*اطلاعات موجود در سایت بیشتر بصورت میدانی جمع آوری شده است و احتمال اشتباه وجود دارد . ما را در رفع اشتباهات و تکمیل اطلاعات، یاری نمایید . منتظر ارسال مقالات، مطالب و دست نوشته های شما اهالی روستا، درباره موضوعات مختلف هستیم*

رتبه دوم كشوري از آن يكي از بانوان جوان روستا

 

 

بر اساس آخرين خبرها، سركار خانم سیده کوثر هاشمي کرویی فرزند سيدتقي و سیده عالمه هاشمي كه سال هاست در عرصه ورزش بويژه ژيمناستيك فعاليت مي كند و حدود دو سال است به ورزش کانوپولو روی آورده است، با حضور در مسابقات كشوري قايقراني اسلالوم در بخش آبهاي خروشان به مقام دومي اين مسابقات و كسب مدال نقره دست مي يابد.

 

به گزارش روابط عمومی فدراسیون قایقرانی، مسابقات قهرمانی کشور اسلالوم با حضور بیش از 130 قایقران از استان‌های مختلف كشور در رودخانه زاینده رود شهرکرد در مواد کایاک و کانو و در رده های سنی بزرگسالان، جوانان و نوجوانان برگزار شد.

در کایاک بزرگسالان بانوان رکسانا رازقیان از اصفهان، ندا سلیمانی از زنجان و الهام طهماسبی از مازندران در رده‌های اول تا سوم قرار گرفتند.

در کانوی بزرگسالان بانوان فائزه مرتضوی از تهران، سيده کوثر هاشمی كرويي از شهرکرد و مهسا دشتبان از مازندران مقام‌های اول تا سوم را کسب کردند.

در کایاک جوانان بانوان ملیکا برون از مرکزی، آرزو شاهی از خراسان رضوی و عرفانه کامران از اصفهان جایگاه اول تا سوم را از آن خود کردند.

در کایاک نوجوانان بانوان ملیکا سماکی از مازندران مقام اول، مریم مرادی از کرمانشاه مقام دوم و ارغوان برخورداری از تهران مقام سوم را به دست آوردند.

در کانوی نوجوانان بانوان دنیا محمدی از کرمانشاه اول، فائزه روناسی از اصفهان دوم و حسنا اله‌قلی از مازندران سوم شدند.

در کایاک مردان بزرگسالان امیرمحمد فتاح پور از کرمانشاه، مرتضی کیام منش از خوزستان و مصطفی کنارنگ از شهرکرد رده های اول تا سوم را بدست آوردند.

در کانوی بزرگسالان مردان مهدی کریمی از گیلان، احمد حویدر از خوزستان و امیرحسین ممتازی از قزوین مقام‌های اول تا سوم را کسب کردند.

در کایاک جوانان مردان محمد محمودی از مازندران اول، علی محمودپور از آذربایجان شرقی دوم و امیرضا خسروی از شهرکرد سوم شدند.

در کانوی جوانان مردان آشو احمدی از کردستان و سینا رشیدنژاد از آذربایجان شرقی در رده‌های اول و دوم قرار گرفتند.

در کایاک نوجوانان مردان دانیال خسروی از مازندران، مهدی کنارنگ از چهار محال و بختیاری و علی رحمانی از قزوین مقام‌های اول تا سوم را به دست آوردند.

در کانوی نوجوانان مردان امین یوسفی از زنجان، علیرضا آدم‌پور از گیلان و امیرمحمد جلالی از مازندران اول تا سوم شدند.

در نهایت با جمع‌بندی امتیازات استان چهارمحال و بختیاری با 109 امتیاز قهرمان شد، استان مازندران با 107 امتیاز در رده دوم قرار گرفت و استان زنجان با 71 امتیاز جایگاه سوم را از آن خود کرد.

 

 

 

سيده كوثر هاشمي كرويي كه به عنوان نماينده شهر كرد در اين مسابقات شركت كرده بود، توانست به عنوان دومي دست يابد و قرار است نفرات اول تا ششم هر رشته به اردوي تيم ملي دعوت شوند.

سيده كوثر هاشمي كرويي عضو تيم بانوان كانوپولوي راهبران فريدونكنار است كه اين تيم در ليگ برتر كانوپولوي بانوان نيز حضور دارد و بازي هاي ليگ جديد نيز از دي ماه 1395 آغاز مي شود.

سيده كوثر هاشمي كرويي تمام تلاشش را براي حضور در تيم ملي كاناپولوي ايران به كار مي بندد و بسيار به موفقيت در اين امر اميدوار است.

لازم به توضيح اينكه همسرش نيز در همين رشته ورزشي فعاليت چشمگيري دارد.

  

 

 

سیده کوثر هاشمی متولد سال 1375 است و از سن 8 سالگی به ورزش ژیمناستیک  روی مي آورد و در باشگاه خدامی بابل فعالیت ورزشی اش را آغاز می کند. با تلاش فراوان دوره ها را با موفقیت پشت سر می گذارد و با گذشت 7 سال تمرين در اين رشته، در 16 سالگي به عنوان کمک مربی و از سن 17 سالگي تا به حال به عنوان مربی ژیمناستیک، به آموزش نونهالان و نوجوانان می پردازد.

 

ایشان از سن 9 سالگی در رشته کونگفو، نزد پدرش آموزش می بیند و با کسب یک عنوان دومی در مسابقات شهرستانی و سپس استانی، و در ادامه، دو مقام قهرمانی در مسابقات کشوری کونگفوی بانوان، به کارش خاتمه می دهد.

 

چون ورزش کونگفو، بویژه برای بانوان، قوانین نظام مندی در کشور ندارد، این ورزش را کنار می گذارد و با توجه به علاقه ی فراوانش به مربی گری ورزش ژیمناستیک، همچنان به مربی گری در این ورزش می پردازد.

 

سیده کوثر هاشمی در مردادماه 1393، به سفارش یکی از دوستانش در باشگاه راهبران بندر فریدونکنار برای فراگیری دوره های آموزشی ورزش کانوپولو، عضو این باشگاه می شود و به دلیل توانمندی بالایش پس از دو ماه آموزش و تمرین مداوم مربی این باشگاه، به عضویت تیم کانوپولوی باشگاهش در می آید.

 

 تیم باشگاه راهبران بندر فریدونکنار در مسابقات لیگ برتر کانوپولوی بانوان کشور در سال 1393، شرکت می کند و با حضور 12 تیم که با انصراف چند تیم نیز در ادامه ي ليگ همراه بوده است، با برگزاری 12مسابقه در شهرهای ساری، اصفهان و نوشهر مقام سوم کشوری را پس از تیم سپاهان اصفهان الف و ب ، کسب می کنند.

 

 

 

خانم هاشمي از میان حدود 80 نفر كه عضو تيم هاي مختلف باشگاهي ليگ برتر كانوپولوي كشور هستند، به همراه خانم فاطمه اسماعیل پور از فريدونكنار، دو مازندراني هستند كه به اردوي 15 نفره ي تيم ملي در سال 1394 دعوت مي شوند اما از حضور در جمع 8 نفر باز مي ماند. اما بسيار مصمم است كه در فصل آينده از نفرات اصلي تيم ملي كشورش شود.

 

در پايان، خانم هاشمي ضمن سپاس و قدرداني فراوان از پدر و مادرش كه تلاش زيادي را در روند رو به رشدش در فعاليت هاي علمي و ورزشي داشته اند، از خواهران طهماسبي يعني جميله و الهام طهماسبي به پاس تلاش اين عزيزان در موفقت خويش بسيار قدرداني نمودند.

 

كوثر در ميان جميله و الهام طهماسبي

 

 

لازم به يادآوري اينكه خانم کوثر هاشمي كرويي فارغ التحصيل كارداني رشته تربيت بدني مي باشد و براي كسب گواهي نامه كارشناسي و دكترا در همين رشته، برنامه ريزي نموده اند.

 

 
  

 

آشنایی با ورزش قایقرانی اسلالوم

 

 برگرفته از: فدراسيون قايقراني جمهوري اسلامي ايران

 

قایقرانی اسلالوم در آب‌های خروشان  Whitewater slalom یا کانو اسلالوم یک ورزش رقابتی است که با قایق‌های پارویی كانو يا كاياك در آب‌های رودخانه خروشان با سرعت بالا انجام می‌شود.
این رشته ورزشی در مسابقات المپیک برگزار می‌شود و اولین دوره مسابقات جهانی کانو اسلالوم در سال ۱۹۴۹ در کشور سوئیس شهر ژنو بود.

 

تاریخچه رشته اسلالوم در ورزش قایقرانی

 

کانو اسلالوم یکی از 6 رشته تکنیکی فدراسیون جهانی قایقرانی می باشد که مقررات خواص خودش را دارد و زیرنظر یک کمیته مستقل می باشد.تاریخ شروع این رشته در روز 11 سپتامبر 1932 در کشور سوئیس بوده است.

 

به گفته مخترع این رشته اسلالوم یک آزمایش مهارت در آبهای خروشان است که از اسکی روی آب و اسکی روی برف الگوبرداری شده است. شروع اسلالوم در آبهای آرام بود ولی خیلی زود جایگاه اصلی خود را در آبهای خروشان و متلاطم در رودخانه های طبیعی پیدا کرد و هیجان مبارزه با آبهای خروشان در رودخانه ها انگیزه و علاقه ورزشکاران را به این رشته افزایش داد اما پس از برگزاری ششمین دوره مسابقات جهانی اسلالوم جنگ جهانی شروع شد و به این شکل پیشرفت اسلالوم که زادگاهش کشور سوئیس بود متوقف گردید و در مقایسه با آبهای آرام مخصوصا از دید مسئولین المپیک عقب ماند و این موقعیت غیرعادلانه باعث شد که مدتی این رشته مورد توجه قرار نگیرد.

 

اما امروز می توانیم بگوییم که از مسئولین فدراسیون جهانی و المپیک اسلالوم با تماشاچی بیشتر و فراوان با آبهای آرام در یک جایگاه قرار دارد.

 

اولین مسابقات جهانی اسلالوم که زیرنظر فدراسیون جهانی قایقرانی ICF برگزار گردید در سال 1949 در کشور سوئیس شهر ژنو بود.

 

اما چه چیز باعث شد مورد توجه قرار گرفتن این رشته شد که به سرعت توانست جایگاه خود را پیدا کند؟ قطعا مبارزه سنگین و قدرتمندانه ورزشکاران دختر و پسر با یکی از موانع طبیعی و پرخطر در محیطی کاملا طبیعی و آموختن و بکارگیری تکنیک های جالب و دیدنی برای این مبارزه و ایجاد شجاعت باعث شد که این رشته برای ورزشکاران انگیزه مضاعف و برای تماشاچیان دیدنی و لذت بخش باشد.

 

از اولین مسابقه قهرمانی جهان که زیرنظر ICF فدراسیون جهانی قایقرانی در سال 1949 در ژنو سوئیس در رشته کانو اسلالوم برگزار گردید.

 

 

 

می توان تاریخچه این رشته را به 3 قسمت تقسیم کرد:

اولین قسمت از 1949 تا 1992 که پس از برگزاری چند دوره مسابقات جهانی برای اولین بار در مسابقات جهانی 1972 (GER. Augsburg) اوگاسبورگ آلمان رسما پذیرفته و برگزار گردید.

 

دومین مرحله از 1972 تا 1992 که برای پنج دوره به دلایلی از المپیک محروم شد و به عنوان یک رشته المپیکی جایگاهش را از دست داد و مرحله سوم از سال 1992 به بعد بود.

 

ویژگی مرحله اول تغییراتی بود که به منظور هرچه بیشتر هیجان انگیزتر کردن آن صورت گرفت و جنس قایقها برای اولین بار از فایبرکلاس ساخته شد.

 

دومین مرحله تغییرات بسیار مهم تدوین مقررات ساده تر و قانونمندتر شد به این امید که دوباره به عضویت المپیک پذیرفته شود.

 

ضمنا تغییرات عمده ای در قایقهای این رشته انجام شد که در قایقهای C2 دونفره کانو محل نشستن ورزشکاران در وسط تعیین شد و عرض قایقهای کانوی یک نفره به 70 سانتیمتر تغییر پیدا کرد.

 

در مرحله سوم با تغییرات جدی و اصولی که در مقررات مسابقات و شکل قایقها و پیست داده شده بود دوباره اسلالوم ورزشی المپیکی شد. تغییرات در خطاها و دومرحله ای بودن مسابقات انجام شد.

 

این تغییرات باعث شد که این رشته طرفداران زیاد و غیر از اروپا و آمریکای شمالی در نقاط دیگر جهان جایگاه خود را پیدا کند. در سال 1992 در المپیک اسپانیا حضور پیدا و عقب ماندگی خود را نسبت به آبهای آرام با سرعت جبران کرد و توانست تماشاچیان فراوانی را در کنار رودخانه ها در دل طبیعت و همچنین پای صفحه تلویزیون بکشاند.

 

در زمان کوتاهی با پیشرفت سریع این رشته مقررات گرفتن سهمیه برای شرکت در مسابقات جهانی از سال 1999 که در اسپانیا برگزار شد و کسب سهمیه المپیک از سال 2000 که در سیدنی استرالیا بود و به دلیل شرکت کشورهای زیادی در این رشته تدوین شد.

 

نگاه دور این است که این رشته به دلیل جذابیت های طبیعی و همراه بودن با طبیعت و تکنیک زیبایی که ورزشکاران این رشته برای مبارزه با یکی از سرسخت ترین عوامل طبیعی آموخته اند برای همیشه در المپیک ماندگار خواهد بود.

 

 

 

 

اسلالوم در ایران

 

قایقرانی آبهای خروشان مقدمه کسب مهارت برای اسلالوم می باشد چرا که قایقرانی در آبهای خروشان عبور از امواج رودخانه ها به صورت انتخاب مسیر آزاد و مستقیم و بسیار راحت تر است. اما در اسلالوم می بایست با کسب مهارت بالا و اجرای تکنیک های پیشرفته از بین دروازه هایی که در مسیر رودخانه و یا پیست مسابقات تعبیه شده است عبور کرد ، مضافا بر اینکه یک سوم دروازه های تعبیه شده هم می بایست برخلاف جریان آب از بین آنها عبور کرد.

 

لذا در کشور ما برگزاری اولین مسابقه آبهای خروشان در سال 1365 در رودخانه سفید رود برگزار شد و پس از آن تقریبا همه ساله این مسابقات برگزار گردید. تجهیزات اسلالوم که یک رشته المپیکی است در کشور وجود نداشت. اما بعد از ریاست مهندس دنیامالی مقدمات راه اندازی این رشته مهیا گردید و در سال 1385 قایقها و لوازم مدرن روز خریداری و کمیته اسلالوم در آن زمان با ریاست محمد مهرجو تشکیل شد و فعالیت خود را آغاز کرد.

 

 

 

 

 

 

 

 

تهيه و تنظيم خبر: مهدي قاسمي ايمني

 

 

{jcomments on}

معماری پایدار در مازندران

  معماری بومی مازندران علاوه بر هماهنگی با محیط طبیعی به ارزش های دیگری همانند فرهنگ، هویت، آداب و رسوم و سلسله ارزش های اجتماعی نیز اهمیت می دهد...

 

چند دهه از مطرح شدن معماری پایدار در عرصه معماری می گذرد و مجامع بین المللی راهکارهای بسیار را برای تکمیل و تکامل آن ارائه نموده اند.

 

قطعأ اصول معماری پایدار که همان حفظ انرژی های طبیعی، کاهش استفاده از سوخت های فسیلی و همزیستی با محیط و اقلیم است باید مد نظر طراحان و فعالان عرصه معماری قرار گیرد. قدری تأمل در معماری پایدار و اصول آن ما را به معماری بومی (مربوط به گذشته) این سرزمین خواهد رساند، چرا که معماران این سرزمین در اقلیم های مختلف توانسته اند بهترین هماهنگی را با محیط ایجاد کنند و با استفاده از محدودیت ها و امکانات بستر طرح بهترین شرایط زیستی رابرای کاربران فراهم خود سازند.

معماری مازندران یکی از نمونه های موفق معماری بومی است که چنان با ظرافت با طبیعت درآمیخته است که گویی جزئی از بستر و محیط طبیعی است. این درآمیختگی با بستر و توجه به قابلیت ها و محدودیت های آن باعث همسو شدن معماری بومی مازندران و معماری پایدار شده است. چنان که تمیز نمودن آنها از هم بسیار دشوار می نماید.

 

توجه به معماری بومی و شناساندن اصول نهان معماری پایدار در آن یکی از راهکارهای مفید در جهت شناساندن معماری پایدار می باشد، چرا که توجهی دوباره را به معماری بومی معطوف خواهد نمود و از طریق آن مباحث معماری را به مباحث روز بین الملل نزدیک خواهدکرد. مسلما" معماری بومی در زمان و مکان خودش پایدار بوده است و تقلید صرف از آن، امری بیهوده است.

 

 در این مقاله استخراج ویژگی های نهان معماری پایدار در معماری بومی مازندران مد نظر می باشد. روش تحقیق در این پژوهش مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای است و رویکردی توصیفی دارد. نتایج بدست آمده از این پژوهش به روشن شدن اصول پایدار نهفته در معماری مازندران منجر خواهد شد...

 

 

مقدمه

نظریه توسعه پایدار و در پی آن معماری پایدار، از بحث برانگیزترین موضوعات معماری معاصر است. این که هر ساختمان باید بتواند با محیط طبیعی که در آن واقع شده رابطه برقرار کند جای بحث ندارد.

 

آنچه چالش برانگیز است نوع و چگونگی این رابطه است. امروزه ایده معماری پایدار برای پاسخگویی به این پرسش مطرح گردیده است. پرداختن به معماری پایدار و اسباب شکل گیری چنین رویکردی در طراحی معماری ما را به سوی معماری بومی و رویکرد پایداری در مقایسه و سنجش با یکدیگر قرار می دهد تا آموزه های آن برای طراحی معماری امروز استخراج گردد.

در برخورد با مجموعه ها و واحد های معماری بومی چنین به نظر می رسد که این مجموعه ها مصداق خوبی برای پایداری در زمان و مکان خود بوده اند. معماری بومی مازندران برای ایجاد محیطی پایدار و مناسب چنان با طبیعت در آمیخته و در این مسیر به روشهایی دست یافته که نه تنها به محیط خود آسیبی نمی رساند بلکه موجب تعالی وکمال بخشیدن به ماده نیز می باشد

 

در این مقاله نخست مروری بر مفهوم پایداری و به تبع آن معماری پایدار خواهیم داشت و پس از شرح ویژگی های اقلیمی مازندران و ویژگی های معماری آن به دنبال مفاهیم پایدار در معماری این منطقه خواهیم بود...

 

 

روش تحقیق

بدیهی است هر پژوهش علمی نیاز به یک روش تحقیق متناسب با موضوع خود دارد. از اصول راهبردی یک پژوهش، انتخاب روش تحقیق مناسب و تداوم و پیوستگی آن در تمام فرآیند و مسیر پروژه است. روش مواجهه با مسئله پژوهش در ارتباط تنگاتنگ و دو سویه با ساختار و ماهیت تحقیق است.

 در پژوهش حاضر، تلاش بر آن است که بر پایه منابع و اسناد، روش های ساخت، ابزار وساختار معماری بومی منطقه مازندران مورد بررسی قرار گیرد تا در این فرایند بخشی از ارزشهای معماری روشن تر شود. در همین راستا روش تحقیق در این پژوهش، مطالعه توصیفی–تحلیلی مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای و اسناد و مدارک موجود می باشد، که با کاوش در پژوهش های صورت گرفته در این زمینه و نیز در نظر گرفتن شرایط خاص اقلیمی این استان، شاخص های پایدار در آن شناسایی و ارائه می گردد.

 برای به دست آوردن نتایج مطلوب در این مقاله از تحقیق کتابخانه ای اعم از کتاب، رساله و مقالات استفاده شده است و در نهایت مطالب به دست آمده را تحلیل و تکمیل نموده و به جمع بندی نهایی رسانده شده است.

 

 

 بیان مساله

 پایداری در لغت

فعل Sustain از ریشه لاتینSustinere و از دو جزSus (به معنای از پایین به بالا) وTinere (به معنای نگه داشتن، حفظ کردن) تشکیل شده و از سال۱۲۹۰ میلادی در زبان انگلیسی به کار گرفته شده است. این فعل با مفاهیمی از قبیل "حمایت، پشتیبانی و تداوم" آمیخته است و صفتSustainable در توصیف "شرایط، حالت ویا چیزی" به کار می رود که مورد پشتیبانی قرار گرفته یا به واسطه کمک یا تامین معاش، همچنان تداوم یافته است.

دهخدا پایداری را به معنای با دوام و ماندنی آورده است. در فرهنگ سخن و فرهنگ فارسی معین نیز پایداری به مفهوم پایدار بودن و مقاومت، از مصدر "پایش" به معنای پایداری کردن و از خود استقامت نشان دادن آمده است.

 برای صفت پایداری نیز این معانی بیان شده است: دارای ثبات، همیشگی و مقاومت کننده. بنابراین واژه پایداری که به عنوان معادل Sustainability انتخاب شده است فاقد معانی امروزی آن است و بر حفظ و ثبات تکیه دارد. معنای واژه پایداری که در این بحث نیز مد نظر است عبارت است از: "آنچه که میتواند در آینده تداوم یابد". [اسدپور، ۲:۱۳۸۵]

 توسعه پایدار

به منظور درک بهتر مفهوم معماری پایدار لازم است که ابتدا تعریف روشنی از مفهوم "توسعه ی پایدار" ارائه شود. [ملت پرست، ۱۲۲:۱۳۸۸] مقوله توسعه پایدار در بحث کلی خود به زمان بسیار دور بر می گردد.

 در دهه۱۹۶۰ والتر ایزارد و همکاران وی در دانشگاه هاروارد تلاشی را در جهت ارتباط دادن بین مدل های کلی اقتصادی نظیر ستانده و داده و مقولات دیگر نظیر زنجیره های غذایی توسط زیست شناسان انجام دادند.

 نتیجه کار آنها منجر به انتشار کتابی در سال ۱۹۷۲ شد که بحث جدیدی را در ارتباط با تجزیه و تحلیل اثرات زیست محیطی ارائه کرد.

 پس از آن ها مطالعات چندی در این ارتباط ادامه یافت. با این حال مفهوم توسعه پایدار در قالب فعالیت های برنامه ریزان توسعه و به گزارش اتحادیه بین المللی برای محافظت طبیعت و منابع طبیعی برمی گردد. پس از آن نیز گزارش کمیسیون جهانی محیط زیست و توسعه در سال ۱۹۸۷ مطرح شد.

در سال ۱۹۹۲ نیز کنفرانس سازمان ملل در محیط زیست و توسعه که در شهر ریودژانیرو برگزار گردید، باعث اشاعه مفهوم شد. [عزیزی، ۲۰:۱۳۸۰] اگرچه صاحبنظران در این مورد که "حل مسائل جهانی در گرو اتخاذ سیاست ها و برنامه هایی است که به توسعه پایدار منتهی گردد" اتفاق نظر دارند، با این وجود در مورد تعریف "توسعه پایدار" چنین توافق نظری وجود نداشته و از این رو برای مفهوم توسعه پایدار تعاریف متفاوتی وجود دارد و لذا این خطر احساس می شود که مفهوم مزبور در ابهام قرار گرفته و مورد سوء استفاده واقع شود.

 تعریفی از توسعه پایدار که عموما پذیرفته شده، تعریف مندرج در گزارش برونتلند است که طبق آن "توسعه پایدار" آن گونه توسعه ای است که نیاز های نسل حاضر را بدون مصالحه و صرف نظر از توانایی نسل آینده در برآوردن نیازهایشان تامین نماید". هدف اصلی توسعه پایدار، تامین نیاز های اساسی، بهبود و ارتقای سطح زندگی برای همه، حفظ و اداره بهتر اکوسیستم ها و آینده ای امن تر و سعادتمندتر ذکر شده است. [ملت پرست، ۱۲۲:۱۳۸۸]

توسعه پایدار براساس توسعه اجتماعی، اقتصادی و محیطی تعریف میشود و بخش مهمی از توسعه اجتماعی را آموزش های طراحی و مهارت ها تشکیل می دهند که باید در ارتباط با ارزش های اجتماعی و منابع محیطی باشد. [حسینی، مفیدی شمیرانی، مدی، ۲۱۴:۱۳۸۷] و در نهایت می توان گفت که توسعه ی پایدار مفهومی جامع دارد و به تمام جنبه های زندگی انسان مربوط می شود و اجرای مدل های توسعه پایدار نیاز به تغییرات اساسی در سیاست های ملی و بین المللی دارد به طور کلی پایداری محیطی با هدف حفظ محیط زیست بر موارد زیر تاکید دارد:

کاهش اتلاف و پخش انرژی در محیط

کاهش تولید تاثیر گذارنده ها بر سلامت انسان

رفع سموم مواد. [ملت پرست، ۱۲۲:۱۳۸۸]

 معماری پایدار

کاربرد مفاهیم پایداری در معماری، مبحث تازه ای را به نام "معماری پایدار" یا "معماری اکولوژیکی" یا "معماری سبز" یا "معماری زیست محیطی" باز کرده است، که همگی این ها دارای مفهوم یکسانی بوده و بر معماری سازگار با محیط زیست دلالت دارند. . [قیاسوند، ۴:۱۳۸۶]

پایداری بی هیچ واسطه ای همان مسیری است که معماری بایستی در آینده نزدیک به آن دسترسی پیدا کند. این نوع معماری باید تداعی کننده احساس انسان ها نسبت به طبیعت باشد. اینکه چگونه خانه هایمان را طراحی و مصالح آن را انتخاب کنیم از مهمترین مسائلی است که آینده ساختمان سازی هایمان را تحت تاثیر قرار می دهد.

