*اطلاعات موجود در سایت بیشتر بصورت میدانی جمع آوری شده است و احتمال اشتباه وجود دارد . ما را در رفع اشتباهات و تکمیل اطلاعات، یاری نمایید . منتظر ارسال مقالات، مطالب و دست نوشته های شما اهالی روستا، درباره موضوعات مختلف هستیم*

حاج سید زین العابدین حسینی درگذشت

 

 

 

همانا بندگان را  به چيزى از قبيل ترس، گرسنگى، كاهشى در اموال، محصولات و جان ها مى ‏آزماييم

 

و مژده از آنِ كساني است كه صبر پيشه مي كنند.  (سوره بقره/155)

 

 

شامگاه دوشنبه 13 آبان 1398 ، پس از سال ها تحمل رنج بیماری حاج سید زین العابدین حسینی ایمنی درگذشت.

 

پیکر ایشان پس از شستشو و کفن نمودن از  آرامگاه گله محله بابل به سمت روستا حمل می شود و پس از تشییع درروستا، ر آرامستان ایمن آباد به خاک سپرده می شود.

 


روحش ایشان و فرزندش محسن، شاد و آرزوی صبر و بردباری بیشتری برای خانواده ی ایشان از خداوند طلب می کنیم.

 

 

 

 

 

وبسايت روستا درگذشت این پدر بزرگوار روستا را 

به خانواده اش تسلیت می گوید.

 

 

 

 

 

به روز مرگ چو تابوت من روان باشد                       گمان مبر که مرا درد این جهان باشد

 

برای من  مگِری و مگو: دریـغ  دریـغ                        به دام  دیـو در اُفتی، دریـغ  آن باشد

 

                                                                      
                                                حضرت مولوي

 

 

 

مرگ غیرمنتظره یکی دیگر از جوانان روستا

 

 

 

همانا بندگان را  به چيزى از قبيل ترس، گرسنگى، كاهشى در اموال، محصولات و جان ها مى ‏آزماييم

 

و مژده از آنِ كساني است كه صبر پيشه مي كنند.  (سوره بقره/155)

 

 

بعدازظهر پنجشنبه نهم آبان ماه 1398، در روستای پایین کروکلا، جوانی بر اثر تشنج در خانه اش جانش را از دست داد.

 

محمدحسن حسین نیا فرزند میثم(حاجی شعبان) پس از بازگشت به منزل از کار روزانه دچار سردرد می شود و سپس تشنّج می کند و تا قبل از رساندنش به بیمارستان جانش را از دست می دهد.

 

هنوز از علت سردرد و تشنج اطلاعی به دست نیامده است.

 

طی بیست روز گذشته این دومین جوان روستاست که جانش را بطور مشکوکی از دست می دهد.


پیکر ایشان پس از شستشو و کفن نمودن در آرامستان گله محله بابل، در آرامستان پایین کروکلا به خاک سپرده شد.

 


روحش شاد و آرزوی صبر و بردباری بیشتری برای خانواده ی ایشان از خداوند طلب می کنیم.

 

 

 

 

 

وبسايت روستا مرگ این جوان روستا را

به خانواده اش تسلیت می گوید.

 

 

 

 

 

به روز مرگ چو تابوت من روان باشد                       گمان مبر که مرا درد این جهان باشد

 

برای من  مگِری و مگو: دریـغ  دریـغ                        به دام  دیـو در اُفتی، دریـغ  آن باشد

 

                                                                      
                                                حضرت مولوي

 

 

 

سید شمس الدین بابلکان کیست؟ امامزاده است یا؟

 سید شمس الدین بابلکان کیست؟ امامزاده است یا؟ آیا کسی در آن مدفون شده است؟ مردم به زیارت چه کسی می روند؟

سال هاست اهالی روستای ایمن آباد و کروکلا به همراه مردم سایر روستاهای بخش لاله آباد مراسم ویژه سالروز رحلت پیامبر اکرم(ص) و شهادت امام حسن مجتبی(ع) را به شیوه هیات های دسته روی در این مکان مورد نظر برگزار می کنند.

در مورد این مکان، اطلاعات بیشتر را از قلم آقای علی ایمانی ایمنی که در کانال تلگرامی علمی فرهنگی لاله آباد آمده است، می خوانیم.

 سیدشمس الدین بابلکان



سال ها اهالی لاله آباد در روز بیست و هشتم صفر همزمان با رحلت پیامبر اکرم(ص) و شهادت امام حسن مجتبی (ع) به صورت دسته های عزاداری به سیدشمس الدین بابلکان می روند.

دکتر ستوده بابلکان را این گونه توصیف می کند: «بابلکان که به لهجة محلی بلوکان گویند شامل دهکده های زیر است؛ ورمتون، بلوکان، خجیرکلا ، پایین بلوکان. مرقد سیدشمس الدین که ظاهراً پدر سیدعزیز است در بلوکان بنائی است ساده و چهارگوشه از آجر و داخل بنا هیچ گونه آثار قبر نیست».

سادات بابلکانی در قرن نهم و دهم هجری صاحب جایگاه ویژه¬ای در دستگاه حاکمان مرعشی بوده و عده¬ای از آنها نمایندة مرعشیان در منطقة شرق مازندران بودند.

محل سکونت این طایفه در شرق مازندران، منطقة قره طغان بهشهر و روستای کوهستان و آسیاب سر بود. بقعة سادات بابلکانی که مدفن تعدادی از ایشان بوده هنوز در آسیاب سر بهشهر پابرجاست.

لازم به ذکر است، تولیت امامزاده ابراهیم بابلسر در قرن نهم بر عهده ی خاندان سادات بابلکان بوده و ایشان در راستای احیای ساختمان این امامزاده بسیار تلاش کرده و درهایی از امامزاده نیز از طرف ایشان به امامزاده اهدا شد که کتیبه هایی از آن باقی مانده است.

در تاریخِ سادات بابلکانی نام دو سید شمس الدین به عنوان بزرگان این طایفه آمده است. ابتدا سید شمس الدین فرزند سید حسین کیا فرزند سید عبدالله فرزند سید علی کیا است که پدر سید عزیز بابلکانی مقتول در قره طغان به سال 856 ه.ق است. شخص دوم سید شمس الدین فرزند سید عزیز و نوة اولی است که در سال 865 ه.ق به دست علی روزافزون در همان منطقه کشته شد و احتمالاً در بقعة آسیاب سر مدفون شد.

 اغلب اهالی بابلکان و روستاهای لاله آباد معتقدند که در این مکان شخصی دفن نشده است و روایت های مختلفی به صورت سینه به سینه راجع به این مکان نقل می کنند. عده ای این مکان را محل عبادت و منبر خطابة سید شمس الدین بابلکانی می دانند، یعنی بقعة مورد نظر ما در روستای بابلکان لاله آباد، مقامِ سید شمس الدین پدر سیدعزیز است.

 

 

 

حضرت محمد(ص)، در فرهنگ عامه‏ ی مردم ایران

 

 

یکی از شخصیت ‏های نافذ و فرهنگ ساز جامعه‏ ی بشری در طول تاریخ حضرت محمد(ص) است. شخصیت و کلام حکمت‏ آمیز او تعبیری از یک انسان کامل دارد. او مظهر کمالات الهی است و تمام ارزش‏ های انسانی در او متبلور است.

حضرت محمد(ص) فردی مسئولیت‏ پذیر بوده و با تحمل مشکلات و ناهنجاری ‏های بی شمار، توانست ‏مسئولیت رهبری جامعه را به دوش بکشد.

او با وجود حضور در عرصه‏ های سیاست، جنگ و اجتماع یکی از زاهدترین انسان‏ها نسبت به امور دنیا بود. بر همین اساس  خداوند تعالی، ایشان را از میان مردم برگزید تا ادب و فرهنگ و روش و رفتار درست در زندگانی را به مردم بیاموزد. سیمای مردمی حضرت محمد(ص)، در کنار جایگاه درخشان دینی وی، حضور او را در آیین‏ های مردم بسیار پر نقش می ‏سازد.

باتوجه به شخصیت والای آن حضرت، مسلمین در سه روز تاریخی سال  یعنی ولادت، مبعث و وفات‏ آن بزرگوار، مراسمی را برپا می‏ دارند که به اختصار به توضیح آن در این مقاله می‏ پردازیم. این مقاله‏ حاوی اطلاعاتی است که از پژوهش‏ های متعدد مردم‏ نگاران و مردم‏ شناسان پژوهشکده مردم‏ شناسی گرد آمده ‏است.

 

 

 

 

 میلاد پیامبر(ص)

 
روز 17 ربیع‌الاول یا به روایت اهل تسنن 12 ربیع‌الاول روز میلاد حضرت رسول اکرم (ص) است. این روز درمیان مردم به « عید مولود » نیز معروف است. عید مولود روز شادی و جشن و سرور است  و مردم اکثر نقاط ایران ‏خیابان‏ ها، کوچه‏ ها، سر درخانه‏ ها، مغازه ‏ها، ادارات، مساجد و تکایا را با پارچه و چراغ‏ های رنگی تزئین ‏می‏ کنند. آنان  مراسم  مولودخوانی و مدیحه ‏سرایی در مساجد و تکایا را و یا در خانه‏ های خود بر پا کرده، به مدح‏ حضرت محمد(ص) می پردازند و این روز را جشن می‏ گیرند.

در این روز خانواده ‏هایی که نذزی دارند گوسفند ذبح می‏ کنند و به پخت غذا، آش،  و شله زرد می‏ پردازند، عده ‏ای هم در خیابان‏ها، کوچه ‏ها، مساجد و تکیه ‏ها شیرینی و نقل و شربت و چای و...پخش می‏ کنند. اکثر مردم کارهای خیر خود را از قبیل خواستگاری، عقد، عروسی و سفره‏ های نذری در این روز انجام می ‏دهند، چون معتقدند این روز خوش یمن است. در این روز بسیاری از مردم به دیدار بزرگترها می روند و بزرگترها برای زوج‏ های جوان و تازه عقد شده هدایایی‏ می‏ فرستند.

 

اگر کسی تازه فوت شده‏ ای دارد، چنان‏چه این روز گرامی را در پیش داشته باشد این روز عید اول شخص ‏فوت شده محسوب می ‏شود و افراد به دیدن خانواده ‏ی متوفی می‏روند و آن خانواده با شیرینی، حلوا، چای‏ و...از تسلیت‏ گویان پذیرایی می‏ کنند. در بعضی از نقاط علاوه برکارهای فوق مراسم خاص خود را برگزار می‏ کنند از جمله در شهرستان سلماس در این روز خیرات داده و گوسفند ذبح می‏ کنند.

 

در مهاباد در این روز با نواختن دف در خصوص حضرت پیامبر(ص) اشعاری را سر می‏ دهند.

 

اهالی اردبیل روز تولد پیامبر(ص) همه مردم در خانه‏ هایشان شام یا ناهار مفصلی تهیه می‏ کنند و در روستاها به دیدن سادات می ‏روند.

 

در آبدانان در این روز حمام کرده و به دست و پای خود حنا می‏ گذارند و سرمه می‏ کشند، معمولاً به تفریحگاه و پارک و امامزاده می ‏روند.

 

در شهرستان درگز، درگذشته با پخش برنج عید می‏ گرفتند و شادی می‏ کردند.

 

در شهرستان نهبندان، در روز تولد حضرت محمد(ص) دست و پای خود را حنا می ‏بندند.

 

در آبادان، در این روز مثل سایر اعیاد در حسینیه‏ ها به مولودی خوانی و شعر خوانی می‏پردازند. گاهی بین جوانان حسینیه، مسابقه شعرخوانی برگزار کرده و گاه سؤالاتی راجع به زندگی ائمه و پیامبر مطرح‏ می‏ کنند.

 

در شوشتر، به مدعوین قهوه داده می ‏شود که مراسم خاص خود را دارد. مجالس پذیرایی از اهالی، بیشتر در امامزاده عبدالله انجام می‏ گیرد.


در شهرستان خدابنده (قیدار) و در شهر گرماب در این روز به بعضی از خانواده‏ ها خرجی می ‏دهند و از همسایه‏ ها و آشنایان با آبگوشت پذیرایی می‏ کنند. این روز را به یکدیگر مبارک باد می‏ گویند.


در زاهدان بلوچ‏ ها معتقدند که روز وفات و تولد پیامبر(ص) در یک روز واقع شده بدین سبب ‏نمی‏ توان این روز را جشن گرفت.


اهالی شهرستان سیستان در این روز نان روغنی شیرین می ‏پزند و بین همسایه‏ ها تقسیم می‏ کنند. روغن ته‏ دیگ را با پنبه پاک کرده، به چوبی می‏زنند و روشن می‏ کنند، چون بر این باورند که در این شب خداوند روزی ما را می نویسد.


در بخش میرجاوه، بلوچ ‏ها معتقدند 12 ربیع‌الاول روز تولد، وفات و بعثت پیامبر است و روزه گرفتن دراین روز را ثواب می ‏دانند.


در قم در روز ولادت حضرت محمد(ص) هر کسی که نامش محمد است نقل یا خرما بین مردم ‏پخش می‏ کند.


در شیراز در این روز اماکن عمومی بخصوص اطراف شاهچراغ را با لامپ‏ های رنگی نورانی ‏می‏ کنند. روستاهای اطراف با گلیم های محلی و پرچم، محله ‏هاشان را زینت می‏ دهند. در گذشته رسم بود که در این ‏روز دست و پای خود را حنا ببندند البته امروزه هم بعضی اشخاص هنوز این کار را انجام می‏ دهند.

 

اهالی شهر آباده طشک و نی ریز در این روز سعی می‏ کنند لباس نو بپوشند.


در کازرون و روستاهای اطراف در این روز حلوا پخته و پخش می ‏شود. در سیف آباد حیوانی سر می‏ برند و مهمان دعوت می‏ کنند.


  
در بیجار در این روز اهل تشیع جلسات شعرخوانی دارند و اهل تسنن در مسجد و منازل مراسم‏ مولودخوانی برپا می‏ نمایند و در مدح پیامبر(ص) قصیده می ‏خوانند و دف می ‏زنند. پس از اتمام مراسم‏ مولودی‏ خوانی، نقل و شیرینی را در بسته‏ های مناسب بین مردم تقسیم می‏ کنند. عقیده دارند که نقل و شیرینی‏ متبرک شده و افراد برگزارکننده‏ ی این مراسم دارای اجر اخروی خواهند بود.


  
اهالی سقز به این روز جه ژن مه ولود (Jezen meolad) یا جشن تولد پیغمبر(ص) می گویند. اکثر افراد در جشن مولود در ماه ربیع‌الاول اقدام به برگزاری مراسمی بدین منظور می‏ کنند و از دوستان و آشنایان خود دعوت به عمل می‏آورند. به همین مناسبت بعد از صرف شام و به جا آوردن نماز عشاء روی‏ سفره یا داخل مجمع بزرگی مقداری خرما، کشمش، نقل ونبات، پول و ظرف آب قرار داده و در وسط مجلس ‏می‏ گذارند. بعد یک نفر از روحانیون شروع به خواندن مولودنامه می‏ کند و دراویش هم به وسیله دف به مجلس‏ شور و حال خاصی می‏ بخشند. عده ‏ای از دراویش ذکر می‏ خوانند و بعضی از آنها به خلسه فرو رفته، به انجام‏ کارهایی مانند تیغ زدن، خنجرزدن، خوردن تیغ و سنگ و... دست می‏ زنند. مجلس به دو صورت زنانه و مردانه‏ برگزار می‏ شود. بعضی افراد نیز در روز تولد پیامبر(ص) گوسفندی را سر بریده و گوشت آن را بین مردم پخش می ‏کنند. در اغلب روستاها افراد شب دوازدهم که شب تولد پیامبر (ص) است، در مسجد جمع شده و مولودی‏ می‏ خوانند و شیرینی پخش می‏ کنند.


در بانه نیز همانند دیگر شهرهای کردستان این ماه را ماه مولود می‏ گویند و تولد پیامبر (ص) را در روز 12 ربیع‌الاول می‏ دانند. در طول این ماه در شهر و روستا مراسم جشنی به نام مولودی انجام می‏ شود. هزینه این مراسم را یک یا دو نفر یا دستجمعی در یکی از روزهای این ماه به عهده می ‏گیرد. در این جشن در روستاها خرما، نقل و مویز و در شهرها - انواع  شیرینی‏ هایی که در قنادی‏ ها پخته می‏ شود- پس از خواندن‏ مولودنامه بین حاضران در جلسه تقسیم می ‏شود. در پاره‏ ای موارد غذا هم می ‏پزند. توسط پیش نماز، شخص یا مولودی خوانی که بتواند با تسلط آواز رسا و اشعار مولودی را بخواند، مولودنامه خوانده می‏ شود. چون این ‏اشعار طولانی است در فواصل آن چند مرتبه دف زده می ‏شود. اشعار عرفانی به زبان کردی یا فارسی یا عربی ‏در وصف رسول اکرم(ص) خوانده می ‏شود و با ریتم دف، فضایی روحانی به وجود می‏آید، دراویش قادری دراین مجلس به حال شور و جذبه در آمده، شروع به ذکر و پایکوبی می‏ کنند. مولودنامه پس از نماز مغرب و عشاء شروع می‏ شود و گاهی تا نصف شب یا نزدیک نماز صبح ادامه می‏ یابد.


در شهر سنقر، در روستای هفت آشیان در این روز گوسفند قربانی می‏ کنند و گوشت آن را بین اهالی‏ تقسیم می‏ کنند.


در شهرستان جوانرود نیز ماه ربیع‌الاول را به علت این که ولادت حضرت رسول (ص) در آن واقع شده، درگویش محلی مانگ مولود یعنی ماه تولد می‏ گویند.مانگ مولود یکی از مقدس‏ترین ایام سال قمری در نزد اهل سنت است و فرا رسیدن آن موجب شادی ‏و نشاط مردم می‏ شود. اعتقاد بر این است که در این ماه خیر و برکت و شادی بر اهل زمین نازل می ‏شود. دراین ایام هر کس به اندازه توان مالی خود گاو و گوسفند نذر کرده و همسایه‏ ها و اهالی را به مسجد دعوت می‏ کند و با حضور ماموستا(ملای قرآن خوان، امام جمعه) مراسم مولود خوانی برگزار می‏ شود.

مولودنامه کتابی است شامل مدایح در وصف آن حضرت که بین حاضران تقسیم می‏ شود و ماموستا آن را تک‏خوانی کرده و بقیه با او هم‌نوا می‏ شوند. خواندن ادعیه و قرآن و نواختن دف در مراسم حتمی است.


در انزلی در این روز هرکس سفره نذری داشته باشد اقدام به ادای آن می‏ کند و همینطور بعضی‏ خانواده‏ ها بنا بر نیت قلبی خود در خانه مهمانی و جشن مولودخوانی برپا می‏ دارند و معمولاً در این مراسم ‏دعای توسل خوانده می‏ شود. در فواصل معین اشعاری توسط ملای مجلس خوانده می‏ شود، که حاضران با کف زدن به شادی‏ می ‏پردازند.

 

در علی‏ آباد کتول، در این روز جشن گرفته، شیرینی، عسل، و حلوا و شربت به در خانه‏ های یکدیگر می‏ برند. در شهر ترکمن در این روز طلبه‌هایی که به درجه عالی فراگیری سطوح حوزوی رسیده ‏اند، ملبس ‏به لباس روحانیت می‏ شوند و همراه با مولودخوانی از مردم پذیرایی می ‏شود. مولودخوانی توسط چند تن از طلاب جوان انجام می ‏شود. ایشان ابتدا سوره حمد، اِنا فَتحنا و سوره یوسف را می‏ خوانند، سپس مولودی‏ خوانی را آغاز می ‏نمایند.

یا رسول، یا رسول، یا رسول                 
یا رسول، یا رسول اشفعنا یوم النشور و...
یا رسول، یا رسول، یا رسول                 
ما را در روز قیامت از شفاعت خود محروم نساز

این مراسم بیش از یک ساعت به طول می ‏انجامد و در پایان با خواندن قرآن و صرف شیرینی به پایان ‏می ‏رسد.


اهالی خمین در این روز مراسم جشن و سرور بر پا می ‏دارند و افراد هر خانه با شادمانی روز خود را در زیارتگاه، اماکن متبرکه و با صله رحم می‏ گذرانند.


در ساوه در این روز مراسم جشن و مولودخوانی برپاست. مولود خوانی را در اصطلاح محلی پامنبری (pâ menbari)  می‏ گویند. در روستاهای لالائین و غاذم‌آباد کسانی که نذری دارند، در این روز اهالی را برای صرف ناهار یا شام دعوت می‏ کنند.


