جشن محلي مردگون عييد در روستا برگزار مي شود
ایرانیان از دیرباز برای رفتگان خود احترام خاصی قائل بوده و پیوسته به هر نحو که برای شان امکان داشته، کوشیده اند تا روح آنان را از خود راضی نگه دارند و رسم خیرات دادن برای اموات که یکی از رایج ترین مراسم شب جمعه در اغلب نقاط کشور، بويژه در روستاي ايمن آباد و كروكلا به شمار می آید، نموداری از این احترام است.
مردم مازندران روز 26 عید ماه طبری را که برابر 28 تیرماه است، روز مردگان می دانند و هر سال در این روز در مناطق روستایی استان مراسم ویژه ای بر پا می شود.
اغلب ساکنان روستاهای مازندران از جمله مردم روستايمان ايمن آباد و كروكلا که علاقه و اشتياق و اصرار عجيبي بويژه جوانان و نوجوانان به برپایی مراسم جشن عيد مردگان(مردگون عييد) يا جشن 26 عيدماه و شرکت در آن دارند، درباره ی سابقه ی برپایی این مراسم و فلسفه اش شايد اطلاعاتي در دست نداشته باشند، اما منابعی که در این باره وجود دارد، به ما می گوید این سنت از جمله آیین های کهن و اسطوره ای مازندران است که ریشه در باورها و اعتقادات مردمان پیشدادی دارد.
بر اساس آخرين خبرها مراسم كهن بومي محلي جشن عيد مردگان در روستا در كوچه هاي مختلف همانند سال هاي گذشته به شكل چشمگيري برگزار مي شود كه از نظر جمعيتي مي توان به دو مورد از پرجمعيت ترين آن اشاره كرد:
شنبه 26 تيرماه 1395
آرامگاه بالاكروكلا بعد از اذان مغرب
موسيقي محلي مازندراني، بازي هاي محلي و صرف شام
شنبه 26 تيرماه 1395
پايين كروكلا ، روبروي مغازه آقاجان بعد از اذان مغرب
مداحي، بازي هاي محلي و صرف شام
شنبه 26 تيرماه 1395
ايمن آباد، مسجد جامع روستا( مردان مسجد و زنان تكيه)
مداحي و صرف شام
شنبه 26 تيرماه 1395
ايمن آباد، روبروي مسجد صاحب الزمان(كوچه شهيد عباس اميني)
مداحي، بازي محلي و صرف شام
شنبه 26 تيرماه 1395
ايمن آباد شمالي، خيابان امام رضا(ع)( كوچه شهيد سيدصادق حسيني)
مداحي، بازي محلي و صرف شام
به نوشته ی دایره المعارف ویکی پدیا، مراسم عید مردگان در سالروز پیروزی فریدون بر ضحاک ماردوش، یعنی روزی برگزار می شود که فریدونِ 16 ساله، برای شکست ضحاک به طرف قلمرو حکومت او که (طبق افسانه های عامیانه) امروزه واقع در کوهی رو به روی امامزاده هاشم در جاده هراز است، حرکت کرد.
داستان نبرد فریدون و ضحاک طبق منابع ایرانی، از آنجا شروع شد که فرانک، مادر فریدون پس از کشته شدن شوهرش آبتین به دست جلادان ضحاک، فرزند نوزاد خود فریدون را به مرتعی در دامنه ی امیدوارکوه (واقع در ناحیه لفور) برد و به دست مردی گالش سپرد که به کار چوپانی اشتغال داشت. دژ امیدوارکوه که از هر سو در محاصره کوه های مرتفع قرار داشته و در طول تاریخ پیوسته محل مناسبی برای اختفای شاهان شکست خورده بوده است، مدت سه سال مخفیگاه فریدون بود. تا اینکه سرانجام ضحاک، محل اختفای او را کشف مي كند. به همین دلیل فرانک که دائم نگران حال فرزند خود و از دور مراقب وی بود، فریدون را با سرعت به البرزکوه برد و فریدون تا هنگام رسیدن به سن 16 سالگی نزد مردی پاک سرشت فرزانه زندگی کرد.