. [سفلایی، ۶۳:۱۳۸۳] تمامی طراحی هایی که در رابطه با سیستم های پایدار انجام می شود، باید بتواند به نحوی پیش بینی های لازم را برای آینده انجام دهد. مثلا یک ساختمان باید طوری طراحی شود که استفاده مجدد از آن یا حتی اجزای سازنده اش مد نظرقرار گیرد. این آینده نگری برای برطرف کردن نیازهای نسل آینده نیز به کار می آید. [سلیمانی، ۲:۱۳۸۷]

در راستای مطالبی که مطرح گردید می توان در جهت طراحی برای یک معماری پایدار، اشارتی عینی و قابل لمس تر به صورت زیر عنوان نمود:

توجه به کلیه مطالب و ساختارهایی که در آن سعی در جهت طراحی معماری پایدار مطرح و پیشنهاد گردیده است.

مسکن + آفتاب و فضای سبز

دیوار های سالم جهت مسکن سالم

شناخت مفهوم ساختمان مریض

سقف ها با قابلیت تهویه طبیعی

جمع آوری و استفاده از آب های باران

بهبود سرویس های بهداشتی و سیستم های تاسیساتی

بهبود سیستم های گرما و سرماساز

عایق کردن ساختمان با بوجود آوردن بدنه و سقف ها با لایه های مجوف هوا

طراحی و ساخت صحیح درب و پنجره به عنوان رابط داخل و خارج ساختمان

نحوه ی نورگیری صحیح فضاهای زندگی با کمترین ضایعات مانده از سوخت

حداکثر استفاده از منابع انرژی طبیعی (خورشیدی تحرک باد و غیره)

سیستم های گرمازای خورشیدی

جایگزینی صحیح وسایل خنک کننده و غیره

و در خاتمه باید گفت که اصولا پیشرفت پایدار است، که می بایستی مورد توجه همگان قرار گیرد. [شهروز تهرانی، ۱:۱۳۸۶]

 ابعاد معماری پایدار

ابعاد معماری پایدار را می توان در چارچوب مسائل زیر بیان کرد:

صرفه جویی در مصرف انرژی و استفاده از منابع تجدبد پذیر و پاک

صرفه جویی در منابع و مصالح دست اول و تجدید ناپذیر، بازیافت و استفاده مجدد

محترم شمردن بستر طرح

استفاده مناسب از شرایط اقلیمی در هر محل و منطقه

استفاده ازمصالح بومی [نصر، ۲:۱۳۸۹]

 اصول معماری پایدار

برخی بناها دارای ویژگی ها و خصوصیاتی هستند که آنها را در زمره بناهای پایدار قرار می دهد. اصولی که باید رعایت شود تا یک بنا به عنوان یک معماری پایدار طبقه بندی شود، عبارت است از:

اصل اول، حفظ انرژی: بنا باید طوری ساخته شود که نیاز ساختمان به سوختهای فسیلی را به حداقل برساند.

اصل دوم، هماهنگی با اقلیم: بناها باید طوری طراحی شوند که با اقلیم و منابع انرژی موجود در محل احداث هماهنگی داشته و کار کند.

اصل سوم، کاهش استفاده از منابع جدید مصالح: ساختمان ها بایستی به گونه ای طراحی شوند که میزان استفاده از منابع جدید را تا حد ممکن کاهش داده و در پایان عمر مفید خود برای ساختن بنای جدید، خود به عنوان منبع جدید به کار روند.

اصل چهارم، برآوردن نیازهای ساکنان: در معماری پایدار برآورده شدن نیازهای روحی و جسمی ساکنان از اهمیت خاصی بر خوردار است.

اصل پنجم، هماهنگی با سایت: بنا باید با ملایمت در زمین سایت خود قرار گیرد و با محیط اطراف سنخیت داشته باشد.

اصل ششم، کل گرایی: تمام اصول معماری پایدار باید در یک پروسه کامل که منجر به ساخته شدن محیط زیست سالم می شود، تجسم یابد. [قیاسوند، ۴:۱۳۸۵]

تامل بیشتر در موضوع حاکی از آن است که مفهوم معماری پایداری در عرف قدیمی و فرهنگ های کهن بشر هم ریشه داشته و در زندگی سنتی، در قالب تکریم و حرمت گذاری به طبیعت و منابع جلوه گر شده است. از این رو می توان فعالیت های دهه های آخر قرن بیستم را به مثابه تلاشی برای احیاء شدن این مفاهیم کهن دانست. [موسوی،۱۹:۱۳۸۳]

در بحث توسعه پایدار و به طبع آن معماری پایدار اینکه هر ساختمان باید با بستر و محیط پیرامون خود تعامل داشته باشد به امری بدیهی مبدل شده است. قسمت بحث بر انگیز و مورد توجه این امر چگونگی برقراری تعامل و نوع تدابیر در نظر گرفته شده می باشد.

این درست همان مطلبی است که سالها پیش ساکنان این مرز و بوم با مهارتهای ویژه از آن بهره جسته اند و با اجرای فنون و قواعد خاص در زمینه استفاده بهینه از انرژی ها و منابع طبیعی به خصوص خورشید و باد و هماهنگی با اقلیم از آن استفاده کرده اند. [زندیه، ۲:۱۳۸۹]

در گوشه و کنار این مرزو بوم پهناور که تمدنش به وسعت تنوع اقلیمی آن است، شاهد غنای معماری بومی با تکیه بر همسازی آن با گوناگونی آب و هوا و شرایط زیست محیطی هستیم. اعجاز معماری سنتی، در به کار گیری مصالح منطقه ای و خلق تکنیک های ویژه ساخت، در شکل بهترین روش پاسخ گویی به نیاز های فیزیکی و روحی انسان برای ساختمان سازی، بر دوستداران مظاهر فرهنگی ایران زمین پوشیده نیست. [خاکپور، ۴۶:۱۳۸۵]

معماری بومی نمایانگر تلاش بشر برای تعامل با محیط و طبیعت بوده و مظهر فرهنگ، تفکر، آداب و رسوم و دانش و تکنیک های مورد استفاده انسان های گذشته و حال می باشد. [شاهرودی، صفحه۳۷] معماری بومی مازندران نیز نهایت تاثیرپذیری را از طبیعت و محیط و اقلیم پذیرفته است.

 این معماری چنان با طبیعت در آمیخته است که بدان می توان معماری "طبیعت گرا" نام نهاد. [همان] بیشتر اصول معماری پایدار را به صورت آشکار و نهان در معماری مازندران می توان مشاهده کرد. در ادامه برای روشن شدن مطلب ابتدا ویژگی های جغرافیایی و اقلیمی مازندران و سپس ویژگی های معماری آن آورده خواهد شد.

ویژگی های محیطی، جغرافیایی و اقلیمی مازندران

استان مازندران با وسعتی بالغ بر ۴۴۵۵۲ کیلومترمربع بین ۳۵درجه و ۴۷ دقیقه تا ۳۸ درجه و ۵ دقیقه عرض شمالی و ۵۰ درجه و ۳۴ دقیقه تا ۵۶ درجه و ۱۴دقیقه طول شرقی از نصف النهار گرینویچ قرار گرفته است. [فقیه، ۳۰:۱۳۸۲] حد شمالی آن دریای مازندران و کشور اتحادجماهیر شوروی سابق (کشور ترکمنستان)، حد جنوبی آن استان تهران و سمنان، حد غربی آن استان گیلان و حد شرقی آن استان خراسان می باشد. [همان]

سواحل دریای خزر با آب و هوای معتدل و بارندگی فراوان، از جمله مناطق معتدل محسوب می شود. این منطقه که به صورت نواری بین رشته کوه های البرز و دریای خزر محصور شده، از جلگه های پستی تشکیل شده که هر چه به طرف شرق پیشروی میکند، رطوبت و اعتدال هوای آن کاهش می یابد. [کسمایی، ۸۳:۱۳۸۲]

اعتدال دمای هوا، زیاد بودن رطوبت و بارندگی فراوان از مهم ترین ویژگی های این منطقه است. متوسط حداکثر دمای هوا در گرمترین ماه سال (اوت) بین ۶/۳۶ تا ۸/۲۵ و متوسط حداقل دما در سردترین ماه سال (ژانویه) بین ۵/۴ تا ۸/۶ درجه سلسیوس بوده است. حداقل رطوبت نسبی هوا در فصل تابستان، بالاتر از ۴۰ درصد و در ایستگاه های نزدیک به دریا حدود ۶۵ تا ۹۰ درصد است.

 در تمام نقاط این منطقه، در کلیه ماه های سال بارندگی صورت گرفته و کل بارندگی اکثر ایستگاهها بیش از ۵۰۰ میلی متر است. در ماه های فصل زمستان درصد ساعات آفتابی بین ۲۵ تا ۵۵ درصد و در فصل تابستان این درصد به حدود ۴۵ تا ۶۰ درصد می رسد. [کسمایی،۲۳:۱۳۸۷] خصوصیات آب و هوایی این منطقه به قرار زیر است: بارندگی زیاد در تمام فصول سال، رطوبت نسبتا زیاد در تمام فصول سال، اختلاف کم درجه حرارت بین شب و روز و پوشش وسیع نباتی. [قبادیان، ۳۷:۱۳۸۵]

 

 

 

ویژگی های معماری مازندران

در این قسمت ویژگی های معماری مازندران در دو بخش ارائه میشود. ابتدا ویژگی هایی از معماری مازندران که درجهت هماهنگی با اقلیم و یا فائق آمدن بر شرایط سخت محیطی است، آورده می شود. سپس راهکار و ترفند های کالبدی که جهت مساعد کردن شرایط اقلیمی بوده اند بیان می شود.

۱. بافت شهری

در مناطقی که در نزدیکی ساحل دریا می باشند و یا مقدار بارندگی زیاد است، وجود رطوبت هوا از جمله مشکلات عمده می باشد. هوای مرطوب از هوای خشک سنگین تر است و در قسمت زیرین هوای خشک قرار می گیرد. لذا اگر فضاهای شهری محصور باشند و کوران هوا و باد در آنها جریان نداشته باشند، در سطح شهر کلیه این فضاها از هوای مرطوب انباشته خواهد شد و تنفس و فعالیت ها بسیار طاقت فرسا خواهد گردید.

به همین دلیل باید از جریان هوا حداکثر استفاده صورت گیرد تا از ساکن شدن رطوبت بیش از حد در فضاهای شهری جلوگیری شود. [قبادیان، ۳۸:۱۳۸۵] لذا ساختمان ها در این مناطق مجزا از هم ساخته می شوند، با حیاطها و فضاهای باز و وسیع و حصار دور این فضاها اغلب کوتاهتر از قد انسان است.

دلیل این امر همان استفاده از جریان هوا است، تا از میان ساختمان ها عبور کرده و هوای مرطوب و راکد را با خود به بیرون محوطه و فضاهای زیستی ببرد. بهره بردن از طبیعت زیبا و سرسبز منطقه نیز از دلایل دیگر جهت تلفیق محیط مسکونی با طبیعت است. خصوصیات کلی بافت شهری و روستایی در این منطقه به قرار ذیل است: [قبادیان، ۴۰:۱۳۸۵]

الف بافت شهری و روستایی به صورت باز و گسترده

ب فضاهای شهری نسبتا وسیع

ج – محوطه ها با دیوارهای کوتاه

د – کوچه ها نسبتاً عریض

ه – ساختمانها جدا از هم، در مراکز شهری متصل به هم

۲. برونگرایی

معماری در نقطه ای از بستر طبیعت جایگزین می شود و در آن ریشه می دواند، از آن پند می گیرد و با آن پیوند می یابد و معمار با جهانی از داده های طبیعی رو به رو می گردد که بر نظم فضایی اش اثر می گذارد و قوانین تعریف شده ارائه می دهند.

معماری از طبیعت اطرافش می روید، به نوعی بسط طبیعت می گردد و در آن وجود انسان پاره ای جدا نشدنی از پیکره طبیعت در می آید تا برگشت طبیعت را قبول کند. [عبداله زاده،۴۹:۱۳۹۰]

معماری بومی مازندران چنان با طبیعت در آمیخته و با شرایط اقلیمی هم آوا شده است که بدان می توان معماری "طبیعت گرا" نام نهاد. معماری که برای انطباق با شرایط محیطی و اقلیمی به معماری برون گرا شناخته می شود. [شاهرودی، صفحه ۳۷] علت شکل گیری ساختمان های برونگرا در این منطقه در درجه اول بهره گیری از کوران هوا می باشد تا از این طریق از سکون ماندن رطوبت در ساختمان جلوگیری به عمل آید و دلیل دیگر آن، استفاده حداکثر از رطوبت و ایجاد منظر مناسب و دیده بانی از محدوده حیاط دانست. [گرجی مهلبانی، ۱۴۲:۱۳۸۹]

گونه شناسی برونگرا با گونه ای از معماری مسکن با ویژگی هایی از قبیل داشتن ارتباط بصری و فیزیکی مستقیم با فضای بیرون خانه، نداشتن حیاط، گسترش در ارتفاع و سازماندهی فضایی نسبت به یک فضای دیگر مثل دالان روبرو می باشد. [زندیه،۸:۱۳۸۹]

۳. فرم غالب و جهت گیری بنا

در این مناطق می توان از فرم های آزاد و حتی صلیبی شکل استفاده کرد. ولی با این وجود، فرم ساختمان حتما باید در طول محور شرقی– غربی کشیدگی داشته باشند تا از کوران مورد نیاز برخوردار شود. [گرجی مهلبانی، ۱۴۲:۱۳۸۹] جبهه اصلی نورگیری اکثر اتاق ها و ایوان ها سمت جنوب است.

 حیاط اصلی ساختمان نیز در سمت جنوب قرار دارد. [کسمایی، ۲۴:۱۳۸۷] به طور کلی، پلانها گسترده و باز و فرم کالبدی آنها بیشتر شکل های هندسی، طویل و باریک است. به منظور حداکثر استفاده از وزش باد در ایجاد تهویه در داخل اتاق ها، جهت قرار گیری ساختمان ها با توجه به جهت وزش نسیم های دریا تعیین شده است. در نقاطی که بادهای شدیدی می وزد، قسمت رو به باد ساختمان ها کاملا بسته است. [کسمایی، ۸۷:۱۳۸۲]

۴. چهار فصل بودن بنا

همانند خانه های چهار فصل در مناطق گرم و خشک، که طبق فصول مختلف سال جابه جایی اهل خانه از شمال به جنوب صورت می گیرد، در خانه های این منطقه نیز جابه جایی فصلی صورت می گیرد. بدین ترتیب که: در فصل سرد اهم فعالیت ها در اتاق های طبقه اول صورت می گیرد. ولی در فصل گرم این فعالیت ها در ایوان و مخصوصا ایوان طبقه دوم(تلار) و اتاق طبقه دوم( تلار اتاق) انجام می شود. [قبادیان،۶۴:۱۳۸۵]

۵. ارتباط با زمین

آمیزش معماری با زمین و طبیعت در مازندران، هم با تبعیت از آن همراه است و هم با بهره وری از آن. [کلبادی نژاد، صفحه ۸۴] به دلیل رطوبت هوا و عمق کم آبهای زیر زمینی، کف طبقه همکف ساختمان را سعی می کنند حتی المقدور بالاتر از سطح طبیعی زمین اجرا کنند تا کف بنا از نم و رطوبت زمین فاصله داشته باشد و بتوان از جریان باد که در ارتفاع بالاتر از سرعت بیشتری برخوردار است، بهره مند شوند. [قبادیان،۴۲:۱۳۸۵]

در ارتباط زمین با کالبد معماری در مازندران ذکر چند نکته ضروری است. اول: احداث زیرزمین در این مناطق مرطوب صحیح نیست. دوم: به لحاظ این که در این مناطق عمق آبهای زیر زمینی بسیار کم است و خاک آن مرطوب و از مقاومت کمی برخوردار است، استفاده از پی گسترده جهت تحمل بار روی این زمین سست، کاملا منطقی است و سوم این که با ایجاد فاصله بین ساختمان و سطح زمین، از امکان سرایت هر گونه رطوبت به کف بنا جلوگیری می شود.

 این فاصله کف تا سطح زمین در ساختمان های نزدیک دریا حدود دو متر و در ساختمان های واقع در کوهپایه حدود ۵۰ سانتی متر و یا کمتر است. این فضا به دلیل قرار گرفتن در سایه و در معرض کوران هوا، محل نگه داری طیور (چینه دان)، خشک کردن چوب درختان و انبار وسایل است و گاهی به عنوان طویله استفاده می شود. در واقع نوع کاربری این فضا به میزان رطوبت در مناطق مختلف بستگی دارد.

 

 

 

 

۷. مواد و مصالح

معماران ایرانی تلاش میکردند ساخت مایه خود را از نزدیک ترین جاها به دست آورند و چنان ساختمان میکردند که نیازمند به ساخت مایه جاهای دیگر نباشد و «خود بسنده باشد». بدین گونه، کار ساخت با شتاب بیشتری انجام می شده و ساختمان با طبیعت پیرامون خود «سازوارتر» در می آمده است و هنگام نوسازی آن همیشه ساختمایه آن در دسترس بوده است. معمار ایرانی بر این باور بودند که ساخت مایه باید «بوم آورد» یا «ایدری» (اینجایی) باشد. [عبداله زاده، ۵۰:۱۳۹۰] معماری مازندران نیز از این قاعده پیروی کرده و در ساخت و ساز های آن میتوان بوم آورد بودن را به خوبی مشاهده کرد.

همان گونه که بیان گردید "استان مازندران به لحاظ ویژگی های طبیعی به سه حوزه کلی کوهستانی با آب و هوای سرد، حوزه ارتفاعات جنگلی (کوهپایه ای) و حوزه جلگه ای قابل تقسیم بندی است. در حوزه کوهستانی سنگ و چوب، حوزه جنگلی چوب و در حوزه ساحلی و جلگه ای چوب و گل به عنوان عمده ترین مصالح ساخت و ساز هستند". [کلبادی نژاد، صفحه ۸۲] با توجه به حوزه ها ی گفته شده و مواد و مصالح موجود در آن چگونگی شیوه های ساخت به شرح زیر در خواهند آمد

 

سقانفار/عکس از: علی حسن نژاد

 

۱منطقه کوهستانی با آب و هوای سرد کوهستانی

ساختمان های سنگی در کوهستان های مازندران متداول می باشد، ( اگرچه در دامنه های نزدیک به جنگل به علت وفور چوب، خانه ها را چوبی می سازند). برای ساخت بخش های مختلف و اصلی بنا از سنگ که در منطقه به وفور یافت می شود استفاده می کنند. پی ها کاملا از سنگ و ملات گل ساخته شده و جداره سنگی به دو شیوه:

الف) در دیواره های بنا از سنگ های تخت همراه با ملات گل

ب) در دیوار های محوطه از سنگ های تخت بدون ملات (خشکه چین) ساخته می شوند. [یوسف نیا پاشا، ۴۴:۱۳۸۵]

بام به صورت تخت و با پوشش خاک و گل می باشد. [سادات اشکوری، ۳۰:۱۳۷۹]

۲منطقه جلگه ای با آب و هوای معتدل خزری

به علت وجود نسبتا کافی چوب و گل مناسب برای ساخت وساز خانه های "چینه ای چوبی" بیشتر متداول بوده اند به صورتی که دیواره ها از چینه و کف و سقف از چوب بوده و نیز چوب به عنوان کلاف نیز در فواصلی از دیوار چینه ای به منظور کلاف کشی برای بالا بردن مقاومت سازه قرار می گرفته اند. [یوسف نیا پاشا، ۴۴:۱۳۸۵]

سقف شیبدار، و با پوشش "گالی"(گیاهی که در استخرها و آبگیر ها می روید) و"کلش یا کولوش KološیاKolaš " (ساقه های برنج)، "لت Lat" )تخته های کوچک)، "سفال" و "شیروانی" بوده است. [سادات اشکوری،

 

 

عکس: علی حسن نژاد

 

۳منطقه ارتفاعات جنگلی با آب و هوای سرد خزری

به علت وجود جنگلهای انبوه و درختان مناسب در این منطقه تقریبا صد در صد خانه ها اعم از دیوار ها ، سقف ، کف و پوشش سقف شیبدار از چوب ساخته شده و خانه های چوبی در این مناطق رایج می باشد. برای ساخت جداره دیوار ها بیشتر تنه درخت به صورت طبیعی استفاده می شود. [یوسف نیا پاشا، ۴۴:۱۳۸۵]

سقف شیبدار، و با پوشش "لت"، "سفال" و به ندرت "گالی" و "شیروانی" بوده است. [سادات اشکوری، ۳۰:۱۳۷۹]

در جاهایی که معیشت بر کشت برنج مبتنی است، پوشش "کلش" رواج بیشتری دارد و در جاهایی که روستاها در دل جنگل قرار گرفته اند، پوشش"لت". پوشش "لت" از روستاهای جنگلی به طرف جلگه آمده و پوشش "کلش" همراه تغییر معیشت در روستاهای جنگلی رواج یافته است. [همان]


۸. بازیافت

در معماری مازندران که از عناصر طبیعی بیشترین استفاده را می برد، هیچ عنصر دور ریختنی وجود ندارد. بدین معنی که از هر عنصری بیشترین بهره برداری انجام می شود. چنانچه قبلا هم گفته شد ساقه های برنج (کولِش یا آلِم) برای پوشش سقف به کار برده می شوند، این ساقه ها برای ساخت نوعی طناب مورد بهره برداری قرار میگیرد که از آن در اتصالات به جای میخ و سیم های فلزی استفاده می شود.

پوست درختی به نام " لَرَک" برای ساخت طنابی با نام " لَرک کول" استفاده می کنند. حتی از پوست دانه برنج هم برای ساخت نوعی اندود با نام " فَل گِل" که از اختلاط گل رس، آب و پوست خرد شده دانه برنج است استفاده می شود. [قبادیان، ۴۷:۱۳۸۵] چنین استفاده ای از عناصر طبیعی باعث خواهد شد که ضایعات ساختمانی چه در حین ساخت و چه هنگام تخریب ساختمان کمترین صدمه را به بستر خود وارد سازد، چرا که ساخنمان جزیی از بستر و برآده از دل طبیعت می باشد.

این شیوه برخورد در واقع ناشی از درک فرآیند های طبیعی است. از آن جا که در طبیعت هیچ ضایعاتی وجود ندارد، محصول جانبی هر ارگانیسمی به خوراک دیگری تبدیل می شود. به بیان دیگر سیستم های طبیعی از حلقه های بسته ای تشکیل شده اند. قابل وضوح کردن چرخه ها و فرآیند های طبیعی، محیط طراحی شده را دوباره زنده می کند. [اسدپور، صفحه ۱۱] این اصل در واقع از اصول مهم در طراحی پایدار تلقی می شود که در معماری مازندران به وضوح دیده می شود.

 راهکار ها و ترفند های کالبدی:

این شیوه ها را شاید بتوان نمود عینی از "سیستم های غیر فعال خورشیدی" دانست. شیوه های به کار گرفته شده آسایش ساکنان را با کمترین مصرفی انرژی و بیشترین استفاده از عوامل طبیعی مثل باد و کوران هوا به ارمغان می آوردند. یعنی رعایت همان اصولی که اساسی ترین پایه های معماری پایدار را شکل می دهد

 

عکس: علی حسن نژاد

 

۱. ایوان

ایوان فضایی واسطه و نیمه باز در سلسله مراتب دسترسی از فضای باز به بسته می باشد. گونه ای که بیشتر در خانه های شهری دیده می شود، استقرار بالکن دور تا دور بنا می باشد. این بالکن ضمن آنکه دسترسی اتاق ها به یکدیگر را تامین می نماید، مانع از رسیدن باران به بدنه می شود.