در تنکابن در این روز زنان با توجه به به نیت و نذری که از قبل دارند در منزلشان سفره نذری و مولودخوانی برگزار می ‏کنند. یک نفر خانم خوش صدا، شروع به مولودخوانی در مدح پیامبر اکرم(ص) می‏ نماید و سایر خانم‏ ها دست می ‏زنند. در این مراسم با شیرینی، آش، نقل و شکلات از مهمان‏ ها پذیرایی ‏می‏ شود.


در شهرستان‏ های بندرلنگه و بستک، اهل تسنن در شب 12 ربیع ‏الاول و اهل تشیع در شب 17 ربیع‌الاول ‏مراسم مولودخوانی برگزار می‏ کنند. اهل سنت در این شب در مساجد جمع شده، حدود 15 تا 20 نفر از مولودخوانان در قسمت جلو در حالی که رو به مردم قرار دارند، روی زمین نشسته و از روی کتاب برزنجیbarzanji ، اشعاری در مدح رسول اکرم(ص) می‏خوانند و بقیه حضار با آن‏ها همراهی می‏ کنند.

گاهی اوقات‏ این چند نفر ایستاده و هر کدام چوبی به دست می‏ گیرند. سپس دایره زده و هماهنگ با آواز ملای محلی که‏ مولود خوانی می‏ کنند، خود را تکان داده و شور می‏ گیرند. در پایان مراسم از مدعوین با شربت و چای و آجیل ‏پذیرایی به عمل می‏آید. این مراسم خاص مردهاست و زنان در آن شرکت نمی‏ کنند. در گذشته در شهر بندرلنگه، اهل تسنن برای برگزاری مراسم مولود خوانی، یک نفر را به عنوان نماینده انتخاب کرده، تا  نذورات‏ و هدایای مردم نظیر نقل و شیرینی را جمع‌آوری کند. این شخص علاوه بر آن، وظیفه اطلاع رسانی و دعوت ازمردم جهت شرکت در مراسم را به عهده داشت. بعد از مراسم مولودی خوانی، یکی از شرکت‌کنندگان که‏ وظیفه پذیرایی از بقیه را عهده دار بود، انواع نقل، شیرینی، بادام و... را در زنبیل بزرگی ریخته و به دوش‏ می‏ کشید و یک نفر دیگر به عنوان دستیار، مقداری از آن را با دست برداشته و به حاضرین می ‏داد. گاهی‏ اوقات، علاوه بر تنقلات یاد شده، با شیر گرم از حاضرین پذیرایی می ‏شد.


اهالی قشم در این شب بیشتر از شب‏ های قبل به مولودخوانی می ‏پردازند. اشعار مولودی خوانی ‏از دو کتاب «برزنجی» و «شواهد» (مربوط به اهل تسنن (قرائت می‏ شود.


در شهر رودان و روستای جغین در این روز یک نفر مولودی می‏ خواند و مردم در ازای هر بند آن جواب‏ می‏ گویند و یا این که صلوات می‏ فرستند. در روستای زیارت پیرچوگان مراسم مولودی‏ خوانی در زیارتگاه ‏سلطان محمد(ع) برپا می‏ شود و چند نفر از مداحان، مولودی‏ خوانی می‏ کنند.

 

 

 

 

 

شب معراج پیامبر(ص(

 

داستان معراج رسول خدا(ص) چنین روایت(کتاب زندگانی حضرت محمد(ص) ص 196) شده است. در یک شب مبارک حضرت رسول (ص) از مکه به ‏مسجد الاقصی و از آنجا به آسمان‏ ها رفته و در خاتمه به مکه بازگشتند، این مطلب در قرآن کریم در دو سوره به ‏اجمال ذکر شده: یکی در سوره «اسراء» و دیگری درسوره «نجم». در چند حدیث هم آن شب ‏را شب هفدهم ربیع‏ الاول و یا شب بیست‏ و هفتم رجب ذکر کرده ‏اند. در نقلی دیگر این شب مبارک را در شب‏ هفدهم رمضان و شب بیست‌ و یکم آن ماه نوشته ‏اند.

 

از ائمه معصومین روایت شده که فرمودند:

جبرئیل در آن شب بر آن حضرت نازل شد و مرکبی را که نامش «براق» بود، برای او آورد. رسول خدا(ص) بر آن سوار شد و به سوی بیت المقدس حرکت کرد. در راه در چند نقطه ایستاد و نماز گزارد. یکی در مدینه، هجرتگاهی که سال‏های بعد رسول خدا(ص) بدانجا هجرت نمود، یکی درمسجد کوفه، دیگری در طور سینا و بیت‌الحم زادگاه حضرت عیسی(ع). سپس وارد مسجدالاقصی شد و در آنجا نماز گزارد و از آنجا به‏ آسمان صعود کرد.

آنجا آدم ابوالبشر را دید، آن ‏گاه فرشتگان دسته‌دسته به استقبال ایشان آمده و با روی خندان بر آن حضرت ‏سلام کرده و تبریک و تهنیت گفتند.

 

شب مبعث پیامبر اکرم (ص) را عید معراج نیز می ‏گویند. این شب را مردم اکثر مناطق ایران جشن گرفته و مانند تمامی اعیاد شیرینی پخش می‏ کنند و به تزئین خیابان ‏ها، کوچه ‏ها، سردر مغازه‏ ها و ادارات می ‏پردازند.

 

مردم اگر نذری داشته باشند ادا می‏ کنند و مناسبت‏ های میمون مثل عقد و عروسی و.. در این روز انجام‏ م ی‏شود. در بعضی از نقاط علاوه بر جشن و سرور مراسم خاص خود را انجام می‏ دهند، که به عنوان نمونه به‏ اختصار به برگزاری این مراسم در استان کردستان پرداخته می‏ شود:


این رسم در سنندج و سایر نقاط استان کردستان به جز شهرها و روستاهای شیعه ‏نشین انجام می‏ گیرد. در شب معراج اشعاری به زبان کردی خوانده می‏ شود که در سنندج و اطراف آن از سروده ‏ی مرحوم « سیدبهاءالدین شمس قریشی» ملقب به شمس الاشراف استفاده می‏ شود. وی این اشعار را با ظرافتی خاص به ‏نظم درآورده است. معراج‏نامه‏ های دیگری نیز وجود دارد که توسط شاعرانی دیگر در مناطقی مانند اورامان‏ به زبانی اورامی، سردشت و بوکان و مهاباد به گویش سورانی سروده شده و مخصوص تکلم مردم آن دیار است. اما چون قسمت اعظم استان کردستان در محدوده‏ ی جغرافیایی تحت تاثیر سنندج است، بیشتر این‏ معراج‏نامه خوانده می ‏شود که قابل درک برای همه ساکنین کردستان است.


  
شب بیست‏ و هفتم رجب هر سال اهل هر محله در مسجدی که گنجایش بیشتری داشته باشد، جمع‏ می‏ شوند. در آن شب مسجد را آراسته و هر خانواری که استطاعت دارد وسایل چای وشربت و شیرینی و نقل‏و چراغانی مسجد و غیره را تقبل می‏ کند. مردان محل با کودکان بعد از شام در مسجد جمع می‏ شوند. فرد باسوادی که بتواند اشعار معراج‌نامه را بخواند روی یک صندلی می‏ نشیند. بعد از این که مسجد پر از جمعیت ‏شد با فرستادن صلوات، وی با آهنگ مخصوص شروع به خواندن معراج‌نامه می‏ کند و بعد از هر بند، دف زنان ‏همراه بانوای دف شروع به مداحی حضرت رسول(ص) می‏ کنند و بعد از آن معراج‌نامه ادامه پیدا می‏ کند.

 

در حال حاضر مراسم شب معراج را در مساجد بزرگ یا تکایا برگزار می‏ کنند. گاهی پس از پایان معراج‏نامه، دراویش قادری ذکر می‏ گویند ودف می‏ نوازند و موها را افشان می‏ کنند و کسانی که به حال خلسه می ‏روند گاهی ‏به سماع برمی‏ خیزند. پس از پایان مراسم، خلیفه و دراویش صلوات و سلام برحضرت محمد(ص) و آل و اصحاب و دوازده امام می‏فرستند، در پایان خرما و شیرینی و شربت در بین حاضرین تقسیم می ‏شود.

تا حدود سی سال پیش، شب‏ های معراج در سنندج، در پشت بام مسجد «هاجره خاتون» دور تا دور بام‏ تیرهایی نصب می‏ کردند و سیم می‏ کشیدند. در فواصل مختلف گلوله‏ هایی از پارچه را به نفت آغشته کرده و با تاریک شدن هوا این گلوله‏ ها را که «توپز» می‏گویند آتش می ‏زدند و به این ترتیب پشت بام مسجد غرق در نورو آتش می‏ شد. دراین شب مردم به پشت بام رفته و به تماشای این منظره می ‏پرداختند. مسجد «هاجره خاتون» در وسط شهر قراردارد و هرکس از پشت بام خود می ‏توانست آتش ‏ها را ببیند.

معراج‏نامه عبارت از شرح واقعه رفتن حضرت محمد(ص) به معراج به وسیله براق و به راهنمایی‏ جبرئیل است. این واقعه یک شب دوشنبه پنج سال بعد از مبعث حضرت رسول (ص) بوده است.

در معراج‏نامه آمده است که این روایت صحیح را «ابن عباس» که نامش  عبدالله بوده از زبان خود حضرت رسول(ص) می‏ شنود و بعداً  آن را روایت می ‏کند. اشعار معراج‏نامه شامل نه بند است که هر بند ابیاتی‏ دارد.

 

 

 
 

 

وفات پیامبر

در روز بیست و هشتم صفر، روز وفات پیامبر که روز حزن و اندوه برای مسلمانان است، مردم اکثر نقاط ایران ‏برای عزا داری به مساجد و تکایا می ‏روند و به روضه خوانی، نوحه خوانی، سینه زنی و رنجیر زنی می‏ پردازند. در بعضی از نقاط ایران در این روز علاوه بر رفتن به مساجد و تکایا، مراسم خاصی در برخی از مناطق برگزار می ‏شود که گزارش مردم‏نگاری آن در سطح کشور به شرح زیر است:

 

در شهرستان بستان‌آباد، علاوه بر عزاداری و دسته گردانی در مساجد به محله‏ ها می‏ روند، در بعضی از خانه ‏ها «آش نذری  معروف به امام آشی» می ‏پزند و با آن آش از دسته جات عزاداری پذیرایی می ‏کنند.

 

در شهرستان میانه، در این روز چای و خرما نذر می‏ کنند.

 

در شهرستان سراب، بعضی منازل احسان (احسان به معنای نیکی و طلب خیر است.) خیرات می‏ دهند و پیراهن سیاه علم ‏ها را در می‏ آورند و هر کس حاجتی دارد از پارچه سیاه علم تکه پارچه‏ ای گرو بر می‏ دارد و بعد از قبولی حاجتش برای علم در سال ‏آینده پارچه نذری می‏ آورد. معمولاً زنان در این روز حلوا می ‏پزند و با خرما در قبرستان روستا پخش می ‏کنند.همچنین پخت آش منسوب به آش امام (چغندر، نخود، لوبیا و تره را در آب می‏پزند نزدیک پخت برنج و رشته و آرد اضافه می ‏کنند، بعد از پخته‏ شدن پیاز داغ و دوغ (آیران) را می ‏افزایند.)  مرسوم است.

 

در شهرستان کلیبر، هیئت‏ های هر مسجد و محله یک بار ساعت 10 صبح تا اذان ظهر و بار دیگر بعد از اذان‏ مغرب به صورت دسته جات سینه زنی به خیابان‏ ها می ‏روند. هیئت‏ های هر مسجد، داخل مسجد به سوگواری ‏می‏ پردازند  و سپس به خیابان می‏ روند.

 

از نذورات رایج در این روز پخت آش، شله زرد یا ساری شیله (sârišila) است که معمولاً درکاسه ‏های‏ مخصوص به همسایگان داده می‏ شود. بعضی خانواده‏ ها حلوای «ترک» را مرکب از آرد برنج و خاکه قند پخته و به صورت لقمه‌هایی داخل نان به همسایگان نذر می‏ دهند.

 

در شهرستان لنجان، روز وفات پیامبر(ص) را چهل و هشتم نیز می‏ گویند. علاوه بر برپایی مراسم عزاداری ‏در مساجد و حسینیه ‏ها که در شب‏های 28 و 29 صفر اجرا می‏ شود، در بعضی منازل غذای نذری پخته و توزیع می‏ شود. هرکس نذر آش شله قلمکار دارد پخته و افرادی که نذر یا حاجتی دارند به آن خانه می ‏روند و آش می ‏گیرند تا سال دیگر حاجتشان برآورده شود.

 

در شهرستان کاشان، دراین روز بعضی دسته جات که به نام محمد(ص) و امام حسن(ع) شهرت دارند جهت عزاداری به بازار می‏ روند و با صرف ناهار از عزاداران پذیرایی می‏ شود.

 

در روستاهای چوشقان و نشلج در این روز در تکایا روضه خوانی می‏ کنند و بعدازظهر به تعزیه خوانی‏ می‏ پردازند و در روستاهای ورکان و قهرود بعد از مراسم عزاداری، مراسم نخل‏گردانی انجام می‏ گیرد و شیر گاو و گوسفندان را دوشیده و به امام جماعت مسجد می‏ دهند.

 

در شهرستان اردبیل، بعضی خانواده‏ ها بنا به نذر خود احسان داده و مراسم عزاداری و روضه خانی ترتیب‏ می‏ دهند و نهایتا" سعی و تلاش مردم در این است که سفره‏ های نذری خود را در این روز پهن کنند.

 

در شهرکرد، در روز وفات پیامبر(ص) پس از عزاداری، اهالی بعضی از روستاها به زیارتگاه ‏ها و امامزاده‏ ها می ‏روند.

 

در گناباد، تکایا و مساجد را با پارچه‏ های سیاه تزئین می‏ کنند و دسته جات عزاداری اکثراً در این ‏روز به مشهد مقدس می‏ روند.

 

در شهرستان قائن، این روز را چهل و هشتم می نامند. مردم کار و کسب را حرام دانسته و همگی به عزاداری‏ می ‏پردازند، هیئت‏ ها ودسته ‏های سینه زنی و زنجیر زنی در داخل خیابان‏ ها و کوچه ‏ها، عزاداری می ‏کنند و مجالس روضه خوانی در اکثر خانه‏ ها، مساجد و...برپاست. بعضی از هیئت‏ ها و گروهی از مردم برای عزا داری ‏به مشهد مقدس می‏ روند.

 

در شهرستان درگز، روز وفات پیامبر(ص) مجلس روضه خوانی در مساجد برقرار است و مردم دسته ‏دسته به زیارت امامزاده ‏ها خصوصاً شاهزاده محمد پسر امام جعفر صادق(ع) در شیلگان می ‏روند و در آنجا عزاداری می ‏کنند و هر کس نذری داشته باشد با پختن «حلیم» از عزاداران  و مردم پذیرایی می‏ کند.

 

در روستای گپی، دامداران شیر دام‏ هایشان را به مسجد می‏ آورند و شیربرنج درست می‏ کنند و بین ‏عزاداران پخش می ‏کنند. مردم سعی می‏کنند در این روز دست از کار و کسب بکشند و بیشتر به نذر و نیاز، دعا و نماز بپردازند.

 

در قوچان، وعاظ و مداحان مرثیه سرایی می ‏کنند، اهالی بعضی از روستاها و شهر قوچان جهت ‏برگزاری مراسم بیست و هشتم صفر (وفات پیامبر) به مشهد مقدس می ‏روند و به مدت دو روز در حرم امام رضا(ع) به‏ عزاداری می‏ پردازند. یکی دیگر از مراسم، پیاده روی هیئت‏ های عزادار به سمت مشهد است که از چند روز قبل خود را برای ‏این مسافرت با پای پیاده آماده می ‏کنند و در مدخل و میدان ورودی شهر، مردم قوچان با چای و شربت از عزاداران، پذیرایی به عمل می‏ آورند.

 

در بیرجند در این روز بعضی از مردم به صورت تکی و یا با هیئت‏ های سینه زنی برای عزا داری ‏به مشهد می ‏روند.

 

در روستای مود به «مزارکاهی» می ‏روند و در آنجا مراسم سینه زنی و زنجیر زنی رایج است. در این روز افراد کارهایشان را تعطیل می ‏کنند و معتقدند کارکردن حرام است. در بیرجند هیئت ‏های عزادار از هر محله ‏به طرف مرکز شهر به راه می‏افتند و در جلو دسته‏ های عزادار، بعضی مردم گوسفند قربانی می‏ کنند و اسپند می‏ سوزانند.

 

در شهر نهبندان، عده ‏ای از مردم ظهر روز بیست و هشتم صفر «غلور» (خمیر خشک شده ‏ای است که از مخلوط پودر گندم پخته و شیر درست می ‏شود که با برنج نیز خورده می‏ شود.) می‏ پزند و بین عزاداران پخش‏ می‏ کنند.

 

در آبادان، در روزهای 27 و 28 صفر در حسینیه ‏ها پس از عزاداری به مردم غذا می‏ دهند، شله ‏زرد پخته و بین اهالی تقسیم می‏ کنند. فارس زبان‏ های آبادان در روز 28 صفر، دمام زنی(نوعی از آلات موسیقی محلی) دارند ولی ازحسینیه‏ های خود خارج نمی ‏شوند.

 

در دزفول، دسته‏ های سینه ‏زنی و زنجیرزنی به امامزاده سبز قبا می‏ روند. در این روز مراسم‏ خواستگاری، عقد و عروسی و نقل و مکان به منزل جدید را انجام نمی‏ دهند، چون معتقدند که روزهای اربعین ‏و صفر برای کارهای خیر بدشگون است.

 

در شهر شوش، در شب بیست و هشتم هیئت ‏های عزاداری در مراکز خود جمع شده، روضه خوانی و عزاداری می‏ کنند و در روز بیست و هشتم صفر دسته ‏ها به صحن بقعه دانیال نبی می ‏آیند و به سوگواری ‏می‏ پردازند.

 

مردم میان آب می‏ گویند که حضرت محمد(ص) به حضرت فاطمه(س) گفتند: که من در ماه صفر به دیار باقی خواهم رفت و به همین دلیل حضرت فاطمه(س) هر موقع ماه صفر می‏ رسید نگران می‏ شدند و در منزل ‏را می‏ کوبیدند و می‏ گفتند: الصفرطَلَع (صفربیرون بیا(

 

در شوشتر، در این روز کسانی که نذری دارند آن را ادا می‏ کنند و سپس هیئت‏ های زنجیرزنی به‏ امامزداه عبدالله می ‏روند و شب هنگام نیز روضه خوانی می ‏کنند.

 

در شهرستان خدابنده (قیدار) و روستاهای اطراف به غیر از شهر سجاس کار و تلاش را در این روز گناه وحرام شمرده و دست به هیچ کاری نمی ‏زنند.

 

در شهر گرماب خرجی (شام یاناهار) و درکوچ تپه نذری (چای‏ و شربت) می‏ دهند. در این روستا تعدادی به نام قتل خوان از روستای خوش ییلاق آمده و قتل‌خوانی(روضه، نوحه و عزاداری پیامبر(ص) و دیگر ائمه) می ‏کنند.

 

در شاهرود، در قلعه نوخرقان، نخل کوچکی معروف به تابوت امام حسین(ع) را سیاه پوش‏ می‏ کنند و آن را به قبرستان می‏ برند و آنجا در مقابل نخل به عزاداری می‏ پردازند.


در زاهدان، روز وفات پیامبر(ص)، مغازه ‏ها را بسته و کار را حرام می ‏دانند.


در شهر سراوان، در این روز تمام مردم در مسجد جمع می‏شوند و سوگواران به صورت جمعی نماز می‏ خوانند.


در شیراز و روستاهای اطراف به مناسبت این روز به مدت سه شب روضه خوانی دارند.

 

در روستای تربرلاپیشه و بردج در این روز به پای حجله قاسم و کتلیKotal، نشانه‏ ای است سه متری به شکل صلیب که با پارچه‏ های نذری آذین بندی می‏ شود. که به مناسبت عاشورا درست ‏کرده ‏اند، گوسفند قربانی می‏ کنند. به همین منظور حجله و کتل را باز کرده، پارچه‏ های نذری بسته شده به آنها را با مقداری از گوشت قربانی به صاحبانشان بر می‏ گردانند.


در شهر آباده، در این روز بین عزاداران خرما و حلوا پخش می ‏کنند.


در کازرون و شهرهای دوان و سیف آباد، آش امام، نان گرده (gerde)، و حلوا درست می‏ کنند.


در سیف آباد معتقدند که روز وفات پیامبر(ص) باید در خانه بمانند و قرآن بخوانند و به این روز، روز قتل(qatl) می گویند.


