین تازیان از فرزندان هاشم، مردى بزرگ سر و بزرگ تن و بزرگ ساق، و بر دین جدّ خویش بود، با سپاه بسیار، روى به ایران نهد و آبادانى کند، و زمین پر داد کند، و از داد وى باشد که گرگ با میش آب خورد.

و مردم بسیار شوند، و عمر دیگر باز، به درازى کشد و باز گردد چنان که مردى بود که او را پنجاه فرزند بود نر و ماده، و کوه و دشت پر از مردم شود، و پر از حیوان شود، و همچون عروسى شود.

و همه کس به دین مهر آزماى (یعنى دین حضرت محمّد(صلى الله علیه وآله وسلم)) باز آیند، و جور و آشوب از جهان برخیزد، چنان که فراموش کنند که چون سلاح باید داشتن، و اگر وصف نیکویى آن کنم تلخ گردد این زندگانى که ما بدو اندریم».([72])

 

6 ـ در «زند و هومن یسن» از ظهور شخصیّت فوق العاده اى بنام «سوشیانس» (نجات دهنده بزرگ) خبر داده و در باره نشانه هاى ظهور وى چنین مى گوید:

«نشانه هاى شگفت انگیزى در آسمان پدید آید که به ظهور منجى جهان دلالت مى کند، و فرشتگانى از شرق و غرب به فرمان او فرستاده مى شوند، و به همه دنیا پیام مى فرستند».([73])

 

آنگاه به مقاومت شریران در برابر او اشاره کرده و نوید مى دهد که سرانجام همگى در برابر او سر تعظیم فرود مى آورند.

 

7 ـ هنگامى که «گشتاسب» در مورد کیفیت ظهور «سوشیانس» و چگونگى اداره جهان مى پرسد، جاماسب حکیم، شاگرد زرتشت توضیح مى دهد:

«سوشیانس (نجات دهنده بزرگ جهان) دین را به جهان رواج دهد، فقر و تنگدستى را ریشه کن سازد، ایزدان را از دست اهریمن نجات داده، مردم جهان را همفکر و همگفتار و همکردار گرداند».([74])

 

در اینجا لازم است این نکته را یادآور شویم که، اعتقاد به ظهور «سوشیانس» در میان ملّت ایران باستان به اندازه اى رایج بوده است که حتّى در موقع شکستهاى جنگى و فراز و نشیبهاى زندگى با یادآورى ظهور چنین نجات دهنده مقتدرى، خود را از یأس و نا امیدى نجات مى دادند.

شاهد صادق این گفتار این که، در جنگ قادسیّه پس از درگذشت رستم فرّخ زاد، سردار نامى ایران، هنگامى که یزدگرد، آخرین پادشاه ساسانى، با افراد خانواده خود آماده فرار مى شد، بهنگام خارج شدن از کاخ پرشکوه مدائن، ایوان مجلّل خود را مورد خطاب قرار داده و گفت:

«هان اى ایوان! درود من بر تو باد، من هم اکنون از تو روى برمى تابم تا آنگاه که با یکى از فرزندان خود که هنوز زمان ظهور او نرسیده است به سوى تو برگردم».

 

سلیمان دیلمى مى گوید: من به محضر امام صادق(علیه السلام) شرفیاب شدم و مقصود یزدگرد را از جمله «یکى از فرزندان خود» از آن حضرت پرسیدم، حضرت فرمود:

«او مهدى موعود(علیه السلام) و قائم آل محمّد(علیهم السلام) است که به فرمان خداوند در آخر زمان ظهور مى کند. او ششمین فرزند من، و فرزند دخترى یزدگرد است و یزدگرد نیز پدر او مى باشد».([75])

 

با توجّه به این که «شاه زنان» معروف به «شهربانو»، مادر امام سجّاد(علیه السلام) ـ بنابر مشهور ـ دختر یزدگرد آخرین پادشاه ساسانى است، روشن مى شود که او واقعاً پدر حضرت ولى عصر(علیه السلام) مى باشد.