 ایوان اصلی بزرگتر از هر کدام از اتاق های خانه است و به عنوان فضای نشیمن استفاده می شود. این ایوان معمولا در جبهه شرقی یا جنوبی ساختمان شکل گرفته و نسبت به سایر اتاق ها در ارتفاع بالاتری واقع می شود تا از چشم انداز بهتر و جریان هوای بیشتری برخوردار گردد. حالات مختلف ایوان نسبت به اتاق ها به قرار زیر است: [گرجی مهلبانی، ۱۳۷:۱۳۸۸]

عمق ایوان به اندازه ای است که از تابش نامطلوب خورشید در تابستان جلوگیری نماید و از طرف دیگر مانع بهره گیری از نور خورشید در زمستان نمی شود. [همان]

۲. غلام گرد

فضاهای با دو ردیف ستون جلوی تالار ها غلام گردش نامیده می شود. همچنین جهت محافظت دیوار یک " غلام گرد" که مانند ایوانی در سرتاسر محیط ساختمان گسترش می یابد.بام را تا جلوی غلام گرد ادامه می دهند. [گرجی مهلبانی، ۱۳۸:۱۳۸۸] بدین صورت با ایجاد غلام گرد و پوشش بالای آن ، هم دیوارها محافظت شده اند و هم یک فضای مناسبی که در سایه قرار دارد و جریان هوا در اطراف آن می تواند به راحتی عبور کند، برای ساکنین به وجود می آید. [قبادیان،۴۲:۱۳۸۵]

۳. بام شیب دار

به دلیل ریزش مداوم باران، بام ها در این منطقه به صورت شیبدار هستند. بدین وسیله از جمع شدن آب باران و یا برف در سقف ساختمان، جلوگیری به عمل می آید. فضای خالی مابین بام شیبدار و سقف در این ساختمان ها، محل مناسبی برای انبار نمودن و نگهداری مواد غذایی سالانه است و به گونه ای ساخته می شود که امکان جریان هوا و تهویه در آن وجود داشته باشد.[۱۵]

۴. کرسی چینی

برای جلوگیری از نفوذ رطوبت به کف بنا، ساختمان از کف زمین ارتفاع گرفته تا جریان هواما بین کف و سطح زمین برقرار شود. [گرجی مهلبانی، ۱۳۸:۱۳۸۸]

مواد و مصالح و کرسی چینی در منطقه معتدل خزری، تابعی از شرایط توپوگرافی و دسترسی به انواع مواد و مصالح و از سویی دیگر، دانش تجربی استادکاران محلی، نوع و مدت استفاده از بنا، توان اقتصادی سازنده آن است. ابنیه سنتی جهت ارتباط و قرار گیری روی زمین به لحاظ کرسی چینی به چهار دسته تقسیم می شوند: ۱. کرسی از سنگ و گل، ۲. شکیلی یا باج بنه، ۳. سکت چاه( شمع کوبی) و ۴. کرسی چینی با مواد و مصالح بنایی. جنس پی اکثرا از چوب یا گل و سنگ شکل آن به صورت یکپارچه یا ستون های منفرد در زیر بنا است. [کلبادی نژاد، صفحه۸۴] راه حل دیگری که در برخی از خانه های شهری دیده می شود، کف سازی دو جداره برای کف اتاق هاست تا جریان هوا از جداره کف، سبب تبخیر رطوبت و تهویه آن شود.

۵. کوتام

نوعی ایوان و نوعی ساختمان تابستانی که در لهجه مازندرانی به آن نفار می گویند که به عنوان بهار خواب از آن استفاده می شده است. همچنین به بام سایه دار، ایوان مستقل چهار سو باز که روی چهار پایه بلند ساخته می شود نیز می گویند.

این فضا جزو فضاهای باز محسوب می شود. اتاقی به ابعاد تقریبی ۵/۳ در ۵/۳ متر که بر روی دستک های چوبی و یا ارتفاع ۵/۱ تا ۲ متر از سطح زمین ساخته می شود، این فضا از چهار طرف باز بوده و توسط جان پناهی چوبی احاطه می شود و سقفی به شکل هرم دارد.

 از قسمت زیرین کوتام برای نگه داری دام ها و از قمت بالایی آن برای خواب تابستانی(بهار خواب) اعضای خانواده استفاده می شود. از نظر اقلیمی این بنا دارای یک اهمیت ویژه است. با توجه به گرمای هوا و رطوبت زیاد در تابستان که سبب به وجود آمدن آب و هوای شرجی در منطقه می شود، احداث فضایی نیمه باز که از چهار طرف باز است و از زمین فاصله دارد می تواند با ایجاد نسیم ملایم و ایجاد کوران از جهات مختلف، برای رسیدن به آسایش اقلیمی موثر باشد. [گرجی مهلبانی، ۱۴۰:۱۳۸۸]

 

 

 

 نتیجه گیری

۱از آنجایی که مازندران دارای اقلیم خاص است، بافت شهری آن هم همسو با شرایط اقلیمی و زیست بومی آن شکل گرفته است. بافت گسترده ای که امکان ایجاد شرایط مساعد را برای شهروندان ایجاد می کند و باعث بهبود شرایط زیستی می شود در راستای همین اقلیم و محیط طبیعی می باشد که البته این بافت در سالهای اخیر با توجه به افزایش قیمت زمین و تراکم زمین رو به زوال نهاده است.

۲طراحی و ساخت ساختمان ها با نگرشی اقلیمی در جهت صرفه جویی در انرژی، استفاده از مصالح طبیعی( مانند چوب،الیاف گیاهی، سنگ، خاک و...)، فراهم کردن انرژی های لازم برای آسایش با طراحی مناسب گشودگی ها و برونگرایی ساختمان ها، جهت گیری درست بناها، استفاده از فن آوری و روشهای بومی ساخت و ایجاد محیطی مطلوب با انرژی های طبیعی و به حداقل رساندن مصرف انرژی های فسیلی، از الگوهای پایدار در معماری مازندران می باشد.

۳ساختمان های بومی مازندران نه تنها بر بستر خود آسیبی و ضایعه ای وارد نمی کنند بلکه به مثابه جزیی از آن در جهت بهبود و کیفیت آن ایفای نقش می کنند. ساختمان همانند عضوی از یک چرخه طبیعی وارد عمل می شود و در جهت تکامل چرخه عمل میکند. نمونه آن استفاده از پوست دانه برنج است که هم نیاز ساکنان را در ایجاد اندود بر آورده می سازد و به جای اینکه به عنوان ماده ای دور ریز در طبیعت رها شود به کمال و تعالی می رسد. خود این عمل مبین اصول معماری پایداری در معماری بومی مازندران است.

۴در معماری بومی مازندران هر جزیی عضوی از یک کل منسجم و پایدار است که در تعامل باهم ایفای نقش می کنند. مصالح موجود، شیوه های ساخت، نوع ابنیه و ارتباط آنها با بستر طرح همه و همه نشان دهنده تعادل و پویایی این معماری است. به مانند اینکه جزیی همچون چوب، وقتی عضوی از دیوار یا سقف خانه میشود، کلی را به نام مسکن می سازد که خود عضوی از بستر طرح است که با عوامل طبیعی آن به تکامل می رسد. این کل گرایی نشان دهنده تفکرات پایدار در معماری بومی مازندران است.

۵راهکارها و ابداعات صورت گرفته در کالبد معماری بومی در ساده ترین شکل خود به حفظ انرژی، برآورده شدن نیاز ساکنان و در کل، ایجاد بهترین شرایط آسایش با کمترین استفاده از انرژی و کمترین آلودگی زیست محیطی ایفای نقش می کنند.

۶معماری بومی مازندران علاوه بر هماهنگی با محیط طبیعی به ارزش های دیگری همانند فرهنگ، هویت، آداب و رسوم و سلسله ارزش های اجتماعی نیز اهمیت می دهد که این خود به ایجاد پایداری اجتماعی و فرهنگی هم کمک می کند.

 

و در آخر این که :

معماری بومی با همه اصول و قوانین خود نیاز کاربران خود را برآورده می ساخته است و برخی روابط اقتصادی، اجتماعی با محیط طبیعی و نماد های فرهنگی را ماهرانه انعکاس می دهد.این معماری در زمان و مکان خود پایدار بوده است و هدف تقلید کالبدی محض نیست بلکه آنچه باید اتفاق بیافتد درک ارزش های آن است که امروزه هم می تواند به خوبی کار کند.

 

 

 

 

 

 

 

منابع

۱- اسد پور، علی، «الگوهای پایدار در معماری کویر ایران»، نشریه معماری ایران، شماره ۲۵، ۱۳۸۵.

۲- ارمغان، مریم، گرجی مهلبانی، یوسف، «ارزش های معماری بومی ایرانی در رابطه با رویکرد معماری پایدار»، نشریه مسکن و روستا، شماره ۱۲۶، ص۲۰- ۳۵، ۱۳۸۸.

۳- ملت پرست، محمد، «معماری پایدار در شهرهای کویری ایران»، نشریه آرمانشهر، شماره ۳، ۱۳۸۸.

۴- عزیزی، محمد مهدی، «توسعه شهری پایدار»، نشریه صفه، شماره ۳۳، ص ۲۰، ۱۳۸۰.

۵- حسینی سید باقر، مفیدی شمیرانی سید مجید، مدی حسین، «آموزش معماری پایدار در ایران، موانع و گرایش ها»، مجله فناوری و آموزش، سال دوم، جلد ۲، شماره ۳۰، ص ۲۱۴، ۱۳۸۷.

۶- قیاسوند، جواد، «معماری محیط زیست، توسعه پایدار»، نشریه راه و ساختمان، شماره ۴۵، ۱۳۸۶.

۷- سفلایی، فرزانه، «کنکاشی پیرامون مفاهیم و تجارب معماری پایدار»، فصلنامه آبادی، شماره ۴۲، ص ۶۳، ۱۳۸۳.

۸- سلیمانی، میثم، «زمین و معماری پایدار»، مجله معماری و فرهنگ، شماره ۳۳، ۱۳۸۷.

۹- شهروز تهرانی، ایرج، «چارچوب های معماری پایدار»، مجله اعتماد ملی، شماره ۲۶، ۱۳۸۶.

۱۰- نصر، طاهره(سها)، «معماری پایدار و ضرورت توجه به راهکارهای پایداری در معماری»، نشریه راه و ساختمان، شماره ۷۴، ۱۳۸۹.

۱۱- قیاسوند، جواد، «تعامل معماری و انرژی های نو (پایدار)»، نشریه راه و ساختمان ، شماره ۳۸، ۱۳۸۵.

۱۲- موسوی، میرسعید، «بوم شناسی در معماری نورمن فاستر»، فصلنامه معمار، شماره ۲۶، ۱۳۸۳.

۱۳- زندیه، مهدی، پروردی نژاد، سمیرا، «توسعه پایدار ومفاهیم آن در معماری مسکونی ایران»، مجله مسکن و محیط روستا، ص۲ - ۲۱، ۱۳۸۹.

۱۴- خاکپور، مژگان، «ساخت خانه های شکیلی در گیلان»، مجله هنرهای زیبا، شماره ۴۵، ص ۲۵ – ۵۴، ۱۳۸۵.

۱۵- شاهرودی عباسعلی، رضایی بهرام، «تعامل معماری بومی مازندران و گردشگری»، نشریه راه و ساختمان، شماره ۲۴، ص۳۷ -۳۹.

۱۶- فقیه، طهمورث، «از طبرستان تا مازندران»، نشریه فردوسی، شماره ۵، ص۲۸ - ۳۰، ۱۳۸۲.

۱۷- کسمایی، مرتضی، (۱۳۸۲). اقلیم و معماری، اصفهان، نشر خاک.

۱۸- کسمایی، مرتضی، «پهنه بندی و راهنمای طراحی اقلیمی ـ اقلیم معتدل و مرطوب ـ استان های گیلان ومازندران»، نشریه مهندسی ساختمان و علوم مسکن، شماره ۱۲، ص ۲۳ - ۳۲، ۱۳۸۷.

۱۹- قبادیان، وحید، (۱۳۸۵). بررسی اقلیمی ابنیه سنتی ایران، تهران، انتشارات دانشگاه تهران.

۲۰- عبداله زاده، سیده مهسا، «هماهنگی و سازگاری با طبیعت در معماری سنتی ایران»، فصلنامه آبادی، شماره ۷۰، ص۴۶ - ۶۱، ۱۳۹۰.

۲۱- گرجی مهلبانی، یوسف، دانشور، کیمیا، «تاثیر اقلیم بر شکل گیری عناصر معماری سنتی گیلان»، مجله آرمانشهر، شماره ۴، ص ۱۳۵- ۱۴۵، ۱۳۸۹.

۲۲- کلبادی نژاد، مهرانگیز، «زمین ومعماری مازندران»، نشریه معماری و فرهنگ، شماره ۳۳، ص۸۲-۸۵.

۲۳- یوسف نیا پاشا، مجید، «قابلیت چوب برای استفاده در ساخت مسکن روستایی امروز مازندران»، نشریه مسکن و انقلاب، شماره ۱۱۳، ص۴۲-۵۷، ۱۳۸۵.

۲۴- سادات اشکوری، کاظم، «تاملی در مسکن اشکور بالا»، نشریه علوم اجتماعی، شماره ۱۵، ص۲۹-۴۶، ۱۳۷۹.

 

 

 

 

منبع:مازندنومه

به قلم: فهیمه بیداله خانی و پیمان اعتبار، دانشجویان کارشناسی ارشد معماری، موسسه آموزش عالی روزبهان ساری

 

 

 

{jcomments on}

انسان شناسی آسیب های روزمره(17): رياكاري

 

 

آسيب هاي اجتماعي جامعه نه تنها از دغدغه هاي مهم انديشمندان علوم اجتماعي بلكه دغدغه ي هر انساني مي باشد كه در ايران، مازندران، بابل، روستاي مان ايمن آباد و كروكلا و هر كجاي دنيا كه زندگي مي كند. همه ي ما از اين دغدغه ها نالانيم و چه بسا ساعت ها درباره ي آن سخن مي گوئيم و ابراز نگراني مي كنيم اما دريغ از اينكه خودمان نيز اسير چنين آسيب هايي هستيم و جالب اينجاست كه خودمان هم خبر از اين مهم داريم. اما انگار غذاي روز مره ي ما شده است. آسيب هايي كه در روستاي مان ايمن آباد و كروكلا نيز فراوان به چشم مي خورد.

 

در سلسله گفتارهايي در خصوص آسيب هاي روزمره از جمله موضوعاتي چون: دروغ، خودشیفتگی، چاپلوسی،خودنمایی، بدگویی، حسادت،  گزافه گویی، بدبینی، تن آسایی،خویشاوند سالاری، بلاهت، زن ستیزی، زورگویی، خیالبافی، نوکر صفتی، بی ادبی، ریاکاری،خرافه پرستی و و و مواردي از اين دست به بررسي آن خواهيم پرداخت.

 

 

 

 

 

واژه «ریا»  در ادبیات فارسی  که بسیار بر واژه «نفاق» در حوزه دینی اسلامی انطباق دارد و در زبان های اروپایی با ریشه یونانی hypokrisis به همین واژه در زبان های امروزی رسیده است، به تضادی اشاره دارد که میان «ظاهر» یک فرد یا گروه در بیان و در  شکل قابل مشاهده از یک سو  و «باطن» و باور های واقعی آن فرد یا گروه، وجود دارد و با نوعی فریبکاری نسبت به دیگران به کار می رود.

 

 منظور آن است که یک فرد یا یک گروه،  تظاهر به چیزی کند که بدان باوری ندارد تا به سود و موقعیتی خاص برسد. ریاکاری یکی از قدیمی ترین واژگانی است که در اکثر فرهنگ ها و زبان ها وجود دارد و  ما را از لحاظ معنایی، به خصوص  در ریشه یونانی خود، به مفهوم «نقش بازی کردن» و فرو رفتن در شخصیتی «دیگر» به جز آنچه یک فرد هست، می رساند.

این  مفهوم در معنایی بسیار نزدیک به  واژه «نقاب»  یا «ماسک» می رسد که خود مفاهیم و معانی بسیار دیگری از جمله در مناسک در بردارد و نباید با این موضوع اشتباه گرفته شوند. از همین جا است که اصطلاح «نقاب از چهره کسی برداشتن» در فارسی و زبان های دیگر جا افتاده است.

ریاکاری، همواره صفتی منفی، تلقی شده است که با هدف  سودجویی یا قدرت طلبی و مال پرستی انجام می گیرد، با وجود این،  گستره این کنش، در طول تاریخ و در همه فرهنگ ها  شگفت آور استاز لحاظ اجتماعی  و به خصوص در بعد دینی و به شکلی خاص تر در اسلام، «نقاق» و «منافق» از تیره ترین و گناه آلود ترین جنبه هایی هستند که یک فرد یا یک گروه اجتماعی می تواند در آن قرار بگیرد و  بیشتر از آنکه به یک کنش  مقطعی، همچون دروغ، اشاره داشته باشد، به یک استراتژی  حساب شده برای تخریب و ضربه زدن به  سازمان یافتگی و انسجام جمعی و کلیت جامعه تعبیر شده و بنابراین  اغلب با آن برخورد شدیدی، در عرف و رفتارهای اجتماعی می شود. در فرهنگ های اروپایی، در گونه ای از شرق شناسی، ریا کاری را خاص فرهنگ های شرقی و به خصوص ترک های عثمانی و ایرانیان در همه دوره ها، دانسته اند.

این امر را شاید بتوان با حضور مبالغه آمیز این مفهوم در شعر فارسی مقایسه کرد؛ همانگونه که بیت معروف حافظ: «در میخانه ببستند، خدایا مپسند/ که در خانه تزویر و ریا بگشایند» یکی از صدها مصداقی است که شاعر بزرگ ایرانی در کنار صدها نویسنده و شاعر دیگر در طول تاریخ ما، به این موضوع اختصاص داده است. اما ادبیات اروپایی و به خصوص نویسندگان و شاعران منتقدی چون  مولیر نیز این  ویژگی را به خوبی در فرهنگ اروپایی دنبال کرده اند.

والری، در قطعه ای زیبا، ریاکاری را چنین تشریح می کند: ریاکاری ضرورتی است برای دوره هایی که انسان ها نیاز به ساده سازی پدیده ها دارند، زمانی که پیچیدگی [روح] انسانی قابل پذیرش تصور نمی شود، یعنی دوره هایی که عطش قدرت  و یا  بلاهت افکار عمومی، خود را به مثابه الگویی لازم به افراد تحمیل می کنند و مردم نیز این الگو را دقیقا به مثابه نقابی برای خود می پذیرند

با این رویکرد و نگاه که می توان  آن را  هم بسیار مدرن دانست و هم  کاملا قابل انطباق با ادبیات کلاسیک، ریاکاری  را به مثابه یک آسیب روزمره، هم اکنون، می توان امری جهانشمول به حساب آورد که در حوزه های مختلف زندگی اجتماعی به یک «امر عمومی» (res publica) تبدیل شده است و می دانیم که این واژه که به فارسی «جمهور» ترجمه شده است، معادلی بوده در زبان لاتین رومی برای واژه یونانی politeia  به معنی «سیاست». در زبان های اروپایی و حوزه های قدرت غربی، نیز تا امروز اگر همواره وجه غالب  در تعبیر سیاست ِ شرقی را «استبداد» عنوان کرده اند، این وجه در سیاست ِ غربی، حتی پس از روی کار آمدن  دموکراسی ها، «ریاکاری» و یا ویژگی  عنوان شده است که ما به آن در زبان فارسی امروز،«سیاست بازی» می گوییم.

با وجود این، شاید بتوان گفت که چه در  کشورهای مرکزی و چه در کشورهای پیرامونی،  شکل و محتوای قالب ریاکاری، تقریبا همواره  نه در خود سیاست، بلکه در روابط و مبادلات  اجتماعی ای بوده است که برای رسیدن به قدرت های مادی یا غیر مادی(پرستیژ و اعتبار و آبرو) البته با همان اهداف مادی، از ریاکاری به مثابه روشی مطمئن استفاده کرده اند

اما در اینکه این رفتار  با افزایش خود، رفتارهای مدنی و بهبود موقعیت اخلاقی جامعه را از میان برده یا تضعیف می کند و بر عکس اگر افراد به همانگونه ای رفتار و  بیاندیشند  که واقعا هستند، سطح مدنیت و اخلاق اجتماعی  بالا می رود، جای هیچ شک و تردیدی نیست.  

در حقیقت، ریاکاری را نباید راه حلی برای  هنجار پذیری یا  زیست مشترک برای افرادی دانست که پهنه ای سیاسی،  اجتاعی ، اقتصادی و یا فرهنگی را برای زندگی روزمره خود برگزیده اند، زیرا این رفتار، به صورتی پیوسته تمام  پایه های اعتماد متقابل را تخریب و آنها را با نوعی بی اعتمادی نومیدانه  جایگزین می کند که نظام اجتماعی را به همان اندازه  شکننده و  در معرض خطر هر گونه تهدید بیرونی و درونی قرار می دهد.

از این رو، چرخه هایی که باید ریاکاری را  از میان ببرند با  سازوکارهای مختلف باید به کار بیافتند تا صداقت را ولو به بهای هزینه های اجتماعی کوتاه و میان مدت، جایگزین ریاکاری ولو با امتیاز یابی های کوتاه و میان مدت، جایگزین کنند.  نظام های اجتماعی که نتوانند یا نخواهند  چنین رویکردی را در برنامه ریزی فردی و  جمعی خود وارد کرده ودرونی کنند، دیر یا زود وارد نوعی  سقوط اخلاقی و ارزشی می شوند که رفته رفته  تمام سازوکارهای  اجتماعی را از کار می اندازد.   اما آنچه می تواند در یک جامعه حتی خطرناک تر از این سقوط اخلاقی و ارزشی باشد، به نوعی  ساختاری شدن ریاکاری و درونی شدن آن در افراد یک جامعه است، هر چند این نهادی شدن، در جامعه ای چون ایران، سازوکاری تاریخی و استراتژیک بوده که برای دفاع از خود در برابر امواج پی در پی  تهدید و  دشمنی از بیرون به کار رفته  باشد. این نکته ای پیچیده  است که بعدها به آن می پردازیم، اما اگر به امروز و جهان کنونی بازگردیم، باید بگوییم ریاکاری، با غلبه نظام های سرمایه داری متاخر و پولی کردن هر چه بیشتر روابط میان کنشگران اجتماعی در همه فرهنگ ها،  به فرایندهایی چون خود نمایی،  خود محور بینی  و تحقیر ارزش های  انسان دوستانه و  همدلی و  همبستگی اجتماعی  دامن زده است و برای آنکه چنین رویکردهایی  که بنا بر  مطالعات  جدید حتی خلاف  موقعیت های طبیعی وجود انسانی هستند، را جا بیاندازد و آنها مشروع جلوه دهد، سعی می کند هر چه بیشتر رفتار زبان ریاکارانه را به گفتمان و کنش ِ «رسمیت» یافته ای تبدیل کند که مشروعیت خود را  از فناوری های زیستی، شهری و دولتی مدرن می گیرد.


 

 

 

 

منبع: انسان شناسي و فرهنگ

 

 {jcomments on}

سيدعلي گدا هاشمي كرويي درگذشت

 

 

 

 

 

همانا بندگان را  به چيزى از قبيل ترس، گرسنگى، كاهشى در اموال، محصولات و جان ها مى ‏آزماييم

و مژده از آنِ كساني است كه صبر پيشه مي كنند.  (سوره بقره/155)

 

 

 

غروب جمعه 22 مردادماه 1395، سیدعلی گدا هاشمی كرويي فرزند حسن (پدر آقای سید عباس هاشمی) دارفانی را وداع گفت.

 

 

پيكر زنده ياد سيدعلي گدا هاشمي(ره) در آستانه اذان مغرب همان روز، پس از تشييع در روستا، در آرامگاه  روستاي پايين كروكلا(زردكجار) به خاك سپرده مي شود.

 

ايشان چند سال پاياني عمرش به بيماري آلزايمر نيز مبتلا شده بود.

 

 

مراسم مجمعه شام نيز ديشب با ذكر مداحي و سخنراني، در مسجد صاحب الزمان(عج) روستاي ايمن آباد، با حضور اهالي روستا برگزار شد.

 

 

 

 

 

 

ساير مراسم ختم به شرح زير است:

 

 

 

دوشنبه  25 مردادماه 1395، از ساعت 16 تا 18، در مسجد صاحب الزمان(عج) ايمن آباد، از سوي سيد يداله هاشمي و فرزندان.

 

 

سه شنبه  26 مردادماه 1395، از ساعت 16 تا 18، در مسجد صاحب الزمان(عج) ايمن آباد، از سوي حاج سيدكريم رسولي و سيد جعفر هاشمي و علي براريان.

 

 

 

مراسم هفتمين روز درگذشت زنده ياد سيد علي گدا هاشمي كرويي، روز چهارشنبه 27مردادماه 1395، كنار مزار ايشان، از ساعت 14:30 تا 15:30 برگزار خواهد شد.

 


 

 

 

 

از طرف اهالي روستاي ايمن آباد و كروكلا

 

به خانواده محترم هاشمي،  تسليت مي گوئيم.

 

 

 

 

 

 

 

 
                   

 

 روحش شاد و يادش گرامي باد.

 

 

 

 

{jcomments on}

جشن فردينما شو

  در واقع جوامع در نتیجه رشد تکنولوژی و تعامل با سایر ملل و پیشرفت دانش و ... و حرکت از "سنت" به سوی "صنعت" را آغاز می کنند که گریزی از آن ندارند و نمی توان جلوی این حرکت را گرفت و نباید هم مانع این حرکت شد.



اما آنچه که مهم می باشد این است که در این گذار از سنت به صنعت باید تدابیری اتخاذ شود تا افراد با هویت قومی خود بیگانه نشده و از خودِ واقعی شان دور نشوند. به همین دلیل در گذشته پیشینیان ما به شیوه های مختلف سعی در حفظ این هویت کرده تا بتوانند به نسل بعدی منتقل کنند؛ از جمله آنها برگزاری جشن ها و مراسم مختلف بوده است که فردینماشو نمادی از این جشن هاست.

 

این جشن در نیمه مردادماه در روستای میخساز از توابع بخش کجور شهرستان نوشهر در استان مازندران برگزار می شود که از سال 1383 احیا شده و هر ساله برگزار می شود (که حتی در گستره بین المللی نیز قابل تامل می باشد). چرا که نیاز بشر امروزی فقط در اختیار داشتن تکنولوژی های پیشرفته نیست بلکه زندگی کردن با عشق و اصالت و احساس هویت نیاز مهمتری است که غفلت از آن انسان بهره مند از مواهب تکنولوژی های پیشرفته را با مشکلات و سرگردانی های بسیاری مواجه خواهد کرد.