در قم، در این روز در اکثر مساجد مراسم سوگواری برگزار می ‏شود، به سوگواران  شام می‏ دهند و کار و فعالیت تعطیل است و در روستای مهر زمین در این روز مراسم تعزیه برگزار می‏ شود.


در شهر تاکستان در این روز به عزاداران خرجی می‏ دهند که این خرج معمولاً آبگوشت است و موقع ‏ناهار آن را پخش می ‏کنند و گاهی روضه خوانی و تعزیه نیز در این روز برپا می ‏شود.


در سیرجان، هرکسی نذری داشته باشد ادا می ‏کند و نذرداران،  عزاداران را به خانه خود می‏ برند و با آبگوشت امام حسینی از آنها پذیرایی می ‏کنند. در گذشته مراسم قمه زنی رایج بود و عزاداران با پای برهنه ‏روی خارها راه می‏ رفتند، به خاطر این که نوه‏ ی حضرت محمد(ص) یاران امام حسین(ع) و یارانش در بیابان‏ ها روی خارها آواره بودند. پس از انقلاب ‏اسلامی دیگر مراسم قمه ‏زنی انجام نمی‏ شود. در ماه‏ های محرم و صفر زنان زر و زیور نمی ‏آویزند و آرایش نمی‏ کنند.


در گچساران در این روز اگر کسی نذری داشته باشد گوسفندی ذبح کرده و گوشت آن را بین‏ همسایگان تقسیم می‏ کند.


در قروه، کار و فعالیت را تعطیل کرده و به عزاداری می ‏پردازند.


در
سنقر در این روز به طور کلی مردم دست از کار می‏ کشند. در روستای ده حمزه برخی‏ خانواده‏ ها آش می‏ پزند و در روستای حسین ‏آباد، افرادی که نذری دارند حلوایی تهیه کرده، بین اهالی تقسیم ‏می‏ کنند.


در جوانرود، در این روز معمولاً روزه می‏گیرند چون اعتقاد دارند که در این روز دندان حضرت ‏پیامبر(ص) شکسته شده است.


در کنگاور در این روز، حلوا و جمعانه(آرد را با روغن خمیر کرده و بعد در روغن سرخ می‏ کنند.)  درست می‏ کنند و آن را بین مردم توزیع می‏ کنند. هرکس ‏در این روز نذری داشته باشد خوراک ‏هایی مثل پلومرغ و شله زرد می ‏پزد. در گذشته در چنین روزی کارکردن را حرام‏ می‏ دانستند و حتی در این روز آبیاری نمی ‏کردند بلکه آب را رها می‏ گذاشتند چون معتقدند  هر زمینی را که در این روز آبیاری کنند از بین می ‏رود. کسانی که در این روز به دنیا می‏ آیند، هر سال در چنین روزی هلیسه (halysa) یا حلیم می‏ پزند. در روستای گودین در این روز اهالی به امامزاده محمد در روستای مجاور و یا به‏ امامزاده باقر در روستای خود می‏ روند.


در لنگرود، در این روز تعزیه حضرت قاسم انجام می‏ گیرد. در روستای کولاک محله در این روز اهالی روستا برای شرکت در مراسم عَلم واچینی روستای سلوش در قالب هیات زنجیر زنی وسینه زنی به این ‏روستا عزیمت می‏ کنند. در شهر چمخاله مراسم شام‏ دهی برگزار می‏ شود.


در روستای کوشالشاه در این روز از ساعت 10 صبح هیات عزاداری از حیاط مسجد به طرف بقعه ‏سیدمحمدنقی حرکت می‏ کنند، ناهار را متولیان  بقعه با همکاری مردم محل تهیه و تدارک می‏ بینند.


در روستای پاپ کیاده در این روز علمایی را از شهر یا محله ‏های اطراف دعوت می ‏کنند.


  
اهالی فومن، در این روز در روستای ماسوله با سینه زنی از بقعه عون بن علی به محله‏ها راه‏ می‏افتند. شب 28 صفر نذری پخش می‏کنند. در روستای لادمخ در این روز علم می‏آورند و مردم غذا درست‏ کرده، در مجمع می‏گذارند و برای مساجد یا دسته‏های عزاداری می‏فرستند.


در لاهیجان، در این روز در آسیدمحمد یمنی بعد از مراسم روضه خوانی، ناهار و شام می ‏دهند و روضه در 30 صفر در آسیدمحمد یمنی خاتمه می ‏یابد. در روز 28 صفر حلوا و شله‏ زرد پخش می ‏کنند.


در بارکوسرا، شیرینی وحلوا و پلوخورشت درست کرده و پخش می‏ کنند.


در رودینه پرچم سیاه زده و آش شله زرد، آش کشک و آش سبزی می‏ پزند و بعدازظهر آن‏ها را پخش ‏می‏ کنند.


در دیلمان، نان و حلوا و آش و نان و پنیر پخش می ‏شود.


در صومعه‌سرا به دلیل روحیه مذهبی و علاقه خاص به پیامبر(ص) در این روز کار را حرام‏ می‏ دانند. دکمه‏ های پیراهن‏شان را جهت عزاداری باز می‏ گذارند و به حمام نمی‏ روند. سردر مغازه ‏ها، مساجد و بقاع متبرکه را پرچم سیاه می‏ زنند.


در شهر گوراب زرمیخ به هنگام غروب زنان دسته ‏ای تشکیل می‏ دهند و تابوتی به عنوان نماد تابوت امام‏رضا(ع) روی دستشان بلند می کنند که پارچه مشکی روی آن کشیده شده و سپس آن را گل باران می‏ کنند و به‏ صورت دسته‏ های عزاداری به روستای تطف می‏ روند. در روستای تطف با شربت زعفرانی، چای و خرما از عزاداران پذیرایی می‏ کنند و مجدداً به شهر باز می ‏گردند. مردان عزادار هم در میدان شهر سینه می ‏زنند.


در ضیابر، زنان در مسجد محل جمع می‏ شوند و با نان و خرما و حلوای نذری از حاضرین پذیرایی می‏ کنند.


در شهرستان علی آباد کتول، روز وفات پیامبر(ص) هرکس نذری دارد، آن را ادا می ‏کند و بین مردم صدقه ‏می‏ دهند.


در شهر ترکمن، در این روز شام یا ناهار می‏ دهند و بعضی ‏ها علاوه برخانه‏ های خودشان در مسجد نیز از مردم پذیرایی می‏ کنند.


در شهرستان کوهدشت با در نظر گرفتن وسع مالی، نذوراتی به جا آورده و به فقرا و مستمندان صدقه می ‏دهند.


در شهر درود در این روز کسانی که نذر دارند شرکت‌کنندگان در مراسم را برای صرف شام یا ناهار به‏ خانه خود دعوت می‏ کنند. غذای تهیه شده در این روز برنج همراه با گوشت یا مرغ است و بعضی نیز شربت و حلوا به مسجد می‏ برند.


در روستای بزازنا نذوراتی  از قبیل برنج و گوسفند را به امامزاده خالک علی برده ضمن‏ زیارت امامزداه، آنها را در همانجا پخته و خیرات می‏ کردند. همچنین معتقدند هر کس به قصد کارکردن در این ‏روز از منزل خارج شود سالم بر نمی‏ گردد.


در قائمشهر، این روز را در اصطلاح محلی «چهل و هشتم» می‏ گویند. در این روز بعضی به پخت‏ حلیم و شله زرد نذری می‏ پردازند. در شب 28 صفر آذری‏ ها در مساجد مربوط به خود جمع می‏ شوند و برخی‏ زنان آذری زبان در منزل خود سفره ‏های نذری پهن می‏ کنند. در این شب سمنو و آش آذری می‏ پزند و صبح‏ هنگام آن را بین همسایه‏ ها پخش می‏ کنند. در کیاکلا مراسم عزاداری در این شب در مساجد ابوالفضل، ترکی‏ محله و مسجد موسی بن جعفر برگزار می ‏شود و با چای و خرما و نان از عزاداران پذیرایی می‏ کنند.


در تنکابن، اهالی کار را در این روز تعطیل کرده و سر در مغازه ‏ها را سیاه پوش می‏ کنند. غذاهای‏ نذری همچون آش و شله زرد می‏ پزند و بین همسایه‏ ها تقسیم می‏ کنند.


در آشتیان و روستاهای اطراف، در این روز مانند روزهای تاسوعا و عاشورا تعزیه امام حسین(ع) اجرا می ‏شود.


در انانجرد، نخل بیرون می ‏آورند و در جلوی دسته‏ های عزادار حرکت می ‏دهند. در این شهرستان و روستاهای آن اعتقاد دارند که در این روز نباید به سرکار رفت یا زمین را آب داد.


اهالی شهرستان خمین، خصوصاً روستائیان، کارکردن در این روز را نکوهیده و این روز را همچون‏ روز عاشورا گرامی می‏ دارند. بنابر این باور به اماکن مذهبی می‏ روند. دادن نذری و طعام به عزاداران و برپایی مجالس ‏تعزیه خوانی از جمله شیوه ‏های رایج این روز در خمین است.

 

در ساوه و روستاهای لالایئن و خانقاه، یکی از خانواده‌هایی که نذری دارد هر ساله در این روز تمامی اهالی را برای ناهار دعوت کرده و مردم را خرج می‏ دهد.


در روستای آوه، در این روز جهت عزاداری به شهر قم می ‏روند.


اهالی تفرش، این روز را «چهل و هشتم» می ‏نامند و عزاداران در محله زاعزم نخل محله را در محل‏ گردانده و به شاهزاده محمد می ‏برند. پس از سوگواری نخل را به محل بر می‏ گردانند. در این روز مجالس شبیه ‏خوانی به ویژه در تکیه شش ناو و خلچان برپا می‏ شود. در محله خلچان عماری را بیرون آورده و در محل‏ گردانده و در وسط مراسم شبیه خوانی قرار می ‏دهند. در این روز، مراسم شبیه خوانی روز شهادت‏ امام‏حسن(ع) نیز خوانده می‏ شود. در تفرش مجالس زنانه روضه خوانی و گستردن سفره‏ های نذری امری‏ متداول است.


در بستک و بندرلنگه، در عصر این روز عزاداران در مقابل مسجد جامعه تجمع کرده و به‏ حسینیه رودباری‏ ها می ‏روند و در آنجا، کنار مقبره سیدجعفر گرد آمده و عزاداری می‏ کنند.


در شهر گاوبندی غذای نذری بین مردم توزیع می ‏شود.


در شهرستان قشم از 19 صفر تا 28 صفر مراسم روضه خوانی برپاست. در جزایر هرمز و هنگام در روز 27و 28 صفر روضه‏ خوانی دارند و در جزیره  هنگام کسانی که نذری داشته باشند، غذایی را به عنوان خرج ‏تهیه کرده بین عزاداران تقسیم می ‏کنند.


در بندرعباس، مردم منطقه کارکردن در این روز را نکوهیده می ‏دانند. دادن ولیمه و دیگر نذورات ‏در این روز رواج دارد. در شهرو، به این مناسبت شبیه خوانی برپا می‏ گردد.


در شهر‏های بهار و اسدآباد گرچه مراسم این روز نسبت به عاشورا مختصر است، لیکن در بین اهالی ‏از ویژگی اعتقادی خاصی برخوردار است. رفتن به سرکار و حتی گرفتن آب در این روز حرام و نکوهیده است. از جمله مراسم  خاص این روز پختن حلیم و... است که از شب قبل در منازل و مساجد آغاز گردیده و با فرارسیدن صبح در بین اهالی هر محل تقسیم می‏ شود. اهالی روستای داس قلعه در این روز حتی از فروش شیر دام‏ های خود امتناع کرده، آن را برای پذیرایی از عزاداران آماده می‏ کنند.


در مهریز، در این روز مراسمی شبیه روز عاشورا اجرا می ‏شود، به طوری که علم و کتل را حرکت ‏می ‏دهند.


در روستای «بی‏ورزین» لوشان روز رحلت پیامبر با شهادت امامزاده محمد حنیفیه مقارن است و در این‏ روز آیین‏ های مذهبی با حضور جمعیت فراوان برگزار می‏ شود.

در روستاي بالاكروكلا يا قاضي محله نيز مراسم ويژه شب اربعين تا چهل و هشتم، هر شب پس از اقامه نماز مغرب و عشاء به جماعت، مراسم مداحي و سخنراني را به همراه پذيرايي شام به مرحله اجرا مي گذارند.

 

 در بخش لاله آباد بابل در شمال ایران، اهالي سه روستاي ايمن آباد ، پايين كروكلا و بالاكروكلا مراسم دسته روي به همراه سينه زني و زنجير زني را به سمت امامزاده شمس الدين(ع) برگزار مي كنند. در شب چهل و هشتم، تعدادي از اهالي روستا با توجه به نذري كه دارند به برگزاري مراسم خاصي در منزل خود مي پردازند كه همراه با مداحي، سخنراني و پذيرايي شام مي باشد. از جمله ي اين افراد مي توان به سيد رمضان هاشمي كرويي(معلم بازنشسته ی روستا) اشاره داشت كه منبري به نام گلابي منبر در منزل پدري اش قرار دارد و هرساله به اين امر اهتمام مي ورزد. از طرفي حاج سيد حسين حسيني ايمني خيّر و يكي از بزرگان روستا نيز، در شب چهل و هشتم مراسم عزاداري با پذيرايي شام در مسجد جامع روستا، كنار مزار شهداي روستا برگزار مي كند. لازم به ذكر است در چنين مراسمي كه به اين شكل در منازل و يا مسجد برگزار مي شود بر اساس دعوت نامه ميزبان مجلس، مدعوين در مجلس عزا، حاضر مي شوند.

 

 

 

 

ماخذ:

برگرفته از گزارش های مردم نگاری استان های کشور _ آرشیو در پژوهشکده مردم شناسی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری

 

 به قلم: اعظم موسوي

 منبع: انسانشناسی و فرهنگ

 

 

           اردیبهشت 1394

 

 

 

نقش بهداشت محیط در توسعه ی پایدار روستایی

 

جامعه روستایی که بیش ار 27 درصد جمعیت کشور را به خود اختصاص می دهد نقش اساسی در حیات اقتصادی و اجتماعی کشور دارد. با توجه به اهمیت و جایگاه جامعه روستایی در کشور و مشکلات و چالش هایی که این جامعه در فرآیند توسعه با آن روبه رو است شناخت و تحلیل ویژگی های برنامه ریزی توسعه روستایی در کشور و پرداختن به کلیه ابعاد آن ضرورت ویژه دارد.

 

در مجموع نظام مدیریت توسعه روستایی شامل : قوانین، مقررات، سیاست ها طرح های اقتصادی، اجتماعی و کالبدی است که هر یک به تناسب ضرورت ها و نیازهای زندگی روستاییان، در پی به ثمر رسیدن ساماندهی و توسعه پایدار روستایی می باشند.

 در این بین توجه به بهداشت محیط روستا در فرآیند برنامه ریزی های توسعه ی روستایی برای مجموعه ی مدیریت روستایی ضروری است و می توان برآیند برنامه های توسعه را در بهبود کیفیت بهداشت محیط زیست روستایی مشاهده نمود. نحوه ساماندهی محیط های طبیعی و انسان ساخت نشان دهنده چگونگی روند توسعه ملی در هر منطقه است. از این دیدگاه برای شناخت میزان توسعه یافتگی یک سرزمین اساسا چندان نیازی نیست که به برنامه ها و اهداف توسعه ملی آن مراجعه شود. مشاهده و بررسی وضعیت بهداشت محیط سرزمین (بررسی چند شهر وروستا به عنوان نمونه) خود گویای وضعیت توسعه یافتگی و یا توسعه نیافتگی آن سرزمین به شمار می آید.

 

مفهوم توسعه پایدار روستایی:

توسعه جریانی است چند بعدی و پیچیده که در خود تجدید سازمان و سمت گیری متفاوت کل نظام اقتصادی – اجتماعی را به همراه دارد.  توسعه پایدار روستایی عبارتست از وحدت میان ابعاد اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و زیست محیطی به منظور بالا بردن سطح معیشت و رفاه مردم روستایی. در توسعه پایدار روستایی توجه به عوامل زیست محیطی از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است.

 

 

اهداف توسعه پایدار:

توسعه پایدار همواره به موارد زیر تاکید داشته است:

 

1-      به هم پیوستگی محیط زیست و توسعه ی اقتصادی به عنوان اساس بحث توسعه ی پایدار

 

2-      اهمیت افراد در دستیابی به توسعه پایدار و توجه به مردم به عنوان محور توسعه و تلاش در جهت برقراری زمینه های مشترک

 

3-      توجه به مردم و رفع نیازهای اولیه و اساسی آنها از جمله مسکن مناسب، بهداشت و تکنولوژی مناسب برای همه

 

4-      توجه به توسعه ی درونی در چارچوب محدودیت های منابع طبیعی

 

5-      کمک به فقرا و تهیدستان

 

6-      تلاش برای دستیابی به عدالت اجتماعی و برابر " درون نسلی " و " بین نسلی " و سعی در برقراری عدالت اقتصادی

 

 

 

 

نقش مردم در توسعه ی پایدار روستایی:

توسعه روستایی فرآیند گسترش مشارکت مردم، توانا سازی مردم برای تصمیم گیری در شکل دهی فضای روستا، افزایش رفاه و خوشبختی، گسترش فرصت ها و ظرفیت های بالقوه، توانا سازی همه به ویژه زنان، فقرا، کشاورزان خرده پا و... و همچنین توانا سازی برای انجام کار گروهی است.

 

تمام برنامه های توسعه ای برای مردم و بهره مندی مردم انجام می گیرد به گونه ای که کانون توسعه مردم می باشند. پس توسعه با مردم و برای مردم است. با توجه به ابعاد توسعه پایدار روستایی نقش مردم در فرآیند تغییرات ابعاد اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و بهداشت محیطی بسیار بالاست.

 

حرکت توسعه روستایی به سمت پیشرفت انسان ها و امکانات جهت گیری شده است و یکی از شرط های اساسی و مهم آن ایجاد انگیزه در روستاییان است که خودشان شروع به حرکت و ابداع نمایند. تشکیل شوراهای بهداشت روستایی محلی و سایر انجمن های روستایی از جمله ابزارهای نیل به این مقصود هستند که می توانند چندین هدف از اهداف توسعه را دنبال کنند.

 

 

 

ارتباط بین وضعیت بهداشت محیط زیست و هزینه های سلامت:

کشورهای عضو سازمان همکاری و توسعه ی اقتصادی (OECD) بین 6 تا 16 درصد از تولید ناخالص داخلی خود را به بخش سلامت اختصاص می دهند. این موضوع برای کشورهای در حال توسعه از اهمیت بیشتری برخوردار است. چرا که این کشورها اولویت بالاتری برای افزایش رشد تولید قائل هستند و پیوسته میکوشند تا در رقابتی فشرده با کشورهای صنعتی فاصله خود را با آنها کاهش دهند. در چنین شرایطی طبیعی است که ملاحظات توسعه پایدار در عرصه ی عمل چندان مورد توجه سیاست گذاران قرار نگیرد. افزون بر این در این کشور ها زمینه ها و فرصت های گسترده ای برای بهبود کیفیت بهداشت محیط زیست وجود دارد. به طوری که هزینه های آشکار و پنهان جایگزینی فناوری های آلاینده با بدیل های پاک، احتمالا کمتر از هزینه های مشابه در کشورهای توسعه یافته است. انتظار می رود با ارتقای کیفیت محیط زیست در این کشورها علاوه بر افزایش رشد اقتصادی پایدار، دستاورد محسوسی نیز در کاهش هزینه های سلامت حاصل شود.

 

کشورهای در حال توسعه از حیث تعداد، بزرگترین گروه را در دسته بندی های مختلف تشکیل می دهند. این کشورها به دلیل کم توجهی به آسیب های بهداشت محیط و تمرکز بر توسعه ی اقتصادی به طور جدی با کاهش کیفیت محیط زیست رو به رو می شوند. از سوی دیگر همزمان با رسیدن به درجات بالای توسعه ، سرمایه گذاری در بخش بهداشت و سلامت نیز افزایش می یابد.

