تبديل روستا به شهر با كدام امكانات؟!
اين روزها شاهد اين هستيم كه بسياري از روستاها تبديل به شهر مي شوند و احتمالا ساكنان اين روستا ها كه روستايشان بدون حساب و كتاب و ضوابط شهرسازي و احيانا" بر اثر فشار برخی از افراد خاص در روستا كه به دنبال اهداف خاصي هستند و نمايندگان مجلس براي كسب راي بيشتر در انتخابات بعدي، تبديل به شهر شدند از خوشحالي در پوست خود نمي گنجند.
اواخر سال 88 بود؛ مصوبه تبديل روستاهايي با بيش از 3500 نفر جمعيت به شهر در مجلس شوراي اسلامي نيز به تصويب رسيد. البته در اين مصوبه آمده است كه تنها ملاك براي تبديل روستاها جمعيت آن نيست و بايد شرايط ديگري را هم داشته باشند، البته هيچ اشارهيي به شرايط نشده و ضمن اينكه بر اساس اين مصوبه هيچ اجباري در تبديل روستاهاي واجد شرايط به شهر نيست.
اين در حالي است كه طبق اعلام سازمان شهرداريها و دهياريهاي كشور در قانون بودجه، هر ساله با توجه به درصد تورم در كشور مبالغي را براي كمك به شهرداري هاي جديد التاسيس محروم يا داراي ويژگي خاص در نظر مي گيرند.
البته طبق آمار اعلام شده از سوي سازمان فوق، اگر مصوبه دولت در تمام روستاهاي بالاي 3 هزار و 500 نفر جعيت اجرا شود بيش از 500 شهر به شهرهاي كنوني كشور اضافه ميشود. شايد اين افزايش در نخستين نگاه خوب به نظر برسد اما نبايد از ياد ببريم كه تبديل شدن هر روستا به شهر يعني از بين بردن فضاهاي زراعتي، ساخت ساختمان، آسفالت جادههاي خاكي و مالرو و از دست رفتن دشتها و مناطق سرسبز، فروش زمين هاي زراعي و باغي و غيره.
تبديل روستاها به شهر با كدام امكانات؟
اينكه تصويب شدن يك طرح در مجلس و حتي اختصاص اعتبار به آن، باز هم نميتواند ضمانت اجرايي خوبي براي طرح باشد، مساله چندان غيرمعمولي نيست، جزييات زيادي در رابطه به اين مصوبه گفته نشده، بيشتر استانها از اين طرح استقبال كردهاند و سعي كردهاند ليست روستاهايي را كه ميتوانند تبديل به شهر شوند را تهيه كرده و به سازمان شهرداريها و دهياريهاي كشور تحويل دادهاند.
حال سوال اينجاست كساني كه چنين طرحي را تهيه و تنظيم كرده و كساني كه اين طرح را به تصويب رساندهاند، چه تعريفي از شهر دارند؟
براستي تبديل كردن يك روستا به شهر آن هم به واسطه ي داشتن جمعيتي بالاي 3 هزار و 500 نفر كار راحتي است. اين طرح در شرايطي تصويب ميشود كه در بسياري از استانها، شهرهايي كوچك، از حداقل امكانات شهرنشيني برخوردار نيستند. بيمارستان ندارند، سينما ندارند، مكانهاي تفريحي ندارند، هنوز خيلي از خيابانها و كوچههايشان يا آسفالت نشده يا آسفالتش بر اثر گذشت سالها از بين رفته، ديگر كسي به آن اهميت نميدهد.
ضمن اينكه با اجراي چنين طرحي، كشاورزي و دامداري را نيز به سمت نابودي و انقراض ميكشانيم. ضمن اينكه تطبيق دادن افراد ميانسان و سالخوردهيي كه سالهاي زيادي با فرهنگ و آداب و رسوم روستايي زندگي كرده و به آن فضا خو گرفتهاند كار چندان آساني نيست، البته كساني كه اين طرح را نوشته و به تصويب رساندهاند هيچ نظرسنجي از روستاييان نكرده و اصلا" نميدانند كه آنها راضي به چنين كاري هستند يا نه؟
درست است كه هيچ اجباري براي روستاها وجود ندارد، اين اجبار در قانون بيان نشده اما قطعا" مسوولان استانها و شهرستانها خود چنين اجباري را بر افراد روستايي ديكته ميكنند چرا كه ميخواهند در رقابت دريافت بودجه و بالا بردن راندمان كاري خود بر رقيبانشان پيروز شوند و قطعا" اين پيروزي بر مصلحت روستاييان و خواستههاي آنها ارجحيت خواهد يافت.