 

آنچه تا بدینجا گذشت نمونه هایى از نویدها و بشارتهاى جاوید کتب مقدّسه اهل ادیان بود که همه آنها با مضامین مختلف خود، آمدن یک مصلح بزرگ جهانى را به نام (مهدى موعود(علیه السلام)) در آخر الزّمان نوید داده، و به روشنى گواهى مى دادند که مسأله ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) اختصاص به اسلام ندارد، بلکه از نظر همه اُمّتها و ملّتها یک امر قطعى و مسلّم است که بدون تردید تحقّق خواهد یافت.

 

آرى ! مطابق وعده هاى انبیا و نویدهاى کتب مقدّسه آسمانى، سرانجام روزى فرا خواهد رسید که نماینده قدرت و قدس و عدالت الهى، آخرین جانشین رسول گرامى بنیانگذار حکومت واحد جهانى مهدى موعود منتظر ـ عجّل اللّه تعالى فرجه ـ از پشت پرده غیبت ظهور خواهد فرمود، و با ظهور مبارک آن ولىّ مطلق الهى، همه پرده هاى ظلمت به کنار خواهد رفت، تاریکیها برچیده خواهد شد، از پلیدیها و ناپاکیها اثرى نخواهد ماند، و جهان یکسره نورانى خواهد گشت.

 

بدان امید که در سایه سار پرچم ظفر بخش او نظاره گر تلألوژمین از پرتو انوار پروردگارش باشیم و دیده بجمال عدل مجسم روشن داریم و خداى را بر تحقق وعده هایش سپاس گوییم - انشاء الله - .

 

 

 

منابع:

[1] ـ مقدّمه کتاب «مهدى موعود» ترجمه سیزدهم بحار، ص 177، و مهدى انقلابى بزرگ، ص 57، به نقل از کتاب علائم الظهور.

[2] ـ او خواهد آمد، ص 75.

[3] ـ قاموس کتاب مقدّس، ص 806، به نقل از کتاب «او خواهد آمد»، ص 32.

[4] ـ او خواهد آمد، ص 33، به نقل از قاموس مقدس، ص 219.

[5] ـ دیباچه اى بر رهبرى، ص 95 ـ 96.

[6] ـ دیباچه اى بر رهبرى، ص 101 ـ 102.

[7] ـ او خواهد آمد، ص 87 ـ 88.

[8] ـ اسامى مقدس حضرت مهدى(علیه السلام) در کتابهاى مربوطه به تفصیل آمده است، و ما اسامى مذکوره را از این کتابها نقل کرده ایم: النجم الثاقب، ص 31 ـ 70، کتاب یأتی على الناس زمان، ص 708 ـ 711، اقوال الائمه، ج 1، ص 329، او خواهد آمد، ص 64 ـ 70 و الزام الناصب ج 1، ص 481 ـ 491

[9] ـ ناگفته نماند که نامها، کنیه ها و لقبهاى حضرت مهدى(علیه السلام)، در دو کتاب پر محتواى «الزام الناصب»، تألیف مرحوم حائرى یزدى، و کتاب بسیار نفیس «نجم الثاقب» تألیف محدّث نورى ـ طاب ثراه ـ به تفصیل ذکر شده است.

در کتاب «الزام الناصب»، 186 نام، و در کتاب «نجم الثاقب» هم 182 نام براى آن حضرت ذکر گردیده است. کسانى که طالب شرح و معانى الفاظ یاد شده و اسامى مبارک آن حضرت مى باشند، مى توانند به کتاب «نجم الثاقب» از صفحه 31 تا 70 و جلد اوّل کتاب «الزام الناصب» از صفحه 481 تا 491 مراجعه فرمایند.

[10] ـ اوپانیشاد، ترجمه محمّد داراشکوه (از متن سانسکریت) ج 2، ص 637.

[11] ـ دلائل الامامة، ص 244 ـ منتخب الاثر، ص 519 ـ بحار الانوار، ج 52، ص 391، ح 214.

[12] ـ بشارات عهدین، ص 246 ـ علائم الظهور کرمانى، ص 18 ـ لمعات النور فی کیفیة الظهور، ج 1، ص 19، نور الانوار، ص 86، نور هفتم.

[13] ـ جگرنات به لغت سانسکریت نام بتى است که هندوها آن را مظهر خدا مى دانند.

[14] ـ علائم الظهور کرمانى ص 17; لمعات شیرازى، ج 1، ص 18 ; نور الانوار، نور هفتم ; بشارات عهدین، ص 246 به نقل از کتاب زبدة المعارف، ذخیرة الالباب و تذکرة الاولیاء.