 

 

 

 

راهکارهای عمده ی بهداشت محیط برای دستیابی به اهداف پروژه ی بهسازی محیط روستا:

 

*   تشکیل شورای بهداشت در روستا و برگزاری جلسات ماهانه با روسای ادارات و پیگیری به منظور رسیدن به اهداف پروژه

 

*     برگزاری کارگاه های آموزشی برای تبادل نظر مسئولان واحدها و ارگان های ذیربط

 

*     ارتقای سطح دانش مردم روستا به منظور شرکت فعال در اجرای طرح های پروژه با برگزاری جلسات آموزشی

 

*     بکارگیری منابع و امکانات موجود در محل جهت پیشبرد اهداف پروژه

 

 

 

 

 

نقش محوری بهداشت محیط در توسعه ی پایدار روستا:

 

1-      بهداشت آب:

بهسازی منابع آب مهمترین رکن تامین آب آشامیدنی سالم است که می توان با هماهنگی و مشارکت شرکت های آب و فاضلاب روستایی، جهاد کشاورزی، مرکز بهداشت و مشارکت مردم نسبت به انجام و اجرای آن اقدام نمود. حفر و بهسازی چاه جدید آب آشامیدنی و احداث منبع ذخیره و تامین فشا رآب و تهیه و نصب دستگاه کلر زنی به منظور تهیه آب سالم و کافی با مشارکت ارگان های مذکور از جمله اقداماتی است که در این زمینه می توان انجام داد.

 

2-      دفع صحیح و بهداشتی مدفوع:

دفع ناصحیح مدفوع از مهمترین علل شیوع بیماری ها محسوب می شود. چرا که موجب آلودگی خاک و منابع آب و مواد غذایی می شود. دفع غیر بهداشتی مدفوع از اهم مشکلات بهداشتی افراد کم درآمد و بی بضاعت روستایی می باشد. لذا می توان با هماهنگی و مشارکت مادی و حمایتی مسئولان کمیته امداد امام خمینی (ره ) و جلب کمک های مردمی شرایط لازم جهت دفع بهداشتی مدفوع را فراهم نمود. دفع فاضلاب در روستا ها خصوصا روستاهای کوهستانی غالبا به صورت غیر بهداشتی صورت می گیرد. عدم امکان حفر چاه به علت سنگی بودن و هزینه بالای ایجاد شبکه ی جمع آوری و تصفیه ی فاضلاب از علل این امر به شمار می آید. شرط اصلی موفق بودن دفع بهداشتی فضولات، همکاری صمیمانه مردم و هماهنگی و مشارکت شرکت های آب و فاضلاب روستایی و بنیاد مسکن و مرکز بهداشت شهرستان و بخشداری ها و شورای اسلامی می باشد

 

3-      دفع بهداشتی زباله:

افراد جامعه باید بدین باور برسند که علاوه بر رعایت موازین بهداشت فردی، ملزم به حفظ بهداشت محیط پیرامون خود هستند. زیرا در صورا عدم رعایت این موضوع سلامت آنها و بهداشت سایر افراد جانعه به مخاطره خواهد افتاد . یکی از موارد مهم در زمینه حفظ و ارتقای سلامت افراد جامعه، جمع آوری ، انتقال و دفع صحیح و بهداشتی زباله می باشد.

 

با توجه به وضعیت جغرافیایی منطقه و در نظر گرفتن وضعیت اقتصادی ساکنین، طرح جمع آوری، انتقال و دفع بهداشتی زباله می تواند به مرحله اجرا گذاشته شود. پیشنهاد می شود با تشکیل شوررای بهداشت روستا و جلب مشارکت مردم روستا و یا روستاهای همجوار، بخشداری ها، جهاد کشاورزی و مرکز بهداشت جمع آوری زباله به دو صورت به مرحله اجرا گذاشته شود:

 

الف- بخش خصوص: بخش خصوصی می تواند با توجه به وضعیت موجود در روستاها با استفاده از چرخ دستی ، گاری حمل با چهارپا، گاری موتوری، یدک کش همراه تراکتورو یا هر وسیله نقلیه موتوری مناسب با در نظر گرفتن هزینه ماهانه ی هر خانوار و با نظارت دهیاری ها طرح را به مرحله ی اجرا در آورد.

 

ب- می توان با گرفتن خودیاری مردم روستا و همکاری مرکز بهداشت، با خرید وسیله ی مناسب جمع آوری، ایجاد شرکت تعاونی تحت پوشش اداره تعاون به صورت قانونی نسبت به جمع آوری و بازیافت زباله اقدام نمود

 

 

4-      حمام بهداشتی:

وجود حمام بهداشتی در روستا و رعایت اصول بهداشتی در آن بسیار با اهمیت و ضروری می باشد . از آنجایی که در روستاهای کم جمعیت راه اندازی و نگهداری حمام عمومی توجیه اقتصادی ندارد و با عدم استقبال و حمایت مردم روبه روست، لذا ایجاد حمام های خصوصی در داخل منازل مورد توجه می باشد و در این راستا می توان با همکاری اداراتی مانند بنیاد مسکن با استفاده از واگذاری تسهیلات وام قرض الحسنه به خانوار های نیازمند به این مهم دست یافت

 

 

5-      بهداشت مدارس:

نظر به اهمیت بهداشت دانش آموزان در زمینه بهداشت محیط و سایر زمینه ها، بهسازی سرویس های بهداشتی در مدارس روستایی در اولویت است

 

6-      بهداشت مساجد و زیارتگاه ها:

در مساجد و زیارتگاه ها به عنوان اماکن عمومی بایستی نکات بهداشتی و بهداشت محیطی کاملا رعایت شود. برنامه های آموزشی و تشویق و مشارکت مردم روستا ، همکاری اداره اوقاف و امور خیریه، جهاد کشاورزی، روحانیون محلی، سازمان تبلیغات و مرکز بهداشت در ایجاد محیط سالم و بهداشتی در این گونه اماکن بسیار مثمرثمر است.

 

 

7-      بهداشت غسالخانه:

بهسازی و احداث غسالخانه ی بهداشتی به منظور حفظ رعایت موازین بهداشتی و جلوگیری از شستشوی میت در داخل رودخانه ها و منازل مسکونی باید در روستاها صورت گیرد. به این منظور غسالخانه در خارج از روستا و در مجاورت گورستان احداث می گردد.

 

 

8-      بهسازی معابر روستا:

کثیف بودن محیط روستا مانند وجود کوچه های خاکی و شن ریزی نشده ، تراکم گل و لای در داخل کوچه ها، جوی، نهر آب، سطح منازل و همچنین وجود آشغال، مواد زائد مانند کاغذ پاره ، خاکستر و... ضمن اینکه محیط کثیف و بدمنظره ای ایجاد می کند باعث آلودگی نیز می گردد.

 

 

9-      بهداشت مواد غذایی:

لازم است مراحل تولید ، نگهداری، توزیع و فروش مواد غذایی طبق موازین بهداشتی انجام گیرد. به منظور حمایت از تولیدکنندگان مواد غذایی در روستاها مانند کارگاه های شیره پزی، رب، لواشک و ... در شرایط مناسب و بهداشتی لازم است روستاییان را تشویق به مشارکت در ایجاد شرکت های تعاونی تحت پوشش اداره ی تعاون نمود تا مواد غذایی به صورت سالم با داشتن کد بهداشتی وارد بازار گردد.

 

 

10-  بهداشت مسکن و طرح هادی:

مراعات اصول بهداشت در تمام ارکان زندگی از جمله مسکن و اماکن عمومی باید مورد نظر قرار گیرد. رعایت اصول مهندسی ساختمان جهت اقدامات پیشگیرانه، کاهش اثرات بلایای طبیعی در نظر گرفته می شود. به منظور رعایت حداقل مسائل بهداشت محیطی می بایست اتاق ها از نور کافی برخوردار باشد و مشارکت در برنامه ی سفیدکاری اتاق ها، بهداشت آشپرخانه ، سرویس بهداشتی و... می بایست مورد نظر قرار بگیرد.

 

 

11-  مبارزه با حشرات و جوندگان:

حشرات و جوندگان می توانند عوامل بیماری زا مانند انگل ها و میکروب ها ، ویروس ها و... را از راه های مختلف وارد بدن انسان کنند و خسارت های اقتصادی به وجود آورند. بنابراین در روستا با مشارکت مردم ، جهاد کشاورزی، شبکه ی دامپزشکی، اداره بهداشت و... برنامه اجرایی مبارزه با حشرات و جوندگان باید به مرحله ی اجرا گذاشته شود. این کار به دو روش بهسازی محیط ( حذف پناهگاه، آب و غذا) و طعمه گذاری صورت می گیرد.

 

 

البته نقش محوری دهیاران در راستای ارتقای شاخص های توسعه ی روستا به ویژه شاخص های بهداشتی از اهمیت بالایی برخوردار است. طبق ماده 10 اساسنامه تشکیلات و سازمان دهیاری ها ، دهیاران نقش مشارکتی و نظارتی بر فعالیتهای بهداشتی در راستای ارتقای شاخص های بهداشتی روستا دارند.

 

 

 

 

موانع و مشکلاتی که در این مسیر وجود دارد را می توان به شرح زیر نام برد:

 

1-      کمبود اعتبارات دستگاه های دولتی و تاخیر در ابلاغ اعتبارات مربوطه

 

2-      کمبود ادوات و ماشین آلات مخصوص

 

3-      مشکلات موجود در خصوص پشتیبانی و هماهنگی های بین بخشی

 

4-      کمبود نیروی انسانی مراکز بهداشتی درمانی

 

5-      پراکندگی و بعد مسافت روستاهای استان

 

6-     در روستاهای با زمین های سخت و همچنین مناطق کوهستانی عدم امکان حفر چاه جاذب به علت سنگی بودن زمین

 

 

 

 

بحث و نتیجه گیری:

افرادی میتوانند در توسعه ی جامعه اثرگذار باشند که از نظر جسمی، روحی و روانی افراد سالمی باشندو این امر محقق نمی شود مگر اینکه انسان سالم در محیط سالم پرورش پیدا کند. لذا با توجه به این اصل و ارتباط معنی دار کیفیت زندگی با محیط سالم اهمیت اقدامات بهداشت محیط در بهسازی محیط روستاها و قطع سیکل انتقال بیماری ها بر همگان روشن می گردد.

 

باتوجه به مفاهیم مذکور اهمیت ویژه ی اقدامات بهداشت محیط نه تنها جزو هزینه ها محسوب نمی گردد بلکه به عنوان سرمایه گذاری برای آینده یا برگشت سرمایه در میان مدت محسوب می شود.

 

 

 

 

 

 

 

منبع: ماهنامه پژوهشی آموزشی و ترویجی دهیاری

 

 برگرفته شده از www.mahdiabad.blog.ir

 

 

به بهانه روز جهانی زنان روستایی(یادآوری)

 

 

۱۵ اکتبر برابر با ۲۳ مهر روز بین‌المللی زنان روستایی یا روز جهانی زنان روستایی نام‌گذاری شده‌ است. این زنان که یک چهارم جمعیت جهان را تشکیل می‌دهند، نقش مهمی در سرپرستی از خانواده‌های خود بر عهده دارند.

پیام اصلی این روز، حمایت از زنان روستایی یکی از بهترین راه‌های بدست آوردن دسترسی پایدار به منابع غذایی و مبارزه با فقر اعلام شده است.

منتقدان در کشورمان ایران می‌گویند که این روز زیر سایه برنامه‌های سیاسی قرار گرفته و به فراموشی سپرده شده‌است.

آنهایی که مسئول فعالیت‌های مختلفی از کاشت و جمع آوری محصول گرفته تا پرورش دام، تامین غذای خانواده و نگهداری از کودکان، سالمندان و بیماران هستند. هدف از بزرگداشت چنین روزی توجه و بازنگری نقش زنان روستایی در توسعه اقتصادی، سلامت و بهداشت، دسترسی به غذا و مبارزه با فقر است.

 

مطالعات موردی و پژوهش‌های انجام شده نشان می‌دهد که توليد بيش از ۷۰ درصد سبزی و صيفی، ۹۰ درصد از فعاليت های مربوط به نوغان داری و حدود ۷۰ درصد امور مربوط به کاشت و داشت نشای برنج به عهده زنان است. علاوه بر این موارد، بيش از ۸۰ درصد فعاليت‌های مرتبط با دامپروري به ويژه دام سبک و طيور بومي و بيش از ۹۰ درصد فراوری زيتون به صورت کارگاهی و خانگی به عهده زنان و روستايی وعشايری است.همچنین بيش از ۸۰ درصد توليدات صنايع دستی توسط زنان روستايی و عشايری است انجام می‌شود. با این حال، زنان روستایی از کم درآمدترین اقشار اجتماعی هستند و دسترسی آنان به منابع مالی، درمانی و آموزشی محدودتر از مردان است.

 

 

 

وبسایت روستای ایمن آباد و کروکلا روز جهانی زنان رروستایی را

به زنان تمام روستاهای جهان تبریک می گوید.

بویژه زنانی که در راستای حفظ بنیان خانواده تلاش می کنند.

 

 

لازم به یادآوری اینکه بیش از  50 درصد از جمعیت روستا را زنان تشکیل می دهند، یعنی حدود 1600 نفر از اهالی روستای ایمن آباد و کروکلا زن هستند.

 

به مناسبت این روز مقاله ای از سایت انسانشناسی و فرهنگ برگزیدیم که تقدیم اهالی روستا می کنیم.

 

شاید تعجب آور باشد اما زنان روستایی روند طبیعی اجتماعی شدن را سیر می کنند. آنها با ورود به عرصه کار همواره از تاثیرگذارترین افراد در تولیدات روستایی به حساب می آیند. اگر در ادامه این روند یعنی پس از ورود در حوزه اشتغال، تحصیل نیز همراه با اشتغال می‌بود، می توانستیم زنان روستایی را نمونه رشد و توسعه به روز جهان به حساب آوریم. هر چند هستند دخترانی که وارد کار شدند و پس از مدتی نیز به تحصیل در زمینه کشاورزی، هنرهای طبیعی و... پرداختند که موفقیت هایی را نیز به دنبال داشتند. اما تعداد این دختران کم است. با مهیا کردن فضایی برای استعداد یابی دختران روستا و تسهیل در ورود آنها به فضای کار می توان آنها را در مسیری هموار برای رسیدن به رشد و تعالی هدایت کرد.

به عقیده جامعه شناسان روند اجتماعی شدن در جامعه ایرانی نسبت به جامعه غربی روندی معکوس دارد. در غرب اجتماعی شدن زنان ابتدا از طریق ورود گسترده آنها در بازار کار صنعتی اتفاق افتاد و سپس آنها با ورود به دانشگاه‌ها و مراکز علمی توانستند سرمایه فرهنگی لازم برای دستیابی به مشاغل بالاتر اجتماعی را به دست بیاورند. در حالی که در ایران با موقعیتی تقریبا معکوس روبه رو هستیم. یعنی سرمایه فرهنگی افزایش یافته ولی ورود به بازار کار عقیم مانده است.

افزایش سرمایه فرهنگی به زنان امکان برخورداری از استقلال مالی از طریق یافتن فرصت‌های شغلی بالاتری را می دهد و از این رو آنها را در نهاد خانواده مستقل می کند. اما دغدغه کنونی زن شهری همراه با استقلال مالی او، سست شدن نهاد خانواده در مرحله نخست و بالا رفتن نرخ طلاق در وهله بعدی است که نیاز به بحثی جداگانه است اما آنچه مهم به نظر می آید این است که با توجه به رشد جمعیت زنان روستایی، نیاز به ایجاد شرایط برای تحصیلات آکادمیک و یا آموزش دوره های علمی مورد نیاز شغل زنان روستایی بیش از پیش محسوس است.

 

پیام اصلی روز جهانی زنان روستایی این است که حمایت از زنان روستایی یکی از بهترین راه‌های به دست آوردن دسترسی پایدار به منابع غذایی و مبارزه با فقر است.

 

 

متاسفانه این روز زیر سایه برنامه‌های سیاسی قرار گرفته و به فراموشی و کم توجهی سپرده شده است.

زنان روستایی در پهنه فرهنگی کشورمان دارای استعدادهای فراوان در زمینه های هنری، صنایع دستی و... هستند  که با شکوفا شدن استعدادهایشان تاثیری مثبت در رشد فرهنگی جامعه خود خواهند داشت.

در کشور ما وجود تکثر فرهنگی فراوان باعث شده که زنان اقوام مختلف این پهنه، همچون زنان کرد، عرب، بلوچ، ترکمن و... در سیستان و بلوچستان، ایلام، خراسان، کرمانشاه، خوزستان و...هر کدام هنر و فعالیت منطبق با موقعیت اجتماعی و جغرافیایی خود را داشته باشند  و آن را به نسل‌های دیگر، همان گونه که خود آنها را حفظ و منتقل کردند؛ انتقال دهند.


بی شک با دقت و تامل بر این استعدادها می‌توان زمینه رشد و شکوفاتر شدن سرمایه فرهنگی عملی در کنار سرمایه فرهنگی آکادمیک که هم اکنون در سطح مطلوبی در بین دختران است را داشته باشیم اما هم اکنون مشکلات زنان روستایی به نسبت مردان روستایی و زنان و مردان شهری بسیار بیشتر است. گاهی آنان از کمترین امکانات اولیه محرومند. زنانی که می توانند هر کدام به تنهایی انسان هایی را تربیت کنند و به جامعه اهدا کنند اما برای تامین آب شرب مسافت های زیادی را طی می کنند تا آب شرب خود را تامین کنند. در چنین شرایطی سخن از بسیاری از مولفه های فرهنگی بی نتیجه می ماند.  

 


 15 اکتبر، روز جهانی زنان روستایی فرصتی برای شناسایی و تقویت حضور زنان روستایی در عرصه های مختلف است. بانوان روستاهای کشورمان حافظان هویت های بومی، دانش سنتی و هنری محیط خود هستند. وجود آنان برای توسعه کشاورزی، امنیت غذایی و تغذیه همچنین مدیریت منابع طبیعی حیاتی است. زنان روستایی بیشترین کار کشاورزی را در کشورهای در حال توسعه انجام می دهند اما بدترین وضعیت کاری را با درآمد کم و حمایت اجتماعی ناچیز یا هیچ تحمل می کنند.

 

توجه به زنان روستایی در برنامه توسعه به افزایش بهره وری برابر با افزایش در تولید ملی کمکی شگرف می کند. با توجه به روند طبیعی رو به رشدی که این زنان روستایی دارند، فرهنگ فعالیت های جمعی آنان نیز در روستاها زبانزد است. وجود تعاونی‌های روستایی فراوان که به صورت خودجوش و با همکاری و کار گروهی توسط این بانوان مدیریت می شوند گواه بر این ادعا دارد که استعداد کار فرهنگی جمعی و گروهی در روستاها به مراتب از شهرها بیشتر است. کارهای گروهی ای که شاید محصول بافت و شیوه زندگی جمعی این مردم باشد.

 

 

 

همزمان با روز جهانی زنان روستایی تنها یک جستجوی گوگلی می تواند کم توجهی به این روز را متوجه شد. رسانه های ملی با بی توجهی و یا آشنا نبودن با این روز، به سادگی از کنار آن گذشتند. با نگاهی اجمالی در فضای سایبری و یافتن تنها گزارش‌هایی آن هم مربوط به سال گذشته، یاس و ناامیدی در مخاطب ایجاد می‌کند، این در حالی است که در منابع انگلیسی مطالب فراوانی در این باره یافت می‌شود.

نپرداختن صدا و سیما نیز به این موضوع سوالی بزرگ در ذهن ایجاد می کند، چرا جامعه ما به زن روستایی نگاه نمی کند؟ آیا او را در پایین ترین لایه های جامعه فرض می کند؟ و آیا مرد و زن شهری، زن روستایی را وزنه‌ای در معدلات فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی به حساب نمی آورد؟ پاسخ به این سوال‌ها مقدمه‌ای برای توجه بیشتر به دیگری و «پذیرش غیر» به عنوان «امکان و موقعیت رشد» به طور بایسته و شایسته، که بخشی از مفهوم شهروندی است در کنار زن شهری خواهد بود.

 

در نهایت می‌توان گفت کم توجهی به این استعدادهای نهفته بی‌شک ضربه ای بر پیکره فرهنگی بانوان وارد می‌کند. اما شاید روند زنانه شدن جهان در آینده به داد این هنرهای زنانه برسد.

 

 

 


 منبع: انسان شناسی و فرهنگ_ خانه مهر

 

 

 

 

 محرم خانم ايماني 106 ساله، از زنان نمونه روستای مان است. شغلش خانه داري بوده و برنجكاري و پنبه كاري همسرش، مهمترين منبع در آمد خانواده. با كار در باغچه و عمل آوري سبزيجات، و انواع سيفي جات مثل سيب زميني، سير، پياز، گوجه فرنگي، بادمجان و ... و بويژه دامداري نيازهاي اوليه خانواده تامين مي شد كه توسط او و دخترانش انجام مي شد. مرگ زود هنگام همسرش علي در سال 1342 يعني در سن  حدود 60 سالگي، محرم خانم 50 ساله را دچار مشكلات فراواني نمود. آنهم با داشتن عاليه و جمعه ي 11 و 9 ساله. ايشان در فروردين ماه سال 1395، دار فاني را وداع مي گويد.