 

 

 



فردینماشو، جشنی دیگر در مازندران

  
زمان لحظه شماری می کرد. کندلوس دگربار شاهد دیدار فرزندان خود بود. یکی پس از دیگری می آمدند. خانه های خاموش و پر از سکوت آهسته آهسته نجوا می کردند و از دریچه ها ی آنان نور می پاشید. مردم چشم انتظار لحظه ها تا رسیدن به قله شادی ها به عقربه ها می نگریستند. هنگامه غروب، شیرزنان دهکده کندلوس با لباس های محلی در حال تدارک جشن فردینماشو سر از پا نمی شناختند. شب انتظار به پایان آمد. صبح صادق دمید.

 

خروس دهکده پیام آور سپیدی ها اذان می زد. قوقولی قوقو خیر و خش. آفتاب دگرباره درخشید. در حیاط مشترک جیر سری به همت عمو نامدار و عمو افراسیاب اجاقی برپا شد. خاله فخری و خاله نساء زنان طایفه خود را جمع کرده تا اینکه آش جشن را آماده کنند. هریک به فراخور حال خود کمک می کردند. از کوچک و بزرگ همگی شور و شوق همیاری در سیمایشان موج می زد. در جور سری نیز بوی نان داغ کوچه های پر از سکوت دهکده را فرا گرفته بود و یاد شیرزن دهکده مشتی شکوفه را که در تمام کارهای جشن پیش قراول بود، در همه اذهان زنده می کرد. جماعتی دیگر در کنار تنور سرگرم پختن و رنگ کردن تخم مرغ بودند و زیر لب سرود « فردینماشو یعنی که دلخشی / جمع بووئم همه با خیر و خشی / قدر هم دنم و با هم ووئم / گت و کچیک حتی با شه بامشی» را زمزمه می کردند و غبار غم را با نسیم شادمانی از دل های به درد نشسته می زدودند. خاله مولود برای فردینماشو نذر کرده بود تا آش دوغ بپزد.

 

تدارک آش دوغ  جور سری یادآور خاطرات زیبای همدلی و همزبانی گذشتگان فهیم ماست. زنان و دختران جلیقه بر تن و مرجومه بر سر شادمانی را همساری[1] می کردند. گویی گل های هزار رنگ گلستان کندلوس با نغمه های باد می رقصیدند. صدای دکمه های نقره ای جلیقه ها چه نغمه دل انگیزی را خلق می کرد « در گلستان? هر کوچه/ چه بوی علفی می آمد/     چپری بود/ پی اش جا پای خدا»  و مخمل هزار رنگ در دامان طبیعت سبز البرز چه زیبا و دل انگیز بود. هیاهوی کودکان سکوت هر کوی و برزن را می شکست.

 

کودکانی که کمتر در کوچه پس کوچه های ده یکدیگر را دیده بودند و یا می دانستند که می توان در کوچه ها فریاد کشید، نظاره گر بازی های پرجنب و جوش چال چاش بودند و وفاق و همدلی و شور و هیجان بازی های گذشته را با جان و دل لمس می کردند. ناری ناری ناری کا دوباره از سر گرفته شد. ملا کلا که نامش نیز گواه داناییهاست، چه شور و هیجانی را در پختن آش و نان از خود نشان می داد. جوی میان دهکده که مدتها روزه داری می کرد غافل از راه خویش در انتظار دیداری دگربار به رود می پیوست. از درون خانه ها بوی غذاهای محلی در جای جای دهکده پیچیده بود.

 

روح عباس سینه پر و شکوفه از لابلای کله چوها نظاره گر آنهمه شادی و شادمانی بود، لت های غریب شاهد بازی چال چاش دایی ربیع و همسالانش بود. زمین بازی به وجد آمده بود. صدای دلنشین سرنا برخاست. روح عشق دگربار به جان دهکده دمید. تصاویر زیبای خاطرات و شادیهای عروسی دیروز نوازشگر چشمان هر بیننده بود. روح مرحوم شاهرخ کرمانی نظاره گر سرنا نوازان جوان دهکده بود که به استقبال قدوم بزرگان «پیش نوازی» می نواختند.

 

شور و شعفی در چهره مردمان بود که از نهادشان برخاسته بود گوئیا ذاتشان با این صدا آشناست و این صدا با روح آنان پیوندی دیرینه دارد و گویی این نغمه های دل انگیز را در سرشت آنان نهاده اند. خروار و خاک در زیر سنگفرش ها به رقص آمده بودند. نغمه یادش بخیر پارپیرار را سر می دادند. اردشیر سما مقوم می نواخت.

 

جوانان با قریحه کندلوس با لباس های محلی با چوبدستی حرکات موزونی اجرا می کردند و سرانجام چو سما یا رقص چوب را به نمایش گذاشته بودند. ملا کلا رقصید، خورشید به وجد آمد، کله چو در سماع بود. صخره ها می گفتند سال هاست ما چنین شادمانی را ندیده ایم. کم کم از خاطرمان رفته بود.

 

سراسر شادی و شادمانی به چه آسانی، همه با هم در کنار هم یار و غمخوار هم بودند.  چهره های پرچین و چروک سالخوردگان که از داغ فراق نیز سوخته بودند چون گل از گل می شکفتند. خاطرات گذشته، غبار غم را می زدودند و اشک شوق (اسری) چون دُر از گونه ها می غلطید و قطره قطره چون باران بهاری بر زمین  پاک می ریخت.لانه گنجشک ها در زیر شیروانی های کله چو پر از شادمانی شد.


جمعیت به جلوی حمام دهکده آمده بودند. «هشتی پش» یادآور عروسیهای گذشته و خاطرات شیرین پدرانمان را تکرار می کرد. «ماپره چشمه» صدای پای مینا را می شنید. می غرید و رقص کنان می رفت. جهانشیر چه زیبا از دو خردسال عروس و داماد درست کرده بود. نمایش هنرمندانه، سنت های شادمانه عروسی دیروز همه را به وجد آورده بود. عروس کوچولو بر اسب سوار بود. اسب دیگر به دنبال عروس جهیزیه و خرجی بار می برد. صدای حضور همه جا را گرفته بود و به تن خسته و رنجور دهکده حیات دمید. در جلوی عروس و داماد همه رقص کنان شاباش می دادند، شادمانی به همه ارزانی. و چه زیبا داماد کوچولو انار را پرتاب می کرد.



سرنا، می نواخت. طبل، می کوبید. همه و همه بر گوشهای انتظار می نواختند و سینه های غبار گرفته در دنیای ماشینی امروز را لایروبی می کردند. عاطفه ها شکوفه می زد و چون شهد بر کام مردمان شیرین.


و امّا بعد از ساعاتی آش آماده بود، به میهمانان آش می دادند. همگی در کنار هم و در کنار اجاق و دیگ ایستاده  نشسته آش می خوردند. فردینماشو  از شب تا صبح و از صبح تا به شب وامدار شد و تا شاید او نیز چون دیگر سربازان شادیها همچون جشن تیرگان و بیست و شش نوروز ماه و چهارشنبه سوری و نوروز به جنگ لشکر غم روند.

فردینما خود چون درختی که بر کاروان خسته از سفر و سوخته از آفتاب سایه ساری می سازد، بر مردم خسته دیار، نیز سایه سار شادمانی شد، تا نفسی تازه کنند و در این میان کبوتران عشق و قاصدان جشن و سرور بر زمین و دیوارها بذر شادمانه می پاشیدند  و قطره قطره آب بر پای این نونهال می ریختند تا درخت فردینما روز به روز قرص و تنومند گردد. امید آن داریم که باد صبا بذر فردینماشو را به جای جای این سرزمین برده و هدهد خوش خبر نیز این پایکوبی را به گوش صاحب منصبان زر و زور برساند تا در هر زمان و در هر کجا شاهد جشن و سرور و پایکوبی مردم درد کشید? دیارمان باشیم.

 

 

 

 

 

The Celebration of Fardine Maahe Sho

Fardine Maah is the first month of the ancient Tabari calendar of Mazandaran and the beginning of the New Year. It is coincident with the month Mordad of official Iranian Jalali calendar; it begins 15 days before the celebration of the dead in Mazandaran.

Although people of Mazandaran hold the the 26 Nowroz Maah or the dead celebration some days before the Fardine Maah, they celebrate the New Year of Tabari called Fardine Maah. Fardine Maah is also called "Sio Maah" in some regions which is derived from the Deylami calendar of the nighboring province of Guilan.

The Celebration of Fardine Maahe Sho was the symbol of attempts made by our ancestors to safeguard their identity and culture for their next generations. The celebration was nearly forgotten but it has been restored in recent years in some parts of Mazandaran, especially in Kandelos village in Nowshahr.

This celebration is held by efforts made by the young and famous figures of Kandelos each year in order to maintain their folkloric and traditional customs. People from the region and other cities come to visit this celebration as it is very original and well-managed. The performers play music by drums hornpipes, folkloric dance and games, have symbolic wedding, and bake local foods to celebrate the occasion.

Local women in traditional dressings prepare the needs for holding the Fardine Maah celebration by aid of the men.  Every one donates or helps voluntarily to the celebration. Some bake meals and some other bake bread, and some people paint the eggs while chanting folkloric songs.

They make a meal called "Aash Dogh Jorsari" which is a symbol of empathy and kindness among the past generations of the region. Women and girls wear waistcoat and put trays on their heads and rejoice. The whole Kandelos village is full of joy and happiness.

The celebration of Fardine Maah Sho begins with the symbolic exciting and interesting matchmaking ceremony. Locals select child boy and girl for this ceremony; and by this they try to restore all old traditions by their ancestors in the region. They vivify the whole wedding tradition including matchmaking, preparing needs of wedding, taking groom to bath, and giving gifts to the couple.

Holding the symbolic wedding ceremony is highly admired by people, especially the youth, since they will see the cultural traditions and learn to join charity works by the elders.

As the wedding ceremony continues, people get together at the village and spend happy time with singing and playing music by hornpipe and drums.

After the matchmaking ends, people can see the "Hamom Sari" which is taking the groom to bath. The groom is accompanied to bath with trays of sweets, cube sugar and foods.

While the groom is taking shower, traditional wrestling is done and some people do folkloric dance.

After the groom comes out of the bath, he is received by smoking harmal and dropping sweets and coins for the gathering.

The sound of hornpipe and drums as well as the joy and glitters of people fills the atmosphere of the village with joy and happiness.

The locals and those willing go to the groom, kiss him and give him some cash as gift.

Then, the carnival of Fardine Maah Sho goes to the lanes of village to share the happiness with all residents of Kandelos while the bride is riding a horse and the groom accompanies her on foot. The carnival stops in some places and some perform folkloric dance.

The residents also welcome the carnival with sweets. People gather at the end of the ceremonies in the village and eat an especial meal called "Aashe Dough" baked by women.

In the eye of people of Kandelos, the Fardine Maah Sho ceremony is the celebration for whole the village and gifting their happiness to others.

Traditions and symbols make the identity of each society, even the small ones. This is why people of Kandelos village try to keep this old village alive for the residents and make it attractive for the visitors. This occasion is like a national day for the villagers, all of them try to play their role in this celebration.

The celebrations of "Kharman", "Tir Maah Sizde Sho", "Fardine Maah Sho" and others are among the original folkloric traditions of Mazandaran and part of the ancient ceremonies of Iran which need to be retained to keep the tribal societies dynamic. The Fardine Maah Sho celebration is held by people of Kandelos with their local facilities, guidelines of veterans and efforts by the youth to restore their mother tongue, forgetting tiffs, appreciating the elders and encouraging the noble young men to stay at the village. All these can be a symbol of spontaneous social works

 

 

 

 

 

منبع: صدا و سيماي مركز مازندران

 

{jcomments on}

ته دیگ، این خوشمزه خطرناک (بِشتي يا رَندي)

 

از هر چه بگذریم سخن ته دیگ خوش تر است. آشپزهای حرفه ای و پزشکان تغذیه در مورد ته دیگ هزار و یک توصیه می کنند که مردم نسبت به ضرر و زیان آن آگاه شوند و این خوراکی خوشمزه را جایگزین هر غذایی نکنند  اما هنوز که هنوز است هنگام کشیدن دیس برنج، همه منتظر آخرش هستند.

 

اهالي روستاي ايمن آباد و كروكلا همانند ساير مازندراني ها به ته ديگ يا بشتي(Beshti) و يا رندي(Randi) بسيار علاه مند هستند. باورها بر اين است كه وقتي موقع نهار برنج نخوري انگار غذايي نخورده اي و وقتي برنج بخوري و در پايان ته ديگ نخوري نيز انگار برنج نخورده اي. لذا ته ديگ اهميت خاصي نزد اهالي روستا دارد.

 

انگار ته دیگ از گوشت خورشتی هم مهم تر می شود. با وجود رژیم های فراوان و نگرانی های بسیاری از افراد در مورد چاقی اما همه در نهایت سراغ اصل کاریرا می گیرند و ظرف ته دیگ دست به دست دور سفره می گردد تا هر کسی سهمش را از گل غذا بردارد. می خواهید اطلاعات تان را در مورد این خوراکی هوس انگیز کامل کنید و دستور پخت چند ته دیگ خاص و به اصطلاح مجلسی را یاد بگیرید؟ پس این مطلب را از دست ندهید ما به شما نکته هایی می گوییم که چطور مضرات این خوراک خوشمزه را کمتر کنید.

 

 

 

 هرچه چرب تر، بهتر!

در مورد چگونگی به وجود آمدن ته دیگ و وارد شدن این غذا به سفره زیبای ایرانی، روایت ها بسیار است. در لغتنامه دهخدا ته دیگ با نام بنکران هم آمده است اما روایتی که بیش از بقیه نقل شده آن است که روزی میان خدم و حشم یکی از پادشاهان قاجار، بر سر باقی مانده غذا در ته دیگ دعوا می افتد و هر کسی قصد برداشتن سهمی از چرب ترین قسمت غذا را داشته است. ماجرای دعوا به گوش پادشاه می رسد و زمانی که علت را می فهمد، برای خوردن این قسمت از غذا مشتاق می شود.

مگر کسی پیدا می شود که دست رد به دیس ته دیگ بزند؟ ته دیگ به پیش غذای پادشاه تبدیل می شود و از همان زمان جای خودش را مثل یک سوگلی میان سفره ایرانی پیدا می کند. البته در مورد ابتکار ته چین هم نقل هایی شده است که ظاهرا یک آشپز برای جبران یک اشتباه، برنج شفته را به طور واقعی ماست مالی می کند و با چاشنی کردن مقداری زعفران، طعم و عطر فوق العاده ای به آن می بخشد. احتمالا این آشپز خوش سلیقه نمی دانست که بعدها این غذا به یکی از بهترین خوراک های ایرانی تبدیل می شود.

 

 

باورهای قدیمی در مورد ته دیگ

حتما به یاد دارید که هنگام خوردن ته دیگ، قدیمی ها به یک باور عامیانه اشاره می کنند که «اگر ته دیگ خور هستید، شب عروسی تان حتما باران یا برف می بارد.» ریشه این باور به طور دقیق مشخص نیست اما نقل است که اهالی شمال کشور بیشتر به آن باور دارند و حتی این موضوع را با گویش شیرین خود مطرح می کنند. بعضی هم معتقدند که این باور به یک سنت هندو ربط دارد و از آنجا به کشور ما کشیده شده است. هندوها معتقدند که بارش باران در روز عروسی برای زوج شانس می آورد و در باورهای عامیانه ما این موضوع را به خوردن یا دوست داشتن ته دیگ ربط داده اند.

 

 

این خواستنی خطرناک

فرقی نمی کند برنج آبکش شده است یا شما آن را به شکل کته طبخ می کنید. در نهایت ساده ترین نوع ته دیگ، با حرارت ملایم ته قابلمه تان به جا می ماند. این ته دیگ پرطرفدار مضرات فراوانی دارد. پزشکان تغذیه می گویند مواد غذایی در معرض حرارت بالا، ارزش و فواید خود را از دست می دهند. سرطان معده، سوزش و نفخ هم دیگر مشکلاتی هستند که با مصرف این خوراکی هیجان انگیز، احتمال دارد گریبان تان را بگیرد.

ضمن آنکه امکان دارد خشکی و سختی ته دیگ باعث زخم شدن دیواره معده، مری و حتی دهان شود. اگر چه نتایج تحقیقات مشخص نیست اما شایدد علت شیوع بیماری سرطان به دلیل علاقه بیشتر از حد به ته دیگ است.

 

 

پرخاصیت ها را چاشنی کار کنید

از مضرات و عوارض ته دیگ کم نگفته اند. با این حال متخصصان تغذیه این روزها دستور به حذف این بشقاب رویایی از سر سفره را نمی دهند اما با کنترل اشتها و کم کردن میزان مصرف می توان از بروز مشکلات جدی آن جلوگیری کرد. ضمن آنکه اضافه کردن بعضی مواد به ارزش غذایی آن می افزاید و ته دیگ را از نقش یک خوراکی بی خاصیت بیرون می آورد. استفاده از مغزهای مختلف مثل آفتابگردان، تخمه کدو، کنجد یا حتی زیره می تواند خواصی به آن بیفزاید.

به علاوه آنکه بعضی از سبزیجات مثل کاهو، اسفناج، برگ مو یا جعفری هم ته دیگ متفاوت و جذابی دارند. این نکته را فراموش نکنید که میزان حرارت برای تهیه این نوع از ته دیگ ها بسیار ملایم و کم باشد چون احتمال سوختن و به وجود آمدن یک لایه کربن زیاد است. ضمن آنکه سبزیجات میزان بیشتری روغن را به خود جذب می کنند. پس در مقدار چربی مصرفی نهایت دقت را به خرج دهید تا در نهایت ته قابلمه مقدار زیادی روغن باقی نماند.

 

 

بهترین روغن برای ته دیگ

اگر شما هم جزو آن دسته افرادی هستید که برای درست کردن ته دیگ، هر روغنی دم دست تان باشد استفاده می کنید، بهتر است تجدید نظر کنید. از خواص شگفت انگیز روغن کنجد چقدر می دانید؟ روغن کنجد از آن دسته چربی هایی است که برای هر سه گونه مصرف مورد استفاده قرار می گیرد. پس از سرخ کردن خوراکی ها با آن واهمه نداشته باشید. ضمن اینکه این روغن را می توانید چاشنی باقی غذاها و سالاد کنید.

روغن کنجد می تواند شما را از بیماری شایع این روزها، سرطان دستگاه گوارش، در امان نگه دارد و شما را از شر یبوست خلاص کند. علاوه برآن، از روغن ذرت هم می توانید استفاده کنید اما این نوع روغن به دلیل داشتن امگا ۶ بیشتر از امگا ۳ کمتر مورد توجه است. ضمن آنکه بعضی از متخصصان تغذیه روغن زیتون را برای سرخ کردن توصیه نمی کنند و بر این باورند که این روغن برای استفاده روی غذاها و انواع سالاد مناسب تر است.

 

 

راز ته دیگ طلایی

قرار نیست بگذارید آنقدر ته قابلمه بماند تا سیاه سوخته شود. از آن طرف هم کسی خاطر ته دیگ بی رنگ و رو را نمی خواهد. نکته اینجاست که زعفران باید به جزء جداناپذیر ته دیگ شما تبدیل شود. کافی است دمکرده زعفران را به همراه کمی آب و روغن ته دیگ به جوش بیاورید و بعد برنج یا مواد ته دیگ تان را روی آن بریزید. این کار باعث می شود پیش از بسته شدن یک لایه قهوه ای تیره یا سیاه روی ته دیگ، به رنگ پرابهت طلایی دست یابید.

با زعفران یا حتی کمی زردچوبه می توانید تا حدودی دوز سلامتی ته دیگ را بالا ببرید. ضمن آنکه زعفران عطر و بوی خوشایندی هم به غذای شما می دهد و نشاط آور است. زردچوبه هم معده تان را تقویت می کند و خواص ضدسرطانی دارد. علاوه بر این بعضی از انواع ته دیگ، مثل ته دیگ کدو حلوایی یا لبوی ورقه شده، به طور طبیعی رنگ زیبایی به ته دیگ شما می بخشد و دیگر نیاز نیست به مدت طولانی آن را روی شعله نگه دارید.

 

 

ارزش غذایی یک سهم از ته چین

بدیهی است که ارزش غذایی در دستور پخت های مختلف، متفاوت خواهد بود اما این میزان برای یک سهم ته چین (حدود یک برش ۱۰ در ۱۰، با ارتفاع ۶ تا ۷ سانتی متر) است و با کم و زیاد شدن هر یک از مواد متشکله میزان ارزش غذایی متغیر خواهد بود.

 

 

ته چین را جایگزین کنید

باید به جرات گفت که ته چین نسخه اصلاح شده ته دیگ است. میزان خطر و عیب و ایراد در ته چین به مراتب کمتر از ته دیگ است. پایه اصلی همه ته چین ها ماست و تخم مرغ است و مثل همیشه زعفران هم چاشنی کار می شود. شاید ته چین به قدر ته دیگ ترد و پر سرصدا نباشد اما به توصیه متخصصان بهتر است این خوراک جایگزین ته دیگ شود. ارزش غذایی و میزان انرژی در یک قطعه ته چین یا ته دیگ کاملا بستگی به میزان استفاده از مواد دارد اما به طور میانگین و معمول می توان گفت که یک عدد ته دیگ نان به اندازه مربع ۱۰ ۱۰، ۷۵کالری دارد در حالی که یک قاشق ته چین دارای ۴۰ کالری است.

ته چین بافت نرم تری دارد؛ ماست و تخم مرغ خواص خود را به آن بخشیده اند و معمولا ارزش های غذایی مواد در آن حفظ می شوند. ته چین انواع مختلف و متنوعی دارد و بسیاری از شهرهای کشورمان نوع متفاوتی از آن را درست می کنند. کافی است یک بار دست به کار شوید و ته چین همدانی یا ته چین مرغ و بادمجان شیرازی را امتحان کنید. ضمن آنکه شما با روش پخت ته چین می توانید دیگچه مشهدی را درست کنید که یک دسر سنتی و محلی مشهد به حساب می آید.

 

 

ته دیگ با طعم سبزیجات

استفاده از برگ گیاهان برای ته دیگ دیگر در حد یک ترفند نیست و بسیاری این روش را به کار می گیرند اما شاید برای تان جالب باشد که می توانید از رنده شده پیاز، سیب زمینی، کدو و بادمجان برای درست کردن ته دیگ استفاده کنید. ضمن آنکه تره فرنگی، باقالی و حتی زیتون سبز و سیاه هم ته دیگ های خوش آب و رنگی به شما تحویل می دهند.

 

 

 

 

 

 

منبع: آفتاب

 

{jcomments on}

معروف‌ترین و زیباترین روستاهای ایران

روستا یعنی جریان زندگی، تلاش بی وقفه، شاکر بودن و چشم به آسمان داشتن؛ روستا رگ حیات هر کشوری است؛ رگ هایی که خون تولید در آن جاری است و تداوم حیات هر روستا تضمینی است برای حیات کل کشور. روستا هنوز هم تداعی کننده عشق و صفا و صمیمیت است، همدلی مردم، هم صدایی همه و پاکی و بی ریا بودن.

 

در روستا، هیچ کوچه ای به درهای بسته ختم نمی شود و هیچ بن بستی از چشم کوچه ها پنهان نمی ماند. در باغ های اینجا، هیچ غنچه ای از ترافیک نسیم دلگیر نمی شود و هیچ بادی از گرده های مسافر امان نمی گیرد. هوای خوش و بوی گل و تا چشم کار می کند سبزه و درخت؛ یک روستا، سرشار از حس و حال خوش و پر از شادابی است. با این همه آرامش و نشاط، اگر نخواهیم لااقل ساعاتی را در فضای دل انگیز روستا سپری کنیم، به نوعی کم آورده ایم. به خصوص از این پس که روستاها در تنهایی نفس می کشند. شاید بهتر باشد ما هم به جرگه روستاگردان بپیوندیم؛ مگر غیر از این است که روستاهای ایران در کنار داشتن زیباترین فضا، خونگرم ترین و ساده دل ترین مردمان را در خود جای داده اند؟

 

با این وصف، درنگ جایز نیست و تنها یک نکته می ماند؛ این که آیا روستاها و روستاییان، باز هم آماده پذیرایی از این میهمانان ناخوانده خود هستند، یا نه؟ در روستاها، شادی ها و غم ها تقسیم می شوند. آدم های روستا به هم نزدیک ترند و آنجا که همسایه از حال همسایه خبر دارد؛ آدم هایی که همیشه در جست و جوی زندگی آرام و به دور از ازدحام شهرها هستند، تصویری شاعرانه از روستا در ذهن خود دارند و برای همین است که خیلی وقت ها می گویند خوشا به حال این روستا؛ روستایی که خبر از بوق های پی در پی ماشین ها و هیاهوی شهرنشینی ندارد.

 

 

 

روستای فلفلی در کویر سبزوار

 

یکی از نمودهای کهن روستای فرومد، «مسجد جامع» آن است؛ بنایی شگفت انگیز که هر بیننده ای را به حیرت وا می دارد. اگر به این روستا سفر کردید، یقین بدانید که عظمت این بنا چنان خواهد بود که ناخودآگاه برای دیدار از این مسجد خواهید شتافت.

 

گفته می شود مسجد جامع «فرومد» سبزوار که به لحاظ معماری نیز جایگاهی ویژه دارد، روی بقایای یک آتشکده بنا شده است. کمتر روستایی را در ایران می توان یافت که دو چهره برجسته؛ یکی در ادبیات و دیگری در تاریخ داشته باشد، اما روستای «فرومد» این ویژگی را داراست.