[15] ـ بشارات عهدین، ص 272 ـ علائم الظهور کرمانى، ص 18.

[16] ـ بشارات عهدین، ص 245; او خواهد آمد، ص 66; علائم الظهور کرمانى، ص 18.

[17] ـ سوره اسراء، آیه 33، جهت اطلاع بیشتر به کتاب المحجّة ص 127 ـ 129 مراجعه فرمایید.

[18] ـ بحار الانوار، ج 52، ص 191، ح 24 ; بشارة الاسلام، ص 99 ; و منتخب الاثر، ص 292.

[19] ـ ممتاطا: در زبان هندى به معنى «محمّد» است.

[20] ـ علائم الظهور کرمانى، ص 18 ـ او خواهد آمد، ص 80.

[21] ـ بحار الانوار، ج 6، ص 306 از رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) و ج 52، ص 254 از امام صادق(علیه السلام) ـ کافى، ج 8، ص 36، 42 ـ مهدى موعود، ص 1036، 1045 و بسیارى از منابع دیگر از تفسیر و حدیث.

[22] ـ او خواهد آمد، ص 65 به نقل از کتاب ریگ ودا، ماندالاى 4 و 16 و 24.

[23] ـ بشارات عهدین ، ص 242 ـ علائم الظهور کرمانى، ص 17 ـ او خواهد آمد ص 65.

[24] ـ بحار الانوار ،ج 52، ص 312.

[25] ـ بحار الانوار، ج 52، ص 321.

[26] ـ سوره انبیاء، آیه 105.

[27] ـ عهد عتیق، کتاب مزامیر، مزمور 37، بندهاى 9 ـ 38.

[28] ـ همان، مزمور 96، بندهاى 10 ـ 13، ص 1247، کتاب مقدّس.

[29] ـ عهد عتیق، کتاب مزامیر، مزمور 72، بندهاى 1 ـ 2، به نقل از بشارات عهدین، ص 248 و أنیس الاعلام، ج 5، ص 92، 93.

[30] ـ یسىّ به معناى قوى، پدر حضرت داود و نوه «راعوت» است، و به طورى مشهور بود که داود را پسر «یسىّ» مى نامیدند، در صورتى که خود داود شهرت و شخصیت عظیمى داشته و از پیغمبران بزرگ «بنى اسرائیل» بوده است. (قاموس کتاب مقدس).

و اما «راعوت» زنى است از «مؤاب» که سر زمینى است در شرق دریاى لوط، که با «یوغى» وصلت کرد و از او صاحب فرزندى بنام عوید ـ عویبد ـ شد که جدّ حضرت داود(علیه السلام) باشد. (لغت نامه دهخدا، حرف راء، ص 86).

[31] ـ تورات، کتاب اشعیاى نبى، باب 11، پندهاى 1 ـ 10، ص 1548، کتاب مقدّس.

[32] ـ به بشارت دوم، عنوان هفتم، مراجعه فرمایید.

[33] ـ بشارة الاسلام، ص 197، 247، منتخب الأثر، ص 474، مستدرک حاکم، ج 4 ص 514 و بحار الانوار، ج 52، ص 280، ح 6.

[34] ـ تورات، کتاب اشعیاى نبى، باب دوم، بندهاى 2 ـ 4.

[35] ـ کتاب مقدّس، کتاب اشعیاى نبى، ص 1046 باب 32، بندهاى 16 ـ 18

[36] ـ کتاب مقدّس، کتاب اشعیاى نبى، ص 1090، باب 65، بندهاى 23 ـ 25.

[37] ـ وادى یهوشافاظ، نام صحرایى در نزدیکى بیت المقدّس است که اکنون وادى «قدرون» نامیده مى شود. (لغت نامه دهخدا، حرف قاف، قدرون، ص 177).

[38] ـ کتاب مقدّس، کتاب بوئیل نبى، ص 1327، باب 3، بندهاى 2 و 3.

[39] ـ کتاب مقدّس، کتاب بوئیل نبى، ص 1328، باب 3، بندهاى 12 و 13.

[40] ـ کتاب مقدّس، کتاب عاموس نبى، ص 1333، باب 4، بندهاى 12 و 13.

[41] ـ افرایم: نام پسر دوم حضرت یوسف(علیه السلام) است.