 

 

 

{jcomments on}

مرگ مشکوک جوان روستا

 

 

 

همانا بندگان را  به چيزى از قبيل ترس، گرسنگى، كاهشى در اموال، محصولات و جان ها مى ‏آزماييم

 

و مژده از آنِ كساني است كه صبر پيشه مي كنند.  (سوره بقره/155)

 

 

شامگاه شنبه 20مهرماه 1398، در روستا جوانی در حمام جانش را از دست می دهد.

 

سید سعید حسینی ایمنی 18 ساله فرزند مظفر(نوه نامدار) که برای دوش گرفتن به حمام می رود مدت زمان طولانی را در حمام سپری می کند که مادرش صدایش می کند و پاسخی از او نمی شنود. از آنجایی که درب حمام از داخل قفل بوده است به سراغ عموهایش می رود که در نزدیکی بوده اند و پس از شکستن در حمام، متوجه مرگ سعید می شوند.

 

پیکر این جوان روستا به پزشکی قانونی منتقل می شود تا علت مرگش مشخص شود.

 

خبر دقیقی از علت مرگ ایشان به دست نیامده است اما خیلی ها خودکشی را علت مرگش می دانند.

 

زنده یاد سید سعید حسینی ایمنی ساعت 10صبح امروز یکشنبه 21مهرماه 1398 در روستا تشییع و به خاک سپرده می شود.


روحش شاد و آرزوی صبر و بردباری بیشتری برای خانواده ی ایشان از خداوند طلب می کنیم.

 

 

 

 

وبسايت روستا مرگ این جوان روستا را

به خانواده اش تسلیت می گوید.

 

 

 

 

 

به روز مرگ چو تابوت من روان باشد                       گمان مبر که مرا درد این جهان باشد

 

برای من  مگِری و مگو: دریـغ  دریـغ                        به دام  دیـو در اُفتی، دریـغ  آن باشد

 

                                                                      
                                                حضرت مولوي

 

 

 

افزایش مستمری بازنشستگی روستائیان


افزایش مستمری بازنشستگی روستائیان انواع جدیدی از مدل های بازنشستگی برای گروه‌های مختلف شغلی روستایی در نظر گرفته شده است که امکان افزایش مستمری بازنشستگان را  فراهم می‌کند.

 



معاون توسعه روستایی و مناطق محروم کشور گفت: بر اساس رایزنی‌های انجام شده با تامین اجتماعی، انواع جدیدی از مدل های بازنشستگی برای گروه‌های مختلف شغلی روستایی در نظر گرفته شده است که امکان افزایش ۵۰ تا ۶۰ درصدی مستمری بازنشستگان را  فراهم می‌کند.

به گزارش دهقان نیوز به نقل از تسنیم، محمد امید گفت: براساس رایزنی‌هایی که با مجلس و دولت انجام شده است، اعتبارات اختصاصی به مناطق روستایی به مدت ۵ سال خواهد بود و ما به دنبال آن هستیم که از محل بازپرداخت تسهیلات ارائه شده به روستاییان تسهیلات جدیدی به متقاضیان پرداخت کنیم، همچنین رایزنی‌هایی صورت گرفته که این اعطای تسهیلات به روستاییان انجام شود.

وی همچنین در خصوص بیمه بازنشستگی و از کار افتادگی روستاییان، خاطر نشان کرد: بیمه‌های بازنشستگی و از کارافتادگی در مناطق روستایی کشور افزایش می‌یابد. همچنین بیمه‌های درمانی در مناطق روستایی رایگان است که در روز روستا که در شهر بیرجند برگزار می‌شود صد هزار طرح اشتغال ایجاد می‌شود که همراه با بیمه تامین اجتماعی برای شاغلان خواهد بود.

امید اظهار کرد: بر این اساس دو سوم از حق بیمه تامین اجتماعی روستاییان را دولت پرداخت می‌کند و شامل بخش های مختلفی نظیر کشاورزی، دامداری، باغبانی، قالیبافی و… خواهد بود.

وی گفت: حق بیمه روستاییان ۱۵۰هزار تومان خواهد بود که ۵۰ هزار تومان آن را دولت و ۱۰۰ هزار تومان آن را روستاییان پرداخت خواهند کرد و ۸۰۰هزار تومان در زمان بازنشستگی به افراد پرداخت می‌شود.

معاون توسعه روستایی و مناطق محروم کشور در واکنش به سوال تسنیم مبنی بر این که مستمری ۸۰۰ هزار تومانی از قدرت خرید لازم برخوردار نیست و آیا امکان افزایش حق بیمه و حقوق بازنشستگی وجود دارد، تصریح کرد: بر اساس رایزنیهای انجام شده با تامین اجتماعی، انواع جدیدی از مدل های بازنشتگی برای گروه‌های مختلف شغلی روستایی در نظر گرفته شده است که امکان افزایش ۵۰ تا ۶۰ درصدی مستمری بازنشستگان را  فراهم می کند.

 

 

 

 

18مهر1395

 

 

تخلیط برنج محلی مازندران سنگ‌پرانی به اعتماد عمومی


حدود یک دهه از تجارت متقلبانه تخلیط برنج درجه یک ایرانی ( طارم محلی ) با خارجی و حتی برنج درجه دو و سه محلی در استان‌های شمالی کشور از جمله مازندران می‌گذرد و با وجود ارایه انواع و اقسام راهکارها، همچنان این تجارت متقلبانه به دلایل منفعت بالا برای متخلفان، ادامه دارد.

منفعت بالای این تجارت متقلبانه در کنار عدم توازن در برخورد قانونی با منفعت طلبان در این بخش باعث شده که همساله در آستانه  ورود برنج محلی به بازار فروش، کار این تاجران که بنا به گفته مسوولان نظارتی و حتی بازرگانی سرنخ آن در دست تجارنماهای غیربومی است، رونق بیشتری می گیرد و دایره منافع حدود ۳۰۰ هزار کشاورز درگیر کاشت، داشت و برداشت این محصول راهبری مازندران تنگ تر شود.

کارشناسان حوزه بازرگانی در مازندران مهمترین راهکار برای کاهش تخلیط برنج ایرانی را تشدید برخورد قانونی با این پدیده می دانند به گونه ای که متخلفان برای بار دوم به دلیل ضررهای مالی که در برخورد اولیه از قبل مجاری قانونی به آنها وارد می شود، توان ادامه کار متقلبانه را  نداشته باشند.

این کارشناسان می گویند: در شرایط فعلی میزان جرایم پیش بینی در قانون تعزیرات برای برخورد با این محصول راهبردی با میزان سودی که از این راه  به جیب تاجران متقلب  می رود، همخوانی ندارد و علاوه بر آن برنج تخلیط نیز به جای توقیف به نفع دولت، با قیمت کارشناسی فروخته می شود و سود این تجارت نیز این بار به صورت رسمی به جیب متخلفان می رود.

برند سازی محصول برنج، الحاق بارکد شناسایی ، راه اندازی نمایندگی های فروش مستقیم در مراکز استان و مناطق پرمشتری از دیگر راهکارهای پیشنهادی از سوی کارشناسان بازرگانی برای کاهش تخلیط برنج محلی اعلام شده است.
براساس آمار سالانه در مازندران حدود یک میلیون تن برنج تولید می شود که با احتساب میانگین هر کیلوگرم ۱۰۰ هزار ریال، ارزش اقتصادی این محصول به حدود ۱۰۰ هزار میلیارد ریال می رسد.

 


ناهمخوانی جرایم متخلفان با سود حاصله
رئیس کمیسیون بازرگانی اتاق بازرگانی، صنایع و معادن و کشاورزی مازندران یکی از دلایل تداوم تخلیط برنج محلی در این استان  با وجود برخورد قانونی با متخلفان را ناشی از ناهمخوانی جرایم این تخلف با میزان سودی می داند که از قبل این تجارت به جیب تاجران متقلب این بخش می رود.

اسماعیل یزدان پناه در گفت و گو با خبرنگار ایرنا گفت: تعزیرات حکومتی علاوه بر جریمه فرد متخلف باید تمام برنج تخلیطی را به نفع دولت توقیف کند و پس از آن ، این محصول را به قیمت کارشناسی به فروش برساند و تمام دریافتی از قبل این فروش نیز به خزانه دولت واریز شود.

وی خاطرنشان کرد  این در حالیست که در شرایط فعلی طبق قانون تعزیرات حکومتی پس از جریمه فرد متخلف، جنس مورد تقلب ( برنج  تخلیطی) را به نرخ کارشناسی در بازار به فروش می رساند و هزینه آن نیز بار دیگر به جیب متخلف بر می گردد و این رویه برخورد پاسخگو نیست و متخلفان با تغییر شیوه به کارشان ادامه می دهند.

 


غیر بومی ها متهم ردیف اول تخلیط برنج
عضو هیات مدیره مرکز  بین المللی تجارت برنج ایران  که در شهرآمل مستقر است معتقد است که  سرنخ اصلی تخلیط برنج محلی درجه یک ( طارم)  با سایر ارقام دیگر محلی و حتی وارداتی در خارج استان مازندران و در دست فروشندگان غیربومی است و احتمال همکاری برخی از فروشندگان متخلف  بومی نیز با آنها وجود دارد.

وی اضافه کرد : تداوم تخلف تخلیط برنج محلی به اعتبار این محصول در داخل کشور و حتی خارج می تواند خدشه وارد کند و باید نظارت سختگیرانه و برخورد شدید با این پدیده صورت گیرد تا بساط آن به طور کامل از استان های شمالی از جمله مازندران برچیده شود.

وی راهکار پیشنهادی خود برای ریشه کن کردن این پدیده را علاوه بر تشدید نظارت و برخورد، شناسنامه دار کردن برنج، شناسایی مراکز بسته بندی و کددار کردن آنها و استقرار نمایندگی مرکز بین المللی تجارت برنج در مراکز استان ها به خصوص استان های پرمشتری برنج محلی بیان کرد.

به گفته وی استقرار مرکز بین المللی تجارت برنج در کنار کد دار شدن مراکز بسته بندی می تواند تا حد زیادی از تقلب در این محصول راهبردی استان جلوگیری کند.

 


رفع اتهام تخلیط برنج از شالیکوبی ها
نایب رئیس اتحادیه شالیکوبی داران مازندران که حدود یک هزار واحد را تحت پوشش خود دارد، معتقد است که شالیکوبی ها به دلیل عدم دخالت در حوزه بسته بندی هیچ دخالتی در تخلیط برنج ندارند، چرا که سودی از این محل نصیب شالیکوبی ها نمی شود که آنها بخواهند برنج را تخلیط کنند.

محمدباقر ابراهیمی می گوید: این واحدهای صنعتی که ۷۰درصدشان  مکانیزه و مدرن شدند، فعالیتشان کارمزدی برای سفید کردن شالی کشاورزان است و دخالت آن چنانی در خرید و فروش این محصول راهبردی به خصوص در بسته بندی و عرضه ندارند که بخواهند تخلیط داشته باشند.

وی اضافه کرد: بازرسی های ما در سال های اخیر که به صورت دوره ای با حضور برخی دستگاههای مرتبط نیز انجام می شود، تاکنون هیچ موردی از تخلف شالیکوبی هادرحوزه تخلیط برنج نداشته و گزارشی از سوی شالیکوبی ها به اتحادیه داده نشد.

ابراهیمی اظهار داشت : هم اکنون تعداد زیادی انبار و سورتینگ برنج در مناطق روستایی دوردست در استان وجود دارد که کار بسته بندی و عرضه برنج را انجام می دهند، بدون این که هیچ نظارتی بر عملکردشان از سوی دستگاههای مرتبط نظارتی وجود داشته باشد.

وی اضافه کرد : علاوه بر آن اکثر این واحدها فاقد مجوز فعالیت بسته بندی و عرضه برنج هستند، ولی این کار را در سطح وسیعی انجام می دهند،؛ بدون اینکه نظارتی بر کارشان وجود داشته باشد و بررسی ها نیز نشان می دهد که تخلیط این محصول از این انبارها بیرون می آید.

 

تغییر شیوه کار تجار متقلب تخلیط برنج
مدیرکل تعزیرات حکومتی مازندران که دستگاه زیرمجموعه اش به تازگی انبار ۳۰ تنی تخلیط برنج را کشف کرده می گوید: پدیده تخلیط برنج با وجود تشدید برخوردها همچنان در استان های شمالی از جمله مازندران وجود دارد و عمده این تخلف صنفی از سوی غیربومی ها انجام می شود که می تواند اعتبار این محصول راهبردی استان را نیز سوال ببرد.

یدالله ملکی گفت: در سال های اخیر شیوه این تجاران متقلب تغییر کرده به طوری که از شهرهای بزرگ به شهرهای کوچک دوردست و روستاها کوچ کردند و با اجاره انبارهای غیر استاندارد که حتی برخی از آنها محل نگهداری دام نیز است، برنج درجه یک ایرانی ( طارم محلی) را با محصولات درجه دو و سه مخلوط می کنند و به نام درجه یک در بازارهای خارج از استان به فروش می رسانند.

وی اضافه کرد : همچنین برخی گزارشها حاکی است که در سال های اخیر متخلفان با خرید شکسته ( نیم دانه) برنج درجه یک آن را با شکسته برنج درجه دو و سه قاطی می کنند و به عنوان نیم دانه و یا همان شکسته برنج درجه یک در بازارهای خارج از استان و حتی در داخل به فروش می رسانند.

به گفته وی به دلیل این که نوع استقاده برنج شکسته به نسبت برنج سالم درجه یک متفاوت است، شناسایی کیفیت آن نیز برای مصرف کننده دشوار خواهد شد.

 

تشدید برخورد با برنج فروشان متقلب
مدیرکل تعزیرات حکومتی مازندران می گوید : قضات تعزیرات حکومتی در برخورد با برنج فروشان متقلب به شدت برخورد می کنند و مجازاتی حداکثری را برای این افراد اعمال خواهند کرد.

ملکی افزود : به این قضات توصیه شده تا حتی در صورت پرداخت جرایم نقدی از سوی این متقلبان، هیچ تخفیفی برای سایر جرایم غیر نقدیشان قائل نشوند و این در حالیست که در تعزیرات گاها برای برخی جرایم که  فرد متهم پرونده اولش باشد، از برخی تخفیف ها برخوردار می شود که در این پرونده ها هیچ یک از این فرایند اجرا نخواهد شد و حداکثر جرایم را باید تحمل کنند.

وی اضافه کرد : براساس قانون در وهله اول متخلف به میزان ارزش کالای تقلبی جریمه می شود و احتمال می رود برخی جرایم تکمیلی از جمله پلمب واحد صنفی و یا ابطال جواز کسب اعمال نشود، ولی در وهله دوم جریمه نقدی به دلیل خلاء قانونی تغییر نخواهد کرد، ولی جرایم تکمیلی اعمال خواهد شد.

وی اظهارداشت: در شرایط فعلی به دلیل خلاء قانونی قضات ما نمی توانند جرایم نقدی را بالاتر از میزان ارزش کالاهای تقلبی داشته باشند و ضبط و یا انهدام کالای  تقلبی که قابلیت  استفاده دارد ،به نفع دولت نیز بر خلاف کالاهای قاچاق و احتکاری در این تخلف در قانون پیش بینی نشده است.

 

تخلیط برنج ضربه به تولید و اعتماد مصرف کننده
معاون اقتصادی استاندارمازندران معتقد است که با وجود کاهش پدیده تخلیط برنج از سوی برخی تجار و فروشندگان سودجو در استان، همچنان این پدیده کماکان وجود دارد که می تواند به حوزه تولید و اعتماد مصرف کنندگان داخلی  خدشه وارد کند.

حسن خیریانپور علاوه بر افزایش اطلاع رسانی به مصرف کنندگان برای خرید برنج از مراکز معتبر برخورد  شدید با این پدیده و نظارت بر عملکرد مراکز تولید و عرضه را راهکار دیگری برای کاهش این پدیده بیان کرده است.

طبق آمار سازمان جهاد کشاورزی مازندران امسال حدود ۲۱۴ هزار و ۳۰۰ هکتار از زمین های استان زیر کشت شالی رفته است که دستکم ۱۰ هزار هکتار بیشتر از سال گذشته است.

همچنین جهاد کشاورزی مازندران پیش بینی کرد تا در سال جاری ۱۰۵ هزار هکتار از اراضی شالیزاری به دلیل پرآبی به کشت دوم برود که با این وضعیت برآورد می شود که برداشت شلتوک از مزارع برنجاری مازندران در سال جاری به یک میلیون و ۳۰۰ هزار تن برسد و تولید برنج استان نیز به بیش از یک میلیون تن خواهد رسید.

مازندران به تنهایی در سال های اخیر با تولید یک میلیون تن برنج سفید نیاز ۴۰ درصد کشور را به این محصول راهبردی تامین کرد.

 

 

  

 

 

 

منبع: خبرگزاری ایرنا / 11 مهر1398

 

ششمین همایش ملی روز روستا و عشایر 15 مهرماه در بیرجند



معاون توسعه روستایی و مناطق محروم ریاست جمهوری با اعلام برگزاری ششمین همایش ملی روز روستا و عشایر در روز دوشنبه 15 مهرماه در بیرجند مرکز استان خراسان جنوبی، گفت: در این روز با حضور معاون اول رئیس جمهور،2 هزار و 480 پروژه روستایی به ارزش 714 میلیارد تومان در روستاهای سراسر کشور به بهره برداری می رسد.

دکتر محمد امید روز شنبه در نشست خبری با خبرنگاران،  اشتغال روستایی و بیمه روستائیان را از اولویت های اصلی دولت یازدهم و دوازدهم عنوان کرد و افزود: با اقدامات انجام شده، روستاهای کشور از نظر زیر ساخت ها شرایط خوبی دارند و بهبود وضعیت اشتغال روستایی به صورت جدی مورد توجه و هدف دولت قرار دارد.

معاون توسعه روستایی و مناطق محروم ریاست جمهوری خاطرنشان کرد: در همایش ملی روز روستا و عشایر که با حضور معاون اول رئیس جمهوری در شهر بیرجند برگزار خواهد شد 8 تفاهم نامه با هدف توسعه تکمیل زیرساخت های روستاهای کشور امضا می شود که از این تعداد 4 تفاهم نامه به خراسان جنوبی اختصاص خواهد داشت.

به گفته دکتر امید، در حاشیه این همایش همچنین نمایشگاهی از دستاوردهای استان و کشور در بخش توسعه روستایی برگزار می شود و اقدامات انجام شده در دولت دوازدهم در روستاهای کشور به نمایش گذاشته می شود.

دکتر امید در تشریح طرح ها و پروژه های زیربنایی قابل افتتاح در روستاهای کشور در تاریخ 15 مهرماه همزمان با روز روستا و عشایر، گفت: در ششمین همایش ملی روز روستا و عشایر با حضور معاون اول رئیس جمهور 71 طرح و پروژه در حوزه آبرسانی روستایی، 54 پروژه ساخت و آسفالت راه روستایی، 392 پروژه خدمات ارتباطات رادیویی، تلفن همراه ثابت – همراه و اینترنت ، 1234 پروژه بهسازی محیط و آسفالت معابر،145 پروژه خدمات جهاد کشاورزی،15 پروژه خدمات بهداشت و درمان،157 پروژه برق رسانی ، 74 پروژه گازرسانی و پروژه هایی در حوزه خدمات صدا و سیما و امور عشایر به بهره برداری خواهد رسید.

وی خاطرنشان کرد: در زمینه گازرسانی به روستاهای کشور، امروز بالغ بر 75 درصد روستاهای کشور از گاز برخوردار هستند و تلاش بر این است که تا پایان دولت، 100 درصد روستاها را شامل شود و در زمینه اینترنت، امروز 93درصد روستاها به شبکه اینترنت متصل شده اند.

معاون توسعه روستایی و مناطق محروم ریاست جمهوری در ادامه به اختصاص تسهیلات اختصاص یافته به موضوع اشتغال روستایی، افزود: با هدف رفع بیکاری و کاهش مهاجرت از روستاها، 13 هزار و 380 میلیارد تومان برای اشتغال روستایی اختصاص یافته که از سوی 4 بانک عامل نسبت به پرداخت آن به روستائیان اقدام می شود.

بر این اساس، اعتبارات اختصاص یافته در بخش های کشاورزی، صنایع کوچک تبدیلی ، صنایع دستی و فرش، گردشگری ، خدمات فنی و اطلاعات از جمله اصلی ترین بخش هایی است که این اعتبارات در آنها جذب شده است.

دکتر امید با بیان اینکه امیدواریم منابع در اختیار معاونت توسعه روستایی و مناطق محروم برای توسعه زیرساخت روستاها تا 5 سال در اختیار باشد، ایجاد واحدهای بوم گردی در روستاها را از جمله فعالیت های تاثیر گذار که به رونق روستاها و کمک به توسعه گردشگری کشور منجر شده عنوان کرد.