 


«ابن یمین فریومدی» شاعر قطعه سرای اواخر قرن هفتم و هشتم هجری و «شیخ حسن جوری» از رهبران نهضت سربداران، هر دو از همین خطه هستند و مزارشان نیز در همین جاست. اگر بتوانید در خانه اهالی باصفای فرومد، شب را به صبح برسانید که فوق العاده است، اما اگر می خواهید شب در هتل اقامت کنید، پیشنهاد ما رفتن به نزدیک ترین شهر بزرگ پیش روی تان، یعنی سبزوار است که از جاده اصلی شاهرود- سبزوار، حدود 54 کیلومتر فاصله دارد.

 


بنا بر فصلی که به فرومد سفر می کنید، می توانید انار، انگور، انجیر، گردو، توت، شاتوت، فلفل قرمز و گیاهان دارویی چون مرزه و شیرین بیان را از اینجا به خانه ببرید، هرچند فلفل قرمز، کنجد و ادویه به عنوان سوغات شاخص این روستا به حساب می آید. چند سال است که «فرومد» به مرکز کشت فلفل ایران تبدیل شده است. هم چنین ناگفته نماند که زیلوبافی هم مهم ترین صنعت دستی فرومد است و می توانید نمونه ای از زیلوهای آن را به یادگار داشته باشید.

 

 

 

 

روستای  خماط  سرزمین اسطوره ای

 

اگر ساکن جنوب کشور یا مسافر شوش هستید، دهکده قدیمی «خماط» را از دست ندهید؛ جایی که در آن آرامگاه بزرگ دانیال نبی قرار دارد.

 

نام خماط از واژه ای عربی می آید. دهخدا آن را «بریان کننده گوشت» معنی کرده و بیشتر ساکنان آن عرب زبان هستند. از معنای نام این روستا می توانید بدانید که چه جای گرم و سوزانی است! خماط 20 کیلومتر از سمت جنوب با اندیمشک و 40 کیلومتر از شوش فاصله دارد، آن هم از سمت شمال.

 

شاید نام این روستا برای خیلی ها ناآشنا باشد، اما آثار تاریخی اینجا بسیار شهره اند؛ در نزدیکی روستای خماط، آثار تاریخی متعددی وجود دارد که یکی از آنها «معبد زیگورات چغازنبیل» است. این معبد که درست در کنار روستا خودنمایی می کند، 1300 سال قبل از میلاد مسیح بنا شده است. مورخان، آن را به دوره عیلامیان منسوب کرده اند و چنانچه نقل شده، یک پادشاه عیلامی به نام «ونتاش گال» دستور ساخت آن را داده است.

 

نمای خارجی معبد از جنس کاشی و آجرهای لعابدار به رنگ های آبی، سبز و زرین فام است. این بنا در 7 طبقه ساخته شده و انگار این عدد 7 در آن ایام نیز قداست داشته است. البته شاید!

 

سرزمین اسطوره ای «خماط» که مکان زایش فرهنگ و تمدن بوده، به غیر از میراث باستانی، جاذبه های معنوی زیادی برای مسافران دارد؛ موسیقی محلی عربی یکی از آنهاست. موسیقی به طور شگفت انگیزی در میان مردم خماط رواج دارد، به ویژه در جشن ها.

 

گذرتان اگر به خماط افتاد، سری هم به مناطق حفاظت شده دز و کرخه بزنید و چشم انداز مزارع نیشکر هفت تپه در میان آب و پوشش گیاهی متنوع این منطقه را نیز ببینید. خماط، جایی است که در آن، نیشکر در کنار درختان اوکالیپتوس روییده و درخت کُنار و زبان گنجشک هم این روستا را زینت داده اند.

 

 

 

 

شب مانی در روستای 5 هزار ساله  ي شال

 

روستای «شال» در جنوبی ترین نقطه استان اردبیل، با آب و هوای مطبوع و خنک و باغات و درختان میوه، این روزها پذیرای گردشگران مناطق مختلف کشور است و هنوز رنگ و بوی تمدن و فرهنگ کهن را در خود جای داده است.

 

شالبه فاصله 44 کیلومتری از شهرستان خلخال و در مسیر منتهی به ماسوله، با قدمتی بیش از 5  هزار سال در بخش شاهرود خلخال واقع شده و در این فصل زیبای پاییز، جاذبه های طبیعی و کهن آن واقعا دیدنی است. در لحظه ورود به روستای شال، سرسبزی و باغات میوه، چشم هر بیننده ای را خیره می کند.

 

جالب این است که از بلندای کوهسار زیبای «پلنگا» و ارتفاعات قله شاه معلم، می توان زیبایی این روستا را عین کف دست دید و لذت برد. وجود چشمه سارهای کهن از جمله «شیران چشمه» در بالادست روستای شال، جاذبه های آن را دوچندان می کند.

 

گشت و گذار اهالی روستا با لباس محلی و کلاه های زیبای موسوم به «شال» بر سر مردان روستا، نشان دهنده ارتباط فرهنگی اهالی این دهستان با روستاهای حاشیه شهرهای استان گیلان است. این ارتباطات در پوشش اهالی روستا نیز تاثیر گذاشته و لباس روستاییان «شال» به شکل بسیار زیبا و خیره کننده، نظر هر بیننده ای را جلب می کند. اهالی «شال» هم مانند سایر تات نشینان کشور، به زبان شیرین تاتی، از زبان های باستانی ایران صحبت می کنند.

 

 

 

 

 قلعه و امامزاده و چنار 800 ساله ي خور

 

برخلاف آنچه خیلی از ما فکر می کنیم. جاذبه های گردشگری اطراف تهران فقط به فشم و لواسان و جاده چالوس محدود نمی شوند. در حومه تهران، نقاط دیدنی و جاذبه های فراوانی هست که در کمتر از یک ساعت می توان به آنجا رفت و ساعت های خوبی را سپری کرد.

 

از جمله روستاهای دیدنی و تاریخی اطراف تهران، اگر کمی آن طرف تر از کرج پیش بروید، روستای «خور» و دیدنی های آن را خواهید دید. روستای «خور» در نزدیکی شهر هشتگرد قرار دارد و علاوه بر طبیعت زیبا، دارای پیشینه تاریخی هم هست.

 

از دیدنی های این روستا و منطقه اطراف آن می توان به امامزاده سلیمان (ع)، تپه ها و دره دو چنار، امامزاده برچشمه یا زبیده خاتون، برج و باروی قلعه خور و از همه مهم تر، چنار 800 ساله اش اشاره کرد.

 

در ناحیه «زرچه گانی» که به چنارتپه مشهور است، درختان کهنسال و بزرگی از گونه چنار دیده می شود که بسیار زیبا و دیدنی است. در نزدیکی محوطه مسجد جامع نیز چناری 800 ساله وجود دارد که به عنوان سندی زنده، از تاریخی بودن منطقه حکایت می کند. بنا به بررسی های انجام شده، یکی از برج های این قلعه تا سال 1340 نیز پابرجا بوده که متاسفانه امروزه بخشی کوچک از آن باقی مانده است.

 

فاصله تهران تا روستای خور، فاصله مناسبی برای یک گشت و گذار چند ساعته و فرح بخش است. فقط کافی است تا کرج رانندگی کنید. سپس به سمت جاده چالوس بپیچیده و در 17 کیلومتری شهر کرج از جاده انحرافی خور به طول 5 کیلومتر، به این روستای خوش آب و هوا برسید.

 

 

 


سنگ تراشان  زیر دریایي از ابر

 
روستای سنگ تراشان در حوالی خرم آباد و در محدوده آبشارهای نوژیان و وارکواقع شده است که به ماسوله لرستان شهرت دارد؛ روستایی پلکانی با مناظر طبیعی بسیار زیبا که در بیشتر اوقات سال، مقصد بسیاری از گردشگران است.

 

دره ای که در پایین دست این روستا قرار دارد. بعد از بارش هر باران، مملو از توده های عظیم و پیوسته ابر می شود؛ به صورتی که در پایین دست روستا، صحنه ای بی بدیل به شکل دریایی از ابر پدید می آید و جلوه ای خاص به منطقه «سنگ تراشان» می بخشد که از پدیده های نادر طبیعت ایران به شمار می رود؛ اما آنچه روستای سنگ تراشان را در بین محافل علمی مطرح کرده است، وجود یک محوطه باستانی است که سال 1382 در حاشیه شمالی این روستا، سایت ارزشمندی از دفینه های مفرغی مربوط به عصر آهن کشف شد و حیرت باستان شناسان را برانگیخت.

 

این اشیای نفیس مفرغی که قدمت آنها به هزاره اول پیش از میلاد می رسد، از جمله کم نظیرترین گنجینه های مفرغی جهان به شمار می آیند که تاکنون 6 فصل مورد کاوش باستان شناسی قرار گرفته است. برخی از اشیای شاخص حاصل از کاوش محوطه «پاتخت» سنگ تراشان، هم اکنون در موزه قلعه فلک الافلاک خرم آباد در معرض بازدید گردشگران قرار دارد.

 

 

 


شاه شهیدان بر بلندای دیلمان گیلان

 


در منتهی الیه جاده سیاهکل به دیلمان و در فاصله 20 کیلومتری خورگام- بردسر، روستایی زیبا به نام «شاه شهیدان» قرار دارد که هر ساله در بقعه دو تن از نوادگان امام سجاد (ع) این روستا، مراسم خاصی برگزار می شود.

 

با توجه به ارتفاع نسبتا زیاد شاه شهیدان، با ورود به این روستا، مناظر زیبا و بی بدیلی از دیلمان و جلگه گیلان در معرض دید قرار می گیرد. صخره بلند اسپهبدان نیز با چشم اندازی زیبا و منحصر به فرد، در ضلع غربی روستا قرار دارد. با صعود به بالای این صخره، تمام مناطق جلگه ای گیلان مشاهده می شود.

 

شاه شهیدان همچنین یکی از مسیرهای صعود به قله درفک به ارتفاع دو هزار و 730 متر است. این مسیر با ترکیبی از کوه، مراتع سرسبز و جنگل های پوشیده از درخت، یکی از مسیرهای جذاب برای کوهنوردان جهت صعود به قله درفک محسوب می شود.

 

بقعه متبرکه شاه شهیدان، مزار مطهر امامزادگان محمد و هادی (ع) است که در این روستای زیبای کوهستانی قرار دارد. براساس باورها و اعتقادات مذهبی، هرساله، مراسم سنتی و مذهبی «علم واچینی» با حضور ده ها هزار نفر از علاقه مندان، در پیرامون امامزاده، با شکوه بی نظیری برگزار می شود.

 

براساس روایات، مراسم علم واچینی از قدیم الایام و زمانی که مردمان روستا برای ییلاق به این روستا می آمدند، برگزار می شد. این مراسم بیشتر به این علت بود که در فصل سرما، امکان حضور در «شاه شهیدان» امکان پذیر نبود. امروزه نیز مراسم «علم واچینی» در روزهای محرم هر سال در این روستا برگزار می شود.

 


همنشینی با یوز و زاغ بور در قلعه بالا

 


شاهرود، نزد زائران امام رضا (ع) بیشتر به عنوان یک شهر بین راهی که در میانه راه تهران- مشهد قرار گرفته، شناخته شده است. اغلب مسافران، از خشکی مسیر سفرشان پس از گذشتن از شاهرود تا رسیدن به سبزوار گله دارند، اما کمتر مسافری می داند که دشت خارتوران و زیستگاه یوز ایرانی در همین مسیر واقع شده است.

 


کافی است از شهر میامی به سمت بیارجمند بپیچید و از آنجا راهی روستای «قلعه بالا» شوید تا بتوانید در آنجا، هم گورخر و هم یوز ایرانی را به چشم ببینید، ضمن این که گذراندن یک روز خوش با مردمان کویر و رفتن به پارک ملی توران، می تواند این بخش کسل کننده را به یکی از هیجان انگیزترین مسیرهای سفر تبدیل کند.

 

«قلعه بالا» به واسطه قرار گرفتن در یک موقعیت جغرافیایی بی نظیر و همچنین به واسطه ساختار و شکل پلکانی ویژه اش، جزو روستاهای هدف گردشگری محسوب می شود؛ روستایی که سراسر آن با سنگفرش پوشیده شده است. کسانی که تجربه حضور در ماسوله یا شهرهای هدف گردشگری را داشته باشند، با ورود به قلعه بالا مشاهده می کنند که این روستا نیز چیزی از روستاهای سرشناس کم ندارد، جز این که به واسطه گمنامی و حضور کمرنگ گردشگران در این روستا، از شلوغی و همهمه خبری نیست؛ امکانات «قلعه بالا» به واسطه همین سابقه اندک حضور در لیست روستاهای هدف گردشگری مانند همتایان خود، زیاد نیست و تنها منحصر به خانه های روستایی است که با میهمان نوازی مثال زدنی اهالی آن در اختیار گردشگران قرار می گیرد.

 

آمیختگی مناظر زیبای کوهستانی و چشم اندازهای اغواکننده سراب های کویری، از جلوه های کم نظیر طبیعت روستای قلعه بالا است. همچنین جشنواره سالانه، «قلعه بالا» که در آبان ماه برگزار می شود و از معروف ترین جشنواره های این روستا است، جشن «سفر به زیستگاه زاغ بور» و جشن «سفر به توران» نام دارد که گامی هرچند کوچک، اما موثر در شناخت قابلیت های منطقه بی بدیل خارتوران به شمار می رود.

 

 

 


پیربالا در حصار دامنه میشو

 
پیربالایکی از روستاهای معروف و زیبای مرند، مانند بسیاری از روستاهای این منطقه، در دامنه کوه «میشو» قرار دارد و همچون دیگر روستاهای کوهستانی، شکل پلکانی دارد.

 

علاوه بر این که پیربالا به دلیل قرار گرفتن در میان یکی از دره های میشو، حالتی مانند یک بیضی فرورفته دارد، از دو طرف در دامنه های بسیار زیبا محصور شده است؛ دامنه شمالی، کوهستانی تر و دامن جنوبی، سرسبزتر و پردرخت تر است. برای رسیدن به این روستا باید از سه راهی مرند وارد جاده سمت چپ شوید و حدود 20 کیلومتر به سمت جنوب بیایید. جاده به موازات دره ای از دره های کوه میشو کشیده شده و شما به ترتیب از روستاهای انامق، محبوب آباد و عیش آباد عبور می کنید تا به روستای «پیربالا» برسید.

 

به جز بافت پردار و درخت و باغ های روستا، چند دیدنی ویژه در پیربالا وجود دارد. یکی از آنها گورستان قدیمی روستاست که در بالادست روستا واقع شده و مدفن «شیخ پیربابا بن برالدین» است. مسجد تاریخی و چند خانه قدیمی را هم در این روستا می بینیم، اما آنچه باعث شده نام این روستا به عنوان یکی از روستاهای مهم گردشگری استان آذربایجان شرقی مطرح شود، آبشار معروف و زیبایی است که نام این روستا را معروف کرده است. این آبشار در نزدیکی روستا و در امتداد مسیر رودخانه و در دره های میشو قرار دارد که برای دیدن آن باید با پای پیاده از دره رودخانه عبور کنید. برای این کار به کفش راحت و سبک، یک بطری آب و خوراکی های پرانرژی نیاز دارید.

 

 

 


  روستاي آبگرم

اهل کوهنوردی هستید یا کویرگردی؟ یا شاید اهل طبیعت گردی هستید و می خواهید چشمه سارهای جدید را کشف کنید؟ خب، همه اینها را در یک روستای کوچک و باصفا می توانید تجربه کنید، آن هم در نزدیکی یکی از قدیمی ترین و توریست پذیرترین شهرهای مرکزی کشور.

 

اگر برای سفر به اصفهان در حال برنامه ریزی هستید، توصیه می کنیم یکی دو روز از سفرتان را به روستای آبگرم اختصاص دهید؛ روستایی که در 30 کیلومتری شهرستان خور و بیابانک قرار دارد. خور و بیابانک را هم که باید بشناسید. این منطقه در حاشیه جنوبی دشت کویر قرار دارد و یکی از بهترین مناطق گردشگری خشک ایران به حساب می آید که دیدن آن برای یک بار هم که شده، لازم است.

 

روستای آبگرم، همان طور که از نامش پیداست، چندین چشمه آبگرم دارد که هر کدام از آنها برای درمان بیماری های پوستی، عضلانی و حتی بیماری های قلب و عروق بسیار مفید است. اگر گذرتان به آبگرم افتاد، فراموش نکنید که تا غروب آفتاب در روستا بمانید، چون این روستا 1079 متر از سطح دریا بالاتر است و همین باعث شده که غروب آفتاب تا آخرین لحظات در آن قابل تماشا باشد.

 

 

 

 

پا به پای عطار نیشابوری در مسیر خرو

 

«دره ای است در میان کوه نیشابور و طوس و چون از این شهر به طوس راهی شوند، راه بر سر این دره است و آبی بس زلال در آن دره فرود می آید و در رود جاری می شود»؛ این چند نکته را در آثار تاریخی نیشابور و روستاهای زیبا و قدیمی آن می خوانید.

 

اگر می خواهید در این سفر، هم آثار تاریخی ببینید، هم از زیبایی های طبیعت لذت ببرید، هم با صنایع دستی منحصر به فرد ایرانی آشنا شوید و هم با دست پر از سفر برگردید، ما هم مثل «عطار نیشابوری» در «تذکره الاولیا»، روستای «خَرو» نیشابور را به شما پیشنهاد می کنیم؛ روستایی تاریخی با محله هایی قدیمی به نام های «خرو علیا» و «خرو سفلی» که ده ها جاذبه طبیعی مانند آبشارها دل انگیز و باغات مفرح و زیبا دارد.

 

در بافت تاریخی روستای «خرو» نیز می توانید معماری صد سال پیش ایران را از نزدیک ببینید. ارتفاعات سرسبز خرو و آبشارهای روستا هم گوشه ای از طبیعت دیدنی کوهپایه بینالود را به نمایش می گذارند. فصل بهار و پاییز، یکی از بهترین فصل ها برای رفتن به این روستای تاریخی است، اما در فصل های بارندگی، همیشه مراقب سیلاب ها باشید؛ در این زمان، حتی در آفتابی ترین روز سال هم ناگهان می توان شاهد بارش باران سیل آسا بود؛ بنابراین از چادر زدن در کنار رودخانه «خرو» پرهیز کنید و یادتان باشد که حتما قبل از ورود به باغ ها، از صاحبانشان اجازه بگیرید.

 

مسیر رسیدن به روستای خرو بسیار ساده است. از مشهد به نیشابور و 20 کیلومتر مانده به شهر، به ابتدای راه «خرو» می رسید که در سمت چپ جاده قرار دارد. از حاشیه جاده تا روستا 6 کیلومتر راه است. همچنین می توانید از سواری هایی استفاده کنید که در ایستگاه «پنجراه» نیشابور صف کشیده اند تا مسافران را به روستای «خرو» برسانند. ایستگاه مینی بوس های «خرو» هم در حاشیه «میدان بار» نیشابور قرار دارد.

 

 

 جهان نما دهکده ای نزدیک آسمان گلستان

 

«جهان نما» دهکده ای است ییلاقی در استان گلستان که فقط یک دشت زیبا نیست؛ منطقه ای است منحصر به فرد در میان رشته کوه های البرز که می توانید از ارتفاعات آن، دشت گرگان و دریا را نظاره کنید؛ آن هم فارغ از هرگونه هیاهو و دور از هرگونه آثاری مانند آب و برق و تلفن!

 

اینجا خبری از دود و دم شهری نیست. هرچه هست آسایش است و آرامش؛ صدای آواز پرندگان، درخشش آفتاب در کنار نسیمی ملایم، زمین سبز با گل های زرد و سفید و آبی و درختانی با سایه سار گسترده؛ اینجا جهان نماست، دشتی زیبا که دو روستای «کفشگیری محله» و «سعدآباد محله» را در خود جای داده و دارای خانه هایی است با معماری کاملا سنتی.

 

منطقه حفاظت شده «جهان نما» یکی از همین مناطق است؛ جنوبی ترین جنگل انبوه گلستان در شرقی ترین بخش رشته کوه البرز قرار دارد. اینجا را بام استان گلستان می دانند؛ چرا که با ارتفاع سه هزار و 86 متری خود در مرتفع ترین قسمت آن می توان چشم اندازهای کردکوی، گرگان و بندر ترکمن را تماشا کرد.

 

سفر به «جهان نما» این حسن را دارد که می توانید یکی دو شب در کلبه روستاییان اقامت کنید و سبک زندگی جالب آنها را از نزدیک ببینید؛ این کلبه ها که با خشت و گل پوشیده شده اند، بوی چوب نمدار را به ریه های خشک و شهری شما می دمند!

 

برای اقامت در این منطقه، برنامه سفر را از قبل باید با افراد محلی هماهنگ کنید. ضمنا به علت کوهستانی بودن «جهان نما»، شما باید حتما لباس گرم با خود داشته باشید؛ «جهان نما» شب های بسیار سردی دارد. راه های دسترسی به آن از کردکوی به سمت پارک جنگلی کردکوی، روستای درازنو و رادکان و حاجی آباد و دهکده ییلاقی جهان نما میسر است.

 


واریان را باید با قایق سواری ببینید

 

سفر به روستایی که در دامنه کوه و در کنار دریاچه ای حاصل از ساخت سد قرار دارد، می تواند تجربه ای جذاب و هیجان انگیز باشد؛ آن هم روستای منحصر به فرد «واریان» واقع در مسیر کرج به چالوس را فراموش نکنید.

 

این بار نمی خواهیم جاده چالوس را تا انتها برویم، بلکه دسترسی به این بهشت زیبا در همان اول جاده برای ما میسر است، اما چشم ما این بار به دنبال روستایی است که برای رسیدن به آن باید سوار قایق شویم. مخصوصا هر جا که دریاچه ای و رودی باشد. حتما در کنار آن، آبادی سرسبزی هم یافت می شود. این روستا که در استان البرز واقع شده، جایی نیست جز «واریان»؛ حتی اسم این روستا هم زیباست.

 

بعد از رسیدن به سد امیرکبیر، این روستا با چشم انداز سرسبز و آرام نمایان است. تنها راهی هم که می توانید از آن به واریان وارد شوید، راه آبی و از طریق قایق است. اینجا یک مکان ییلاقی است که می توانید از هوای مطبوع آن لذت ببرید و چند ساعتی زیر سایه سار درختانش بیاسایید.

 

«واریان» از آن روستاهایی است که به دلیل راه نزدیک و زیبایی های منحصر به فرد آن، شما را بارها و بارها به سوی خود می کشاند. ماهیگیری هم یکی از تفریحات مرسوم اهالی این روستا به شمار می رود. در عین فراموش نکنید روستای «واریان» یکی از دیدنی های کشورمان است و حیف است که آن را نبینیم.

 

 

 

روستایی در دو طبقه با خانه های دستکند

 

در 24 کیلومتری شهرستان بناب، دو روستای هدف گردشگری قرار دارد که معماری پلکانی آنها برای بسیاری از گردشگران، زیبا و جذاب است؛ روستای تاریخی «توته خانه» در 22 کیلومتری شهر بناب و محصور در میانه های یک کوه سرسبز، این روزها هوای بسیار مطبوع و طبیعت جذابی دارد.

 

یکی از مهم ترین جاذبه های «توته خانه»، معماری صخره ای این روستا است که در نوع خود کم نظیر و دیدنی است، اما دو کیلومتر دورتر از روستای «توته خانه»، روستای دیگری با جمعیت 70 خانوار قرار دارد که به آن «سِوِر» می گویند. معماری منحصر به فرد این روستا نیز سبب شده است که در کنار روستاهایی مانند «کندوان» و «توته  خانه»، مقصد گردشگرانی باشد که در ایام تعطیلات به ویژه قبل از فرارسیدن هوای بسیار سرد، به این مناطق سفر می کنند.

 

«سور» نیز مانند «کندوان» و «توته خانه»، دارای بافت صخره ای است و خانه های دستکند آن که وسعت آنها حدود 150 تا 200 متر است، به صورت تو در تو ساخته شده اند. در اعماق زمین های روستای حیرت انگیز «سور» نیز ده ها خانه دستکند در دل سنگ ها و گدازه های آتشفشانی ساخته شده است، اما با توجه به این که این دستکندها در زیر خانه های شخصی اهالی روستا قرار دارند، دسترسی به آن دشوار است. در حال حاضر نیز نمی توان وسعت این شهر زیرزمینی را تخمین زد؛ حتی این امکان وجود دارد که بخشی از تاریخ این منطقه، در همین دستکندهای زیرزمینی یافت شود.

 

 

 


سرسبزترین روستا در کویر بلوچستان

 


این روستا که حدود 75 کیلومتر تا گرمای سوزان کویر «ریگ ملک» فاصله دارد، گویی که قطعه ای از بهشت است تا شاهدی بر قدرت پروردگار باشد؛ سرسبزی و طراوت آن نیز نمایی بسیار دل انگیز دارد.

 

درواقع، روستای «تمین» بهشتی است در بلوچستان و دری است بر دامان تفتان. اگر مسیر رودخانه این روستا را تعقیب کنیم، روستاهای دهستان یکی پس از دیگری در مسیر آن قرار گرفته اند.

 

اثر برجسته و شناسایی شده تمین، قلعه ای با 25 متر ارتفاع از سطح دره تمین مرکزی بر فراز صخره ای بلند با مصالح بومی، هم چون گل رس ساخته شده؛ در حالی که قلعه «باذ» قدمت 250 ساله مرکز فرماندهی حاکمان منطقه بوده است.