چه بسا رايزني هايي نيز صورت مي گيرد تا ديگر روستا هاي حومه شهر جديد التاسيس را نيز به حوزه شهري خود اضافه نمايند. آنها خوب مي دانند افزايش جمعيت و مساحت جغرافيايي، با افزايش درآمد به وسيله عوارض شهري و حتي بودجه اختصاصي دولت به شهرها مواجه خواهد شد. چه بسا پست و ارتقا موقعيت شغلي نيز از برنامه هاي آينده نگرانه ي اين گونه افراد است تا شرايط بهتري طي سال هاي آينده براي دريافت پست هاي مديريتي استاني و كشوري براي خود دست و پا كنند.
طرحهايي كه با هم تناقض دارند!
طرح يا همان مصوبه تبديل روستاهايي كه بيش از 3500 نفر جمعيت دارند ميتواند از زواياي متعددي مورد بررسي قرار گيرد. تبديل هر روستا به شهر يعني ايجاد يك شهرداري كه بايد ادارههايي با تعدادي كارمند احداث شود. حال قرار است چنين اتفاقي در شرايطي رخ دهد كه دولت مدعي است ميخواهد بدنه خود را كوچك كرده و از حجم فعاليتهايش كم كند، نقطه تضاد اين دو طرح هم در همين مساله است. افزوده شدن بر تعداد شهرها يعني افزايش بدنه دولت!
مفهومي با برداشتهاي شخصي
نكته جالب ديگر اين است كه بسياري از مسوولان استانها و شهرستانها از اين طرح به عنوان عاملي براي رسيدگي به روستاهاي محروم نام برده و معتقدند اين طرح باعث ميشود تا بسياري از روستاها از امكانات روز شهري برخوردار شوند، كه البته داشتن چنين امكاناتي باعث نميشود كه روستاها تبديل به شهر شوند، اين امكانات حق تمام روستاها بوده و دليلي بر شهر شدن آنها نيست.
امروزه در شهر چه امكانات خاصي وجود دارد كه مثلا" در روستايي مثل ايمن آباد بابل در استان مازندران وجود ندارد. آب، برق، گاز، تلفن، اينترنت پرسرعت، سالن هاي ورزشي متعدد، صنايع تبديلي كوچك، ارتباط جاده اي مناسب، سيستم حمل و نقل روستايي و شهري، جايگاه عرضه بنزين و سي ان جي، اجراي طرح جامع هادي، سيستم جمع آوري و حمل زباله، ساختمان هاي چند طبقه، كتابخانه ي در حال احداث، مدارس مدرن و نوساز، وجود بازار هفتگي و مغازه هايي با تامين تمامي وسايل مايحتاج زندگي شهري از خوراك و پوشاك گرفته تا ساير ابزار كار و زندگي و و و امكانات ديگري كه با حمايت اندك دولت و اختصاص اعتبار به روستاها بجاي شهرداري هايي كه روستايي را به حوزه شهري خود افزودند، به ميزان قابل توجهي مي تواند در توسعه همه جانبه روستا اثرگذار باشد.
مردم روستا مي توانند با كاشت انواع سيفي جات و چند درخت مركبات در باغچه ي كوچك حيات خانه شان، نه تنها نياز خود و خانواده بلكه نياز چند خانواده ي ديگر روستا را نيز تامين نمايند و به اقتصاد خانواده سروسامان بهتري ببخشند و به خانواد هاي مصرفي تبديل نشوند.
حرف آخر
هيچكس مخالف پيشرفت نيست. اما فقط با تغيير نام يك روستا به شهر به واسطه داشتن يك تعداد مشخص جمعيت نميتوان باعث پيشرفت روستاها شد. بايد به ساكنان اين روستاها و مسئوليني كه براي خاموش كردن مطالبات تحريك شده، تندتند شهر شدن روستا را تصويب مي كنند گفت:" با حلوا حلوا گفتن دهان شيرين نمي شود" و با نصب تابلو، مشكل عقب افتادگي حل نمي گردد واقعيت اين است كه امروزه اكثر ساكنان شهرها از فرهنگ شهرنشيني فاصله دارند و در رفتار و گفتارهاي شخصي و جمعي كاملا مشهود است و يك نمونه كوچك و مشخص در رانندگي است كه در شهرها انجام مي دهند و شاهد آن هستيم. مردم روستايي كه هزينه حمل ماهيانه 5000 توماني زباله را پرداخت نمي كنند و از اهميت اين مهم سرباز مي زنند با شهر شدن، اجبار در پرداخت عوارض هاي هنگفت را در ساخت و سازها، فروش زمين، تغيير كاربري و بروكراسي سنگين اداري بسيار دشوار مي نمايد.
بدون فراهم كردن زمينه ي لازم، روستا را به شهر تبديل كردن فاجعه اي است ديگر كه در حال رخ دادن است و تبعات منفي آن در آينده براي مملكت مشكل ساز خواهد شد.