وی همچنین خاطرنشان کرد: توسعه بیمه های اجتماعی روستایی( بیمه های بازنشستگی، از کار افتادگی و فوت) از دیگر موضوعات مورد توجه دولت بوده است که براساس آن در حال حاضر یک میلیون و 30 هزار خانوار روستایی از این بیمه استفاده می کنند و امیدواریم تا پایان دولت شاهد افزایش این رقم باشیم.

به گفته دکتر امید، در همایش 15 مهرماه بیرجند 100 هزار مجری طرح اشتغال روستایی کشور نیز به مجموعه بیمه اجتماعی روستائیان اضافه خواهد شد.


 

 

منبع: آبادی نیوز //  10مهر1398

 

یکی از اهالی روستا، به قتل رسید

 

 

همانا بندگان را  به چيزى از قبيل ترس، گرسنگى، كاهشى در اموال، محصولات و جان ها مى ‏آزماييم

 

و مژده از آنِ كساني است كه صبر پيشه مي كنند.  (سوره بقره/155)

 

 

مرگ یکی از پدران زحمتکش، خانواده دوست و دوست داشتنی  روستا، بسیار اندوهگین مان ساخت.
کسانی که در همین سرزمین جنایت ها کردند وُ می کنند و چه آرام زندگی می کنند هم خودشان و هم فرزندانشان در دیاری که غرب می خوانندش.
بگذریم.



بر اساس صحبت های حامد محمدی مقدم، پدرش محمدعلی محمدی مقدم  که برای لقمه نانی حلال به جمع آوری ضایعات در روستاهای اطراف می رفت آنهم در چنین سن وُ سالی که دوران بازنشتگی اش می باشد، متاسفانه برای طی مسیر از  روستایی به روستای دیگر، جوان راننده ی  24 ساله ای که به بیماری اعتیاد به مواد مخدر دچار بود، از او باج خواهی می کند و  محمدعلی روستایمان، مانع از دادنِ حاصل دسترنجی که به زحمت به دست آورده است می شود، اما جوان با زور مبلغ 250هزارتومان را که در جیبش بوده است، از او می ستاند و در این درگیری های لفظی، جوان کج فهم که حاصل تربیت و آموزش خانواده، نظام آموزشی، اجتماعی و اقتصادی کشور است، با ضربات سنگ بر سر و صورت او، متاسفانه جان این پدر زحمتکش و بی آزاری که حتی در دفاع از خودش هم نه زبانی دارد و نه قدرتی، می ستاند و او را در رودخانه ی روستای تازه آباد دابودشت آمل رها می کند.

فرزندش حامد که می دانست پدر در کدام منطقه به جمع اوری و خرید ضایعات می پردازد، با عکسی در دست به دنبال پدر می گردد و در نهایت متوجه حضورش در منطقه ی مورد نظر می شود و با جستجوی بسیار پدر را پیدا می کند.

جنازه ایشان از سوی نیروی انتظامی آمل به سردخانه شهرداری آمل منتقل می شود و با پیگیری مسئولین امر قاتل نیز بازداشت می شود.

پیکر زنده یاد محمدعلی محمدی مقدم ساعت 9صبح روز جمعه 12مهرماه 1398 در غسالخانه ی امامزاده عبداله آمل شستشو و کفن می شود و سپس به روستا منتقل، تشییع و به خاک سپرده می شود.


روحش شاد و آرزوی صبر و بردباری بیشتری برای خانواده ی ایشان از خداوند طلب می کنیم.

 

 

 

 

وبسايت روستا درگذشت محمدعلی محمدی مقدم را

به خانواده محترم ايشان،  تسليت مي گويد.

 

 

 

 

 

به روز مرگ چو تابوت من روان باشد                       گمان مبر که مرا درد این جهان باشد

 

برای من  مگِری و مگو: دریـغ  دریـغ                        به دام  دیـو در اُفتی، دریـغ  آن باشد

 

                                                                      
                                                حضرت مولوي

 

 

 

اسا شعر،شعر اکنون مازندران

 

 ديدگاه‌هاي ادبي دستمايه ارزشمندي هستند كه چارچوبي براي متون ادبي و فرهنگي تعيين مي‌كنند تا سنجش سره از ناسره در آن متون، با دست‌افزارهاي علمي انجام گيرد. بدين شكل متون ادبي ايراني در چرخه فرهنگ جهاني قرار گرفته، به دادوستد با آنها مي‌رسد.«ژرارژنت»يكي از انديشمنداني كه توانسته بوطيقاي «بينامتنيت» را موشكافانه، بررسي و تئوريزه كند. بينامتنيت از نگاه ژنت، به پنج بخش پايه‌اي با نام‌هاي، ترا متنيت ، پيرا متنيت سر متنیت بيش متنيت و فرامتنيت گسترش مي‌يابد.

 

گزارش پيش‌رو بر آن است تا دستاوردهاي ژرار ژنت را در بينامتنيت، بكاود و پنج بخش پايه‌اي آن را به ياري «اسا شعر» و محدوده كتاب مورد نظر بررسي كند.«اسا شعر» كه شعر مازندران است ادبيات فرهنگ و اجتماع يكي از كهن‌ترين اقوام ايراني را مي‌نماياند. روش اين جستار بر پايه روش تطبيقي- تحليلي است كه با ياري فن جست‌وجوي كتابخانه‌ای و فيش‌برداري انجام پذيرفته است.

 


بخش نخست: پيش گفتار درباره ادبيات بومي و اهميت اساشعر

 

ادبيات بومي، كارمايه‌هاي گران سنگ ادبيات هر كشوري است كه نشست‌گاه آن كشور را در طول تاريخ انساني مي‌نماياند. هم‌چنين زندگي، فرهنگ و باورهاي مردمان هر منطقه‌اي گرانيگاه توان بخش ادبيات آن كشور است. اگر باورهاي بومي با زبان بومي هم تراز گردد بار انبار و انبان واژگان كشور نيز وزين‌تر گرديده، دادوستد گفت‌وگويي و ارتباطي آن كشور با ديگر سرزمين‌ها نيز عميق‌تر و ژرف‌تر مي‌گردد.

 

مطالعه فرهنگ عامه كه رفتارهايي چون«باورها، زندگي روزمره، آيين‌ها، جماعات، انواع ادبي و اشكال گوناگون رسانه‌هاي جمعي را در برمي‌گيرد».(پاينده، 1385: 147) بخشي از مطالعه فرهنگي است. از اين رو پاسداشت ادبيات بومي شايسته است و كوشش در گسترش آن بايسته،«تا گذشته ما اكنوني باشد».

 

ادب سنجان، رد نگارش به زبان طبري را تا مرزبان‌نامه گرفته‌اند؛ اما پس از آن نگارش به اين زبان رو به كاستي گذاشته است؛ زيرا زبان فارسي- در دوره‌هاي گوناگون- يا درگير عربي‌سازي زبان بود يا به يغما بردن واژگان تركي؛ گاه به سره‌نويسي روي مي‌آورد و گاه كششي فراوان براي به دست آوردن واژگان فرنگي داشت.

 

زبان فارسي مركز(ايران بزرگ)، به سختي از واژگان بومي، واژه‌اي به وام مي‌گيرد، حال آن‌كه در استفاده از كلمه‌هاي بيگانه، بسيار دست و دل باز است؛ اين در حالي است كه زبان‌هاي پيشرفته براي غني‌سازي خود نخست به سراغ زبان‌هاي بومي خود مي‌روند سپس به زبان بيگانه روي مي‌آورند. ارمغان اين بستان‌هاي روزافزون‌ زبان فارسي از ديگران، كار را بر زبان‌هاي بومي تنگ كرد تا جايي كه از دوره صفويه به بعد، كم‌تر نوشته‌اي به زبان طبري به جاي مانده است.

 

اما بعدها به كوشش فياض لاهيجي، طالب آملي، امير پازواري، رضا خراتي، نيما يوشيج، فتح‌الله صفاري، محمود جواد كوتنايي، اسدالله عمادي و ... سروده‌هايي به زبان طبري شكل گرفت كه نخستين ويژگي‌ آن، زنده ساختن زبان طبري بود.«اساشعر» به معني«شعر اكنون»،«شعر حالا» و «شعر اين زمان» كوششي ديگر در كارنامه‌ شعر طبري است.همگان دانند كه امروزه روز، سرعت، دقت و ايجاز، شعار بيش‌تر بخش‌هاي علمي گشته است. خواه‌ناخواه اين شعار در ادبيات نيز اثري كارا به جاي گذارده است.

 

گرايش به داستان كوتاه، داستان كوتاه كوتاه، داستان دو خطي از سويي و شعرهاي دوبيتي، چند خطي و هايكو وار از سوي ديگر، از نمودهاي روزگار ژرف‌ترين سخنان در اندك‌ترين واژگان است.اساشعر، پيكره انساني دارد كه پايش به گات‌ها و فهلويات مي‌رسد. دستي بر كتولي، اميري، لالايي، موري و چهار دانه‌هاي محلي دارد و كانون ديد او شعر كوتاه تصويري- هايكو- است. انديشه او ديدن چيزهايي است كه ديگران- پيشينيان- نديده‌اند يا كم‌تر ديده‌اند.

 

اساشعر، طبيعت را خرد خرد كرده سپس آن را ساده بيان مي‌كند، تا خواننده را به کشف ساز و كارهاي ديگر از زبان فارسي برساند. در نهايت اساشعر با بار زبان طبري و فرهنگ مازندران، مي‌تواند چيزي بر جهان ادبيات فارسي بيفزايد كه آن، نمايه‌اي است از يك زبان طبيعي:زبان طبيعي در اساس واسطه ارتباطي در يك جامعه طبيعي است. جامعه‌اي كه داراي تاريخ و حافظه تاريخي- خواه اساطيري يا مدرن- با زباني كه زبان ويژه آن است، آن زبان جهان فرهنگي و زندگاني مادي و معنوي خود را شكل مي‌دهد و خود را به نامي مي‌نامد كه آن را در برابر جامعه‌هاي ديگر هويت مي‌بخشد.

 

هر زبان طبيعي خودجوش، از دل يك زندگاني قومي برآمده و ساختارهاي واجي، واژگاني، دستوري ويژه‌اي دارد كه آن را از زبان‌هاي ديگر جدا مي‌كند.در اين ميان ديدگاه بينامتنيت ژرار ژنت اين توان را به بررسي اساشعر مي‌بخشد كه جايي در ميان ادبيات بومي آن باز كند.بررسي بينامتنيت نهفته در اساشعر مي‌تواند سنجه‌اي باشد تا دريافته گردد آيا اساشعر هنر و شايستگي اين را دارد كه زبان و فرهنگ طبرستان را به ادبيات مركزي ايران، پيوند زند؟

 

شيوه نگاه ژرار ژنت به متون، روشي است كه جايگاه هر متني را نمايان مي‌سازد و حتي «ما را در تاويل متون بهتر ياري مي‌رساند هرچند در نهايت اين خواننده است كه مي‌باید طي خوانش دقيق متن» پذيراي اين شيوه و نگاه باشد. زيرا «نظريه‌پردازان در اين‌باره، بر اين باورند كه قرائت هر متن، خواننده را به سلسله‌اي از ارتباطات متني راهنمايي مي‌كند كه كشف، تاويل و معنایابي، رديابي همان ارتباطات است».گفتار پيش‌رو به بررسي بينامتنيت با بهره‌برداري از روش ژرار ژنت در اساشعر مي‌پردازد.

 

هدف نوشتار، پاسخ به اين پرسش‌هاست: نشست‌گاه اساشعر در ادبيات بومي چيست؟ چه رابطه و پيوندي با فرهنگ مازندران دارد؟ اساشعر چه رابطه‌اي با آثار پيش از خود برقرار نموده است؟ و چه ارمغاني براي پسينيان دارد؟  كدام سرشاخه‌هاي بينامتنيت در اساشعر يافتني است؟ اساشعر چگونه مي‌تواند در خدمت زبان فارسي باشد؟

 

در بخش دوم به تعريف بينامتنيت از باور ديگران، سپس بينامتنيت با نگاه ژرار ژنت پرداخته مي‌گردد. در اين بخش، مروري بر پيشينه كاركردي نظريه ژرار ژنت در ايران نيز خواهد شد. بخش سوم در برگيرنده روش پژوهش و شيوه گردآوري داده‌هاست. بخش چهارم به سبك‌ - سنگين كردن داده‌ها مي‌پردازد و در بخش پاياني دستاورد گزارش پيشكش خواهد شد.

 


بخش دوم: تعريف بينامتنيت و مرور مطالعاتي

 

در گذشته‌هاي دور باور انديشمندان بر آن بود كه نويسندگان، انديشه‌هايي را مي‌نگارند كه دست‌پرورده خود ايشان است و بيش‌تر متن‌ها نيز به خود ريخت مي‌يابند، بدون وابستگي به انديشه‌هاي پيشين. ميخاييل باختين نظريه‌پردازي بود كه به ‌گفت‌وگو و متن گفت‌وگويي باور داشت. او بر اين باور بود كه «هيچ اثري به تنهايي وجود ندارد، هر اثري از آثار پيشين مايه گرفته و خود را مخاطب يك بستر اجتماعي كرده و در پي يافتن پاسخي فعالانه از سوي آنان است».

 

 اگرچه باختین به بينامتنيت در شعر باور نداشت اما ژوليا كريستوا شعر را «عرصه ممتاز تحليل به شمار مي‌آورد» او به جاي بينامتنيت واژه جاي‌گشت را به كار برد.(كريستوا، 1384: 46) و بر اين باور بود كه هر متني بر پايه متوني معنا مي‌دهد كه از پيش خوانده‌ايم.

 

 بينامتنيت كريستوا به بررسي تاثير يك متن بر متن ديگر نمي‌پردازد. بلكه بينامتنيت را در عناصر تشكيل دهنده يك متن مي‌داند.«عناصري كه در اغلب موارد نمي‌توان نشان آنها را به طور واضح مورد شناسايي قرار داد. اين بينامتنيت است كه موجب پويايي و چند صدايي در متن مي‌شود». تزوتان تودوروف به پيروي از باختين، مهم‌ترين وجه گفتاري را مكالمه باوري و بعد بينامتني آن مي‌داند. او بر آن است كه پس از  آدم، ديگر هيچ موضوع بي‌نام و هيچ واژه به كار نرفته‌اي وجود ندارد.

 

هاولد بلوم بر اين باور است كه «شاعران بر پايه ديدگاه‌هاي گذشتگان، شعر خويش را مي‌سرايند و همواره مي‌كوشند تا بباورانند كه شعر ايشان از گذشتگان متاثر نيست». رولان بارت از ديگر انديشمندان اين پهنه است. او سرشت بينامتن را از آن مي‌داند كه «متن ادبي همواره مركب از مولفه‌هاي متني از پيش از موجود بوده و متن بافتاري از نقل قول‌هاست. در اين نظريه، مولفه ديگر سرچشمه‌ساز معنا نيست، زيرا معنا ديگر سرچشمه ندارد».

 

و هر متني، بينامتني شمرده مي‌شود. لوران ژني نيز مي‌پندارد، كه بينامتنيت شيوه خوانش نويني را مطرح مي‌كند كه خطيب متن را از بين مي‌برد و هر ارجاع بينامتني مجالي براي حضور يك بديل است بدين‌گونه تمام نظريه‌پردازان بينامتنيت، بر اين گفته هنبازاند و باور دارند كه «از عناصر و ويژگي‌هاي اصلي بينامتنيت، وام‌گيري است».ژرار ژنت در الواح باز نوشتي و آستانه‌ها ديدگاه‌هاي بينامتني خود را بيان نموده است.

 


ژنت مي‌كوشد شيوه‌اي به كار گيرد كه از روزنه‌ آن بتوان، متون ادبي را چارچوب‌مند، تاويل نمود و فهم بيش‌تري از آنها به دست آورد. تفاوت بينامتنيت از ديدگاه ژنت با ديگران در اين است كه ژنت روابط طولي يك متن با متون ديگر را نيز مورد بررسي قرار داده در حالي كه ديگران تنها به روابط عرضی متون توجه كرده‌اند. از اين رو او بينامتنيت را به پنج پايه فراگير بخش نمود: ترامتنيت، پيرامتنيت، فرامتنيت، سرمتنيت و بيش متنيت. ژنت هركدام از اين پنج پايه را رونق و روايي براي متن مي‌داند. بينامتنيت در اساشعر به پشت‌گرمي اين پنج بخش كاويده خواهد شد.

 


خوانش‌هاي پيشين از ژرار ژنت در ايران

 

در 10 سال پيشين پژوهش‌هايي در زمينه بينامتنيت با تكيه بر ديدگاه‌هاي ژرار ژنت صورت گرفته است.مانند بهمن نامور مطلق كه ارجاعات درون متني دفتر نخست مثنوي را جست‌وجو كرده است.همچنين ايشان در جستار ديگري، بينامتنيت از ديدگاه ژرار ژنت را بدون ارجاع به متن خاصي در فارسي، بيان نموده‌اند. رضايي در دشت ارژنه بر قصه‌اي از مرزبان‌نامه كندوكاوي بينامتني از ديدگاه ژنت انجام داده‌اند.

 

طاهري سه اثر«مسخ»،«كوري» و«كرگدن» را بر پايه بينامتنيت، دوباره‌خواني كرده‌اند. ليلاسادات پيغمبرزاده مجموعه «ساعت پنج براي مردن دير است»  از اميرحسن چهل تن را بررسي كرده است؛ زهرا رجبي عنصر زمان را از ديدگاه ژرار ژنت در داستان«پادشاه و كنيزك» مولوي واكاويده است. اما اين نوشتار تاكنون به پژوهشي درباره بينامتنيت ژرار ژنت در ادبيات بومي و بويژه اساشعر برنخورده است.

 


بخش سوم: روش پژوهش

 

همان‌گونه كه گفته شد، اين پژوهش مي‌كوشد تا ويژگي‌هاي بينامتنيت از ديدگاه ژرار ژنت را با تكيه بر اساشعر جست‌وجو و ارزيابي نمايد تا گام ديگري در شناخت بيشتر شعر فارسي و توانايي‌هاي آن برداشته شود. گردآوري داده‌ها به پشتيباني فن كتابخانه‌اي و فيش‌برداري انجام شده است؛ اما در پاره‌اي جای‌‌ها نياز به گفت‌وگو با شاعران سروده‌ها بود كه آن نيز در گردآوري داده‌ها ياري‌رسان گزارش گرديد. داده‌ها با روش «توصيفي- تحليلي» سنجيده شده‌اند.

 


بخش چهارم: سبك سنگين كردن داده‌ها(تجزيه و  تحليل اطلاعات)

 

همان‌گونه كه گفته شد بينامتنيت از ديدگاه ژنت، به چگونگي‌هاي پيوند يك متن، با متن‌هاي ديگر مي‌پردازد كه به پنج سرشاخه، بخش مي‌گردد.هرگونه پيوندي است كه يك متن را با ديگر متن‌ها ربط مي‌دهد. نفس كشيدن متن دوم در متن نخست است، هرچند كه گاه متن نخست، منبع و آبشخور خود را با نقل قول ياد مي‌كند و گاه بدون ياد كردن آبشخور، تنها ردپايي از متن دوم ديده مي‌شود... ترامتنيت بيشتر مانند«تلميح» وابسته به آرايه‌اي محدود است؛

 

نه آنچنان كه تمام ساختار يك اثر را دربرگيرد.به گفته ژنت، ترامتنيت تمام چيزهايي است كه«متن را به صورت آشكار يا نهان در ارتباط با ديگر متن‌ها قرار مي‌دهد. ترامتنيت در اساس چيزي است كه ژنت آن را به صورت بينامتنيت تعريف مي‌كند». بدين‌گونه ترامتنيت مي‌تواند گاه به شيوه نقل قول مستقيم ديده شود يا تنها از نشانه نقل قول«» در متن استفاده شود:

 


الف-  استفاده از نشانه نقل قول:

 

پسرم را/ «البرز» نام كرده‌ام/حالا/ البرز كوچكي در خانه دارم/ خودم/ ابر بالاي سرش

 

شاعر با نشانه نقل قول، «البرز» را بارز گردانيده تا گواه خواست گوينده، بر ياد كرد رشته كوه البرز باشد.

 

 نمونه ديگر:
آنك كه برخاستم/ مادرم/ افسانه «امير و گوهر»/ در گوش من خوانده بود.

 


در نمونه بالا، شاعر با ياد كرد داستان عاشقانه«امير و گوهر»، اساشعر را با آرايه تلميح، به متني از پيش موجود پيوند مي‌زند.

 

 از ديگر مثال‌هاي استفاده از نشانه نقل و قول، مي‌توان به نام جاي‌هايي چون سيوسنگ، كالچرو، آب پري، اشاره‌وار گذر كرد.