 

از آثار دیگر این دهستان، «چله خانه» است که در گذشته های دور، مردم مسلمان این دیار در این مکان که در دل کوه کنده شده بود، به مدت 40 شبانه روز به دعا و عبادت می پرداختند و غذایشان فقط آب و در صورت نیاز یک عدد خرما بوده است.

 

«تمین» از زاهدان 135 کیلومتر و از میرجاوه 65 کیلومتر فاصله دارد و کار عمده مردم منطقه کشاورزی است. محصول اصلی آن نیز انجیر، توت، شاه توت و ده ها میوه دیگر است که در آن به عمل می آید و بادام، پسته و گردو نیز در آن قابل برداشت است.

 

 

 

 

روستای کندلوس

 

روستای کندلوس از توابع بخش کجور ، در فاصله 75 کیلومتری جنوب شرقی نوشهر قرار دارد . ( نوشهر ، شهری ساحلی در کنار دریای خزر است ) . روستای کندلوس در محدوده ای کوهستانی و در یکی از دره های زیبای رشته کوه های البراز استقرار یافته و ارتفاع آن از سطح دریا 1650 متر است . مردم روستای کندلوس ، به زبان مازندرانی ( کجوری سخن می گویند . روستای کندلوس با بافت مسکونی متراکم ، در شیب ملایم دامنه کوه پناه گرفته است . کوچه های روستا ، پیچ در پیچ و سنگفرش است.

 

خانه های قدیمی ، بیشتر در دو طبقه با سقفی شیروانی ساخته شده اند و پوشش لت کوبی یا سفالی دارند . دیوارهای گلی ، ایوان های کوچک ، پنجره های چوبی و معماری ساده ، زیبایی این روستا را دو چندان کرده است . مصالح به کار رفته در بناهای قدیمی شامل سنگ، گل، خشت و چوب است. اما در ساخت خانه های جدید، از مصالح سیمان، گچ، آجر، بلوک و تیرآهن نیز استفاده می شود. 

 

براساس نتایج سرشماری سال 1385 ، جمعیت این روستا 2500 نفر برآورد شده است. جمعیت روستای کندلوس در زمستان ها کاهش می یابد و در تابستان ها به دلیل آب و هوای خوش / و ییلاقی بودن منطقه ، افزایش می یابد . درآمد اکثر مردم روستای کندلوس ، از طریق فعالیتهای زراعی، دامداری و باغداری تامین می شود . گروهی از مردم روستا نیز در بخش خدمات و صنایع دستی اشتغال دارند گندم و جو از محصولات عمده زراعی آن و سیب ، هلو و چارمغز از محصولات مهم باغی آن به شمار می رود . دامداری سنتی و پرورش طیور نیز در این روستا رواج دارد.

 

 

گروهی از مردم روستای کندلوس ، در کنار فعالیت های زراعی ، به تولید صنایع دستی از قبیل جوراب و نمد می پردازند . در گذشته ، بافت قالی ، جاجیم ، چادر شب ، شمد و ساخت صنایع چوبی و ابزارهای فلزی در این منطقه رواج داشته است . شرایط اقلیمی و موقعیت مناسب جغرافیایی روستا ، زمینه را برای تولید انواع گل ها و گیاهان دارویی فراهم آورده است . تولید گیاهان دارویی ، یکی از منابع مهم درآمد مردم این روستا است . پوشاک غالب مردم روستای کندلوس مانند سایر نواحی روستایی استان مازندران است ، ولی زنان این روستا در مراسم خاص ، از لباس های محلی شامل دامن پرچین ، پیراهن ، جلیقه و روسری استفاده می کنند.

 

 

براساس یافته های باستان شناسان ، پیشینه تاریخی روستای کندلوس به هزاره سوم قبل از میلاد می رسد . این روستا ، شاهد تمدن های گوناگون در ادوار مختلف تاریخی بوده و نشانه هایی از تمدن قبل از میلاد ، تمدن ایران قبل از اسلام و تمدن ایران بعد از اسلام را در خود جای داده است . وجود قبور و گورستانهای زرتشتی و مانوی ، همچنین ظروف و اشیاء قدیمی که از گوشه و کنار این منطقه بدست آمده ، از تمدن درخشان این نقطه از مازندران در دوران قدیم حکایت می کند . ناصرالدین شاه قاجار در خاطراتش از سفر به این منطقه یاد کرده است . ” کمال الملک ” نقاش نامی ایران نیز که در این سفر همراه ناصر الدین شاه بوده ، تابلویی از این دهکده ترسیم کرده که در ” کاخ موزه صاحبقرانیهموجود است روستای کندلوس در میان دره بسیار زیبایی در رشته کوههای البرز استقرار یافته است و چشم اندازهای بی نظیری دارد . مزارع گیاهان دارویی با رنگ های متنوع ، جلوه باغ های میوه ، سرسبزی ارتفاعات سر به فلک کشیده البرز ،

 

 

آب و هوای مطبوع و چشمه های آب معدنی ، شکوه و جذابیت خاصی به روستای کندلوس بخشیده است . علاوه بر جاذبه های طبیعی ، وجود دو موزه مردم شناسی و گیاهان دارویی نیز در شهرت یافتن کندلوس موثر بوده است در روستای کندلوس که مردمی خونگرم و میهمان نواز دارد ، ” مجموعه فرهنگی کندلوس ” در دو طبقه و 400 متر زیربنا ، در دامنه کوه به طور زیبایی ساخته شده است . هر بیننده ای که به این ساختمان وارد می شود ، در لحظه اول چشمش به کتیبه ای می افتد که انگیزه برپایی این مجموعه را توضیح داده و شناسنامه معرفی اشیاء باستانی دهکده به حساب می آید

 

 

مجموعه فرهنگی کندلوس به قصد اشاعه فرهنگ اصیل و بومی منطقه ، با طراحی مهندسان و کمک اهالی دهکده ساخته شده است.

 

 

مجموعه اشیاء نگهداری شده در مجموعه فرهنگی کندلوس در بخش های مختلف طبقه بندی شده است . این اشیاء شامل بافته ها ، پوشاک و زینت آلات روستایی ، مجسمه ها ، نقاشی های سنتی و قهوه خانه ای ، ظروف و ابزار آلات فلزی و چوبی و اشیاء و ظروف سفالی ، چینی آلات ، وسایل روستایی از هزاره دوم قبل از میلاد تا دوره قاجاریه است . اسناد و کتب خطی ، نسخ خطی ، کلام ا… مجید ، دیوان اشعار و عقد نامه ها و فرامین نیز بخشی از این گنجینه به شمار می رود در هر گوشه این فرهنگسرا ، آثاری قرار دارد که با شناسنامه و اطلاعات دقیق ، به صورت زیبایی در کنار هم چیده شده اند و راوی فرهنگ اقوام ساکن مازندران هستند . در یک کلام ، فرهنگسرای کندلوس ، نمایشگاهی مملو از زیبائیها و تاریخ مردم منطقه مازندران است

 

 

از دیگر دیدنی های روستای کندلوس، موزه گیاهان دارویی است. موزه گیاهان دارویی مجتمع کشاورزی کندلوس در سال 1365 با هدف کشت ، پرورش ، تولید و بسته بندی گیاهان دارویی و معطر / و نیز تولید اسانس ها و روغن های گیاهی تأسیس شد . این موزه برای نخستین بار در ایران مبادرت به برپایی باغ بوتائیک ( موزه گیاهان دارویی ) در زمینی به مساحت 10 هکتار کرد . موزه گیاهان دارویی با کاشت بالغ بر 250 گونه گیاه ژنتیک ارزشمند در ایران ، به تولید و عرضه محصولات گیاهی و دارویی اقدام کرده و محصولات خود را به کشورهای مختلف جهان صادر می کند درمجموع ، روستای کندلوس به دلیل وجود موزه مردم شناسی ، موزه گیاهان دارویی ، جاذبه های کوهستانی و ییلاقی و دارا بودن مراکز اقامتی و خدمات گردشگری ، از شهرت فراوان برخوردار است. به همین دلیل ، سالانه هزاران نفر از نقاط مختلف ایران و گردشگران کشورهای دیگر ، به این روستای دیدنی سفر می کنند.

 

 

 

 

 

 

 

به قلم: توسط مهدي زاده

   منبع: دهكده جهاني پارپيرار

 

 

 

{jcomments on}

انسان شناسی آسیب های روزمره(15): نوكر صفتي

 


آسيب هاي اجتماعي جامعه نه تنها از دغدغه هاي مهم انديشمندان علوم اجتماعي بلكه دغدغه ي هر انساني مي باشد كه در ايران، مازندران، بابل، روستاي مان ايمن آباد و كروكلا و هر كجاي دنيا كه زندگي مي كند. همه ي ما از اين دغدغه ها نالانيم و چه بسا ساعت ها درباره ي آن سخن مي گوئيم و ابراز نگراني مي كنيم اما دريغ از اينكه خودمان نيز اسير چنين آسيب هايي هستيم و جالب اينجاست كه خودمان هم خبر از اين مهم داريم. اما انگار غذاي روز مره ي ما شده است. آسيب هايي كه در روستاي مان ايمن آباد و كروكلا نيز فراوان به چشم مي خورد.

 

در سلسله گفتارهايي در خصوص آسيب هاي روزمره از جمله موضوعاتي چون: دروغ، خودشیفتگی، چاپلوسی،خودنمایی، بدگویی، حسادت،  گزافه گویی، بدبینی، تن آسایی،خویشاوند سالاری، بلاهت، زن ستیزی، زورگویی، خیالبافی، نوکر صفتی، بی ادبی، ریاکاری،خرافه پرستی و و و مواردي از اين دست به بررسي آن خواهيم پرداخت.

 

 

اتیین لابوئسی(Etienne de la Boétie) نویسنده فرانسوی و دوست مونتنی (Montaigne) دیگر نویسنده و فیلسوف اندیشمند فرانسه در قرن 16 بود. کتاب معروف او «گفتار در باب بردگی خودخواسته» (1574) به همان میزان در تاریخ اندیشه سیاسی  و تحلیل مقاومت در برابر قدرت استبدادی در زندگی روزمره اهمیت دارد که کتاب «شهریار» (1532) ماکیاولی در ارائه تحلیل قدرت از دید حاکمان برای تداوم بخشیدن به حکومت هایشان. هم از این رو  نظریات و افکار  لابوئسی را می توان در همان خطی قرار داد که بعدها از آن، از یک سو «مکتب  فرانکفورت» و به خصوص نظریه فرهنگی آن بیرون آمد و از سوی دیگر نظریه های آنارشیستی  قدرت سیاسی  از انسان شناسانی چون پیرکلاستر(Pierre Clastre) گرفته تا دیوید گربر(David Graeber) و حتی نظریه پردازان ضد قدرتی نظیر پیررروزنوالون(Pierre Rosenvalon) استاد کلژ دو فرانس. پرسش ساده در آن بوده است که  موقعیت  بردگی، اطاعت، بندگی و فرمانبرداری کورکورانه و حتی به زیان خویش، از  یک اراده بیرونی به شکلی ضروری و بنابر ذات انسان ایجاد شده است و یا یک موقعیت  ثانویه است که در طول حیات انسان پدید آمده و حاصل  سر گذاشتن های پی در پی افراد به قدرت بوده به شکلی که «اطاعت» و نوکر صفتی برای آنها به یک موقعیت روحی روزمره تبدیل شود

 

 

 

تجربه قرن بیستم و  توتالیتاریسم های آن نشان داد که هر چند درباره  نظریات فرهنگی لابوئسی  باید تامل بیشتری کرد، یعنی اینکه لزوما فرهنگ حاکم در خدمت  تشدید و جا انداختن بردگی است، اما اینکه بردگی و پذیرش استبداد و زور گویی، نتیجه عدم مقاومت در زندگی روزمره  در برابر استبدادی است که از بالا بر فرد  و در موقعیت های مختلف وارد می شود، نباید شک کرد. تجربه توتالیتاریسم کمونیستی روسیه که عمری هفتاد ساله داشت و توتالیتاریسم فاشیستی که کمتر از بیست سال عمر کرد، هر دو نشان می دادند که مردم اگر عادت کنند که  دائما بی آنکه از خود درباره  کارهای روزمره ای که در حال انجامش هستند  پرسشی بکنند و قدرت قضاوت خود را از خلال «اخلاق» در کنش و منش و رفتارهای خود به فراموشی بسپارند، دچار نوکرصفتی می شوند و این سبب می شد آنچه را انجام می دهند، صرفا «دستوراتی» به حساب بیاورند که «بهر حال باید انجام شوند». این روند نیز بزودی به یک طبیعت ثانویه برای آنها تبدیل خواهد شد. به عبارت دیگر اینکه یک نظام استبدادی می تواند در مقیاس های بزرگ  و در مدتی بسیار طولانی آدم ها را وادار به اطاعت در بدترین شرایط از خود کند تا حد بسیار زیادی وابسته به نوکرصفتی مردم و اطاعت آنها از دستورات روزمره ای دارد که در واحدهای خرد به آنها داده می شود

 

ایوان پاولوف (پزشک و فیزیولوژیست روس، برنده جایزه نوبل 1904) واضع نظریه واکنش شرطی بود.  بر اساس این نظریه، تکرار شرایطی خاص می تواند موجودات را  به نشان دادن واکنش های یکسان و تکراری بکشاند. اگر این نظریه را که هر چند تحول یافته اما رد نشده است، به موقعیت های روزمره  پیوند دهیم، در یک نظام اجتماعی که زورگویی در خرده رفتارهای  جامعه به صورت دائم تکرار می شود، نوکرصفتی می تواند درونی شده و سبب پذیرش و  خودکار شدن گروهی از  کنش ها و واکنش ها در افراد شود. در رفتارهای روزمره ما این رفتارها را عموما در  جامعه خودمان در قالب  استبداد درونی شده در  افراد در همه رده ها موقعیت ها می بینیم، به صورتی که  بسیار می شنویم که حتی مردم عادی بزبان خود از وجود یک دیکتاتور در هر یک از آدم های اطرافشان و حتی در خود، اعتراف می کنند. در این موقعیت، هر کسی نسبت به افراد پایین دست خود بدل به یک فرد زورگو می شود و نسبت به  افراد بالا دست خود، به یک فرد نوکرصفت و بی زبان و خاموش و حتی چاپلوس. اخلاق بدون شک در این میان، بیشترین ضربه را خورده و سقوط  اجتماعی در  فرایندهای رفتاری و ارزشی  بی شک از راه می رسد. اما آنچه از این هم  حاد تر است آنکه این موقعیت های  سقوط به مثابه موقعیت های «عادی» تلقی می شود

 

از میان رفتن  واکنش درباره زورگفتن و زور شنیدن از «دیگری» یک آسیب جدی است که  در چرخه های بسیار خطرناک در جامعه رشد می کند و عملا به وجود آمدن  چرخه های مثبت دموکراتیک را  با مشکلات بی شمار  روبرو می کند. در نهایت این موقعیت اگر در زمانی طولانی ادامه یابد  چنان درونی می شود که  واکنش های شرطی شده، بدل به رفتارهایی هنجارمند  شده که  خود از بروز مقاومت نسبت به زور گویی و نوکر صفتی مقاومت می کنند.  موقعیتی جامعه ای همچون شوروی پیشین، نزدیک به سی سال پس از سقوط اتحادیه جماهیر شوروی این را به خوبی نشان می دهد که  افراد به شدت آمادگی دارند  فرایند های  دیکتاتور منشانه را  بپذیرند و  به پوپولیسم های مستبدانه مشروعیتی مردمی بدهند

 

زندگی روزمره،  متشکل از هزاران  رابطه و مبادله انسانی میان افرادی بسیار متفاوت است . این رفتارها را می توان در بخش غالب آنها خرده رفتار (Micro behavior) نامید، و اگر  فرض را بر آن بگیریم که  روندی در تغییر خرده رفتارها ایجاد شود،  فرایند شرطی شدن  احتمالا خواهد توانست به صورت معکوس شرایط  به حرکت در آمدن و به وقوع پیوستن رفتار دموکراتیک و مدنی را ایجاد کند. رفتارهایی همچون گفتگو با یکدیگر،  حمل و نقل عمومی،  خرید و فروش،  استفاده از خدمات شهری،  تامل میان  کارمندان و کارکنان یک موسسه، همگی موقعیت هایی هستند که می توانند در قالب  رویکردهای زورگویانه انجام بگیرند و یا با این رویکردها به صورت عامدانه و عالمانه فاصله بگیرند. در مورد اول،  جامعه هر چه بیشتر با تحقق دموکراتیک فاصله گرفته و درمورد دوم، شانس های خود را برای چنین تحققی و به خصوص پایدار شدن آن افرایش خواهد داد

 

در نهایت اگر به این مساله ساده فکر کنیم که نوکر صفتی، بر خلاف نظریه ماکیاولیک «ترسیدن یا دوست داشتن» حاکمان، نه در سطح کلان یعنی در راس جامعه  تولید شده و رشد می کند، بلکه در تعامل های روزمرگی  ریشه و سرچشمه بازتولید خود را می یابد، می توانیم متوجه شویم که  چطور باید با این آسیب مبارزه کنیم و چطور نمی توان با آن مبارزه کرد. از این لحاظ بار دیگر به نظریه بوئسی می رسیم که پذیرش یا  نپذیرفتن استبداد، زورگفتن و زور شنیدن، دست کم همان قدر به منشا زور وابسته است  که به  مقصد آن. شورش پیش از آنکه امری بیرونی باشد، امری درونی  است، به عبارت دیگر استبداد به مثابه یک دشمن اخلاقی با نظام های فردی و اجتماعی، پیش از آنکه در بیرون ما قرار داشته باشد، در درون ما جای گرفته و عمل می کند

 

 

 

 

 

 

 

 

منبع: انسان شناسي و فرهنگ

 

 {jcomments on}

تولید بذر گواهی شده برنج افزایش می یابد

اسکندر زند در حاشیه نشست با مدیران و محققان معاونت موسسه تحقیقات برنج کشور در آمل افزود: وزارت جهادکشاورزی در موضوع اقتصاد مقاومتی، تکنولوژی اصلاح بذر را در برنامه دارد

 

با استفاده از بذرهای گواهی شده محصول شالیکاران افزایش می یابد. تا 2 سال آینده ، رقم های برنج در مازندران بومی و با بذرهای گواهی شده کشت خواهد شد.


معاون وزیر جهاد کشاورزی با اظهار اینکه اکنون در زمینه خود اتکایی کشور در تولید برنج در حد  65 درصد این هدف قرار داریم، افزود: این وزارتخانه در راستای حفظ بستر وتولید برنج درکشور به دنبال افزایش ضریب استفاده از مکانیزاسیون دراین بخش از مرحله کاشت تا برداشت محصول است.


وی گفت: مکانیزاسیون و اجرای طرح تسطیح و یکپارچه سازی 100هزار هکتار از زمین های کشاورزی مازندران و گیلان ،تولید برنج را افزایش خواهد داد.


معاون وزیر جهاد کشاورزی و رییس سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی،با بیان اینکه با وجود دشواری فراوان برای تولید برنج، از ضایعات این محصول هم نمی توان به راحتی گذشت، گفت: ضایعات برداشت برنج درسالهای اخیر با اضافه شدن کمباین های مخصوص برداشت این محصول کمتر شده است.


زند افزود: ضایعات شالیکوبی ها و فرآوری برنج که بخشی از این محصول دراین چرخه از گردونه خارج می شود، که نوسازی شالیکوبی ها و ایجاد شالیکوبی های مدرن در برنامه است.


وی ادامه داد: یکی از موضوع های مهم درضایعات برنج که در سالهای اخیر کمتر به آن توجه جدی شده، ضایعات برنج روی سفره است.


وی اضافه کرد: در سفرخانه ها، رستوران ها وسطل های زباله رستوران ها وخانه های شهروندان ، دور ریز زیاد برنج مشاهده می شود، که کمتر به صرفه جویی وکمتر شدن ضایعات برنج پس از تولید تا مصرف آن توجه شده است.


معاون وزیر جهاد کشاورزی و رییس سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، در پاسخ به این سوال که اکنون مدیریت بازار برنج در دست این وزارتخانه است، ادامه داد: حمایت سنگینی از تولید برنج داخل داریم.


زند افزود: امسال واردات برنج به طور کلی وبه خصوص در زمان برداشت این محصول به کشور ممنوع شده است وامیدواریم کشاورزان امسال با انگیزه بیشتری در تولید دوباره این محصول در سال جاری وسال های آینده با سیاست های تشویقی وحمایتی وزارت جهادکشاورزی ادامه دهند.

 

 

منبع: استانداري مازندران

 

نوزدهمين يادواره شهداي روستا به روایت تصویر

 

گراميداشت ياد و خاطره 15 تن از شهداي گرانقدر روستاي ايمن آباد و كروكلا، همزمان با سالروز شهادت حضرت امام جعفر صادق(ع)، در روستا برگزار شد.


پايگاه مقاومت بسيج روستاي ايمن آباد و كروكلا با همكاري خانواده محترم شهدا و اهالي روستا، جهت پاسداشت ياد و خاطره شهداي گرانقدر روستايمان ايمن آباد و كروكلا، اقدام به برگزاري يادواره شهدا نمودند.

 

20 عکس از تصاویر ارسالی به وبسایت روستا انتخاب شده است که با کلیک روی عکس زیر می توانید آنها را مشاهده نمائید.

 

 

 

 

 

 

عکس ها از: سعيد كريمي ايمني

 

 

{jcomments on}

نوزدهمين يادواره شهداي روستا برگزار مي شود

 

 

طبق سال هاي گذشته در گراميداشت ياد و خاطره 15 تن از شهداي گرانقدر روستاي ايمن آباد و كروكلا، همزمان با سالروز شهادت حضرت امام جعفر صادق(ع)، اين مراسم برگزار مي شود.

 

پايگاه مقاومت بسيج روستاي ايمن آباد و كروكلا با همكاري خانواده محترم شهدا و اهالي روستا، جهت پاسداشت ياد و خاطره شهداي گرانقدر روستايمان ايمن آباد و كروكلا، اقدام به برگزاري يادواره شهدا مي نمايد.

 

از اين جهت امسال نيز در همين راستا، نوزدهمين يادواره 15 شهيد روستايمان شنبه 9مردادماه 1395 ، در مسجد جامع روستا، كنار مزار شهدا برگزار مي شود.

 

 

 حاج سيد نقي حسيني ايمني فرمانده پايگاه مقاومت بسيج شهيدقرباني روستاي ايمن آباد و كروكلا با بيان اين مطلب افزودند:

 

در مراسم گراميداشت ياد و خاطره شهداي روستايمان كه از سال 1377 به اين شيوه برگزار مي شود، ميزبان واقعي خود شهدا هستند و اهالي محترم روستاي ايمن آباد و كروكلا به ياد داشته باشند در هر كجاي كشور كه باشند در صورت امكان، جهت يادآوري جانفشاني شهدا و تجديد بيعت با آرمان هاي شهدا و امام شهدا، در روز و ساعت برگزاري يادواره در مراسم و كنار مزار شهدا حضور يابند.

 

 

 

 

سخنران: حجت الاسلام والمسلمين شيخي امام جمعه لاله آباد

 

مداح: آقای ذبيحي

 

 

 

 


نوزدهمين يادواره 15 شهيد روستاي ايمن آباد و كروكلا

 

شنبه 9 مردادماه 1395

 

ساعت 17 تا 19

 

مزار شهيداي روستاي ایمن آباد

 

 

 

{jcomments on}

توسعه یکپارچه روستایی و اصلاحات کشاورزى در چین

   تحولات سریع و چشمگیر اقتصادى چین در سه دهه گذشته نه‌تنها چهره داخلى چین بلکه معادلات فرامرزى و بین‌المللى را نیز به‌شدت تحت تأثیر قرار داده است.