[42] ـ یهودا: نام پسر یعقوب و برادر بزرگ یوسف از مادر دیگر به نام لیا ـ لایالیا ـ است، که حضرت داود و ملوک بنى اسرائیل و حضرت عیسى(علیه السلام) از نسل او مى باشند. (لغت نامه دهخدا، حرف یاء، یهودا).

[43] ـ تورات، کتاب هوشع نبى، ص 1314، باب 5، بندهاى 14 و 15.

[44] ـ همان، کتاب زکریاى نبى، ص 1382، باب 14، بندهاى 1 ـ 10.

[45] ـ البدایة والنهایة، ابن کثیر، ج 1، ص 143.

[46] ـ بحار الانوار، ج 53، ص 59، ح 47 ـ معانى الاخبار، ص 407.

[47] ـ عقائد الامامیّه، ج 1 ص 270.

[48] ـ ظاهراً این کلمه اشاره به همان آیه شریفه: (وَأَعِدُّوُا لَهُمْ مَّا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّة)مى باشد.

[49] ـ کتاب مقدّس، کتاب حزقیال نبى، ص 1265، باب 39، بند 17 ـ 23.

[50] ـ قاموس کتاب مقدّس، ماده «پسر خواهر»، ص 219.

[51] ـ کتاب مقدّس، کتاب حجّى نبى، ص 1367، باب 2، بندهاى 6 ـ 9.

[52] ـ کتاب مقدّس، کتاب صفیناى نبى، ص 1363، باب 3، بندهاى 5 ـ 9.

[53] ـ کتاب مقدّس، کتاب دانیال نبى، ص 1309، باب دوازدهم، بندهاى 1 ـ 12.

[54] ـ کتاب مقدّس، انجیل متى، ص 41، باب 24، بندهاى 1 ـ 8، 23 ـ 28،29 ـ 37 و 42 ـ 46.

[55] ـ کتاب مقدّس، انجیل متى، ص 44، باب 25، بندهاى 31 ـ 34.

[56] ـ انجیل متى، باب 19، بندهاى 28 و 29.

[57] ـ کتاب مقدّس، انجیل مرقس، ص 77، باب 13، بندهاى 1 ـ 9 و 32 الى 37.

[58] ـ کتاب مقدّس، انجیل لوقا، ص 116 باب 12، بندهاى 35 و 36 و 37 ـ 40.

[59] ـ انجیل لوقا، باب 21، بندهاى 25 ـ 27.

[60] ـ کتاب مقدّس، انجیل یوحنّا، ص 152، باب 5، بندهاى 26 ـ 28.

[61] ـ کتاب مقدّس، مکاشفه یوحنّا، ص 408، باب 12، بندهاى 1 ـ 5 و 7 ـ 10.

[62] ـ کتاب مقدّس، مکاشفه یوحنّاى رسول، ص 417، باب 19، بندهاى 11 ـ 18.

[63] ـ رساله پولس رسول به رومیان، ص 252، باب 8، بند 18.

[64] ـ رساله پولس رسول به رومیان، ص 261، باب 15، بند 12.

[65] ـ رساله اول پولس به تسالونیکیان، ص 330، باب 4، بندهاى 15 ـ 17

[66] ـ بحار الانوار، ج 52، ص 181.

[67] ـ بشارات عهدین، ص 237.

[68] ـ بشارات عهدین، استدراکات، بعد از مقدّمه چاپ دوّم، ص 10 و 11.

[69] ـ لمعات النور، ج 1 ص 23 ـ 25.

[70] ـ لغتنامه دهخدا، ص 6469، ستون 1.

[71] ـ بشارات عهدین، ص 243.

[72] ـ بشارات عهدین، ص 258، به نقل از جاماسب نامه.

[73] ـ او خواهد آمد، ص 108.

[74] ـ همان، به نقل از جاماسب نامه، ص 121 و 122.

[75] ـ بحار الأنوار، ج 51 ص 164.

 

 

 

نویسنده: محمد حسین گودینی

 

 

 

 {jcomments on}

مراسم جشن نيمه شعبان در ايمن آباد و كروكلا

 

نيمه شعبان از راه مي رسد و همه جاي كشور و هر كجا كه منتظران آقا حضرت ولي عصر(عج) حضور داشته باشند مراسم جشن و مولودي خواني برپاست.