 


ب- بدون استفاده از نشانه نقل قول:

 

شعر سپسين بدون نشانه نقل قول است و ترامتنيت تنها با استفاده از آرايه ادبي خود را نشان مي‌دهد:
نه خام هستم/ نه خيام/ بگذار دنيا سهم همه باشد!

 


«
خام» و«خيام»، با شيرين كاري جناس زايد كنار هم آمده‌اند.«خامي» كه بيگانه با پختگي است براي شاعر؛ و دانايي كه هم‌سو با پختگي است، براي «خيام». دنيا سهم خام‌ها و خيام‌هاست كه «كنايه» از دانايي خيام است:
هرگز دل من ز علم محروم نشد
كم ماند ز اسرار كه معلوم نشد

 


و يا:

 

از جرم گل سياه تا اوج زحل
كردم همه مشكلات گيتي را حل
بگشادم بندهاي مشكل به حيل
هر بند گشاده شد به جز بند اجل

 

بدين‌گونه شاعر توانسته متن كنوني را به متني از ديروز گره زند.

 

 شعري ديگر براي روشن شدن اين نمونه ترامتنيت آورده مي‌شود:

 


راه و راه/ جهنم راه/ جهنم خطر/ ريزعلي/ همه پيراهن/ همه آتش/ هم‌چون پرومته/ سوار بر قطار در راه است.

 

پرومته از اساطير يوناني است، زئوس آتش را از انسان مخفي كرد، پرومته آن را دوباره به زمين بازگرداند و در اختيار انسان نهاد. زئوس براي مجازات، او را به صخره‌اي زنجير كرد و هر روز عقابي جگر او را مي‌خورد و دوباره جگر در سينه پرومته مي‌روييد و فردا اين داستان دوباره تكرار مي‌شد؛ تا اين كه هركول او را نجات داد.

 

 هم‌چنان كه پرومته آتش را براي نجات انسان آورد. ريزعلي خواجوي نيز با آتش، رهاننده قطارنشينان از مرگ و آسيب بود. شاعر با ياري واژگان ريزعلي، آتش، پرومته، قطار، خطر، توانسته«ريزعلي» را در نجات دهندگي با «پرومته» هم‌سو نمايد.

 

 در اين شعر، داستان اسطوره‌اي پرومته مانند چشمزد(تلميح) در داستان ريزعلي خواجوي آورده شده است. شاعر با اين چشمزد ديروز را به امروز دوخته است.

 

اساشعري كه برخاسته از زبان طبيعي و ادبيات بومي است خواه ناخواه به فرهنگ بومي مازندران، روي مي‌آورد كه البته بايد ديد كه شاعر چه چيز مي‌تواند بر متن نخست بيفزايد تا بتوان نوشته‌اي ادبي- هنري در شعر او ديد. در اين زمان«متن مادر» براي اساشعر«زندگي مازندراني» مي‌شود. پيشه مردم، زندگي روزمره ايشان، هم‌زيستي جانوران منطقه با مردم، دستان‌زني‌ها و مثل‌هاي آنان، غم‌ها، شادي‌ها، زنجموره‌ها و گلايه‌هاي مردم از طبيعت بي‌باران و ... تمام دستمايه‌هاي ترامتنيتي براي شاعر مي‌گردند:

 


شالي‌كاري: دختر نشا نمي‌كارد/ آرزو مي‌كارد/ براي جهيزيه نارس‌اش
جنگل‌باني: اره موتوري/ خسته از درخت‌كشان/يك چشم سير/ زير درخت مي‌خوابد
و يا: تبرهاي مست/ دست به گردن نهالان ...
چاي‌كاران: دختران/ چاي مي‌چينند/ خستگي دختران را/«دشت وا»/ آرمان فردايشان
شكار و صيد: تو كه مي‌داني/ تيرنگ در تله مي‌ميرد/ ماهي آزاد در تور!

 


هم‌چنين نماياندن پيشه‌هايي ديگر چون ميراب، گاوآهن‌داري و ... گواهي است بر حال و هواي زندگي روزمره در مازندران.

 

 از ديگر نمونه‌هاي ترامتنيت در اساشعر، مي‌توان به دستان‌زني‌ها اشاره كرد:

 

زمستان در چشم‌هايت ميل خواهد كشيد. گرگ درون گوش خر پنهان است. گردوي تازيانه خورده‌ايم. زمستان از سرم گذشت! دود چشم خود شديم، آتش اجاق دشمن. جاي تو سبز است.

 

از ديگر نمونه‌هاي ترامتني در اساشعر مي‌توان به نقش جانوران در زندگي مردم مازندران اشاره كرد كه براي پرهيز از به درازا كشيده شدن گزارش، تنها به نام آنها بسنده مي‌گردد.

 

جانوراني چون داروگ، بلدرچين، بلبل، كبك، تيرنگ، خروس، خوك، ماهي آزاد، توكا، پلنگ، هر كدام از اين جانوران، براي مازني مردم، پيام‌آور چيزي، گواه رخدادي و يا آرزويي هستند.همان‌گونه كه ديده مي‌شود، متن نخست براي اساشعر فرهنگ و طبيعت مازندران است كه اگر نه چنين بود «شعر مازندران»، نمي‌گشت.

 

به گفته نيما«مردم گاهي فكر مي‌كنند چه‌طور است كه بعضي گويندگان به آفريدن اثرهاي اين‌گونه زيبا موفق شده‌اند؟ جواب آن است كه آن گويندگان اين‌طور زندگي كرده‌اند و اين ويژگي بيشتر شعرهاي بومي همانند اساشعر است كه به «تشريح طبيعت» مي‌رسند.«تشريح طبيعت، بالاترين حسن شاعرانه، يعني يافتن معني چيزها و بيان ساده آن‌ها» است.

 


سرشاخه دوم، پيرامتنيت

 

دومين بخش از بينامتنيت، پيرامتنيت است كه«به هر آن چيزي كه وابسته به متن است مي‌پردازد. شكل ارايه متن ادبي در پيكر كتاب با ويژگي‌هايش» ژنت در كتاب «آستانه‌ها» به پيرامتن‌ها پرداخته است. آستانه‌ها آن چيزهايي هستند كه زمينه‌ساز پذيرش خواننده مي‌شوند. چيزهايي كه انگيزه نخستين خواننده در خريد كتاب مي‌گردد. «پيرامتن‌ها تمام عناصر ارتباطي هستند كه «آستانه»هاي متن شمرده مي‌شوند». ژنت پيرامتن‌ها را به دو دسته «درون متن» و «برون متن» بخش مي‌كند.

 


آ: پيرامتن‌هاي درون‌متن (ناشر، نويسنده و شخص ديگر)

 

ناشر يك متن اگر سرمايه‌گذار كتاب هم باشد نقش پررنگ‌تري براي خود در نظر مي‌گيرد. او مي‌تواند در قيمت كتاب، قطع كتاب، طرح روي جلد و عنوان اثر، پيشنهادهاي كارسازي داشته باشد. در اساشعر، ناشر و نويسندگان به همراه هم سرمايه‌گذار كتاب شمرده مي‌شوند. از اين رو هر سه با هم براي اندازه كتاب«قطع وزيري» را پذيرفتند زيرا اين اندازه، بستري خوشايند فراهم مي‌آورد تا در هر صفحه بتوان يك شعر گنجاند.

 

هر صفحه دارنده يك شعر طبري، ترجمه آن شعر به فارسي و آوانگاري انگليسي است كه ديدن و خواندن شعر را براي غيربومي‌ها آسان مي‌گرداند. همچنين «قلم» به كار رفته در كتاب«ميترا» است كه در بخش ترجمه به فارسي«ايتاليك» مي‌شود.

 

اين ترفند، به نماي هر برگه، زيبايي دل‌نشيني بخشيده است. در گفت‌وگويي كه با محمدصادق رييسي انجام شد، برهان ايشان خوش‌نما ساختن صفحه كتاب بود. خواننده مي‌تواند بدون آنكه آزاري ببيند، خسته شود يا خواندن شعر كسل‌كننده گردد، شعر را پيگيري كند. او مي‌تواند در فاصله دو صفحه و سفيدي‌هاي آن، آرامشي بيابد، شعر پيشين را مزمزه كند، سپس آماده پذيرش شعر بعدي گردد. در اندكي از صفحه‌ها «پانوشت» وجود دارد.

 

پانوشت‌ها توضيحاتي هستند بر نام جاي‌ها، رودها يا بادها كه براي خواننده غيربومي ناآشناست و نشان مي‌دهد چشمداشت ناشر و نويسندگان، خواننده غيربومي نيز بوده است.نكته ديگر، طرح روي جلد كتاب است. در سال 1379 جلد نخست اساشعر وارد بازار شد. رنگ كتاب نارنجي بود با عكسي از شاخه گندم- برنج و مردي كه آن شاخه را رو به ماه گرفته است. در پشت اين نماي درشت، مي‌توان تصاويري از موج دريا و ستاره را ديد.

 

اما در سال 1389 كتاب اساشعر با رنگ سورمه‌اي وارد بازار شد. روي اين رنگ سورمه‌اي يك قاب نشسته است. تصوير درون قاب، نمای درشت گل سرخ رنگي است با شاخه‌هاي سياه و هلال ماه و ستاره. محمدصادق رئيسي باور دارد كه پسند خريدار 1389 با خريدار 1379 متفاوت است.

 

 رنگ سورمه‌اي بر خريدار 1389 تاثير بيشتري دارد. اين طرح روي جلد است كه گاه حتي پيش از نام كتاب، نگاه خريدار را به خود جلب مي‌كند. اگر چه نقاشي روستايي- طبيعي روي جلد با درون‌مايه كتاب همخواني دارد اما پسند زندگي شهري را برنمي‌تابد. اين طرح كمتر باب ذوق خريدار 1389 است.عنوان كتاب با رنگ خردلي و«قلم» درشت اساشعر است.

 

با يك پيش‌عنوان:«مجموعه مقاله‌ها و شعرهاي(نوظهور) مازندراني». اين پيش‌عنوان مي‌تواند اغواگر خواننده‌اي باشد كه خواهان چيزي بيشتر از شعر است.ژنت مي‌گويد در نامگذاري كتاب‌ها گاه نام كتاب نمايان‌گر درون‌مايه كتاب است كه خود به آن  مي‌گويد؛ و گاه نام كتاب انگيزه‌هاي  نويسنده و روش او را آشكار مي‌سازد كه ژنت اين دسته از نام‌ها را  مي‌نامد «اساشعر» كه بيان‌كننده درون‌مايه كتاب است، همان عنصر است و «مجموعه مقاله‌ها و شعرهاي(نوظهور) مازندراني» كه به معرفي بخش‌هاي كتاب، هدف و انگيزه نويسنده مي‌پردازد، عنصر است.

 

روشن است كه رابطه بينامتني ميان واژه‌ «نوظهور» و «اسا» وجود دارد كه خواه ناخواه واژه «اسا» در «نوظهور» بودن معني مي‌يابد. گزينش «اساشعر» براي نام كتاب شعري به زبان طبري، نام‌گذاري خوبي است كه سبب مي‌شود خواننده به كتاب سرك كشيده و بپرسد:«اساشعر؟!» «اساشعر يعني چه؟» و همين يعني خريدار اندكي دست‌دست مي‌كند، كتاب را ورق مي‌زند، نگاهي خريدارانه مي‌اندازد و... بايد ديد اگر نام كتاب به جاي «اساشعر» چيز ديگري بود، براي مثال «شعر طبري» آيا همين اندازه جلب توجه مي‌كرد؟

 

پيرامتنيت به تجارت فرهنگي مي‌پردازد و دست‌اندركاراني را هدف قرار مي‌دهد كه باعث فروش بيشتر كتاب مي‌شوند.كتاب اساشعر داراي يك پيش‌گفتار از دكتر علي يزدي‌نژاد است. پس از آن كتاب به سه پاره، بخش مي‌شود. بخش نخست در برگيرنده دو جستار است. يكي با نام «اساشعر فرابومي‌ترين شعر بومي» از محمدصادق رئيسي و جستار دوم با نام «نظريه‌ها و زيبايي‌شناسي آفرينش» از جليل قيصري. پاره دوم به شعرهاي جليل قيصري مي‌پردازد و پاره سوم، دربردارنده شعرهاي محمدصادق رئيسي است.

 

پيش‌گفتار كتاب از دكتر علي يزدي‌نژاد، درباره ادبيات مازندران است. ژنت مي‌گويد، گاه كسي غير از نويسنده و ناشر، پيش‌گفتار يا درآمدي بر كتاب را مي‌نويسند؛ نقش ايشان در جلب خريدار به اندازه‌اي هست كه گاه بر جلد كتاب نيز نام آنها آورده مي‌شود. در ايران نيز از ساليان دور، بزرگان ادب، جستاري بر كتاب‌هاي شعر شاعران مي‌نوشتند. نام و آوازه ايشان، اعتباري براي شعر شاعراني است كه هنوز شهره نشده‌اند. اين يادداشت‌ها مي‌تواند يك متن گمنام را تا ردِه متن شناخته شده ادبي پيش ببرند.

 

همراهي پيش‌گفتار و دو جستار در كتاب بر تاويل خواننده اثر گذاشته و ايشان را برمي‌انگيزاند تا كتاب را بخرند. كتاب «اساشعر» پيشكش‌نامه ندارد. هرچند كه در چاپ نخست كتاب، چند شعر به پدر يا مادر هديه شده است، اما در اساشعر 1389، نويسندگان، نيازي به پيشكش‌نامه نديده‌اند.

 


ب- پيرامتن‌هاي برون‌متن

 

دومين گروه از پيرامتن‌ها، پيرامتن‌هاي برون‌متني هستند «پيرامتن‌هاي‌بروني، آستانه‌هايي غيرمستقيم هستند كه امكان ارتباط و بيش‌تر از آن تبليغ يا نقد متن را فراهم مي‌كنند.» كارهاي گزارشگران، منتقدان و گفتارهايي كه ديگر نويسندگان مي‌نويسند در جذب خريدار، نقش به‌سزايي دارد. مثل نقدهايي كه در خود كتابِ اساشعر هست يا نقدي كه در مجله «كاير» انجام گرفته است. به گفته ژنت: «مهم‌ترين جنبه پيرامتنيت آن است كه سرنوشتي را براي متن رقم بزند كه با منظور نويسنده هماهنگي دارد

 

 سـرشاخـه سوم، بـيش مـتنيت (Hypertextuality) بنا بر باور ژنت «بيش متنيت: پديده‌اي است كه در برگيرنده هر نوع رابطه پيوند‌دهنده متن «ب» (Hypertext) با متن «الف» (Hypotext) باشد. به گونه‌اي كه متن «ب» را به متن «الف» پيوند زند.» (ژنت، A1997: 5) در اين‌گونه از بينامتنيت، رويكرد ژنت به شكل‌هايي از ادبيات است كه در آنها (شكل‌ها) رابطه متن «الف» و «ب» خواسته و آگاهانه وجود دارد. او مي‌گويد: «بگذاريد مفهوم كلي يك متن را در درجه دوم قرار دهيم. يعني آن را برگرفته از متني فرض كنيم كه پيش از اين وجود داشته است

 

 (همان) در بيش‌متنيت «برگرفتگي» يا «هم‌ريشگي» بررسي مي‌شود نه حضور يك متن در متن ديگر. همان‌گونه كه بيان شد اين برگرفتگي «آگاهانه» و «به خواست» نويسنده انجام مي‌پذيرد. بيش‌تر خوانش ژنت روشي را مي‌كاود كه «به وسيله آن روش، متن‌هاي «ب» از متن‌هاي «الف» ساخته مي‌شوند. گاه بيش‌متنيت از شيوه «دگرگوني» (Transformation) استفاده مي‌كند. در اين صورت متن «ب» با اقتباس (Adapatation) از متن «الف»، به شيوه فكاهه (Parody) مضحكه (Travesty) جابه‌جايي (Transposition) رخ مي‌نمايد. هدف نويسنده در اين شيوه، نگه‌داري متن نخست در وضع جديد است

 

(همان، 57) كاركرد دوم بيش‌متنيت، بهره‌جويي از روش «همان‌گونگي» است در اين صورت متن «ب» با تقليد از متن «الف» عمل مي‌كند. كاركرد همان‌گونگي بر پايه تكه‌تكه چسباندن متن‌ها (Pastich) و قلب و جعل كردن (Forgery) است. اين دو فرايند «دگرگوني» و «همان‌گونگي» مي‌تواننــــــد به روش خــــــــودپـــــــيرايي(Self expurgation) ‏، بــــرداشــــتن و حذف كردن (Excison)، كــــــاهش (Reduction) يــــــا نيـــــــرو بخشيدن(Amplification) و غيره شكل يابند.

 

به هر روي، بيش‌متنيت به دانش خواننده از متن‌هاي «الف» وابسته است كه متن «ب» يا به طنز آنها را تغيير مي‌دهد يا براي چسباندن تكه‌تكه‌هاي متن، آنها را تقليد مي‌نمايد. «ناگفته پيداست كه هيچ تقليدي بدون دگرگوني و هيچ دگرگوني‌اي بدون تقليد وجود ندارد؛ بنابراين، سخن از تقليد و دگرگوني محض نيست، بلكه جداسازي اين دو براساس نسبت، امكان‌پذير است. در اين بخش، ژنت به انگيزه‌هاي خودپيرايي، برداشتن و كاهش متن مي‌پردازد كه از هدف اين جستار دور است.

 

متن «الف» براي اساشعر، زبان گفتاري طبري است. از اين روي زبان اساشعر، برگرفته از زبان طبري است كه بُنْ‌لاد و پايه‌اي براي پازواري، نيما، عمادي، قيصري، رئيسي و ديگر طبري‌نويسان قرار مي‌گيرد.

 

شِه عُمرِاوُلي له: برزمينه كوتاه عمرمان
نِشا بويمه: نشا شديم
اما اُئِه تشني: ما تشنه آب
زندگي امِه وشني: زندگي گشنه ما

 

زبان و فرهنگ مازندران، سخاوتمندانه و بخشاينده، خود را در كفِ طبري‌نويسان قرار داده است، طبري‌نويسان خواه ناخواه با فرايند تكه‌تكه چسباندن (Pastich) ‏، متن «ب» را مي‌سازند. همچنان كه پيش از ايندر بخش ترامتنيت – گفته شد چيزهايي چون نقش جنگل در زندگي‏، ماهي‌گيري و صيد، شالي‌كاري‏، چايكاري، شكار، راه‌آهن و نقش آن در زندگي مردم يا سوگْ‌سرودهايي مانند نااميدي از محصول خوب‏، فقر، صيد بي‌حاصل، دريغ طبيعت از دهِش باران؛ و آرزوهايي چون عروسي، خانه و سرپناه داشتن، نياز به فرزندان برومند و... درون‌مايه بیشینه این آثار هستند و متن «الف» (hypertext) را می‌سازند؛ پس در نگاه نخست متن «الف» در اساشعر، ادبیات شفاهی مردم مازندران است.

 

اما در پاره‌ای جاها می‌توان بيش‌متنيتي ميان نوشته‌هاي نيما يوشيج و اساشعر دريافت كرد. گاه اين بيش‌‌متنيت به شيوه كاهش (Reduction) خود را نشان مي‌دهد: «ماخ‌اولا» پيكره رود بلند/ مي‌خروشد نامعلوم/ مي‌جهاند تن‏، از سنگ به سنگ / چون فراري شده‌اي... / مي‌رود نامعلوم / مي‌خروشد هر دم / تاكجاش آبشخور / همچو بيرون‌شدگان از خانه متن (الف) سرخ و كبود / همچون يكي ستاره سحري / مي‌خروشد / ماخ‌اولامتن «ب» (Hypertext)همان‌گونه كه ديده مي‌شود متن «ب» آگاهانه از متن «الف» ياد مي‌كند به شيوه كاهش كه البته از ويژگي‌هاي ژانري متن «ب» شمرده مي‌شود.

 

نمونه ديگر بدون يادكردِ نام: خشك آمد كشت‌گاه من / در جوار همسايه / گرچه مي‌گويند: «مي‌گريند روي ساحل نزديك سوگواران در ميان سوگواران» / قاصد روزان ابري‏، داروَگ! / كي‌مي‌رسد باران.متن «ب» (Hypertext)داروگ / تن سبز و آبي آوا / زمين و آسمان توامانمتن «ب» (Hypertext)جاي شگفتي نيست كه متن نيما و اساشعر هر دو متن «ب» شمرده شده‌اند. زيرا متن «الف» نماد و پيام «داروگ» در مازندران است. در فرهنگ مازندران، داروگ، قورباغه درختي است كه آمدن باران (اميد) را خبر مي‌دهد.