فردوسی در شاهنامه خود، پیرامون سال های زندگی فریدون نوشته است:
سه سالش پدروار از آن گاو شیر همی داد هشیوار زنهارگیر
نشد سیر ضحاک از آن جست و جوی شد از گاو گیتی پر از گفت و گوی
دوان مادر آمد سوی مرغزار چنین گفت با مرد زنهار دار
شوم نا پدید از میان گروه مر این را برم تا به البرزکوه
یکی مرد دینی بدان کوه بود که از کار گیتی بی اندوه بود
فریدون به طور پنهانی نزد مادرش رفت و راز زندگی خود را از او جویا شد و هنگامی که در جریان قتل پدرش به دستور ضحاک قرار گرفت، از مردم مازندران لشکری بزرگ آراست و برای جنگ با ضحاک به محل حکومت وی رفت و در جریان جنگی که به وقوع پیوست و عده ی زیادی از رزمندگان و سپاهیان طرفدار وی به خاک و خون غلتیدند، بر ضحاک غلبه کرد و او را به زنجیر کشید.
مردم مازندران روز 28 تیرماه را روز پیروزی فریدون بر ضحاک می دانند و ضمن آن که در این روز جشن برپا می کنند، به تجلیل از جوانان سلحشوری می پردازند که در جریان جنگ فریدون و ضحاکيان باخته اند.
مردم مازندران این روز را 26 عید ماه نيز می نامند، در طول سال هایی که از عمر برگزاری این سنت می گذرد، بزرگداشت در گذشتگان خود را نیز به مراسم افزوده اند و هر سال با فرا رسیدن این روز، مشعل هایی درست می کنند و بر ستون ایوان یا درخت های جلوی خانه ی شان می آویزند.
همچنین با حضور در گورستان ها بر سر مزار اموات خود می روند و شمع یا سو چو )مشعل چوبی) می افروزند و بر ضحاک لعنت می فرستند.
در بعضی از روستاهای مازندران، از دیرباز رسم بر این است که مردم از چند روز مانده به 26 عید ماه، مقدمات مراسم را تدارک می بینند. غذای مفصلی می پزند، شیرینی و میوه تهیه می کنند و صبح زود راهی زیارتگاه ها و گورستان ها می شوند و تا عصر در کنار مزار اموات می مانند، در آنجا غذا می خورند و خیرات می دهند و در حاشیه ی مراسم، بازار محلی تشکیل می شود و شرکت کنندگان در مراسم، به خرید و فروش می پردازند.
در مناطق ييلاقي مثل روستاي فيلبند در بندپي غربي بابل، شيخ موسي و نيراسم در بندپي شرقي بابل و ساير روستاها مسابقه سنتي كشتي لوچو و ورزاجنگ برگزار مي شود.
سپس هنگام عصر زنان و دختران به خانه بر می گردند و چند نفر از مردان روستا، به نمایندگی از طرف دیگران، برای سرکشی به شالیزارها می روند و در بازگشت، نوید سر کشیدن ساقه های برنج را به اهالی روستای خود می دهند و اهالی روستا، بعد از شنیدن آن خبر خوش، برای شکرگزاری بابت رشد ساقه های برنج، در یک جا جمع می شوند و به جشن و شادمانی می پردازند.
همه پديدهها، نهادها، آيينها، جشنها و همه زمينههاي ديگر فرهنگي با گذشت سدهها و هزارها دگرگون ميشود، تحول مييابد با زمان و مكان هماهنگ ميشود و بهگونهاي ديگر جلوه ميكند، در اين زمان چگونگي برگزاري اين جشن و اينگونه جشنها بستگي به همت اهل فرهنگ و هنر اين خطه دارد، اميد است اينگونه جشنها هرچه باشكوهتر برگزار شود و به دست فراموشي سپرده نشود.
تهيه و تنظيم: عسكري اميني ايمن آبادي
پوزش از اشتباه در درج واژه هييت به جاي عييد در طرح بالاي صفحه.
ارسال نظر
نظرات
روح همه عزيزان شاد
با قرائت فاتحه
چرا جشن مردگان در ارامگاه برگزار میشه اکثر اهالی به این موضوع اعتراض داشتن بهتر بود روبه روی مسجد بالاکروکلا که یک میدونی داره برگزار بشه .