 

جشن ميلاد حضرت صاحب الزمان(عج) حتي در جمع چند نفره يك خانواده كه باشد عظمتي دارد كه شرح آن به زبان نايد.

 

  جشن نيمه شعبان 28 خرداد 1360 پايين كروكلا (برابر با 15 شعبان 1401 ه.ق(

 

 

اصولا" نیمه ي ماه شعبان یکی از جشن‌های بزرگ مسلمانان شيعه برگزار مي شود، که همزمان با سالروز تولد امام دوازدهم شيعيان است.

برگزاری مراسم نیمه شعبان فقط مختص به ايران نیست. از دیگر کشورهایی که چنین مراسمی را  آن هم به شکل وسیع برپا می‌کنند، می‌توان به کشورهای عراق، لبنان، مصر، بحرين، يمن و آذربايجان اشاره کرد. همچنین کشورهایی مانند هند، پاكستان، امارات متحده عربي، تونس و مراكش نيز كه شيعياني را هرچند اقليت در خود دارد، مراسم جشني باشكوه به همین مناسبت برگزار می‌شود. اين روز در تقويم ملي كشورمان به روز مستضعفان نيز نامگذاري شده است.

 

مراسم نیمه شعبان در كشورمان ايران نسبت به کشورهای دیگر بسيار پر رونق‌تر است. جداي از تدارکات ویژه‌ای که دولت مي بيند بسياري از مردم به صورت خودجوش و با صرف هزينه هاي قابل توجهي سعي مي كنند مراسم بسيار شاد و فرح بخشي را براي مردم محله، روستا، منطقه و شهر خود اجرا نمايند.

 

چراغانی‌های وسیع حتي چند روز مانده به روز نيمه شعبان آغاز مي شود و برنامه هاي مختلف تفريحي سرگرمي، مولودي خواني، مسابقات ورزشي با پخش شربت و شيريني که بسیاری از آن‌ها از سوی مردم و هیات‌های مختلف مذهبي انجام می‌شود، خاطره اي به ياد ماندني را براي مردم رقم مي زند.

 

 

جشن نيمه شعبان 28 خرداد 1360 پايين كروكلا (برابر با 15 شعبان 1401 ه.ق(

 

 

در روستايمان ايمن آباد و كروكلا نيز از ديرباز مراسم جشن نيمه شعبان در منازل برگزار مي شد. آنزمان مردم نمي توانستند آنگونه كه امروزه مراسم جشن در ميدان بزرگ روستا يا در خيابان ها با شكوه خاصي برگزار مي شود، پرشور و پر سروصدا به برگزاري اين جشن بپردازند.

 

در اين روز مراسم جشن با انواع برنامه هاي شاد به همراه پخش شربت، شكلات و شيريني و همچنين پارچه آرايي، چراغاني كردن معابر و پرچم آرايي از دو روز قبل، آغاز  مي شود و حتي تا روز بعد از ميلاد نيز در برخي خانه ها ادامه مي يابد.

 

  سال هاست كه آقاي حاج سيد حسين حسيني ايمني يكي از خيرين روستا با همكاري سيد محسن حسيني ايمني مراسم جشن نيمه شعبان را صبح روز ميلاد در ميدان ولايت روستا برگزار مي كنند. چراغاني محل و مكان جشن از روزهاي قبل، برگزاري مسابقات مختلف(مسابقه دو و ميداني با حضور نوجوانان، مسابقات مكتوب، مسابقاتي كه حين مراسم جشن برگزار مي شود) شعرخواني، اميري خواني، مولودي خواني، سخنراني كوتاه، نمايش ورزش هاي رزمي، شعبده بازي و تقليد صدا از جمله برنامه هايي  است كه در اين روز برگزار مي شود. حضور مردم در چنين روزي چشمگير است و بسيار باشكوه.

 

 

 

 

اين جشن در صبح روز ميلاد امام زمان(عج) از سال 1380 آغاز شده است. حاج محسن با بيان اين مطلب اشاره داشتند:

يادم مي آيد در اولين دوره آن يعني سال 1380 براي برگزاري جشن نيمه شعبان صندلي هايي را از تمامي مغازه داران روستا براي دو سه ساعت به امانت گرفتم. چون آن زمان ميز و صندلي اجاره اي نبود.