 

ژنت مي‌گويد گاه متن «الف» گم مي‌شود به بيان ديگر، گاه متن «الف» را گروه اندكي مي‌شناسند و به ياد مي‌آورند. در شعر «ريزعلي» و «پرومته» كه پيش از اين گفته شد، اين ترديد وجود دارد كه همه خوانندگان اين متن، «پرومته» و اسطوره او را در ادبيات يونان ندانند. از اين روي داستان اسطوره‌يي – يوناني «پرومته» كه متن «الف» را مي‌سازد گم شده است و اين بيش‌متنيت از نوع فراموش شده به شمار مي‌آيد.

 

 سرشاخه چهارم، فرامتنيت(Metatextuality) بنا به تعريف ژنت «فرامتنيت رابطه‌اي است كه اغلب اوقات از آن به عنوان «توضيحات» ياد مي‌شود كه متني را به متن ديگر ارتباط مي‌دهد. بدون آن‌كه از آن نقل قول كند، حتي بعضي اوقات بدون آن‌كه از آن نام ببرد

 

آ- فرامتنيت در اساشعر گاه به شيوه توضيحاتي است كه نويسنده در پانوشت داده است:

 

درون اين شب ظلماني / سوسوي چراغي مرده / روشنايي شماله است.

 

در پانوشت آمده: شماله تكه چوبي از درختان جنگلي همچون «كرات» كه در گذشته آن را افراخته و به جاي مشعل استفاده مي‌كردند.

 

تا چشم مي‌بيند گودال / تا پا مي‌رود سنگلاخ / صداي سوزش شوكاي تير خورده در گوش‌هاي من / خشك مي‌ايستد / از «سنگ- چال» / تا ويترين همين مغازه! در پانوشت آمده: سنگ – چال، نام محلي با سنگلاخ‌ها و سنگ‌هاي بزرگ كه به صعب‌العبور بودن شهره است.

 

ب- شكل ديگر فرامتنيت در اساشعر، توضيحاتي است كه در اول كتاب درباره اساشعر، تاريخچه پيدايش آن، شيوه بيان آن، نقش و كاركرد آن و درونمايه آن آمده است.

 

پ- بخش ديگر فرامتنيت، به گفته‌هايي بازمي‌گردد كه درباره جلد اول اساشعر (1379) است و اساشعر(1389) را دنباله آن دانسته است.
ت- آخرين بخش فرامتنيت در اساشعر به نامیاد ديگر بومي‌نويسان مازندراني مي‌پردازد؛ مانند: «شكوفه‌هايي از ادبيات مازندران» از فتح‌الله صفاري؛ «نوج» از محمودجواد كوتنايي؛ و «نغمه‌هاي سرزمين باراني» از اسدالله عمادي. همچنين مروري از ديگر مازني‌نويسان كه در پانوشتِ پيش‌گفتار كتاب آمده است.

 

به هر روي رابطه بينامتني در بخش‌بندي ژنت مي‌تواند به شكل همزمان، پيرامتني
(Paratextuality)
،  فـــــــــــرامــــتـــني
(Metatextuality)
يــــــا بيش‌متني (Hypertextuality) باشد؛ يا پانوشت‌هاي كتاب را هم مي‌توان فرامتني شمرد و هم پيرامتني؛ همچنين نامياد ديگر بومي‌نويسان مي‌تواند هم فرامتني باشد و هم بيش‌متني.
سـرشاخه پنــجم، سرمتــنيـت
(Architextuality)

 

سرمتنيت بنا به نگاه ژنت به «تمامي طبقه‌بندي‌هاي عمومي يا ماورايي، انواع گفتمان‌ها، حالت‌هاي بازگو كردن، گونه‌هاي ادبي كه يك متن از آنها سرچشمه مي‌گيرد» مي‌پردازد. ادبيات در اين راستا، خواندن ترم‌هاي ادبي است. سرمتنيت، متن‌هايي را ارزيابي مي‌كند كه به سرمتن‌هاي خود وفادارند. اين متن‌ها به چشم‌داشت‌ها و توقع‌هايي كه يك خواننده از آن متن دارد پاسخ مي‌گويند. سرمتن «البته از ژانر كلي‌تر است اما مسئله ژانرهاي ادبي در آن اهميت ويژه‌اي يافته است. چرا كه در هر ژانر، به گونه‌اي پرسش اصلي همان نظام متحد عناصر سرمتن است

 

در اساشعر با گونه‌يي از شعر غنايي روبه‌روييم كه در آن هنرمند برداشت خود را از درك يك «لحظه تصويري» بيان مي‌كند. از آن‌جا كه ويژگي بنيادي اساشعر، كوتاهي آن است، مي‌توان آن را شعر «هايكو»وار دانست. در اين‌گونه شعري، شاعر گستره دريافتي خود را در فشرده‌ترين كلمات و ساده‌ترين آن بيان مي‌كند راستي آن‌كه شاعر دريافت دروني را به خلاقانه‌ترين شيوه بيرون ريز مي‌گرداند.

 

در ميان گونه‌هاي ديگر ادبيات بومي مازندران و گرگان همانند دوبيتي، اميري، لالايي، موري و كتولي، نجما، حقاني، سوت‌خواني، طالبا و بومي سرودهاي گيلان، مثل شرفشاهي و چهاردانه، «اساشعر» نيز توانسته است حركت روزمره مردم را، هماهنگ با روحيه و سرشت ايشان، با كم‌ترين واژگان به خوبي نشان دهد. در اين زمينه، بيش‌ترين بار «دريافت» بر دوش خواننده است و خواننده بايد در شعر به «خوانش» برسد. از اين روي بيش‌تر تصاوير آن را نمي‌توان نقاشي كرد:

 

حرام بويمه : حرام شدم
اگه اينه : اگر مي‌آيي
اتّه دسّه مانقله بيار : يك بافه گندم نورس بياور
اتّه ورده : يك بلدرچين
اتّه سينه «كتولي» : يك سينه «كتولي»
حرام بويمه : حرام شدم. (ص 93)

 


مثال ديگر:

 

نا خِلفِتي : به ناگهان
پير بويمِه : پير شديم
امِه چش چش مشت آرزو : چشمانمان لبريز آرزو
امِه دس دس كورِ چنگ! : دستانمان خالي
ناخِلفِتي : به ناگهان
پير بويمه : پير شديم
جونِ سرِه!! : در حين جواني

 


اما از آن‌جا كه ويژگي شعر كوتاه، تصويري بودن آن است، شعرهايي كه بتوان تصوير آن را نقاشي كرد نيز يافت مي‌شود:

 


وچه پي دِ سالينگ : كودك برهنه پا...
وچِه نِمي : كودك نما
ويترينِ پي :  پشت ويترين
لال بِرمه كِنّهِ : لال مي‌گريد.
و يا:
ورف لاچه لاچه : برف گوله گوله مي‌بارد
لخت‌دار سرِ برسي ميوه كلاجهِ. كلاغان بر درخت عريان، ميوه‌هاي رسيده‌اند.
بخش پنجم: گفتار پاياني (نتيجه‌گيري)

 

اين پژوهش باور دارد كه ادبيات بومي استخوان‌بندي استواري براي ادبيات گسترده ايران است و خوانش آن مي‌تواند راهگشاي دريافت تاريخ، فرهنگ و انديشه مردماني باشد كه ژرف‌ترين احساساتشان را با ساده‌ترين واژگان بيان مي‌كنند. اين روح جمعي است كه ساده بيان كردن را در نسل‌هاي پياپي، به ايشان مي‌آموزاند. ادبيات بومي، سروده‌هايي بي‌پيرايه‌اند ميان اقوام گوناگون ايران – و شايد جهان – كه درونمايه‌هايي يكسان دارند.

 

از آن‌جا كه اين گزارش پذيرفته است كه هر متني بر پايه متن‌هاي پيشين شكل گرفته و در هر متني ردپايي از گذشتگان مي‌توان ديد، نوشتار پيش‌رو نخست به بينامتنيت از ديدگاه‌هاي گوناگون پرداخته سپس بينامتنيت از ديدگاه «ژرار ژنت» را بيان كرده است. همچنين پنج سرشاخه بينامتنیت را در «اساشعر» پي‌گرفته است.  اين جستار، رويكرد «ترامتنيت» در اساشعر را در تلميح به ادبيات بومي و گاه اسطوره‌يي و ترفندهاي زيباشناسي در ادب فارسي يافته است. در اين بخش، «متن مادر» براي اساشعر، رفتار روزانه مردم مازندران است.

 

سرشاخه دوم بينامتنيت ژنت «پيرامتنيت» است. اساشعر در چارچوب شكل ظاهري كتاب با ديگر كتاب‌هاي بازار رابطه همانندي دارد. از سوي ديگر خود كتاب، رابطه پيرامتني دروني با ناشر، نويسنده و نويسندگان ديگر يافته است. همچنين در رابطه‌اي بروني با گزارشگران و ناقدان پيوند يافته است. اين نوشتار در سرشاخه سوم «بيش‌متنيت» در اساشعر را واكاويده است. دريافت جستار بر آن است كه اساشعر با دو شيوه «دگرگوني» و «همان‌گونگي» با متن پيشين خود «هم‌ريشگي» دارد.

 

متن پيشين اساشعر، گاه ادبيات شفاهي و بومي مازندران است و گاه نيمايوشيج، زماني نيز ديگر بومي‌نويسان. سرشاخه چهارم «فرامتنيت» است. در اين بخش، پانوشت‌ها و حاشيه‌هاي اساشعر بررسي شد. چيزهايي كه آن را به ديگر متن‌ها پيوند مي‌زند. سرشاخه پنجم، «سرمتنيت» است. اساشعر از گونه شعر كوتاه طبري است و با ديگر بومي‌نويسان ايران، رابطه‌يي طولي دارد.  در پايان، اساشعر نيز مانند ديگر نوشته‌ها و سروده‌هاي بومي، شعر انديشه است. انديشه‌اي كه جانمايه زندگي مردم مازندران است.(mellatonline)

 

 

 

زبان و فرهنگ مازندران،سخاوتمندانه خود را در كفِ طبري‌نويسان قرار داده است

فرشته رستمي

 

 

منبع: مازندنومه

 

 

دختر روستا، در آستانه ورود به تیم ملی

 

خانم سیده هانیه هاشمی کرویی فرزند نبی به مرحله سوم کاراته وان(انتخابی تیم ملی) راه یافت.

ایشان دارنده ی 24 مقام استانی در همین رشته ورزشی می باشد و 2سال نفر دوم کشور و 3سال هم نفر اول کشور بوده است.

 

 

 

ضمن شادباش به این دختر پرتلاش روستای مان، مروری می کنیم کوتاه بر زندگی او:

سیده هانیه متولد 27 آذرماه 1381 از روستای بالاکروکلای بخش لاله آباد بابل است.

تحصیلات ابتدایی و راهنمایی خود را در مدرسه فیاض‌بخش ایمن‌آباد گذرانده و اکنون در سال دوم دبیرستان مشغول به تحصیل می‌باشد.

از سال 1392 و زمانی که تنها 11سال سن داشت پا به عرصه ورزش نهاده و در باشگاه ایمن‌آباد و سپس باشگاه هدف برسمنان زیر نظر مربی زحمتکش و دلسوز خود خانم حسین‌نژاد شروع کرده و به فعالیتش ادامه داد.

 

خودش از نحوه ورودش به دنیای ورزش می‌گوید:
"از بچگی به ورزش علاقه داشتم اما والدینم راضی نبودند سال 92بود که در برنامه ماه عسل فقط ورزشکاران حضور داشتند منم هر شب با اشک نگاشون می کردم تا شب آخر که زهرا نعمتی اومده بود و فیلم حضورش در المپیک رو در حالی که سرود ملی میخوند پخش کردن، اینجا بود که به بابام گفتم این خانم با وضع جسمانی که داره و روی ویلچر میشینه پرچم ایران رو برد بالا من چرا باید خونه بشینم اونجا بود که بابام موافقت کرد و منو به کاراته فرستاد".


در این مدت هم 24 مقام استانی کسب کرد و 2سال نفر دوم کشور و 3سال هم نفر اول کشور بود، سال 1395 در مسابقات جهانی افتخار پوشیدن پیراهن تیم ملی را داشت اما چون متولد سال 1381 بود با بدشانسی این فرصت رو از دست داد سال 1396 و 1397 هم توانست در یک تورنمت با پیراهن ملی حضور یابد اما متاسفانه نتوانست مقامی بدست بیاورد.


آرزویش بدست آوردن رنکینگ یک آسیا و حضور در المپیک 2020 توکیو می‌باشد.


در دوره‌ای که بانوان ما در حسرت گرفتن مجوز برای ورود به استادیوم‌ها هستن این بانوی ارزشمند روستای ما سقف آرزوها را شکست و به دنبال گرفتن مجوز برای ورود به المپیک 2020 می‌باشد.


به امید پوشیدن مجدد پیراهن تیم ملی و اینبار کسب افتخار و درخشش او در بازی‌های بین‌المللی.

 

 

 

 

پیام نهاد اجرایی روستای بالاکروکلا(قاضی محله):

 

خانم سیده هانیه هاشمی ورودتان به مرحله سوم کاراته وان(انتخابی تیم ملی)را به شما، خانواده، اهالی محترم روستاهای کروکلا و ایمن‌آباد و در مجموع به مردم ورزش دوست لاله اباد و مربی زحمتکش تان "سیده سمیه حسین نژاد"تبریک و تهنیت عرض نموده و امیدواریم در ادامه راه نیز با دعای خیر مردم و تلاش و پشتکار خودتان بتوانید به آرزوی دیرینه‌تان یعنی پوشیدن پیراهن مقدس تیم ملی نائل گردید.


دهیاری‌ و‌ اعضای شورای‌اسلامی‌ روستای‌ بالاکروکلا

3مهرماه 1398

 

 

 

 

به قلم: مهدی بابایی

 

حاج سیدکاظم حسینی درگذشت.

 

 

همانا بندگان را  به چيزى از قبيل ترس، گرسنگى، كاهشى در اموال، محصولات و جان ها مى ‏آزماييم

 

و مژده از آنِ كساني است كه صبر پيشه مي كنند.  (سوره بقره/155)

 

 

 

ساعتی پیش، حاج سیدکاظم حسینی ایمنی فرزند حاج عبداله(ره) (پدر علی آقا و خلیل جوشکار) در بیمارستان یحیی نژاد بابل درگذشت.

حاج سیدکاظم سال ها بود که از بیماری تنگی نفس رنج می برد. نزدیک به بیست سال سیگار را ترک کرده بود اما بوی سیگار و یا آلودگی هوا همیشه آزارش می داد.

حاج کاظم شاید تنها فردی بود که سخنان روحانی مسجد را با پرسش هایش، به نقد می کشید و پامنبری ها را وادار به تفکّر می کرد.
 
تشییع جنازه این پدر بزرگوار روستا، صبح یکشنبه 31شهریور1398 در روستا انجام خواهد شد.

 

 

مراسم ختم ايشان فرداشب 31شهریورماه، به صورت مجمعه شام، بعد از نماز مغرب و عشاء در مسجد صاحب الزمان(عج) روستای ایمن آباد برگزار می شود.

 

 

 

 

 

وبسايت روستا  درگذشت این پدر گرامی را

به خانواده محترم ايشان تسلیت می گوید.

 

 

 

 

 

 

به روز مرگ چو تابوت من روان باشد                       گمان مبر که مرا درد این جهان باشد

 

برای من  مگِری و مگو: دریـغ  دریـغ                        به دام  دیـو در اُفتی، دریـغ  آن باشد

 

                                                                      
                                                حضرت مولوي

 

 

 

حاجیه سیده حسنیه هاشمي كرويي درگذشت.

 

 

همانا بندگان را  به چيزى از قبيل ترس، گرسنگى، كاهشى در اموال، محصولات و جان ها مى ‏آزماييم

 

و مژده از آنِ كساني است كه صبر پيشه مي كنند.  (سوره بقره/155)

 

 

 

ساعتی پیش، همسر حاج قربان ایمانی پس از تحمل بیماری و دوره درمان در آی سی یوی بیمارستان روحانی بابل دار فاني را وداع گفت.

 

 

 

پيكر ايشان در حال حاضر (ساعت 15 روز دوشنبه 25شهریور1398) در حال تشییع و به خاک سپاری در آرامستان پایین کروکلا معروف به زردکجار می باشد.

 

 

مراسم ختم ايشان فرداشب 26شهریورماه، به صورت مجمعه شام، بعد از نماز مغرب و عشاء در مسجد صاحب الزمان(عج) روستای ایمن آباد برگزار می شود.

 

 

 

وبسايت روستا  درگذشت این مادر گرامی را

به خانواده محترم ايشان،  بویژه آقای علی ایمانی تسلیت می گوید.

 

 

 

 

 

 

به روز مرگ چو تابوت من روان باشد                       گمان مبر که مرا درد این جهان باشد

 

برای من  مگِری و مگو: دریـغ  دریـغ                        به دام  دیـو در اُفتی، دریـغ  آن باشد

 

                                                                      
                                                حضرت مولوي

 

 

 

ممنوعیت توزیع برنج وارداتی تا پایان فصل برداشت


معاون بازرگانی داخلی وزارت صنعت، معدن و تجارت گفت: ثبت سفارش و واردات برنج، تا پایان فصل برداشت محصول داخلی ممنوع است.

 عباس قبادی، دبیر ستاد تنظیم بازار گفت: ثبت سفارش و واردات برنج، تا پایان فصل برداشت محصول داخلی ممنوع است و این وزارتخانه نیز اجازه توزیع برنج وارداتی را تا پایان برداشت برنج داخلی نخواهد داد.

وی افزود: برنج‌های وارداتی پس از برداشت و عرضه برنج داخلی در سطح کشور توزیع می‌شود؛ بنابراین این اعمال ممنوعیت، برای کمک به تولید داخل و حمایت از شالیکاران در شمال کشور است.

به گفته قبادی، هیچ ابهامی در زمان حاضر برای گمرک های ایران به لحاظ واردات برنج وجود ندارد، چون در فصل برداشت برنج هیچ گونه ثبت سفارش و واردات انجام نمی شود؛ ضمن اینکه برنجی که تا قبل از زمان برداشت برنج ایرانی وارد گمرک های کشور شده است این محموله‌ها طبق قوانین و مقررات از گمرک ها خارج و در انبارها نگهداری می‌شود.

وی با بیان اینکه اگر بازار شرایط مناسبی داشته باشد شاید توزیع برنج خارجی با تاخیر زمانی مواجه شود، گفت: مصرف سالانه برنج کشور سه تا سه میلیون و ۲۰۰ هزار تن است که از این میزان بیش از دو میلیون تن در داخل تولید و بقیه از محل واردات تامین می‌شود.

معاون بازرگانی داخلی وزارت صنعت، معدن و تجارت در خصوص بلا تکلیفی پنج هزار تن برنج دارای پروانه در گمرک چابهار نیز گفت: بلاتکلیفی برنج‌های وارداتی در گمرکات به هیچ وجه صحت ندارد؛ ضمن اینکه محموله‌های مزبور شاید با مشکلات دیگری همچون بروکراسی اداری، گمرکی، پرداخت ارز به فروشنده خارجی و نظیر آن مواجه باشند.

قبادی گفت: هیچ بخشی از این مشکلات مربوط به تصمیم گیری‌های کلان در خصوص لغو ممنوعیت واردات برنج و مواردی از این دست نیست؛ ضمن اینکه دولت یک تعهدی به شالیکاران در شمال کشور دارد آنهم اینکه در فصل برداشت محصول داخلی هیچ گونه برنجی خارجی را در کشور وارد و توزیع نکند.

معاون بازرگانی داخلی وزارت صنعت، معدن و تجارت و دبیر ستاد تنظیم بازار ضمن اشاره به اینکه اراضی شالیکاری اکثر شالیکاران در شمال کشور کوچک مقیاس است، گفت: برای اینکه کشاورزان محصول خود را با قیمت‌های مناسب بفروشند و مصرف کنندگان نیز با قیمت‌های مناسب کالای مورد نیاز خود را بخرند، در فصل برداشت هیچ گونه واردات برنج خارجی نخواهیم داشت.

وی افزود: این سیاست از سال‌های قبل در کشور اعمال می‌شود و امسال نیز به تبعیت از سنوات گذشته، رفتار شده است.

 

  

 

 

 

منبع: خبرگزاری صدا و سیما

 

درباره روستا
شهدا
حماسه سازان
مردم شناسی
کشاورزی
مشاغل و صنایع
آموزش
ورزش
زنان
خیرین
روستائيان نمونه
بنياد علمي فريد
آئينهاي مذهبي
نهادهای اجرایی
بهداشت
مقالات و مطالب مختلف
دیگر موضوعات

 

 

روستــا20