ميتوان با تصويب بودجهيي براي روستاييان و مشاغل روستايي مثل دامداري، كشاورزي، پرورش ماكيان، توسعه صنايع تبديلي، قالي بافي و صنايعي كه در بسياري از روستاها رو به انقراض است، هم ايجاد اشتغال كرد و هم باعث پيشرفت زندگي روستاييان شد چرا كه تبديل هر روستا به شهر اگر قرار باشد بر اساس استانداردهاي واقعي يك شهر انجام شود، خيلي بيشتر از آن چيزي مي شود كه در بودجه دولت پيشبيني شده است.
در نهايت مي توان به اين مهم دست يافت كه اي كاش پيش از تصويب هر طرحي آن را از زواياي مختلف مورد بررسي قرار داد.
بگذاريم روستا همان روستا بمانند، به آن ها ابزار توليد بدهيم، از محصولات آن ها حمايت كنيم تا هوس مهاجرت به شهر يا شهرشدن روستا را نكنند، از توليد كننده به يك فرد مصرفي تبديل نشوند و سبب رشد و توسعه اقتصادی مملکت بشوند تا برای رفع نیازهای اولیه، محتاج واردات نباشیم.
تهيه و تنظيم: عسكري اميني ايمن آبادي
منابع: ملت آنلاين، پورتال وزارت كشور، اداره كل امور روستايي مازندران
باسپاس از: دكتر سيف الرضا شهابي
آبان 1393
ارسال نظر
نظرات
تمام مطالب بالا را هر انسان اهل تفکر می داند فقط باید بیان چنین نطقی را داشته باشند که ایمن آباد ما برای همیشه یک روستای پیشرفته بماند و برای همیشه زبان زد همه روستاهای مجاور باشد.
به امید آن روز... موفق باشید
برار عسکری امینی ته دست درد نکنه خله مطلب بجایی بیه.
هیچی امه روستانوونه...
شاید هم بعضی بااین بهونه شهر هکردن ابنوا دنبال قدرت و مقام خودشون دواشن.
اتفاقا" از دوستانمون هم تو زرگرشهر هستن و هم تو شهر دابودشت.
فقط بلوار اصلي رو اضافه مي كنن تا مساحتش بيشتر بشه و بودجه بيشتري بگيرن. تو دل شهرش برين واقعا" خبري نيست. روستامون زيباتر از اينه.
تازه اگه بخواي زميني رو بفروشي يا ساختمون بسازي شايد حدود 7 تا 11 ميليون تومن بابت خريد زمين، ساخت خونه يا مركز تجاري و حتي تغيير كاربري بايستي هزينه بكني، تازه اگه كارت شش ماه تموم بشه كه بعيده.
به نظرم روستاي ايمن آباد روستا بمونه با شرايط فعلي خيلي به نفع مردم هست. حتي اگه مركزيت هم پيدا بكنه. چون زيرساخت ها آماده نيست.
پاينده بادا ايمن آباد و ايمن آبادي و كروكلا و كروكلايي
شهرداري يك نهاد غير دولتي است كه خرج آن از محل درآمد مردمي است و براي ساخت شهر بايد از مردم عوارض گرفتن تحت هر نام و امروز روستا هاي ما اين بضاعت را ندارند .
آنچه كه امروز در كشور ما اتفاق مي افتد از تبديل روستا به شهر بدون ايجاد زير ساخت مناسب براي شهر شدن فقط تغيير اسم صرف مي باشد متاسفانه بخاطر بهره برداري سياسي مخصوصا در ايام انتخابات به راه مي افتد در كشور بودجه ها و سرفصل بودجه زيادي براي روستا تعريف شده است كه ما از آن بي اطلاعيم.
بايست از اين بودجه ها خبر داشت و براي عمران و آبادي روستا استفاده كرد.
استفاده از اعتبار طرح هادي روستايي كه در بنياد مسكن و استانداري با داشتن طرح هادي مي توان پيگيري كرد بياييد اين فكر شهر شدن را با برنامه و يا چشم اندازي مثلا 10 ساله براي امين اباد داشته باشيد و با اين چشم انداز و فراهم نمودن زير ساخت در اين 10 سال يك شهر رويايي براي امين اباد تصور كنيد در هياهوي نام شهر غرق نشويد شهر شدن نوعي ترفند است براي قطع كمك به روستا ها
شما از افتخارات محله و منطقه مایید.
انشاا... همیشه زنده و سربلند باشید.
من سالهاست که در تهران سکونت دارم اما با خواندن مطالبی چنین پر محتوا به روستایم و مردمان فکورش مفتخر میشوم و به روستایی بودنم می بالم.