با تهيه شيريني و شربت جشن خوب و ماندگاري برگزار شد. خدا رحمت كند سيد قاسم حسيني ايمني (دوست محمد قاسم) ايشان حمايت معنوي زيادي از بنده نمود. يادم مي آيد آنروز، حاج حسيني حسيني ايمني يكي از خيّرين بزرگوار روستا كه خداوند همسرشان را رحمت نمايد با خريد چند جعبه شيريني از مهمانان پذيرايي نمود و پيشنهاد نمود كه از سال آينده جشن را خودش برگزار كند كه در نهايت تصميم گرفتيم هر دو در كنار هم، هرساله اين جشن را برگزار كنيم. خدا را شكر چه در روزهاي باراني و سرد و چه در هواي بسيار گرم تابستان، همچنان اين جشن، با شكوه خاصي برگزار مي شود.

 

 

و اما دو مراسم ديگر نيز در همين راستا در روستا برگزار مي شود. يكي در روستاي پايين كروكلا و ديگري در روستاي بالاكروكلا.

 

عصر روز نيمه شعبان، در محوطه مسجد النبي روستاي بالاكروكلا(قاضي محله) مراسم جشني با مولودي خواني و سخنراني با پذيرايي شربت و شيريني از سوي دهياري روستا و با همّت مردم، برگزار مي گردد.

 

 

در همين زمان يعني عصر روز نيمه شعبان در روستاي پايين كروكلا نيز در خيابان ولي عصر(عج)، خياباني كه مشرف به منزل شهيد گرانقدر روستايمان شهيد سيدباقر هاشمي مي باشد، مراسم جشن خاصي از سوي جوان پرشور، عاشق و با انگيزه اين روستا به نام عادل نوراله زاده، و با همکاری تعدادی از دوستانش برگزار مي شود.

 

 

آقاي عادل نوراله زاده جداي از تقبل هزينه ها، اجراي مراسم را نيز خود بر عهده مي گيرد و از شخصيت هاي طنز پرداز استان مازندران نيز دعوت به عمل مي آورد. موسيقي بومي محلي مازندران نيز بخشي از  مراسم است كه با حضور خوانندگان صاحب سبك و به نام مازندراني از جمله محمدرضا اسحاقي، ابوالحسن خشرو، عمران حيدرپور و.... اجرا مي شود.

 

 

 

 دادن افطاري در سالروز ميلاد حضرت ولي عصر(عج) در مسجد صاحب الزمان(عج) روستاي ايمن آباد به ميزباني پايگاه مقاومت بسيج روستاي ايمن آباد و كروكلا از برنامه هاي پاياني مراسم جشن نيمه شعبان هر ساله ي روستاست.

 

 

 

در مساجد روستاي ايمن آباد و كروكلا پس از اقامه نماز مغرب و عشا به جماعت، مراسم جشن مولودي خواني و سخنراني همواره برگزار مي شود. از جمله مسجد صاحب الزمان(عج) ايمن آباد، مسجد جامع ايمن آباد، مسجد صاحب الزمان(عج) پايين كروكلا و مسجدالنبي در روستاي بالاكروكلا.

 

 

 

فهرست زمان، مكان و شيوه برگزاري مراسم جشن نيمه شعبان در روستا:

 

 

شنبه يكم خردادماه 1395 

مراسم جشن در كليه مساجد روستا، پس از نماز مغرب و عشاء، با مولودي خواني و سخنراني

 

 

صبح يكشنبه دوم خردادماه 1395 

مراسم جشن نيمه شعبان در ميدان ولايت روستاي ايمن آباد از ساعت 9 صبح، با اجراي موسيقي محلي، مولودي خواني، مسابقه و سرگرمي و ....

 

 

 

عصر يكشنبه دوم خردادماه 1395 

مراسم جشن نيمه شعبان در خيابان ولي عصر(عج) روستاي پايين كروكلا از ساعت 16 با اجراي مولودي خواني، موسيقي محلي، شعبده بازي، نمايش طنز، مسابقه و ...