 

دکتر محمدحسین عمادی مشاور بین‌المللى در زمینه توسعه کشاورزى و روستایی و مشاور مؤسسه تحقیقات آموزش عالى، استان شاندونگ چین

 

* درس‌های برگرفته از تجارب کشور چین در فرآیند تحول سریع زندگی روستایی، بسیاری از اندیشمندان بین‌المللی را بر آن داشته که مدل تحول و توسعه روستایی را مورد مطالعه، تحلیل و نقد قرار دهند

 

 

* چین در عرض ۲۰ سال (۲۰۰۰ - ۱۹۸۰)، راهی که دیگر کشورها در یک قرن طی کرده‌اند را پیمود. در این مدت، کیفیت زندگی مردم چین ۲۲ برابر بهتر شده، درآمد سرانه روستاییان ۵۴ برابر افزایش و شمار جمعیت کم درآمد از ۵۳ درصد به هشت درصد کاهش یافت

 

 

* هرچند سهم کشاورزی از تولید ناخالص داخلی ۹ درصد است، اما ارزش تولیدات کشاورزی این کشور در سال ۲۰۱۲ به رکورد ۲۲۰ میلیارد دلار رسید و کماکان کشاورزی در اقتصاد چین جایگاه مهمی دارد

 

 

* راهبرد توسعه روستایی همواره بخش اصلی برنامه‌های فقرزدایی و توازن منطقه‌ای در چین است. تحولات سریع اجتماعی و اقتصادی از یک‌سو به‌شدت معادلات بازار محصولات کشاورزی را تحت تاثیر قرار داده و از سوی دیگر مبانی زندگی و معیشت روستاییان را به‌شدت تحت تأثیر قرار داده است

 

 

 

درآمد:

 

تحولات سریع و چشمگیر اقتصادى چین در سه دهه گذشته نه‌تنها چهره داخلى چین بلکه معادلات فرامرزى و بین‌المللى را نیز به‌شدت تحت تأثیر قرار داده است. سرعت تحولات اقتصادى، چهره اجتماعى و ترکیب جمعیتى این کشور را که قرن‌ها حاکمیت روستایى و کشاورزى داشته است که به سرعت به سمت صنعتى شدن و در نهایت شهرى شدن به پیش رانده است. عمق و پهنه این تحولات سریع، پیشرفت‌هاى شگرف و چالش‌هاى پیش‌بینی‌نشده‌اى را پیش روى مردم و سیاست‌گذاران این کشور قرار داده است. ازسوى دیگر درس‌هاى برگرفته از تجارب کشور چین در فرآیند تحول سریع زندگى روستایى، بسیارى از اندیشمندان بین‌المللى را بر آن داشته که مدل تحول و توسعه روستایی را مورد مطالعه، تحلیل و نقد قرار دهند. بدیهى است این مدل قابل الگو بردارى و تعمیم نیست؛ اما درس‌هاى برگرفته از تجارب کشور چین در محیط‌هاى دیگر ازجمله ایران می‌تواند مورد بهره‌بردارى قرارگیرد؛ لذا آشنایی با زمینه تاریخى و اجتماعى این کشور قبل از بیان دستاوردهاى آن امرى ضرورى براى درک عمیق‌تر تحولات و نتایج آن است. یادداشت زیر، نتیجه سفرهاى تحقیقاتى نویسنده به مناطق روستایى چین و حمایت مراکز علمى این کشور به همراه همکارى و اطلاعات ذی‌قیمت همکار و دانشجوى تحصیلات تکمیلی تحقیقاتى* این تحقیق میسر شده است.

 
 

 

زمینه‌هاى اجتماعى و تاریخى زندگى روستایی در چین

 

تنها تا دو دهه پیش اکثریت مطلق جمعیت چین در روستا زندگی کرده و به کشاورزی مشغول بودند، اما هم‌اکنون تنها ۳۵ درصد نیروی کار آن در بخش کشاورزی شاغل هستند. هرچند سهم کشاورزی از تولید ناخالص داخلی ۹ درصد است، اما ارزش تولیدات کشاورزی این کشور در سال ۲۰۱۲ به رکورد ۲۲۰ میلیارد دلار رسید و کماکان کشاورزی در اقتصاد چین جایگاه مهمی دارد. زندگى روستایى و معیشت کشاورزى در تاریخ چند هزاره چین نه‌تنها یک شیوه تولید، بلکه شیوه زندگى حاکم و معیشت غالب را طى ۴۵ قرن گذشته تاریخ این کشور تثبیت کرده است. اقتصاد کشاورزى و زندگى روستانشینى دو بعد به هم پیوسته و تأثیرگذار بر تاریخ و فرهنگ سرزمین چین بوده است. تمامى سلسله‌هاى پادشاهى چین نیز، گذشته از شیوه و منش حکومت‌دارى، همواره سعى و تلاش خود را بر رونق و رشد کشاورزى و تحکیم زندگى روستایى و کاهش ریسک و معضلات آن معطوف کرده‌اند. بسیارى از تاریخ نگاران نیز معتقدند سلسله‌هاى موفق و ماندگار در تاریخ چین همواره مرهون سعى و تلاش پادشاهانى بوده است که همت خود را صرف رونق کشاورزى و مدیریت تنظیم روابط حقوقى و اجتماعى حاکم بر روستاها کرده‌اند. منابع محدود آب و خاک و تراکم جمعی باعث شد دانش و فناورى پیچیده‌اى در زمینه کشاورزى در روستاهاى چین به‌وجود آید و روابط اجتماعى و قوانین نانوشته‌اى روستاهاى چین رابا پیچیدگی‌هاى منحصربه‌فرد خود از گزند روزگار و دشمنان محفوظ کند.

 

در تحولات سریع نیم قرن اخیر و از ابتداى انقلاب کمونیستى نیز کشاورزى و جوامع روستایى همواره در کانون توجه سیاست‌گذاران این کشور بوده است. پس از انقلاب کمونیستی، در روستاهای چین اراضى کشاورزى مصادره و ملى شد و کمون‌های اقتصادی و نظامی به‌عنوان کانون‌هاى تولید تشکیل شد. روستاییان در چارچوب کشاورزی معیشتی با منابع محدود آب و خاک تلاش کرده و در ازای این تلاش غذا دریافت می‌کردند. به این ترتیب، سیستم برابری و بدون رقابت و خلاقیت، کمون اقتصاد کشاورزی چین را با رکود بی‌سابقه‌ای روبه‌رو ساخته و در پایان دهه ۶۰ چین ازجمله کشورهای فقیر جهان به‌شمار می‌رفت. فاجعه انسانى که در پى مدیریت ناصحیح تحولات اقتصادى (به‌نام جهش به جلو) و خشکسالى از سال ١٩٥٨ تا ١٩٦١ میلادى به‌وجود آمد و باعث مرگ میلیون‌ها مردم چینى شد، رهبران انقلابى را به تأمل واداشت.

 

از آغاز سال ۱۹۷۹ حزب کمونیست چین سیاست‌های اصلاحات و درهای باز را که تنگ شیائوپنگ مطرح کرد به اجرا گذارد. پس از اجرای سیاست‌های اصلاحات و درهای باز به این طرف، توسعه اقتصاد ملی و اجتماعی چین به دستاوردهای چشمگیری نایل آمده است. سرمایه خصوصی (داخلی، به‌ویژه خارجی) امکان پیدا کرد با استفاده از کار و مواد خام ارزان، بازار وسیع داخلی تولیدات صنعتی، به‌ویژه در تولیدات محصولات مصرفی بلندمدت، به شکل بی‌سابقه‌ای افزایش یابد و بازار جهانی را تسخیر کند.

 

رهبران سیاسی این کشور با تغییرات بنیادی در سیاست‌های اقتصادی نه‌تنها مسیر سیستم اقتصادی و سیاسی، بلکه توانستند نظام کشاورزی و زندگی روستایی کشور را به کلی دگرگون کنند. کمون‌های روستایی جای خود را به سیستم اجاره‌داری زمین داده، تعاونی‌های خانوادگی تشکیل شد و از این طریق تولید محصولات کشاورزی به شکل فزاینده‌ای افزایش یافت. الگوی تحول کشاورزی و زندگی روستایی در چین که کماکان در فرایند تغییر و تحول به‌سر می‌برد، برای بسیاری از کشورهای عقب‌مانده الگوی مناسب و راه آن، راهی نسبتاً هموار است. اصلاحات فراگیر اقتصادی نه‌تنها اقتصاد کشاورزی بلکه نوع زندگی در روستا را متحول ساخت و الگوی جدیدی از توسعه روستایی را در صحنه اجرا و مکاتب علمی به ثبت رسانید.

 

سیاست جدید اقتصادی تنگ شیائوپنگ، صحت نظریه همگرایی گالبرایت، اقتصاددان سرشناس آمریکایی را به اثبات رساند. همگرایی دو سیستم اقتصادی سرمایه داری و سوسیالیستی با هدایت واحد دولتی متکی به اقتصاد بازار، رشد جهش وار و اعجازآمیز اقتصاد چین را تأمین و جهان را حیرت زده کرد و تئوری‌های متداول و مرسوم مربوط به عقب‌ماندگی جهان سوم را به زیر سؤال برد. چین در عرض ۲۰ سال (۲۰۰۰ - ۱۹۸۰)، راهی که دیگر کشورها در یک قرن طی کرده‌اند را پیمود. در این مدت، کیفیت زندگی مردم چین ۲۲ برابر بهتر شده، درآمد سرانه روستاییان ۵۴ برابر افزایش و شمار جمعیت کم درآمد از ۵۳ درصد به هشت درصد کاهش یافت.

 

سال ۱۹۷۹، سال آغاز رفرم در چین بود. رهبری چین در آغاز رفرم، برنامه رشد اقتصادی سه مرحله‌ای تنظیم کرد و آن را به مرحله اجرا درآورد:

 

مرحله نخست (۱۹۹۰ - ۱۹۸۰)، تولید ناخالص ملی دو برابر شد. در این مرحله، مسئله تأمین اهالی با غذا و لباس حل شد.

 

مرحله دوم (۲۰۰۰ - ۱۹۹۱)، تولید ناخالص ملی سه برابر افزایش یافت. این افزایش امکان داد مردم چین به مرحله متوسط زندگی دست یابند.

 

مرحله سوم اصلاحات (۲۰۱۰ - ۲۰۰۱)، در این مرحله، مدرنیزاسیون اقتصاد ملی و موازی با آن، مدرنیزاسیون کشور تکمیل شده و برنامه تبدیل سیبری و خاور دور به اقتصاد جنبی چین، اصلی‌ترین اهداف بود.

 

 

 

 

ویژگی‌های بارز جامعه روستایی و بخش کشاورزی کشور چین

 

چین کشوری است که تنها تا دو دهه پیش اکثریت مطلق جمعیت آن در روستا زندگی کرده و به کشاورزی مشغول بودند. اما هم‌اکنون تنها ۳۵ درصد نیروی کار آن در بخش کشاورزی شاغل هستند. هرچند سهم کشاورزی از تولید ناخالص داخلی ۹ درصد است، اما ارزش تولیدات کشاورزی این کشور در سال ۲۰۱۲ به رکورد ۲۲۰ میلیارد دلار رسید و کماکان کشاورزی در اقتصاد چین جایگاه مهمی دارد. ترکیب منابع تأمین تولید ناخالص داخلی GDPدر چین و ترکیب اشتغال نیروی انسانی نشانگر اوج تحولاتی است که در چند دهه گذشته در چین اتفاق افتاده است. همان‌طور که در نمودارهای زیر دیده می‌شود این ترکیب به سرعت باعث تغییر در ترکیب منابع مالی و نیروی انسانی این کشور در سه بخش صنعت، خدمات و کشاورزی شده و در نتیجه بسیاری پیامدهای اجتماعی و اقتصادی در این کشور را رقم زده است. با وجود آنکه چین ۹ میلیون و ۶۰۰ هزار کیلومترمربع سرزمین دارد، اما مساحت اراضی قابل بهره‌برداری باغی و زراعی این کشور ۱۲۶ میلیون هکتار است که تقریباً هفت درصد مساحت کل مزارع جهان را شامل می‌شود. ویژگی بسیار مهم در مورد کشاورزی چین کوچک بودن متوسط مالکیت زمین به ازای واحد بهره‌بردار است. به‌طور متوسط مساحت مزارع بهره‌بردار چینی تنها نیم هکتار زمین زراعی است و از تنوع شدید اقلیمی برخوردار است. کشت و زرع مهم‌ترین بخش تولید کشاورزی چین است. محصولات غلات چین عمدتاً شامل برنج، گندم، ذرت، سویا و... و محصولات اقتصادی شامل پنبه، بادام زمینی، نیشکر، چغندر و... است. توسعه سریع کشاورزی چین پس از اصلاحات در ۳۰ سال گذشته، اساساً چهره روستاها را دگرگون ساخته و با تکیه بر مالکیت جمعی و تحت هدایت بازار، از ساختار سنتی به ماهیت جدید بازار محور تغییر کرده است.

 

کشاورزان بدون اینکه مالک زمین‌ها باشند از طریق قراردادهای اجاره مدت‌دار می‌توانند روی زمین‌ها کار کرده و مازاد محصول خود را در بازار بفروشند. اصلاحات کشاورزی برای روستاییان منافع اقتصادی زیادی به همراه داشته و بخشی از نیروی مولد و مازاد روستایی را آزاد کرده و عملاً باعث شده که تولید و بهره‌وری کشاورزی چین به دستاوردهای چشمگیری نایل آید. اکنون میزان تولید غلات، پنبه، تخم کلم، برگ تنباکو، گوشت، تخم‌مرغ، محصولات آبزی و سبزی چین در مقام نخست جهان قرار دارد. در سال‌های اخیر، دولت چین برای تحقق تدریجی توسعه هماهنگ روستاها و شهرها، همواره به توسعه کشاورزی بسیار اهمیت داده و به‌طور مستمر سرمایه‌گذاری در کشاورزی و درآمد کشاورزان را افزایش داده است. چینی‌ها از نقطه نظر آمایش سرزمین نیز به توسعه بخش‌های غربی و شمالی کشور که تاکنون از چرخه توسعه بازمانده‌اند، حساس شده و معتقدند که توسعه روستایی و ارتقای بهره‌وری کشاورزی در این مناطق می‌تواند به توازن توسعه منطقه‌ای در این مناطق کمک شایانی کند. تأثیر سیاست‌های حمایتی و سرمایه‌گذاری دولت در بخش کشاورزی را می‌توان در روند افزایش تولیدات زراعی و غلات که از سال ۲۰۰۵ شروع شده تأثیرات جدی بر میزان تولیدات کشاورزی چین گذاشته است، به نحوی که ارزش تولیدات زراعی از ۹۰ میلیارد دلار به بیش از ۲۰۰ میلیارد دلار افزایش یافته است.

 

افزایش حجم تولیدات زراعی عملاً باعث شده که چین به یکی از اصلی‌ترین بازیگران بازار جهانی غلات تبدیل شود. هرچند، ۳۰ درصد از برنج تولیدی و ۲۸ درصداز پنبه تولیدی در بازار جهان و ۲۲ درصد از ذرت توسط چین تولید می‌شود، اما به‌دلیل افزایش مصرف داخلی کماکان سهم چین در صادرات غلات کمتر از یک درصد است. نگاهی به آمار و اطلاعات زیر تصویری شفاف از روند تحولات سریع در کشاورزی چین را نشان می‌دهد. از پایان دهه ۷۰ قرن بیستم به این طرف، صنایع خدماتی چین پیشرفت پر شتابی را تجربه کرده است. طبق آمار، از سال ۱۹۷۸ تا سال ۲۰۰۲، ارزش افزوده صنایع خدماتی چین از ۸۶ میلیارد و ۵۰ میلیون یوان به سه‌هزار و ۴۵۳ میلیارد و ۳۰۰ میلیون یوان افزایش یافته که ۳۹ برابر شده و میزان رشد سالانه متوسط آن بیش از ۱۰ درصد بوده که در مقایسه با سرعت رشد ارزش تولیدات داخلی بیشتر است. درصد ارزش افزوده کل صنایع خدماتی نیز از ۴,۲۱ درصد در سال ۱۹۷۹ به ۷.۳۳ درصد در سال ۲۰۰۲ ارتقا یافته است. از طرف دیگر، صنایع خدماتی چین به تدریج به کانال مهم اشتغال‌زایی در کشور مبدل شده است. شمار دست‌اندرکاران این صنایع از ۴۸ میلیون و ۹۰۰ هزار نفر در سال ۱۹۷۸ به ۲۱۰ میلیون نفر در سال ۲۰۰۲ افزایش یافته که در مقایسه با شمار شغل‌های افزوده صنایع چین در این مدت دو برابر شده است. همین امر باعث شده نیروی انسانی و شاغلان بخش کشاورزی به سمت شهرها و مراکز جمعیتی چین هجوم بیاورند به نحوی که تنها در ظرف ۱۰سال (۲۰۱۲ -۲۰۰۲) جمعیت روستایی کشور چین ۹ درصد کاهش یافت. بدیهی است این امر بر کاهش نیروی فعال و شاغل در بخش کشاورزی نیز تأثیر معناداری گذاشته و بحران‌های اجتماعی را در مناطق روستایی چین به همراه داشته است. در سال ۱۹۹۰ کشاورزی چین و اقتصاد روستایی با مشکل بی‌سابقه‌ای روبه‌رو شد، اما شتاب توسعه همچنان در وضعیت مناسبی بود. در بیشتر محصولات مصرفی و ذخیره‌ای تولید و تقاضا در یک توازن مناسب قرار گرفت و سال ۲۰۰۴ نقطه عطفی در بخش کشاورزی کشور چین شد، به‌طوری که تولید غلات به حدود ۴۷۰ میلیون تن رسید و چین توانست تولید غلات دنیا را هدایت کند.

 

 
 

نقش دولت در حمایت از جامعه روستایی

 شکاف فزاینده درآمدی بین جامعه روستایی و شهری در دو دهه گذشته از یک‌سو و تأثیرات منفی ناشی از شیوع بیماری‌ها و بلایای طبیعى، خشکسالی و جاری شدن سیل در ۱۰ سال گذشته باعث ظهور علائمی هشداردهنده در سطح ملی شد. این امر باعث شد عنصر عدالت اجتماعی که از آرمان‌های حزب کمونیست است به زیر سؤال رود و به ناچار دولت تدابیر ویژه‌ای برای ایجاد تعادل بین جامعه روستایی و شهری و همچنین حمایت فزاینده بخش کشاورزی را در برنامه‌های ملی خود اتخاذ کرد. دولت در یک آسیب‌شناسی کلی و عمومی اصلی‌ترین عامل را سیاست ملی و آمایشی خود دانست. شرق چین و مناطق حاشیه اقیانوس در سه دهه گذشته رشد مناسبی داشته‌اند و مناطق غربی و شمالی چین از فرآیند توسعه عقب نگه داشته شده‌اند، شکاف درآمدی بین مناطق روستایی و شهری به‌طور چشمگیر و فزاینده‌ای افزایش یافته که یکی از دلایل آن عدم حمایت از بخش کشاورزی است که باید مورد حمایت قرار می‌گرفت. در یک بازنگری اصولی دولت چین سیاست خود را در مورد کشاورزی مورد تجدید نظر قرار داد. در کنار این مشکلات، اهمیت عنصر امنیت غذایی برای چین که به یک ابرقدرت نظامی سیاسی جهان تبدیل شده است نیز نباید فراموش شود. چین در تاریخ معاصر خود خاطره تلخ از فاجعه مرگ جمعیتی بیش از ۳۶ میلیون نفر را در فاصله ۱۹۶۳ - ۱۹۵۹ را به‌دلیل فقر و گرسنگی فراموش نمی‌کند.

 

 

 

 

کاهش شکاف میان درآمد روستاییان و شهرنشینان

 

در مقایسه با شهرنشینان درآمد روستاییان با نرخ نسبتاً کندتری افزایش می‌یابد. در حال حاضر درآمد شهرنشینان به‌طور میانگین ۲,۶ برابر درآمد کشاورزان است. از سال ۱۹۸۵ تا ۱۹۹۹ درآمد سرانه روستاییان تنها ۲.۳ درصد افزایش داشته، در حالی‌که به تولید ناخالص داخلی طی همین مدت ۷.۹ درصد افزوده شده است. در سال ۱۹۹۹ میانگین درآمد سالانه کشاورزان حدود دوهزار و ۲۱۰ یوان باقی مانده است. کاهش شکاف درآمد میان روستانشینان و شهرنشینان از سیاست‌های عمده دولت برای توسعه روستایی و کاهش مهاجرت روستاییان به شهرها است.

 

روستاهای چین، تا قبل از انجام اصلاحات نقش "منبع نیروی کار" را برای توسعه صنعتى و به ناچار گسترش بى‌رویه شهرهاى بزرگ را ایفا می‌کردند. برای بسیاری از مهاجران نه در شهرها شغل مناسبی یافت می‌شد و نه می‌توانستند بدلیل تعمیم مکانیزاسیون کشاورزى از یک‌سو و محدودیت منابع آب و خاک دوباره در روستا به شغل کشاورزی بپردازند.

 

 به‌منظور حل این معضل دولت چین اقدام به ترویج و توسعه ایجاد شرکت‌ها و بنگاه‌هاى کوچک و متوسط صنعتى کارآفرین کرد. این شرکت‌ها که با پشتیبانی دولت و توسط جمعی از روستانشینان تأسیس شده و تحت قوانین محلی و منطقه‌ای اداره می‌شوند. دولت مرکزی چین دخالت چندانی در اداره این شرکت‌ها ندارد.

 

با توسعه کشاورزی و افزایش درآمد روستاییان، تعداد زیادی از کشاورزان که با اجرای سیاست‌های جدید صاحب سرمایه و امکاناتی شده بودند، در این شرکت‌ها سرمایه‌گذاری کردند. این شرکت‌ها در تمام دوران اصلاحات به‌جز سال ۱۹۸۹ و ۱۹۹۰ پیشرفت چشمگیری داشتند. در دوره زمانی بین سال‌های ۱۹۸۱ تا ۱۹۹۴ تولیدات این شرکت‌ها سالانه ۳۰ درصد رشد داشته است. در سال ۱۹۷۸ حدود ۲۵ میلیون نفر در این شرکت‌ها مشغول به کار بودند، که این تعداد تا سال ۱۹۹۰ به ۹۰ میلیون نفر رسید. حدود ۶۰ درصد کارکنان این شرکت‌ها به فعالیت‌های صنعتی مشغولند. شرکت‌های صنعتی در روستاها و شهرک‌ها محصولات گوناگونی را از کالاهای سرمایه‌ای عمده گرفته تا کالاهای مصرفی ارزان‌قیمت تولید می‌کنند.

 

 شرکت‌های روستایی از نظر ابعاد، نوع فعالیت و تعداد کارکنان طیف گسترده‌ای دارند. تعداد کارکنان این شرکت‌ها بین ۹۰ تا چهارهزار و ۱۰۰ نفر است. اغلب این کارکنان در همان شهرک یا روستای محل کار خود زندگی می‌کنند.

 

ارزش تولیدات این شرکت‌ها در سال ۱۹۸۶ بیش از ۳۵۴ میلیارد یو‌آن بوده که حدود ۷,۳۱ درصد ارزش کل تولیدات صنعتی این کشور است. با تأسیس این شرکت‌ها متوسط درآمد روستاییان افزایش یافت؛ فرصت‌های شغل جدید و متنوعی فراهم آمد و زمینه برای مهاجرت از روستا به روستا فراهم شد. در حال حاضر این شهرک‌ها حدود ۴۰ درصد از تولید ناخالص داخلی را به خود اختصاص داده و برای حدود ۱۳۰ میلیون نفر اشتغال ایجاد کرده‌اند.

 

مؤسسه‌های مالی و اعتباری روستایی نقش مهمی در راه‌اندازی و پیشرفت این شرکت‌ها ایفا می‌کنند. این مؤسسه‌ها ابعاد متفاوتی دارند و هریک نقش منحصربه‌فردی در ارائه خدمات مالی به روستاییان و در نتیجه اقتصاد ملی کشور دارند بانک کشاورزی چین، بانک توسعه کشاورزی چین، شرکت‌های سرمایه‌گذار روستایی و شرکت‌های تأمین اعتبار ازجمله این مؤسسه‌ها هستند. این مؤسسه‌ها با اعطای وام و تسهیلات به کارآفرینان روستایی آنان را تشویق به راه‌اندازی شرکت‌های صنعتی و تولیدی می‌کنند.

 

 

 

استراتژى توسعه روستایی دولت چین

 

راهبرد توسعه روستا و کشاورزى دولت مرکزى چین که از سوى حزب کمونیست تدوین می‌شود را می‌توان از نظر زمان و سمت‌گیرى کلان به دو دوره متمایز تاریخى تقسیم کرد.

 

١- دوران بعد از انقلاب کمونیستى و قبل از اصلاحات اقتصادى؛

 

٢- دوران پس از اصلاحات اقتصادى.

 

در هر دوره و بنا بر مقتضیات ایدئولوژیک حزب و شرایط زمانى راهبرد توسعه ملى و به تناسب آن راهبرد توسعه مناطق روستایی تنظیم و اعمال شده است. در دوران نخست، راهبرد اصلی بر اساس اصول ایدئولوژى کمونیستى از تحول برهه‌هاى تاریخى و گذار از دوران فئودالیته اقدام به تشکیل کمون‌هاى تولیدى در سطح روستاها کردند. در این دوران تأکید اصلى بر بازتوزیع منابع آب در مناطق روستایى و سازماندهى کشاورزان در قالب کمون‌هاى اشتراکى بود.

 

در دوران اصلاحات و به‌صورت تدریجى تأکید اصلى بر افزایش تولید از طریق ارتقاى راندمان و با تأکید بر حق مالکیت خصوصى و رقابت بازار آزاد قرار گرفت. روستا، روستانشینى و اقتصاد کشاورزى به‌سرعت تحت تأثیر تحولات اقتصاد بازار در سطح ملى قرار گرفت.

 

 

 

چالش‌هاى اصلى دولت چین در حوزه تصمیم‌سازى

 

برنامه‌هاى توسعه ملى دولت چین در هر دوره زمانى سهم جدى به نقش بخش کشاورزى و توسعه روستایی داده و هر دو بخش را به‌عنوان مکمل و تقویت‌کننده یکدیگر می‌داند. راهبرد توسعه روستایی همواره بخش اصلى برنامه‌هاى فقرزدایی و توازن منطقه‌اى در چین است. تحولات سریع اجتماعى و اقتصادى از یک‌سو به‌شدت معادلات بازار محصولات کشاورزى را تحت تاثیر قرار داده و از سوى دیگر مبانى زندگى و معیشت روستاییان را به‌شدت تحت تأثیر قرار داده است.

 

 

رعایت اصول اقتصادى جهت مکانیزاسیون کشاورزى و گسترش سطح تولید که به کاهش هزینه‌هاى تولید کشاورزى می‌انجامد خود دغدغه اصلی سیاست‌گذاران اقتصاد کشاورزى است، اما چون همین امر عملاً باعث تحولات بنیادى در کاهش جمعیت روستا و تمرکز ثروت و بسط بی‌عدالتى می‌شود، در سطح کلان ملى به یک پارادوکس تدوین راهبرد توسعه کشاورزى و روستایی براى سیاست‌گذاران حزب کمونیست و مدیران ارشد این کشور تبدیل شده است.