 

مراسم جشن نيمه شعبان كنار مسجد النبي در روستاي بالاكروكلا از ساعت17

 

 

 

 

شامگاه يكشنبه دوم خردادماه 1395 

مراسم افطاري پس از اقامه نماز مغرب و عشاء در مسجد صاحب الزمان(عج) روستاي ايمن آباد از سوي پايگاه مقاومت بسيج روستاي ايمن آباد و كروكلا به همراه مولودي خواني و سخنراني.

 

 

دعاي فرج:

 

اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن،  صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ ،  فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی کُلِّ سَاعَةٍ ، وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً ، حَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا"

 

خدایا، در این لحظه و در تمام لحظات، سرپرست و نگاهدار و راهبر و یارى گر و راهنما و دیدبان ولى ‏ات حضرت حجّة بن الحسن باش، که درودهاى تو بر او و بر پدرانش باد،  تا او را به صورتى که خوشایند اوست و همه از او فرمانبرى مى ‏نمایند ساکن زمین گردانیده، و مدت زمان طولانى در آن بهره ‏مند سازى.

 

 

 در پايان دعا مي كنيم براي سلامتي و ظهور آقا امام زمان(عج)، و به حرمت اين روز و اين ايام دعا مي كنيم براي شفاي همه بيماران و همچنين بيماران روستايمان ايمن آباد و كروكلا.

 یامَن اِسمُهُ دَوا وَ ذِکرُهُ شَفاء.

 

بارخدايا رحم بنما بر كسي كه تنها اميدش تويي، يا ارحم الراحمين

 

 

 

{jcomments on}

حكايت پلنگ و سه برادر، از افسانه تا واقعيت

 

در سال 1331 هجري شمسي در روستاي ايمن آباد حادثه اي رخ داد كه بسياري از مردم روستا، شاهد اين ماجرا بودند. حكايتي كه پس از گذشت شش دهه، همچنان در محافل مختلف از آن سخن فراوان گفته مي شود. آنانكه نديده اند و از زبان نديده ها مي شنوند آنرا افسانه مي خوانند و آنانكه آنروز حادثه را به چشم ديده اند، شنوندگانشان بر اين رخداد هيجان انگيز و ماندگار،  باور دارند.

 

 

پس از اين رخداد ماندگار، ضرب المثل و يا زبانزدي را مردم روستا بر زبان مي راندند كه جالب مي نمايد، و آن اينكه:

 

  پلنگ مردم جا نترسنه، سه تا برار جا  ترسنه!

 

پلنگ وحشي از جمعيت زياد هراسي ندارد بلكه از جمعيت حتي سه نفره اي مي هراسد كه تا پاي جانشان بر عقيده اي پايدارند.

 

 

 حكايت پلنگ و سه برادر  به نام هاي حسن، حسين و  ولي اله  نجفي

 

حكايتي ماندگار از قدرت ايمان و شجاعت، قدرت خواستن و قدرت فدا شدن براي هم، بينشي عميق از تقابل انسان با طبيعت حيوان وحشي، حكايت برادراني كه اگر پلنگ از پا در نيايد خودشان فنا مي شوند و پيامد آن امنيت و آسايش مردمي است كه خواب شبانه را از آنان خواهد گرفت.

 

 

 در دهه 1330 زماني را به خاطر آوريم كه حتي يك چراغ در  خيابان اصلي يا كوچه اي در شب روشن نبود. شب بود، ظلمات بود و پلنگي گرسنه، پشت بيشه اي مخفي.

 

بجاي نوشتار اين ماجراي شنيدني، وحشت آور و در عين حال ماندگار و  پر از هيجان، بر آن شديم تمامي داستان را از زبان تنها بازمانده نبرد سه برادر با پلنگ، يعني  ولي اله نجفي (1314_1395) بصورت  فايل صوتي  تقديم شما عزيزان كنيم.

 
 

 

 فايل صوتي را بشنويد....

 

 

 

 

 

  

 

 

 

 

تهيه و تنظيم: عسكري اميني ايمن آبادي _ 1392

 

 

 

{jcomments on}

درباره روستا
شهدا
حماسه سازان
مردم شناسی
کشاورزی
مشاغل و صنایع
آموزش
ورزش
زنان
خیرین
روستائيان نمونه
بنياد علمي فريد
آئينهاي مذهبي
نهادهای اجرایی
بهداشت
مقالات و مطالب مختلف
دیگر موضوعات

 

 

روستــا20