 

 

از نگاه اقتصاد کشاورزى، یکپارچه سازى اراضی کشاورزى و تشویق سرمایه‌گذاران به افزایش مقیاس تولید و ایجاد کشت و صنعت‌هاى بزرگ کشاورزى از یک‌سو باعث کاهش هزینه‌هاى تولید و ارتقإ سطح فناورى کشاورزى شده است و از سوى دیگر باعث شده شاخص بهره‌ورى ملى تولیدات کشاورزى در چین روزبه‌روز در حال افزایش است.

 

 

از نگاه سیاست‌گذاران توسعه روستایی چین، یکپارچه‌سازى اراضی باعث خروج بسیارى از کشاورزان خرد از دایره تولید کشاورزى می‌شود و نرخ بیکارى در جامعه روستایی را افزایش می‌دهد و همین امر عملاً باعث تعمیم فقر و نابرابرى در جامعه روستایی می‌شود. فناوری‌هاى نوین به‌ویژه توسعه ماشین‌آلات کشاورزى باعث رهاسازى بخش دیگرى از جامعه روستایی از کار و اشتغال‌های تولیدى می‌شود. این در حالی است که جامعه روستایی چین خود از دو معضل اساسی رنج می‌برد؛ نخستین معضل، مهاجرت نیروى انسانى کارآمد و جوان از مناطق روستایی به شهرها است و از سوى دیگر جمعیت روستایی خود با پدیده رو به افزون سالمندى ساکنان روستایی روبه‌رو شده که هر دو عملاً توان رقابت اقتصاد روستایی با اقتصاد رو به پیشرفت صنعتى را کاهش داده و باعث شیوع پدیده فقر مزمن در مناطق روستایی می‌شود. پدیده‌اى که توازن اقتصادى و عدالت اجتماعى در حوزه مرزهاى جغرافیایی چین را با خطر جدى روبه‌رو ساخته است. خطرى که در آخرین نشست حزب کمونیست چین به‌عنوان یک چالش جدى تلقی شده که نیازمند تدابیر جدى و عاجل است.

 

 

ظواهر امر اما نشانگر این واقعیت است که زمان اصلی‌ترین راهگشاى پارادوکس به‌وجودآمده است. کاهش نرخ رشد اقتصاد ملى چین، افزایش نرخ بیکارى و کاهش جاذبه‌هاى جامعه شهرى و بخش خدمات و صنعت براى برخى از روستاییان مهاجر به مناطق شهرى علامت سؤالى را ایجاد کرده که اگر با سیاست‌هاى حمایت‌هاى اجتماعى و اقتصادى از توسعه مناطق روستایی همراه باشد، می‌تواند فرآیند تحولات را تسهیل کند./

 
 

 

* لیانگ شانشان، دانشجو و همکار تحقیقاتى و مدیر مؤسسه تحقیقات آموزش عالى، دانشگاه ویفانگ

 

١- کشاورزی چین: معجزه و چالش‌های پیش رو، محمدحسین عمادى، روزنامه اعتماد، شماره ۲۹۴۵ به تاریخ ششم اردیبهشت‌ماه ۱۳۹۳، صفحه ۹ (اقتصاد).

 

 

 

 

منبع: ايانا

 

{jcomments on}

طرح يكپارچه سازي اراضي در شاليزارهاي ايمن آباد(يادآوري)

  طرح يكپارچه سازي شاليزارهاي روستاي ايمن آباد در ايمن آباد شمالي و جاده ي منتهي به روستاي میاندسته معروف به دراز زمین و آیش دیونی و آیش ویشرو در سال جاري اجرايي خواهد شد.

 

سيد نقي حسيني ايمني در اين باره گفت: طرح تسطیح اراضی زمين هاي كشاورزي روستا كه مردم از آن به طرح ژاپن ياد مي كنند، طي نامه ي مورخ  1395/3/10 به دهیاری هاي بخش لاله آباد ابلاغ گرديد.

در اين نامه اشاره شده بود كه اجرای یکپارچه سازی اراضی کشاورزی با بودجه صددرصد دولتی  انجام مي گيرد.

اين مهم مستلزم پذيرش کشاورزان محترم خواهد بود كه در صورت اعلام آمادگي كشاورزان جهت بهره مندی از مزاياي اين طرح، كار اجرايي آغاز خواهد شد.

 

لذا بلافاصله طرح در جلسه ي شوراي اسلامي روستاي ايمن آباد مطرح شد و جهت اعلام عمومی اقدامات لازم صورت گرفت.

 

 

 

 

دهيار روستاي ايمن آباد در ادامه عنوان نمودند: با توجه به اینکه چنین طرحی چند سال گذشته روبروی پمپ بنزین بصورت نیمه کاره انجام شده بود و ایراداتی نیز داشته است و از طرفي با مشاركت 30درصدي كشاورزان منطقه هم صورت پذيرفته بود، کشاورزان ذهنیت خوبي از اين طرح نيمه كاره نداشتند.

بدین منظور مورخ 1395/3/27 جلسه ي توجيهي با هماهنگی اداره خدمات جهاد كشاورزي و با حضور آقای مهندس میرتبار کارشناس جهاد کشاورزی در مسجد صاحب الزمان ايمن آباد برگزار شد تا پيامدها و مزاياي طرح مشخص تر و به سئوالات كشاورزان پاسخ داده شود.

 

 

خوشبختانه پس از برگزاري اين جلسه، اکثر کشاورزان روستا از این طرح استقبال نمودند و خواهان پیگیری براي اجراي سريعتر آن شدند.

 

بدین منظور جلسه مشورتی با کشاورزان روستا جهت انتخاب 5نفر به عنوان معتمد در تاریخ 1395/4/2 بر گزار شد که در این جلسه آقایان حاج سيدشیداله حسینی(سيدآقا)، علی امینی(حسين)، حاج سيدحسن حسینی(مختار)، سيدرضا حسینی(يعقوب) و سيدرحمان حسینی(نعمت) توسط کشاورزان انتخاب شده اند تا پیگیر این امور با شند.

 

این معتمدين از افرادي انتخاب شده اند كه بر اساس قانون، در منطقه ای که طرح اجرا می شود خودشان صاحب زمین کشاورزی هستند و همچنین فرمی طراحی شده است که اکثریت کشاورزان بایستی تعهد و امضا داده تا آن 5نفر نماینده تام الاختیار آنها در این زمینه باشند و حق هیچگونه دخالتی نيز نداشته باشند.

 

لازم به ذکر است جهت انجام این کار دولت فقط اين 5 نفر را به عنوان نمايندگان كشاورزان روستا مي شناسد و اجراي تمامي مراحل طرح يكپارچه سازي اراضي كشاورزي با هماهنگي و نظارت این افراد صورت می پذیرد.

 

گرفتن امضاء حداکثری کشاورزان و ارائه آن به جهاد كشاورزي از الزامات می باشد که قرار شد این کار توسط 5نفر معتمد صورت پذیرد که تا به امروز در حال گرفتن امضا از كشاورزان می باشند.

 

در پایان از تمام کشاورزان آن منطقه يعني ايمن آباد شمالي كه منتهي به روستاي مياندسته مي شود خواهشمنديم هر چه سریعتر این فرم ها را که در اختیار معتمدین قرار گرفته است امضا نمايند تاهر چه سریعتر پس از انجام كارهاي اداري اين طرح، كار اجرايي آن آغاز گردد. از طرفي اگر در زمان مقرر اين تاييديه به سازمان جهاد كشاورزي ارائه نشود، اجراي اين طرح به روستاي ديگري موكول خواهد شد.

 

 

 

 

مزایای یکپارچه سازی اراضی کشاورزی


*
افزایش عملکرد در واحد سطح


*
افزایش سطح زیر کشت


*
افزایش مبادلات و ارتباطات


*
افزایش درآمد بهره برداران و بهبود سطح زندگی روستاییان

 

*کاهش هزینه های تولید


*
افزایش سرمایه گذاری جهت انجام امور زیر بنایی


*
کاهش تعداد قطعات پراکندگی اراضی(آبی و دیم)

 

* صرفه جویی در مصرف آب

 

*گسترش روحیه تعاون و مشارکت در کشاورزان


*
بهبود کیفیت محصولات کشاورزی

 

*جلوگیری از فرسایش خاک


*استفاده از دستاوردهای و تجهیزات علمی و فنی پیشرفته

 

*کاهش مهاجرت روستاییان به شهرها


*
از بین رفتن مرزهای غیر ضروری

 

* مکانیزه شدن کشاورزی

 

 

 

 

يادآوري مهم:

اميدواريم طرح يكپارچه سازي شاليزارهاي روستا به شيوه استاندارد و علمي اجرايي شود و همانند طرح قبلي كه در محله عباس آباد در ايمن آباد شمالي نيمه كاره انجام شد، تحويل كشاورزان نشود. چه بسا پيشنهاد مي شود ابتدا همان طرح نيمه كاره ، تكميل شود  و سپس طرح جديد اجرايي شود.

 

از طرفي مي توان طي نامه اي كه امضاي كشاورزان را نيز به همراه دارد، شرط اجرايي شدن را در تكميل آن قلمداد نمود و اگر كوتاهي صورت پذيرفت، ادعاي دريافت خسارت نمايد.

 

از ديگرسوي تعهدات دولت نيز در قبال اجراي طرح يكپارچه سازي اراضي پس از انجام، عملي شود. یکپارچه سازی اراضی کشاورزی به معنای یکپارچه سازی و یا هماهنگ نمودن کلیه فعالیت های کشاورزی اعم از آماده سازی زمین، تهیه بذر، کود، سم، ماشین آلات کشاورزی و نگهداری و استفاده صحیح از آنها، مدریت صحیح مزرعه و بازاریابی محصولات کشاورزی است، به نحوی که بتوان ضمن بالا بردن توان تولید، نوع کشت و محصولات را مطابق با نیاز های جامعه هدایت نمود. لذا بايد در قبال مسائل مربوطه دولت پاسخگو باشد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تهيه و تنظيم: عسكري اميني ايمن آبادي

            منبع: ويستا

     عكس ها: سيدهادي حسيني ايمني_خبرگزاري مهر

 با سپاس از: سيدنقي حسيني ايمني

 

 

{jcomments on}

كلاس آموزشي و آزمايش بيماري ديابت در بالاكروكلا انجام شد

 

 

با توجه به افزايش بيماران ديابتي در روستاي ايمن آباد و كروكلا، دهياري بالاكروكلا با همکاری انجمن دیابت شهرستان بابل، برای ارتقاء سلامت اهالی روستا اقدام به برگزاري يك دوره كلاس آموزشي با حضور مدرس و کارشناس تغذیه و مسئول انجمن دیابت شهرستان بابل آقای مهندس مهدی عیسی پور در روز سه شنبه 29مردادماه 1395، در تكيه روستاي بالاكروكلا(قاضي محله) نمود.

 

اين کلاس آموزشی به همراه انجام تست قند خون و فشار خون صورت گرفت كه از ساعت 9 صبح آغاز شد و تا غروب ادامه داشت.

 

در این کارگاه آموزشی آقای عیسی پور مدیر انجمن دیابت بابل پس از توضيحات و تشريح بيماري ديابت و انواع آن، علائم اوليه و عوارض مربوط به اين بيماري، با حضور در روستا به همراه 6 جوان هم محلی که قبلا از طرف  همین انجمن دوره هاي آموزش را گذرانده بودند، از اهالی تست قند خون و فشار خون گرفتند.

 

استقبال مردمی روستا به حدي بود كه مي توان گفت حدود 80 درصد از مردم روستاي بالاكروكلا براي حضور در كلاس و انجام آزمايش هاي مربوط به ديابت حضور يافتند.

 

بسیار زیاد بود که میشه کفت تقریبا 80 درصد از مردم برای با خبر شدن از سلامتی خود در این مکان حضور یافتن.

 

انجام تست قند خون و فشار خون برای تمام اهالی رایگان بوده است. به همين منظور مبلغی از طرف دهیاری روستا به این انجمن پرداخت شده بود.

 

امیر حاج بابایی، سيدامیر هاشمی، فاطمه هاشمی، رضیه هاشمی و چند جوان دیگر روستا نيز با پخش فیش هايی در سطح روستا از اهالی برای تست سلامتی شان، دعوت نموده بودند.

 

 

 

  

 

 

  

 

 

 

 

 

 

 

 


 

 

 

بیماری قند یا دیابت یک بیماری است که در اثر ناتوانی بدن در تولید انسولین یا کاهش یا عدم اثر انسولین در سوخت و ساز مواد قندی پدید می‏ آید.

 

 

 

 

تهيه و ارسال خبر و عكس: سيدمحمد هاشمي كرويي(دهيار روستاي بالاكروكلا)

 
 

{jcomments on}

خانم سيده ربابه هاشمي كرويي درگذشت

 

 

همانا بندگان را  به چيزى از قبيل ترس، گرسنگى، كاهشى در اموال، محصولات و جان ها مى ‏آزماييم

 و مژده از آنِ كساني است كه صبر پيشه مي كنند.  (سوره بقره/155)

 

 

 

بامداد روز يكشنبه 27 تيرماه 1395، خانم سيده ربابه هاشمي كرويي (همسر اكبر اكبري معروف به اكبر سيستاني و مادر رضا اكبري) درگذشت.

 

مراسم تشییع پيكر پاك اين مادر گرامي صبح روز يكشنبه با حضور اهالي روستا انجام شد و در آرامگاه روستاي پايين كروكلا به خاك سپرده شد.

 

 

 

 

وبسايت روستا  درگذشت اين مادر گرامي را

 

به اهالی روستای ایمن آباد و کروکلا

 

و به خانواده محترم اكبري و هاشمي

 

تسليت مي گويد.

 

 

 

 

ساير مراسم ختم به شرح زير است:

 

 

دوشنبه  28تيرماه 1395، ساعت 17 تا 19، در مسجد صاحب الزمان(عج) پايين كروكلا،  از سوي دامادهاي مرحومه.

 

چهارشنبه 30تيرماه 1395، ساعت 17 تا 19، در مسجد صاحب الزمان(عج) پايين كروكلا،  از سوي پسرعموهاي مرحومه.

 

پنج شنبه 31تيرماه 1395، ساعت 17 تا 19، در مسجد صاحب الزمان(عج) پايين كروكلا،  از سوي حاج غلامعلي بشكم و فرزندان.

 

 

 

مراسم هفتمين روز درگذشت زنده ياد سيده ربابه هاشمي كرويي، روز جمعه اول مردادماه 1395، كنار مزار ايشان، از ساعت 15 تا 17 برگزار خواهد شد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 روحش شاد و يادش گرامي باد.

 

 

 

 

{jcomments on}

شوپه

شوپه به نگاهبانی از زمین های کشاورزی در هنگام شب برای جلوگیری از حمله حیوانات وحشی مثل گراز گفته می شود.

 

 

شوپه را شاید بتوان یکی از مهم ترین و حساس ترین مراحل کشت برنج دانست. در مناطق کوهستانی و جنگلی مازندران، به دلیل قرار گرفتن زمین های کشاورزی در مناطقی که دور تا دور آن را جنگل­های انبوه و عمدتا خالی از سکنه فرا گرفته است و همچنین وجود حیوانات مزاحمی همچون گراز، این مرحله از زراعت برنج از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است.

 

البته در روستاي ايمن آباد و كروكلا در دهه هاي قبل از 1320 اين مورد وجود داشته است، اما پس از برداشت جنگل و تبديل شدن آن به منطقه ي جلگه اي و دشتي و تغيير كاربري به صورت شاليزار و باغ مركبات، حيواناتي مثل گراز و خوك نيز به مناطق جنوبي و جنگلي كوچ كردند و خبري از آنها نيست. به همين دليل امروزه در روستاي مان شوپه وجود ندارد. غير از سال هايي كه خشك سالي بوده است و آبياري زمين از طريق آب چاه، كشاورزان را مجاب به شب بيداري براي آبياري شاليزارها مي كرد.

 

مزرعه در  مازندران، به ویژه شالیزار همیشه با تهدید جانوران جنگل روبرو بود. خوک و گراز و دیگر حیوانات وحشی چون « تَشی »، همان جوجه تیغی، در تابستان و در فصل کشت و کار، برای کشاورزان خسارت بار بوده و آفت هایی مهم به شمار می آیند. این جانوران زیان بار، دیر وقت شب فعال شده به مزرعه و آیش ها نزدیک می شوند. تنها چاره کار، شوپه گری است. حضور شب پا در مزرعه و در ساعات نیمه شب علاج کار بود. او با استفاده از چراغ و برافروختن آتش و ایجاد سر و صدا ، جانوران را که از گوشه و کنارجنگل  بیرون می آمدند از مزرعه دور نگه می داشت.

 

شوپه یا شب پایی به نگاهبانی از زمین های کشاورزی در هنگام شب برای جلوگیری از حمله حیوانات وحشی مثل گراز گفته می شود.

 

شوپه گر یا «شب پا» یک واژه مازندرانی است. معنای «شوپه»، شب پایی مزرعه است. فرهنگ های فارسی به این واژه یا به این اصطلاح اشاره ای نمی کنند اما در مازندرانی بودن اصل واژه « شوپه » شکی نیست.

 

شوپه یا نگهبانی از زمین بر روی یک خانه چوبی که به آن « نِفار » می گویند و در یک قسمت مناسبی از زمین کشاورزی که بر دیگر قسمت ها اشراف و دید داشته باشد ساخته می شد که در آن لوازم خوردن غذا و نان و … هم بود؛ صورت می گرفت.

 

در برخی از قسمت های بندپی همچون زمین های کشاورزی فیروزجاه (پریجا آیِش) که در قسمت هایی از روستای فیروزجاه ثابت و سرجی کلا قرار دارد، به علت پلکانی بودن زمین ها و جدا نبودن زمین های هر شخص و وسعت شالیزار، اهالی یک نفر را به عنوان « میراِشکار » انتخاب می کنند و آن فرد در شب هنگام از محصولات برنج محافظت می کند. هزینه نگاهبانی فرد میراشکار توسط خود کشاورزان تأمین می شود.

 

شوپه گر (شب پا) شب را در بالای نفار با سروصدای بسیار و های و هوی گاه و بیگاه خود به صبح می رساند. در گذشته سرو صدای شوپه گرها هم با هم متفاوت بود و آنها حتی از سرو صدای یکدیگر در دل شب همدیگر را می شناختند. شوپه گر برای ایجاد سرو صدا جهت جلوگیری از ورود خوکها به مزرعه از هر وسیله ای که می توانستند استفاده می کردند. از جمله وسایل مورد استفاده برای شوپه پیتهای حلبی بود. شوپه گران برای فراری دادن خوکها دم غروب به پیتهای حلبی می­کوبیدند و با آن صدایی طبل مانند در می آوردند و با آن خوکها را فراری می دادند. صدای  کوبیدن افراد با هم فرق می کرد. در هنگامه غروب و زمانی که قرص خورشید خونرنگ به آرامی در انتهای افق محو می شد، دهها پیت حلبی در دشت به صدا در می آمد. انگار شوپه گران به اجرای مراسم آیینی خاصی مشغولند. این سروصدا ها  از دل های لبریز از شادی و آرامش خبر می داد. آنها می دانستند در تاریکی که دقایقی دیگر فرا می رسد تنها نیستند.

 

 

نفار :

نفار جایگاه استراحت کشاورزان در مزارع است که با مصالح چوب به شکل های مختلف ساخته می شود . نفارها روی پایه هایی به تنهایی و یا محصور شده با چوب ساخته می شوند و معمولا ساختمان دائمی مزارع هستند گاهی هم ساده تر و با کمترین هزینه برای یک فصل زراعی ساخته می شوند. نپار به معنی دماندن و دور کردن و همچنین محل استراحت کشاورزان است.

 

 این بنای چوبی ساده در میان شالیزارها برای حفظ و حراست از محصول ساخته می شود که هر شب مرد شالیکار بعنوان شب پا یا به گویش محلی شوپه شب تا صبح را به منظور پاسداری از شالیزار در مقابل یورش شبانه حیوانات بر بلندای نپار بیدار می نشیند تا مزرعه از آسیب خوک و دیگر حیوانات در امان بماند این نفارها ساده و فاقد آثار تزئینی هستند .

 

 

شوپه در شاهنامه حکیم فردوسی :

ماجرایی که شاهنامه نقل می کند، بیان یک مشاهده از سوی رستم است. در هفت خوان، در خوان پنجم این ماجرا رخ داده است. در ادامه راه و در تعقیب هدفی که درمازندران داشت، رستم ناگزیر به بالای کوه اسپروز می رود و در همان جا و در پای درختان، شب را بیتوته می کند.

 

نیمه های شب، درون دشت وسیع پیش روکه در تاریکی یک شب تیره فرورفته است، رستم شاهد صحنه ای عجیب می شود .سوسوی بی شمار شمع و چراغ و آتش افروخته، اینجا و آنجا از درون دشت به چشم می خورد و از دور و نزدیک و از همه جای دشت خروش و فریاد و صدا به گوش می رسد. این برای رستم،  در آن موقع نیمه شب، بدیع و راز آلود جلوه می کند.رستم از راهنمای مازندرانی خود می پرسد آن جا کجاست؟

 

درون شهر مازندران است! پاسخ  راهنما به رستم همین بود و در ادامه می گوید که مازندرانیان دو بهره از شب را بیداری می کشند . (راهنمای رستم، همان است که ساعاتی قبل  در همان حوالی و در نبردی تن به تن مغلوب رستم شده با وعده و وعید به خدمت رستم درآمده است. نام او اولاد است و خوان پنجم از هفت خوان رستم، با نام او شناخته می شود).

 

پاسخی که رستم از اولاد می شِنوَد، برای بسیاری از شاهنامه شناسان جالب توجه است، ولی گویی آنها به اصل ماجرا پی نبرده اند.

 

 شاهنامه آمدن رستم به مازندران و به کوه اسپروز را چنین نقل می کند:

 

نیاسود تیره شب و پاک روز   …..   همی راند تا پیش کوه اسپرو ز

بدانجا که کاووس لشکر کشید   …..   ز دیــوان جادو بــدو بد رســیـد

چویک نیمه بگذشت ازتیره شب   …..   خروش آمد از دشت و بانگ جلب

به مازنــدران آتش افروختــنـد   …..   به هر جای شمعی همی سوختند

تهمتن به اولاد گفت آن کجاست   …..   که آتش برآمد همی چپ و راست

دَرِشهر مازنــدران اســت گفت    …..   که از شب دو بهره نیارند خفــت

 

 

شاهنامه از خروش دشت و بانگ جَلَب (سنج) یاد می کند، به علاوه شاهنامه با اشاره به آتش و به روشنایی شمع، تصویری کامل از رفتار شب پایان، یعنی نگهبانان مزرعه در نیمه ی یک شب تیره به دست می دهد.

 

 

 

متن ترانه زیبای مازندرانی شوپه از آلبوم شوپه اثر زنده یاد محمد دنیوی به همراه ترجمه فارسی :

 

شُوپِه  (شب پا)

بَیه شُو وِنه بورِم بَزِنم پا صحرا رِ

(شب شد و باید تمام صحرا را گشت بزنم)

هاکانم داد بزِنم وَنگ بِرامِنم خی ها رِ

(داد و فریاد (سرو صدا) کنم تا خوکها را رم (= فراری) بدهم)

بی چراغِ سو درازِ گِرمه دوش

(بدون روشنایی چراغ داس را بر دوش می گیرم)

دوُر دوُر کامبه تا شُو پَر بَیرِ

(در صحرا گشت می زنم تا شب تمام شود)

اَندِ شومبهِ را، اَندِ زَمبه وَنگ

(آن قدر راه می روم، آنقدر فریاد می کنم)

طِلا خونِش رِ تا سَر بَیرِ

 (تا صبح شود و خروس بخواند)

گاه کمبه شِه لَلِه واجِ دردِ دل شِه گُلنساجِ

(گاه با للـه وایم (نی تبری) با گلنسایم درد و دل می کنم)

زَمبه خدا،خدا تا که فَصلِ شُوپه بو رِ دَر

(می گویم خدایا چه وقت فصل شوپه تمام می شود – شوپه تمام شود)

پاییز بَیه تا بِتونم،شِه بینجِ بَزِنم کَر

(پاییز بیاید تا بتوانم شالی هایم را خرمن کوبی کنم)

خدایا کی بونِه فرو بورِه شُو

(خدایا کی می شود شب تمام شود)

را دَکِفم بورم تا چشمهِ لو

(راه بیفتم و بروم تا کنار چشمه)

شه سَرو دیم لینگِ بَزِنِم اوُ

(سر و صورت و پاهایم را بشویم)

بورم نو مزهِ پیش خو ها کنم،خو

(به کنار نامزدم بروم تا آرام بگیرم)

 

 

شوپه – زنده یاد محمد دنیوی

 

 
 

 

منبع: بندپي

 

{jcomments on}

درباره روستا
شهدا
حماسه سازان
مردم شناسی
کشاورزی
مشاغل و صنایع
آموزش
ورزش
زنان
خیرین
روستائيان نمونه
بنياد علمي فريد
آئينهاي مذهبي
نهادهای اجرایی
بهداشت
مقالات و مطالب مختلف
دیگر موضوعات

 

 

روستــا20